بغداد - ایرنا - با گذشت ۳۳ سال از جنایت جنگی رژیم بعث صدام در حلبچه، این داغ هنوز بر دلها مانده است؛ جنایتی که صدام آنرا به تنهایی انجام نداد، بلکه تشجیع و تسلیح او توسط غربی هایی صورت گرفت که همانها اکنون در مقابل ایران به قانونی استناد می کنند که خود آنرا نقض کرده اند.

به گزارش ایرنا از بغداد جنایت رژیم بعث صدام در حق مردم کُرد عراق که تلفات بسیار زیادی برجای گذاشت و اثرات آن تا سالها پس از حمله همچنان گریبان گیر مردم آن منطقه است، تنها یک عامل و فاعل نداشت و با عینک تدقیق می توان دریافت که دولت های اروپایی متعددی در این کشتار دهشتناک سهیم بودند. کشتاری عظیم که جهان سعی داشت آنرا انکار کند.

البته حلبچه تنها قربانی این وحشیگری نبود و شهرهای سردشت و پیرانشهر و همچنین مناطقی همچون جزیره مجنون و فاو در جریان جنگ تحمیلی از این جنایات بی نصیب نماندند، اما تعدی و جرات یافتن صدام بدین خاطر بود که جنایاتش با سکوت بی شرمانه مجامع بین المللی به اصطلاح حقوق بشری همراه بود.

همچنین این جنایت تنها وحشی گری حکومت صدام نیز نبود و این حکومت در عملیات انفال نیز حدود ۲۰۰ هزار کُرد عراقی را قتل عام کرد که در مجموع آمار کشته شدگان بدست صدام را به بیش از ۳۰۰ هزار نفر رساند.

رژیم بعث صدام که سرگرم کشتار مردم بی گناه ایران و عراق بود، نمی دانست که به طناب پوسیده دولت های اروپایی به چاهی می رود که خودشان آن را حفر نموده و برای وی نقشه های زیادی کشیده اند تا به محض تبدیل شدن صدام به مهره سوخته او را به اعماق چاه سیاه زباله دان تاریخ پرتاب کنند؛ دولت هایی که ابتدا صدام را تجهیز و تسلیح کردند ولی بعد از چند سال همان دولت ها که اسناد دست داشتن خود را حداقل علنی نکرده بودند، او را به اتهام استفاده از سلاح های شیمیایی، پس از وادار کردنش به تحویل سلاح ها و بازرسی بازرسان سازمان ملل از تخت قدرت به زیر کشیدند.

این دولت های اروپایی به سرکردگی آمریکا هم در تخریب و نابودی کشورها و انجام چنین جنایت هایی دست دارند و هم در بازسازی و دوران پسا جنگ نقش خود را با زیرکی اجرا می کنند؛  هم فروش سلاح را برعهده دارند و هم پس از نابودی کشور و سرنگونی حکومت ها با هجوم و اشغال آن کشور به ساختن زیربناها آنهم برای درآمدزایی خود روی می آورند.

البته خیانت غربی ها محدود به همین جا نمی شود و عراق پس از چند سال به اشغال نیروهای آمریکایی درآمد و (صدام هم) بدست همانها اعدام شد؛ از ابتدا تا انتهای سرنوشت صدام را خود غربی ها رقم زدند، آنهم به گونه ای که برای خود افتخار و دستاورد بتراشند تا منادیان حقوق بشر جلوه داده شوند.

دولت هایی که حتی از فروش سیم خاردار به جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ تحمیلی به بهانه تحریم ها خودداری می کردند، از آنجایی که منافعشان اقتضا می کرد نه تنها رژیم صدام را با علم به استفاده از سلاح های شیمیایی تحریم نکردند، بلکه پیشرفته ترین سلاح های خود و فناوری آن را در اختیار دیکتاتور سابق عراق می گذاشتند!

این استاندارد دوگانه هرچند یکی از قربانیان اصلی اش ملت های ایران و عراق بودند، اما تنها قربانی آن نبودند؛ می توان این استاندارد دوگانه را درباره تضییع حقوق ملت فلسطین نیز مشاهده کرد جایی که کوچکترین اقدامی علیه یک صهیونیست در مناطق اشغالی به صفحه اول تمام شبکه های خبری می رود، اما بزرگترین جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه مردم فلسطین همانند کشته شدن مظلومانه محمد الدورة به فراموشی سپرده می شوند.

کشتار حلبچه یک حمله نظامی به منطقه نظامی در جنگ نبود که اگر می بود هم محکوم و نادرست بود، بلکه یک حمله به منطقه غیرنظامی و شهرنشین بود که جنایات رخ داده دل هر بیننده و خواننده و شنونده ای را به درد می آورد. حمله ای مداوم به مدت ۵ ساعت آنهم نه به کشور متخاصم بلکه به شهروند هموطن آنهم فقط به جرم سرباز زدن از پذیرش استبداد و دیکتاتوری.

آمارهایی که در کشتار حلبچه ارائه می شوند هنوز هم تردید برانگیز بوده و متقن نیستند و بیشتر کارشناسان معتقدند تعداد کشته شدگان واقعی بسیار بیشتر از آمار ثبت شده است چراکه بسیاری از قربانیان با تحمل دردها و سختی های ناشی از این حمله غیرانسانی سالها پس از واقعه جان خود را از دست دادند.

از دولت آمریکا که خود سابقه سیاهی در کشتار مردم بی گناه بوسیله جنگ افزارهای غیر متعارف دارد بعید نبود که حکومت صدام را تشجیع و تسلیح کند و با پشتیبانی سنگین و همه جانبه، این رژیم را در جنایاتش یاری دهد. سکوت و همراهی، دو ابزار آمریکایی ها در حمایت از صدام بود؛ نمونه های هیروشیما و ناکازاکی بعنوان بمب هسته ای و ویتنام بعنوان حمله شیمیایی همچنان در صفحات کتاب قطور جنایات غربی ها مخصوصا آمریکایی ها موجود است.

همراهی غرب آنجا مشخص می شود که پس از بمباران شیمیایی سردشت توسط بعثی ها، قطعنامه شورای امنیت درباره ممنوعیت بکارگیری سلاح ها شیمیایی با وتوی آمریکا و رای ممتنع بریتانیا و فرانسه همراه شد، اما همین کشورها براساس ادعاهای واهی درباره استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه، قطعنامه های متعدد علیه دولت این کشور صادر می کردند.

در این کتاب نام آلمان همواره بعنوان فروشنده این سلاح ها برده می شود؛ آلمان جدای از کارنامه سیاه خود در جنگ های جهانی، در جنگ ویتنام فروشنده سلاح های شیمیایی به آمریکا بود و در جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی ایران نیز به پشتیبانی از بعثی ها پرداخت؛ انگلیسی ها هم سابقه استفاده از بمباران شیمیایی علیه کردهای عراق در زمان استعمار این کشور را دارند.

نکته اینجاست که همین دولت ها که جنایاتشان همچنان دامن گیر مردم کشورهای مورد هجوم است، نگران اوضاع صلح و امنیت جهان بوده و از (ادعای) عدم دستیابی ایران به سلاح هسته ای و یا موشک های متعارف و یا حتی حضور منطقه ای ایران سخن گفته و به قوانینی استناد می کنند که خودشان اولین ناقض آن ها بوده اند.

۱۶ مارس (امروز) سالگرد بمباران حلبچه به روزی برای افشای رسوایی دولت های غربی به سرکردگی آمریکا بدل گشت؛ روزی که یادآور بی رحمی عاملان آن است که اکنون با ژست حقوق بشری مقابل درخواست های مشروع سایر ملت ها ایستاده اند.

این خاطره تلخ یا جنایت شرم آور فرصتی است برای شناخت بیشتر تاریخ و آنچه که بر آن و در آن گذشته است.