حضور طولانی مدت در جنگهای گوناگون به ویژه در منطقه غرب آسیا از مهمترین چالش های سیاست خارجی واشنگتن حداقل طی یک دهه اخیر بوده است. سه رئیس جمهوری اخیر در کاخ سفید هر یک دیدگاه ویژهای به این مساله داشتهاند.
«باراک اوباما» در ابتدا بر شدت مداخلات افزود اما به تدریج از آن کاست. «دونالد ترامپ» از همان ابتدا با شعار «پایان دادن به جنگ های ابدی آمریکا» بر تصمیم خود جهت خروج از خاورمیانه تاکید و تا حدی از تعداد نظامیان آمریکایی در منطقه کم کرد. به نظر می رسد اکنون «جو بایدن» تلاش دارد مسیری را که ترامپ دنبال می کرد تغییر دهد و بخش قابل توجهی از نظامیان این کشور را در خاورمیانه به ویژه کشورهای عراق، افغانستان و تا حدودی سوریه نگاه دارد.
جنگ افغانستان اکنون به طولانی ترین جنگ آمریکا تبدیل شده اما واشنگتن پس از دو دهه حضور نظامی پررنگ نتوانست اهدافش را در افغانستان را عملیاتی کند. حتی تصمیم به امضای توافق با طالبان هم که در دولت قبلی آمریکا کلید خورد، ناکام ماند و در عمل از بی ثباتی افغانستان نکاست.
بروکینگز: کاخ سفید با توجه به گفتوگوهای صلح بین دولت افغانستان و طالبان طی یک سال گذشته در قطر ، ابتکار جدیدی جهت پایان دادن به جنگ در سر دارد.
اندیشکده «بروکینگز»* در گزارشی به تداوم حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان در دولت بایدن پرداخته است. «مدیحه افضل» و «مایکل او هانلون» کارشناسان این اتاق فکر آمریکایی پاسخ به این پرسش را بررسی کردند که آیا ایالات متحده در دولت بایدن میتواند به گونهایی «مسوولانه» به جنگهای ابدی کاخ سفید در افغانستان پایان دهد؟
آنچه در ادامه میخوانیم شرحی از گزارش بروکینگز است؛
کاخ سفید با توجه به گفتوگوهای صلح بین دولت افغانستان و طالبان طی یک سال گذشته در قطر ، ابتکار جدیدی جهت پایان دادن به جنگ در سر دارد. این مذاکرات، پیشنهادی بود که در یک اجلاس بینالمللی با حضور رهبران افغانستان و طالبان مطرح شد. هدف اولیه آن ایجاد یک دولت موقت برای تقسیم قدرت بود تا از طریق خرید زمان لازم، شرایط برای مذاکرات جامعتر آماده شود. این امر همچنین به ایالات متحده و ناتو امکان میدهد تا به رغم توافق فوریه سال ۲۰۲۰ بین واشنگتن و طالبان، حضور نظامی خود را در این کشور حفظ کنند.
این احتمال وجود ندارد که دیپلماسی، نتیجه سریعی در پی داشته باشد. بایدن میتواند به هر نحوی قدرت نفوذ خود را بر «محمد اشرف غنی» رئیس جمهوری افغانستان اعمال کند. از جمله روشهای موجود، تهدید ضمنی به خروج فوری نیروهای آمریکایی و ناتو از این کشور است. بعید به نظر میرسد که طالبان تقاضای کاهش ۹۰ روزه خشونت را بپذیرند. همچنین، احتمال آن کم است که رهبران این گروه، به ویژه اگر احساس کنند که ما در نیمه راه خروج هستیم با تقسیم معنادار قدرت موافقت کنند.
بایدن هنوز هم باید تصمیم بگیرد که آیا در افغانستان بماند یا برود. ما معتقدیم که پاسخ صحیح ماندن است. ماندن در این جنگ طولانی دشوار است، به احتمال زیاد پیامدهای خروج از افغانستان همچون پاکسازی قومی، کشتار جمعی و سرانجام تجزیه این کشور بسیار ناخوشایند خواهند بود.
جو بایدن قطعاً باید هزینههای فعلی ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی از مجموع ۹۰۰۰ نیروی ناتو را متقبل شود که در سال به حدود ۱۰ میلیارد دلار می رسد. همچنین وی باید به این نکته توجه کند که اگر طالبان استفاده از زور علیه نیروهای آمریکایی را از سر بگیرد، احتمالاً سالانه ۱۰ تا ۲۰ آمریکایی کشته خواهند شد. با این حال، باید این موضوع را هم در نظر بگیرد که بعد از خروج ناتو از افغانستان چه اتفاقی احتمالاً رخ خواهد داد.
نخست، اگر ما نیروهای باقیمانده ایالات متحده را بیرون بکشیم، سایر دولت های خارجی نیز از این کشور خارج میشوند. ناتو از نظر تواناییهای اصلی جنگی و اطلاعاتی به ایالات متحده وابسته است.
دوم اینکه احتمالاً با وجود خروج نیروها، کمکهای نظامی آمریکا و ناتو به صورت پول و تجهیزات به نیروهای دولتی افغانستان ادامه خواهد یافت.
درپایان، سؤال این است که چرا ما پس از ۲۰ سال جنگیدن در کنار افغانستانیها باید آنها را رها کنیم؟ بنابراین، طالبان و کابل هر دو توانایی ادامه جنگ را دارند. جنگ ادامه خواهد یافت و منازعه به شهرهای افغانستان که در طول دو دهه گذشته در کنترل دولت بوده منتقل خواهد شد.
اندیشکده آمریکایی: جو بایدن باید هزینههای فعلی ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی از مجموع ۹۰۰۰ نیروی ناتو را متقبل شود که در سال به حدود ۱۰ میلیارد دلار می رسد. اگر طالبان استفاده از زور علیه نیروهای آمریکایی را از سر بگیرد، احتمالاً سالانه ۱۰ تا ۲۰ آمریکایی کشته خواهند شد.
سوم، هیچ پیشرفت سریعی به سمت توافق صلح رخ نخواهد داد. رهبران طالبان بیش از هر وقت دیگری مطمئن خواهند بود که زمان به نفع آنها است. دولت اشرف غنی همچنان اعتقاد دارد که طبق قانون اساسی و همچنین به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه بینالملل و دریافت حمایت مالی، از قدرت نفوذ و مشروعیت برخوردار است. با این حال اختلافات اساسی ایدئولوژیک آنها همچنان ادامه دارد؛ طالبان خواهان یک حکومت اسلامی هستند، اما کابل خواهان یک دولت دموکراتیک است.
چهارم، در حالی که تحرکات در میدان جنگ به نفع طالبان است، این گروه پس از خروج ایالات متحده و ناتو میتواند اقداماتش را با عواقب انسانی وحشتناکی تشدید کند. از آنجا که برخی از شهرها در کنترل نسبی یا کامل طالبان در خواهند آمد و این گروه در برخورد با کسانی که مظنون به همکاری با دولت بودهاند به زور متوسل خواهد شد، انگیزه های قدرتمندی برای مخالفان ایجاد می شود تا از نفوذ طالبان به شهرهای دیگر جلوگیری کنند. بیشتر «پشتونها» به عنوان بزرگترین گروه قومی افغانستان، طالبان نیستند و از آن حمایت نمیکنند. با وجود این، تقریباً همه اعضای طالبان پشتون هستند.
بنابراین، اگر شما از یک گروه قومی تاجیک، هزاره یا ازبک باشید، ساده ترین راه برای محافظت از خود این است که در بالای کوههای «هندوکش» در شمال کشور منتظر باشید و همه پشتون ها را اخراج کنند. پیامد اجرای این برنامه، پاکسازی قومی و رنجهای عظیم انسانی در سراسر کشور است.
پنجم، نتیجه همه این تحولات، هجوم عظیم پناهجویان به کشور همسایه پاکستان خواهد بود که خطر بی ثباتی در آن کشور مهم با بیش از ۲۲۰ میلیون نفر جمعیت را در پی دارد. ممکن است برخی معتقد باشند که پاکستان میتواند مانند دهه ۱۹۹۰ رژیم طالبان را در افغانستان سرپا نگهدارد، اما این دیدگاه، تحولات طالبان را که خارج از کنترل پاکستان است و نیز تجربه سخت اسلام آباد در ۲۰ سال گذشته را نادیده میگیرد. احتمالاً امروز پاکستان در مرزهای غربی خود خواهان تشکیل حکومت مطلق اسلامی تحت کنترل طالبان نیست.
ششم و سرانجام اینکه احتمالاً یک افغانستان جدید و کوچک دقیقاً مانند کردستان در شمال شرقی عراق، یک نقطه مثبت و دوست غرب خواهد بود. این کشور کوچک نه تنها از کمک های مالی بلکه از تواناییهای نظامی و اطلاعاتی غرب نیز استقبال خواهد کرد. احتمالاً در این میان مساله تروریسم هم رشد زیادی خواهد کرد، زیرا در آینده احتمال اینکه طالبان از القاعده جدا شود از امروز کمتر خواهد بود. بنابراین، مطمئناً در این راه، شمار کشتههای کنونی جنگ افغانستان که به دهها هزار نفر در سال میرسد، چند برابر خواهد شد.
*موسسه بروکینگز یک اتاق فکر آمریکایی دارای سابقه بیش از یک قرن در عرصه پژوهش های سیاسی و اجتماعی است که به طیف گسترده ای از موضوعات داخلی آمریکا و مسایل بین المللی می پردازد. این اندیشکده در سال های اخیر در صدر موفقترین و موثرترین موسسات مطالعاتی جهان در حوزه مختلف سیاسی و اجتماعی قرار داشته است.
انتشار این مطلب به معنای تائید محتوای آن نیست.