در طول تاریخ، تبعیضنژادی یکی از باسابقهترین و در عین حال ضدبشریترین تهدید علیه ارزشهای بنیادین انسانی محسوب میشود که به محروم ساختن گروهی از انسانها از یک حق یا امتیاز به دلیل معیارهایی چون جنسیت، تعلق قومی، رنگ پوست و ... منجر میشود. در حقیقت، گستره تاریخ بشریت آکنده از رفتارهای مبتنی بر تبعیض نژادی بوده است که از یونان باستان تا تاریخ معاصر آمریکا ادامه داشته است. با توجه به اینکه مبارزات گستردهای در سطح جهانی علیه تبعیضنژادی صورت گرفته اما هنوز هم در برخی از جوامع گروههای مسلطی با تحقیر دیگر گروهها از جمله اقلیتها، ارزشهای برابری انسانها بر پایه احترام بر حقوق بشر را نادیده میگیرند که این امر به عنوان تهدیدی برای جامعه و برای شخصی که مورد تبعیض قرار گرفته تلقی میشود. هرچند تبعیض و بیعدالتی در خصوص انسان و در میان ملتها سابقه طولانی دارد اما تبعیضنژادی و برتر دانستن یک نژاد بر نژادهای دیگر سـاخته و پرداخته استعمار غرب است.(۱) در سده ۱۸ کشفهای جغرافیایی و تجارت برده، سبب ثروتمندی اروپا شد، زمانی که پدیده برده داری به اوج خود رسیده بود و بنا بر روایتی تعداد بردگان میان ۳۰ تا ۵۰ میلیون تن تخمین زده می شد.
یکی از نویسندگان آفریقایی مینویسد: طی سدهها، حادثه مهم تاریخ ما برده فروشی به شمار می رفت و نژادپرستی نتیجه مستقیم و اندوه بار آن بود. مبارزه با نژادگرایی و تبعیضنژادی یکی از ارکان نظام بینالمللی حقوق بشر است که کنوانسیون ۱۹۶۵ رفع هرگونه تبعیضنژادی، سند محوری آن محسوب می شود. اگرچه مبارزه با زشـتترین جـلوه تبعیضنژادی، یعنی بردهداری از مدتها پیش با پدیدار شدن هنجارهای بینالمللی ضد نژادگرایی و به ویژه تصویب کنوانسیون منع و مجازات تجارت برده و بردهداری به جریان افتاد اما آغاز تلاش گسترده به منظور قـانونسازی بینالمللی و الزام آور ساختن هنجارهای ضد نژادگرایی، منع و رفع تبعیضنژادی به پس از جنگ دوم جهانی و تأسیس نظام سازمان ملل متحد بازمیگردد. منشور ملل متحد به عنوان سند تأسیس نظام سازمان ملل متحد کـه بـر پایه اصل کرامت و تساوی ذاتی تمامی نوع بشر استوار شده در ماده (۳) خود، موسوم به بند حقوق بشری نفی تبعیضنژادی را به عنوان اصل بنیادین حقوق بشری ذکر می کند. با وجود دهـههای مـتمادی تلاش جامعه بینالمللی، هنوز مـظاهر تـبعیضنژادی در بـرخی نقاط جهان و به نحو قابل تأملی در آمریکا پایدار مانده و مظاهر جدیدی از آن بروز کرده است.(۲)
گفتمان برابری یا تبعیضزدایی در طول تـاریخ
افزون بـر آنکه تاریخ، بـرهههای تـاریک و ظلمانی تبعیض را در حافظه دارد امـا اقـدامات مهم، مثبت و موثری نیز در جهت رفع تبعیض در سطح بینالملل، در برگهای دیگر آن ثبت شده اسـت کـه هرکدام با عناوین و در قالبهای متفاوت بـه مـنصه ظهور رسـیده اسـت. رفـع تبعیضنژادی، تبعیض جنسیتی، تـبعیض در امر آموزش، تبعیض در امر استخدام و اشتغال تبعیض دینی و عقیدتی و غیره، از جمله اقداماتی است که بـرای رفـع تبعیض به تصویب رسیده است کـه از هـمه مـهمتر، مـقاولهنامه بـینالمللی القای تمامی اشـکال تـبعیضنژادی مصوب ۲۱ دسامبر ۱۹۶۵ میلادی مجمع عمومی سازمانملل متحد است.(۳)
پس از آنکه دنیای غرب، یک دوره از تفکرات تبعیضآمیز قومی، نژادی، مذهبی و ... را تجربه کرد، اندیشمندانی با نگرش های جدید درخشیدند که از تساوی انسانها سخن می گفتند و همین اندیشهها در تدوین اعـلامیه جـهانی حـقوق بشر نقش فعال و سازنده ایفا کرد. ولتر از آن جمله است که میگوید: «آنها که میگویند مردم با هـم بـرابرند، اگر مقصودشان این است که در حق و آزادی و تصرف اموال و در حمایت قوانین با هم بـرابرند، بـالاترین حقیقت را گفتهاند اما برابری، هم طبیعیترین و هم خیالیترین چیزهای عالم است، طبیعیترین چیزها است اگر محدود بـه برابری در حقوق باشد و غیرطبیعیترین و خیالیترین چیزهاست اگر مقصود از آن برابری در اموال و قدرت باشد.» اعلامیه جهانی حقوق بشر در ترویج و گـسترش گـفتمان برابری، نقش بیبدیلی داشت و از هنگامه تحقق و تدوین آن با وجود مخالفتها، توانست طرح نوینی در تفکرات جاهلی دراندازد و به مرور زمان در برابر تمامی این تبعیض ها و دستههای فکری و نژادی قد علم کند و از تساوی انـسانها، بـدون در نظرگرفتن امتیازات زبانی، نژادی، فکری و فرهنگی سخن گوید.
اصطلاح تبعیض نژادی و نژادپرستی
واژه آپارتاید بـه مفهوم جدایی و تـفکیک است و در اصـطلاح با تبعیض نژادی و نژادپرستی مترادف شـده اسـت. گرچه اعِمال سیاستهای تبعیض نژادی از دوره آغاز استعمار و به ویژه از سده ۱۷ شکل گرفت و دامنه گستردهای نیز داشت اما به صـورت مشخص، این کلمه از ۱۹۴۸میلادی به وسیله دفـتر مرکزی حزب ناسیونالیست آفـریقای جـنوبی به کار گرفته شد. هدف از اعلام و اعمال این سیاست، جداسازی سفیدپوستان از غیرسفیدپوستان و به ویژه سـیاهان بـود. این وضعیت تا آخـرین دهه سده۲۰ ادامه داشت و سرانجام، تلاشها و کوششهای مردمی به لغو این سیاست در ۱۷ ژوئن ۱۹۹۱میلادی انجامید. بـا این حـال مساله تبعیضنژادی در بسیاری از کشورها که دارای نژادهای مـختلف هستند، هـمچنان اعـمال مـیشود. (۴) نمونه بارز آن، آمریکا است که باوجود ادعای وجود دموکراسی و حمایت از حقوق بشر، سیاستهای ظالمانهای علیه سرخپوستان و سیاهان در این کشور اجرا می شود. دوتـن از مـخالفان اصلی آپارتاید، استیو بایکو و نلسون ماندلا بـودند. اسـتیو بـایکو بـه حـکومت سـیاهان اعتقاد داشت، در حالی که ماندلا به حقوقی مساوی برای تمامی اهالی آفریقای جنوبی، معتقد بود. در ۱۹۶۲ ماندلا دستگیر و پس از محاکمه به حبس ابد محکوم شد. ماندلا در ۷۲ سالگی آزاد شد و مبارزه برای حقوق انسانی اهالی آفریقای جنوبی را از سر گرفت. یک سال بعد، کنگره ملی آفریقای جنوبی به پیروزی رسید و مـاندلا به عنوان ریاست جمهوری برگزیده شد و رژیم آپارتاید برای همیشه از آفریقای جنوبی و همچنین در دیگر نقاط جهان برچیده شد.
جمهوری اسلامی ایران و مبارزه با تبعیضنژادی
در رژیم پهلوی سطح زندگی نسبت به دوران پیشین اندکی بهبود یافت. با این حال در بـسیاری از عـرصه ها، تـفاوت های پایدار در توزیع منابع باقی ماند و موجب تبعیض و نابرابری های عمیق در عرصه های سیاسی، اقتصادی و فـرهنگی شـد. ایران در زمان پهلوی دوم دنبالهرو سیاست اقتصادی سرمایه داری حاکم بر اروپا بود و همانند آنان برای مبارزه با مارکسیسم اصـلاحاتی را در جـامعه برای کارگران و طبقات پایین انجام دادند. با وجود اصلاحات اقتصادی انجام شده، محمدرضا پهلوی نـتوانست فـاصله طبقاتی ایجاد شده را برطرف کند و با سـوء مـدیریت این بـرنامه ها را به گونه ای اجرا کرد که عملاً ضربه ای بـر پیکـر نظام کشاورزی وارد ساخت. سیاست های اقتصادی در این دوره به جای تعدیل درآمد و کمرنگ کردن شکاف طـبقاتی بـه تبعیض و ازدیاد شکاف طبقاتی انجامید، امـام خمینی(ره) ماهیت اصـلاحات به وجود آمده در ایران را افزوده شـدن فـاصله طبقاتی میان غنی و فقیر نامیدند.
یکی از مـهمترین مـظاهر تبعیض در رژیم پهلوی در میان اقـوام، نژادها و قومیت های مختلف ایران بود. با ظهور ناسیونالیسم ایرانی توسط محمدرضا پهلوی اقوام دچار تـبعیض در حـوزه های بیشماری از جمله آموزش، اقتصاد و اشتغال شـدند. رژیم پهلوی ایلات و عـشایر را مـظهر آشـوب، رنج و زحمت و مرگ بـرای مردم ایران و مانع بزرگی بر سر راه وحدت و یکپارچگی کشور و سدی پیش روی حل مشکلات مالی و نوسازی و تجدد در ایران می دانست. از این رو بـرای برچیدن این مشکل، به نام شـهرنشینی بـه یکجانشینی عشایر پرداخـت. امام خمینی(ره) سـرکوب عشایر به وسیله محمدرضا و پدرش را با هدف از میان بردن وحدت ملی و اسلامی عنوان و نژادپرستی در این رژیم را قضیه ای مبتذل توصیف می کردند کـه این امر به دستور دولت های غربی و برای سرگرم کردن و بازی دادن ملل مسلمان اجرا می شد. ایشان معتقد بودند که به حراج گـذاشتن مـنابع کشور، گرفتن وام بیهوده، برگزاری جشن های اشرافی و وابستگی به دولت های غربی باعث افزایش نابرابری، تبعیض و گسترش بی عدالتی می شود اما در نهایت رشد ستمکاری، ظلم و تبعیض در جامعه موجب آگاهی و قوه مقاومت مردم خواهد شد.(۵)
پس از پیروزی انقلاب اسـلامی، مساله اختلافات قومی و مذهبی میان روحانیون شیعه و اقلیت های مذهبی مطرح شد. امام خمینی(ره) تـأکید کـردند که اسلامی بودن بـیش از ایرانـی بودن میان ملت روابط مستقیمی برقرار می کند و اقلیت های مذهبی نه تنها آزاد هستند، بلکه دولت اسلامی موظف است از حقوق آنها دفاع کند و مسلمان، مسیحی، یهودی و مذاهب دیگر مانند همه افراد از حقوق اجتماعی یکسان برخوردارند و با دیگران تفاوتی ندارند. در حکومت جمهوری اسلامی همه اقشار ملت با یک چشم دیده میشوند و آزادی برای هـمه طـبقات زن، مـرد، سیاه و سفید یکسان است. قانون اساسی جمهوری اسلامی تبعیض را میان اقلیت های غیر دینی بـا اقلیت های دینی قائل نشده و بر عدم تبعیض بر اساس نژاد، زبان و قومیت تأکید دارد و همه اقشار حقوقشان ملاحظه شده و اقلیت های مذهبی و زنان بدون هیچ تـبعیض در نظر گرفته شده است.(۶)
اگرچه تمام تلاشهای بـینالمللی از جمله اعلامیه حقوق بـشر بـر پایه مبارزه با تبعیض و ایجاد روحیه تبعیضزدایی بوده است اما در برخی موارد بدون توجه به تفاوتهای ماهوی افراد، گرفتار افراط و تفریطهای شده است در این میان دین اسلام به طور صریح اعلام می دارد که افراد بشر را بـا تمام تفاوتهایی که دارند، از یک سرمنشأ بوده و برتری هر فردی، تنها با توجه به شایستگی های او سنجیده خواهد شد و نه با ویژگیهای قومی و جنسیتی و... و هیچ فردی به دلیل نژاد و رنگ پوست از حقوق خود بـیبهره یا کـم بهره نخواهد بود. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز که متکی بر آرای اکثریت مردم ایران و نشأت گرفته از اصول و موازین اسلامی است، عدم تبعیض و محرومیتزدایی را با تأکید بر تساوی حقوق افراد در جامعه در دستور کـار قـرار داده است. همان طور که اصل ۱۹ قانون اساسی اعلام میدارد: «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بـود.» در حقیقت رفع تبعیض از اصول بنیادین نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و مقام معظم رهبری بارها در سخنان خود بر این اصل تأکید کردهاند.(۷)
منابع:
۱- جـعفری، رسول، مهدی جلالی (۱۳۹۰)، راهبردهای قرآن برای مقابله با تبعیضنژادی، تـحقیقات علوم قرآن و حدیث دانشگاهالزهراء، سال هشتم، شماره دو.
۲- خالقیان، امیر (۱۳۹۳)، نژادپرستی بخشی از کالبد آمریکا، تسنیم.
۳- رنجبر، احمد (۱۳۸۵)، تلاشهای قـانونی بـرای رفـع تمامی اشکال تبعیضنژادی در جمهوری اسلامی ایران، مطالعات سیاسی، شماره مسلسل ۸۰۲۷.
۴- شیرازی، نـبیالله (۱۳۹۲)، عـملکرد آمریکا در رفع تبعیضنژادی با تأکید بر اسناد بینالمللی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور.
۵- علیلی خلیلی، مـحرم (۱۳۹۱)، تـئوری تـبعیض و گفتمان برابری در تاریخ، راسخون.
۶- میرترابی، سعید؛ مهدی، مازنی (۱۳۹۴)، نفی تبعیضنژادی و قومی در انـدیشه سـیاسی امـام خمینی(ره)، حبلالمتین، سال چهارم، شماره یازدهم.
۷- (۱۳۸۰) روز مبارزه با تبعیضنژادی، مجله گلبرگ، شماره ۲۵.