تهران-ایرنا- رفع مسائل و چالش‌های بین المللی سال‌هاست که از مسیر دستور، شعار و بیانیه نمی‌گذرد و تکرار هریک از این سه مفهوم در معادلات پیچیده جهانی نشان‌دهنده عدم آگاهی از این پیچیدگی‌ها و در نتیجه ساده انگاری آنها است.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، مناظره توییتری ۸ قسمتی روزهای گذشته «حسام الدین آشنا» مشاور رییس جمهوری و «مهدی محمدی» مشاور رییس مجلس، با اتهام زنی محمدی به دولت آغاز شد و با آموزش دستورالعمل مذاکره از سوی او ادامه یافت و در پایان مشاور رییس مجلس از دولت خواست عملیات حقوقی را قطع کرده و از راه اجبار راهبردی، آمریکا را مجبور به پذیرش خواسته‌های ایران کند. مشاور رییس جمهوری هم با آرامش از پیچیدگی‌های نظام بین الملل سخن گفت و تاکید کرد که اگرچه دولت سودای مذاکره برای مذاکره ندارد اما موفقیت در سیاست خارجی بدون توجه به عرف و قانون بین الملل با شعار و دستور میسر نخواهد شد.  

دولت در پی تکه کاغذ است؟

۱. مشاور رییس مجلس توییت کنایه آمیز خود را این‌گونه آغاز کرد که «وقتی دولت شما از امریکا اصلا لغو عملی تحریم نفت و بانک را نخواسته و صرفا در پی ‘یک تکه کاغذ’ از طرف بایدن است که به دروغ نامش را ‘لغو تحریم’ بگذارد، چرا باید تحریم را بردارند آقای روحانی؟ تازه همان کاغذ را هم‌ به شما نخواهند داد چون احتمال می دهند به کمتر از این هم رضایت بدهید!»

گرچه مشاور رییس مجلس مشخص نکرده که با چه شواهد و استدلالی به چنین نتیجه ای رسیده؛ و شاید به همین دلیل است که حسام الدین آشنا خطاب به او پرسیده است: «دولت شما چطوری از دولت آمریکا لغو عملی تحریم نفت و بانک را می‌خواهد؟»

پاسخ به این پرسش گرچه با انکار ضمنی برخی فعالیت‌های انتخاباتی همراه شد اما رگه‌های مشخص ساده‌انگاری موضوعات پیچیده هم در آن مشهود بود. محمدی نوشت: «سلام. بسیار ساده است. ما که دولت نداریم و نخواهیم داشت اما شما که دارید به جای اکتفا به عملیات حقوقی صدور فرمان اجرایی تاکید کنید تعهدات زمانی انجام‌ می شود که فلان مقدار نفت فروخته شودو مسیر عملیات بانکی باز شود و این امر در یک بازه زمانی مناسب راستی ازمایی شده باشد. چرا نمی کنید!؟»

حسام الدین آشنا هم در پاسخ به این میزان ساده انگاری مسائل پیچیده برجام و مذاکره تصریح می کند: «بسیار ساده نیست؛

 ۱.حتی برای توافق روی همین طرح هم نیاز به مذاکره با آمریکایی‌ها دارید.

 ۲. این طرح چیزی جز اقدام جزیی برابر اقدام جزیی نیست که وقتی رییس جمهوری آن را طرح کرد همه او را لعن و نفرین کردید.»

 محمدی بر موضع خود اصرار کرده و نوشته است: «این موارد هیچ نیازی به مذاکره ندارد به شرط اینکه اقدام اقتصادی کاملا مشخص از طرف مقابل بخواهید نه یک تکه کاغذ، و چون به معنای عمل به تعهدات "پس از" راستی آزمایی کامل اقدامات اقتصادی است مرحله بندی ندارد و یکباره است. مشکل این است: اقدام می خواهید یا اعلام؟»

رییس مرکز استراتژیک ریاست جمهوری در پاسخ به این دستورات شعاری مشاور رییس مجلس نوشته است: «حال که به این دولت امر می‌فرمایید: «این موارد نیاز به مذاکره ندارد.»  لطفا به طرف مقابل هم فرمان دهید: «فورا مطالبات یک طرفه و مذاکره و توافق نشده را اجرا کند.» عرض کردم این همان اقدام در برابر اقدام است که رئیس جمهور اعلام کرد ما هم برای کلی آن آماده‌ایم هم برای جزئی آن.

آقای مهدی محمدی در این مرحله به آموزش مذاکره به سبک دکتر جلیلی روی می‌آورد و تصریح می‌کند که: «وقتی موضعتان را اعلام کنید پذیرش یا عدم پذیرش طرف مقابل مذاکره نمی‌خواهد. مسئله این است که اول معلوم کنیم چه می‌خواهیم. ضمن‌اینکه اشکال اصلی موضع دولت محترم این است که عملیات حقوقی را به عنوان تعهد طرف مقابل قبول دارد در حالی که عملیات حقوقی بدون ما به ازای عملی کلا بی ارزش است.»

پاسخ حسام‌الدین آشنا روشن کننده تفاوت دو رویکرد است: «این همان رویکرد اعلام مواضع بدون احساس نیاز به مذاکره و توافق است که قبلا تجربه شده است. توافق حقوقی و اقدام عملی لازم و ملزوم یکدیگرند نه جایگزین یا در مقابل هم. اگر اقدامات جزیی بدون این که در یک چارچوب کلی جا بگیرد، کافی بود دیگر نیازی به دیپلماسی و حقوق بین‌المللی وجود نداشت.»

محمدی بدون لحاظ خروج آمریکا از برجام بار دیگر مواضع خود را _بر اساس تعهدات برجامی آمریکا_ تکرار می‌کند و می‌گوید نیازی به مذاکره نیست اما باید بخواهید! ولی کیفیت این خواستن از سوی مشاور رییس مجلس مشخص نیست: «وقتی درک شما این باشد از امریکا جای تعجب نیست. فروش نفت وعملیات بانکی تعهد امریکاست نه تعلیق یا ویو فلان قانون. مشکل این است که شما هم فقط عملیات حقوقی می خواهید. اینکه ایران بگوید هر وقت فلان مقدار نفت فروش رفت وبانک کار کرد تعهدات را انجام می دهم چه مذاکره ای لازم دارد؟

آشنا با یادآوری خروج آمریکا از برجام و تغییر شرایط می‌نویسد: «وقتی آمریکا از برجام خارج شده؛ چه تعهدی دارد که فروش نفت و عملیات بانکی را از تحریم خارج کند؟ وقتی می‌گوید تا ایران فلان اقدامات را انجام ندهد من به برجام باز نمی‌گردم؛ چه تعهدی را پذیرفته است؟»

محمدی بدون پاسخ روشن به اشکال مشخص آشنا بار دیگر به کرسی تدریس باز می‌گردد و می‌نویسد: «من دارم درباره شکل صحیح طرح ریزی مذاکره صحبت می کنم. اینکه شما به عنوان دولت باید چه چیز و چگونه بخواهید. امریکا اگر بدون لغو واقعی تحریم به برجام برگشت دیگر تحریمی برنخواهد داشت. انچه باعث می‌شود امریکا تحریم بردارد نیاز آن است نه تعهد آن. از این کلیشه های حقوقی بیرون بیایید.»

آشنا هم خسته از تکرار بدیهیات ولی با تأکید بر مسئولیت ناپذیری منتقدان می‌نویسد: «انشالله اوامرتان در دولت بعدی اجرا می‌شود. نشد هم نشد! سرتان سلامت. فقط لازم دانستم عرض کنم اجرایی شدن اوامرتان ساده نیست که متاسفانه همین را هم نتوانستم برایتان روشن کنم و لابد زبانم قاصر است.»

محمدی گویا متوجه کنایه آشنا شده است اتهام اولیه را به زبان دیگری تکرار می‌کند و می‌نویسد: «اوامر نیست، به عنوان یک برادر کوچک عرایضی کردم. امر دولت هم لابد مربوط به اهلش است و ما بی خبریم. از پیچیدگی ها هم بی خبر نیستم منتها سعی کردم یک حرف اصولی بزنم: یکی از بزرگ ترین اشتباهات برجام این بود که عملیات حقوقی را به عنوان تعهد طرف مقابل پذیرفت. این را تکرار نفرمایید.»

این‌بار پاسخ آشنا صریح‌تر است و بدون کنایه به ضعف کلیدی تیم قبلی مذاکره و نقش آنان در تحمیل تحریم می‌پردازد: «اساسا تحریم‌ها یک عملیات پیچیده حقوقی و با آثار واقعی است. یکی از زمینه‌های امکان پذیر شدن تحریم‌ها بی‌توجهی مسئولان وقت به ظرائف حقوقی و بین‌المللی در جریان اقدامات صلح آمیز هسته‌ای بود. توجه به ابعاد و تعهدات حقوقی متقابل، شرط لازم و البته نه کافی برای تعامل سازنده جهانی است.»

اگر چه محمدی بربخشی از سخن آشنا تأکید می‌کند ولی با طرح بحث جدیدی، از اجبار راهبردی به عنوان تنها راه موفقیت در مواجهه با طرف مقابل سخن می‌گوید: «روی این تکه "نه کافی" کمی تمرکز کنید. عملیات حقوقی اگر مقدمه اثر واقعی اقتصادی نباشد ارزشی ندارد. لغو واقعی تحریم هم محصول ایجاد اجبار راهبردی برای طرف مقابل خواهد بود نه اکتفا به امضای آن. سودای مذاکره کشور را از تغییر محاسبات دشمن ومجبور کردن آن به لغو تحریم محروم خواهد کرد.»

آشنا در پاسخ فقط به دفاع از دولت و مذاکرات برجامی اکتفا نمی‌کند بلکه گزینه انحصاری محمدی را نیز توسعه می‌دهد: کسی در این کشور سودای مذاکره برای مذاکره ندارد. برجام آثار فوری و درازمدت اقتصادی و راهبردی داشته است.

اجبار راهبردی یکی از راههای تغییر معادلات طرف مقابل است؛ راههای دیگر:

خلق رضایت نسبی برای طرف مقابل در توافق.

تحریک توان رقابتی در مقابله با طرف ثالث

خلق ارزش مشترک در همکاری

محمدی در پایان بدون اشاره به کلی بودن راه‌های اقناع طرف مقابل، با کنایه‌ای تند مناظره را خاتمه یافته تلقی می‌کند و می‌نویسد: "خلق رضایت و ارزش مشترک در همکاری با امریکا"!؟

واقعا دوستان دولت با این مبانی مذاکره کرده اند و می کنند!؟

 گفت وگوی خوبی بود. ممنونم.

در بررسی این مناظره توییتری پرسش اساسی  این است که آیا محمدی و همفکرانش پس از روی کار آمدن دولت تازه آمریکا، از دستگاه دیپلماسی چیزی جز مطالبه اقدام را شنیده و دیده اند؟ حجت الاسلام روحانی، محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری، محمود واعظی، سعید خطیب زاده و دولتمردان دیگر بارها تاکید کرده اند که ایران در موضوع برجام تنها و تنها اقدام ملموس و محسوس کاخ سفید را ملاک هر عملی قرار می‌دهد و نه وعده‌های جوبایدن را. اینکه صراحت دولت و دستگاه دیپلماسی چرا در میان انبوه قضاوت‌ها و خبرها نادیده گرفته می‌شود ریشه در همان دوگانه کاذبی دارد که دولت را غیرخودی دانسته و بنابراین هرگونه موضع درست آن را هم نفی می‌کنند.

از سوی دیگرگویا عامدانه از یاد برده‌اند که اگر قرار بر دستور دادن از سوی ایران و اطاعت از سوی کاخ سفید بود، روابط تیره و سرد تهران و واشنگتن چهاردهه تداوم نمی‌یافت و اگر مطالبات ایران پیش از سال ۹۲ از سوی آمریکا اجابت می‌شد؛ نیازی به صدها ساعت مذاکره نبود و در نهایت اگر کاخ سفید بنای فرمانبرداری از خواسته‌ها را داشت؛ بیانیه‌های مذاکره کنندگان پیشین ایران در موضوع برجام برای احقاق حق ایرانیان کفایت می‌کرد. تجربه ۶ قطعنامه پیش از سال ۹۲ و تحریم‌های شدید پس از سال ۹۷ نشان داد که شعارها و فرمان‌های مجلسی نمی‌تواند برابر زیاده خواهی‌های کاخ سفید سدی ایجاد کند.

بازخوانی و مرور توییت‌های مشاور رییس مجلس درباره برجام، مذاکره، تحریم‌ها و دیگر موضوعات بین المللی، در کنار آشکارسازی برخی موضوعات، این مهم را هم بار دیگر یادآور می‌شود که بسیاری از تحلیل‌های منتقدان دولت درباره حوزه‌های اشاره شده؛ همان بدیهیاتی است که قوه مجریه نزدیک به هشت سال با آن‌ها روبرو بوده و انواع مسیرها را برای اصلاح مشکلات طی کرده است؛ اگر اکنون بر سر یک موضع مصرانه ایستادگی می‌کند؛ به این دلیل است که مواضع دیگر را در شرایط کنونی به صلاح کشور نمی‌داند. راه‌های رفته دولت اما برای جوانان جویای نام منتقد آشکار نیست و شاید به همین دلیل است که از شکل صحیح طرح ریزی مذاکره یا عبور از قواعد حقوقی و رسیدن به قوانین اجرایی سخن می گویند. تکرار این موضوعات به ویژه آن زمان که دولت راه حقوقی و دیپلماتیک را برای رسیدن به حقوق مردم انتخاب کرده است و مردم هم در شرایط دشوار اقتصادی چشم به راه رفع تحریم ها هستند؛ کمی ملال آور است.

ریشه یکی از بزرگترین چالش‌های دولت تدبیر و امید طی سال های گذشته را می توان در توییت ابتدایی مشاور رییس مجلس یافت و آن ترکیب عجیب «دولت شما» است. دیپلماسی دولت شما!، اقتصاد دولت شما، سیاست داخلی دولت شما! فرهنگ و ورزش و ... هزاران موضوع دیگری که با غیرسازی از دولت منتخب مردم، تلاش کرده است دوگانه ای کاذب در کشور به وجود آورد؛ دوگانه ای که حسن روحانی به عنوان رییس جمهوری اکثریت در یک سمت و آن‌ها در سمت دیگر آن قرار گرفته اند.

 این ترکیب جهان بینی و نوع سیاست ورزی، بسیاری از منتقدان و مخالفان دولت را آشکار می سازد و نشان می‌دهد از همان روزهای ابتدایی که آغاز به کار مسوولیت، این گروه‌ها دولت را متعلق به خود ندانسته و به همین سبب از هیچ کوششی برای تضعیف آن خودداری نکردند. ریشه این ترکیب به تداوم رقابت‌های انتخاباتی و عدم پذیرش شکست در سال‌های ۹۲ و ۹۶ باز می‌گردد؛ به‌رغم تمام توصیه‌ها و تاکیدات رهبر انقلاب و هشدارهای رییس جمهوری و عقلای کشور مبنی بر پایان رقابت‌ها پس از انتخابات، این گروه همچنان عرصه سیاست خارجی را هم میدان رقابت تصور کرده‌اند.