نمیدانم آیا معنای منقطع شدن از خدا را حس کردهاید؛ که اگر انسان «انقطاع عن الله» پیدا کرد، چه جهنم عجیبی است؟ در مقابل آن حالت، ارتباط با خداست. نفوسی که از خدا منقطعاند و ناگزیر اتکایشان به نفوس شیطانی است، با عنکبوتها فرقی ندارند. تکیهگاه عنکبوتها به خانه خود است که با طوفانی از بین میرود.افرادی که به غیر خدا تکیه دارند، رو به نابودی هستند. شرق و غرب هم رو به فنا هستند. در برابر قدرت الهی، هیچ چیز استحکام ندارند؛ مثل خانههای ثمود. این بخشی از سخنان سید رضا بهاءالدینی عالم بزرگ شیعی است.
زندگینامه و تحصیلات
سید رضا بهاءالدینی در ۹ فروردین ۱۲۸۷ خورشیدی در قم دیده به جهان گشود. برخی از اجداد وی عهده دار تولیت حرم حضرت معصومه (س) بودند، همچنین پدر وی سید صفی الدین، افتخار خدمتگزاری آستان مقدس حضرت معصومه (س) را داشت. حافظه و استعداد بینظیر سید صفی الدین به ویژه در حفظ آیات قران سبب شد که بسیاری از علما به او لقب «کشف الآیات علما» بدهند.
سید رضا بهاء الدینی دوران ابتدایی خود را در مکتب گذراند. ایشان در خصوص ورود به مکتبخانه اینگونه فرمودند: «۲ ساله بودم که برای آموختن حمد و سوره به مکتبخانه رفتم. پس از فراگیری حمد و سوره، اذان و اقامه را آموختم. آن گاه قرائت قرآن را یاد گرفته، سپس خواندن و نوشتن را آغاز کردم. ۶ ساله بودم که دوره مکتب تمام شد و من برای ادامه آموختن به مکتب دیگری رفتم و «نصاب الصبیان» که معانی لغات را به شعر بیان می کند، شروع کردم. استاد ابتدا اشعار را می خواند، سپس توضیح می داد. آن گاه برای یادگیری و تکرار بیشتر، پرسش می کرد. هرگاه پرسش می کرد چه شخصی می تواند از رو بخواند؟ می گفتم: من از حفظ می خوانم! و این موجب تعجب او می شد زیرا مرتبه اول و دوم که اشعار را می خواند، خود به خود حفظ می شدم و نیازی به تمرین و صرف وقت بیشتری نداشتم.» سید رضا بهاء الدینی بعد از پایان برای ادامه تحصیل نزد آیت الله سید ابوالقاسم قمی که فردی فروتن و دانشمندی پارسا و مردی پراخلاص بود، رفت و کتاب های مقدمات را یکی پس از دیگری فرا گرفت به گونهای که در ۱۲ سالگی آمادگی خود را برای امتحان نزد شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم اعلام کرد و وارد فیضیه شد، این فقیه زاهد، اجازه اجتهاد را از عالم بزرگوار سید محمدتقی خوانساری گرفت. او همچنین از علامه محدث، مرحوم حاج شیخ عباس قمی، اجازه روایت داشت. این فقیه و عارف شیعه نزد آیات «عبدالکریم حائری یزدی»، «سید محمدتقی خوانساری»، «سید محمد حجت کوهکمری» و «ابوالقاسم قمی» علوم دینی را فرا گرفت.
پایداری و استقامت در تحصیل و تدریس
آنچه در شرح احوال عالمان راستین و اندیشمندان فرزانه گفتنی است، کوشایی و جدیت فوق العاده در راه تحصیل علم و فضیلت است. این شور، شوق و جدیت در تحصیل علم و تحقیق و تدریس، در زندگی آیت الله بهاءالدینی به خوبی مشهود است. یکی از شاگردان وی میگوید: آقا میفرمود: «یک سال تمام از مدرسه فیضیه بیرون نیامدم. مادرم میآمد در مدرسه و از دور مرا نگاه میکرد و باز میگشت. اشتغالات ما به حدی بود که فرصت نمیکردیم به منزل سری بزنیم.» یکی دیگر از شاگردان استاد چنین میگوید: ما حدود چندین سال، درسهایی پیش از اذان صبح و حوالی وقت اذان از او فرا گرفتیم. هنگامیکه به محضرش میرفتیم، سماور زغالی و چای نیز آماده بود. حدود اذان، چای میخورد و اول اذان صبح نماز میخواند. گاه یکی دوتا از درسهایش که قبل از اذان تمام میشد، منتظر میماند تا وقت اذان صبح بشود و نماز بخواند. در این زمینه خود حضرت آیت الله بهاءالدینی، چنین میفرماید: برای آمدن به مدرسه فیضیه، من همیشه از حدود منزل امام میگذشتم؛ چون در راه مشغول مطالعه بودم و اگر از طریق کوچهها میرفتم، با اشخاصی برخورد میکردم و ناچار به سلام و علیک میشدم و مطالعاتم مخدوش میشد. معمولاً از پشت باغات اطراف شهر عبور میکردم، تا فردی به من برنخورد و بتوانم به مطالعه خود بپردازم. در آن زمان، دروس سطح، مانند رسائل را تدریس میکردم. برای تدریس هم همیشه دو سه تا مطالعه جلو بودم، تا اگر یک شب مثلاً مانعی پیش آمد و نتوانستم مطالعه کنم، درس صبح ما تعطیل نشود و بتوانم از مطالعه ذخیره استفاده و تدریس بکنم.
تربیت شاگردان اندیشور و بزرگ
پیشرفت ها این عالم ربانی باعث شد که او مدرسی موفق شود و درس وی در بسیاری از مدارس قم شروع شد. شاگردان زیادی در درس آیت الله بهاءالدینی حاضر شدهاند که از جمله آن جمله می توان به مرتضی مطهری، احمد جنتی، علی مشکینی، احمد آذری قمی، محمد فاضل لنکرانی، سید مصطفی خمینی و... اشاره کرد در واقع این عالم جلیل القدر با تدریس مستمر و مداوم و با به کارگیری روشی خاص، شاگردان مبرز و اندیشور را تربیت کرد که بسیاری از آنان امروز، مایه مباهات حوزههای علمیه و از خدمتگزاران صدیق نظام مقدس جمهوری اسلامیهستند. در خصوص شیوه تدریس او، به بیانات ۲ تن از شاگردانش اشاره میکنیم: آیت الله بهاءالدینی در جاهای مختلف تدریس داشت و از یک ساعت قبل از اذان صبح مشغول بود، سپس نماز صبح را میخواند و تا شب، مشغول درس و بحث میشد. بسیاری از بزرگان امروز از شاگردان او هستند. وی به تفکر زیاد، بیشتر از نقل اقوال و بحث در اقوال اهمیت میداد. باید گفت اهل تتبع نبود، بلکه اهل تفکر بود. بیان روشنی داشت و به شاگردان خود بینش میداد. آیت الله بهاء الدینی در پرورش اشخاص علمیو شاگردان خود، به گونهای تدریس میکرد و آنان را پرورش میداد که در طول یک تا ۲ سال، اگر نزد او تحصیل میکرد، رشته اصلی فقه را دریافت می کرد و همین امر، سبب میشد به مرحله اجتهاد برسد؛ نه اینکه تنها به فروعات بپردازد و وقت خود را هدر بدهد. نکته دقیق و شایان اهمیت اینکه آیت الله بهاءالدینی علاوه بر تدریس عمومی، یک تقریر دومی خصوصی برای شاگردان ویژه خود، نظیر شهید مطهری(ره) داشت.
درباره آثار این فقیه عالیقدر باید گفت که هیچ یک از نوشتههای پراکندهای که وی درباره نهج البلاغه، تفسیر قرآن و تقریرات فقهی برخی استادانش نگاشته، منتشر نشده است اما بخشی از درس های اخلاقی و برخی مصاحبههای او، در ۲ کتاب «سلوک معنوی» و «نردبان آسمان: مجموعهای از درسهای اخلاق فقیه وارسته و عارف فرزانه، حضرت آیةالله بهاءالدینی» به چاپ رسیده است.
خاموشی:
سرانجام، این عالم ربانی در ۲۴ تیر ۱۳۷۶خورشیدی دیده از جهان فروبست و در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.