روزنامه ایران ۱۷ فروردین یادداشتی به قلم یحیی آل اسحاق عضو اتاق بازرگانی منتشر کرد و نوشت: مدیران و مأموران در هر بخشی، اگر روحیه مثبتی نداشته باشند نمیتوانند به بخشهای زیر دست در هر سطحی اعم از خانواده، شرکت، بنگاه اقتصادی یا کشور روحیه مثبت تزریق کنند. اگر مدیران روحیه مثبت داشته باشند موفقیت در انتظار است اما روحیه منفی و منفی نگری موجب انجماد داراییها میشود.
نکته بسیار مهم این است که برای ایجاد روحیه در میان مردم و فعالان اقتصادی اعتماد لازم است. اگر مردم به سیاستگذاران یا تصمیم گیران اعتماد نداشته باشند قطعاً امیدی هم به بهتر شدن شرایط نخواهند داشت، مثل این میماند که مردم به پلیس اعتماد نداشته باشند و هر کسی دم خانه خود چند مأمور را برای حفظ مال و جان خود بگمارد. پس داشتن اعتماد به گردانندگان کشور شرط نخست برای ایجاد امید است.
نکته بعدی فضای عمومی کشور است اگر فضای عمومی و فضای روانی، مثبت نباشد و همه از شرایط و وضعیت بد سخن بگویند این فضا ناامیدی ایجاد میکند. قسمت عمدهای از اقتصاد ما تابع مسائل روانی است. بازار ارز، تأمین کالا، کسب و کار و... تابع فضا سازیها است. داشتن علم، تجربه و حرفهای بودن نسبت به آن مأموریت شرط دیگر امیدواری است. قبول کنیم اقتصاد علم است و مدیریت اقتصاد به علم و تخصص نیاز دارد و نمیشود با شعار و آرزو اقتصاد را مدیریت کرد. همدلی و وحدت در حوزه تصمیمگیری اقتصادی در ایجاد امید بسیار مؤثر است.
اگر بردارها در این بخش همجهت و همسو باشند فزاینده میشوند اگر با هم تقابل کنند اتلاف فرصتها و منابع است. متأسفانه در حال حاضر شاهد تقابل قوای مختلف بر سر تصمیم گیرهای اقتصادی هستیم. مجلس، دولت و قوه قضائیه در مورد بسیاری مسائل وحدت نظر ندارند... در بخشهای پایینتر مثال آن همین بازار آشفته مرغ است. چون مجلس بهخاطر لجبازی به تشکیل وزارت بازرگانی رأی نداد، توزیع کالاها در حال حاضر مهمترین مشکل بازار است. هیچ کسی زیر بار بازار آشفته مرغ نمیرود چون متولی ندارد چون نتوانستیم برای تنظیم بازار تصمیم واحدی بگیریم.
اگر بخواهیم در جامعه امید ایجاد کنیم باید این مقدمات را فراهم کنیم. همدلی، اعتماد، فضای روانی مثبت، شناخت جامعه و... همه از مقدمات افزایش امیدواری است. در حوزه اقتصاد، از نظرآمارهای بالقوه و شاخصهای پایه بسیار قوی هستیم. نیروی انسانی تحصیلکرده ایران در منطقه رتبه نخست را دارد، ایران از نظر تربیت مهندسان در دنیا رتبههای نخست را دارد.
منابع، انرژی، موقعیت ژئوپولیتیک همه از داشتههای کشور است و ما کشور واماندهای از نظر تأمین منابع نیستیم. اما با وجود این امکانات، در حوزههای مختلف و بویژه در حوزه اقتصادی چالشهای بسیاری داریم. امکانات داریم اما در عمل گرفتار مشکلات هستیم. این مشکلات طبقات متوسط و پایین جامعه را در شرایط استیصال قرار داده است. ما هم مشکلات داخلی داریم هم مشکلات خارجی که عمدتاً مربوط به تحریم است. اما بر اساس برآوردها ۷۰ درصد مشکلات بهخاطر مسائل داخلی و ۳۰ درصد بهخاطر مسائل خارجی است. درگیرهای سیاسی باعث ناامیدی و بیاعتمادی مردم شده است.
اختلافات عامل اصلی بیاعتمادی است. در حال حاضر از نظر تصمیمگیری برای حل مسائل خارجی در نقطه عطف قرار داریم. توافقنامه با چین طرفهای ما را برای انجام مذاکرات برای بازگشت به برجام به تکاپو انداخته است. اما در این شرایط برخیها شروع به اختلاف افکنی در مورد این توافقنامه کردهاند.
تردید و تشکیک در توافق با چین دست ایران را برای انجام مذاکرات خالی میکند. ما شرایط بحرانی جنگ را مدیریت کردیم اما اکنون بهخاطر انحصار طلبی عدهای که همه منابع را برای خود میخواهند، مردم را در تنگنا قرار دادهایم. مردم از نظر معیشت به تنگنا رسیدهاند، مسأله کشور الان معیشت مردم است پس نباید با اختلاف افکنی مانع مذاکرات شویم. حل مسائل روزمره مردم اعتماد و امید را ایجاد میکند. اگر مسأله معیشت مردم را حل کنیم اعتماد را تا حدودی به آنها بازگرداندهایم.