در ادامه گفت وگوی مورخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ روزنامه آرمان ملی با محمد مهاجری فعال سیاسی و رسانهای آمده است: دو ماه تا انتخابات حساس و سرنوشتساز ریاست جمهوری سیزدهم باقی است و جریانات سیاسی نیز نهایت تلاش خود را برای حضوری موفق در این انتخابات به کار گرفتهاند. عدهای معتقدند که اگر شرایط بینالمللی به نحوی پیش برود که تحریمها برداشته شود و وضعیت معیشتی مردم در دو ماه آینده سامان یابد میتوان انتظار مشارکت بالای مردم در انتخابات را داشت. برای بررسی علل انتخاباتی نبودن فضای جامعه، تاثیر مسائل مختلف بر انتخابات و کنش جریانهای سیاسی،«آرمان ملی» با محمد مهاجری فعال سیاسی و رسانهای به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
کمـتر از دو مـاه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی است اما فضای کشور اصلا سمت و سوی انتخاباتی ندارد؛ از دیدگاه شما این عدم انتخاباتی بودن چه دلایلی دارد؟
دلایل مختلفی وجود دارد که همهچیز دست به دست هم داده، نخست اینکه مشکلات معیشتی در جامعه زیاد است اما نه بدین معنا که ما در گذشته مشکلات معیشتی نداشتیم. هرچند این دفعه مشکلات معیشتی بیشتر است اما از زمان جنگ که بیشتر نیست. در زمان جنگ شاید فضا از حال حاضر نیز سختتر بود اما به عدم مشارکت مردم به صورت جدی منجر نمیشد. اینکه چرا شرایط اینگونه است یکی از دلایلش این است که شاید ارادهای برای حل مشکلات در جامعه دیده نمیشود و مردم چنین احساسی ندارند که قرار است مشکلاتشان حل شود. آقای روحانی در دورههای ۹۲ و ۹۶ با شعار تعامل با جهان وارد میدان شد اما به هر دلیلی نتوانست آن شعار را که یکی از روزنههای امیدی بود که داشت به سمت مردم باز میکرد اما به دلایل داخلی و خارجی نشد محقق کند.
لذا من تصور میکنم مردم مقداری نسبت به اینکه با جهان ارتباط سالم داشته باشند نا امیدند. وقتی کسی نسبت به اینکه بتواند با دنیا ارتباط داشته باشد ناامید باشد طبیعی است که دچار خمودگی و افسردگی شود. این خمودگی و افسردگی در جامعه سیاسی ما وجود دارد. دوم اینکه فرض کنید در یک خانواده اتفاق تلخی میافتد و افراد خانواده دچار افسردگی میشوند. در آن صورت رئیس خانواده به دنبال روشی برای برون رفت از این وضعیت خواهد بود. برای برون رفت موانعی که وجود دارد و دلایلی که باعث بوجود آمدن چنین وضعیتی شده شناسایی شده و برطرف میگردد. دیگر اینکه جناح مخالف دولت به جای اینکه به مردم امید به آینده بدهد از هم اکنون یأس را ترویج میکند. آنها ممکن است نفهمند که چه کاری میکنند اما این یأس از الان یأس از آینده را هم به مردم القا میکند.
البته کسانی که برای ریاست جمهوری کت و شلوار دوختهاند برخی امیدهایی دارند که از صندوق ذخیره ارزی استفاده کنند یا دلارهایی که در پستو پنهان کردند در جامعه هزینه کنند. هر چند ممکن است در کوتاه مدت هم اتفاقاتی بیفتد اما در درازمدت ممکن نیست و هیچ پلنی در جامعه وجود ندارد که مردم را نسبت به رفع تحریمها امیدوار کند. مجموع اینها باعث میشود که مردم احساس خودمانی بودن با انتخابات نکنند.
بسیــاری بر این عقیدهاند که حتی اگر دولت بعدی طبق میل اصولگرایان روی کار بیاید و رقابت میان آیتا... رئیسی، آقـای قالیباف و... باشد باز هم اگر مشکلاتی مثل تحریمها،FATF و مذاکرات حل و فصل نشود روال فعلی ادامه خواهد یافت؛ تحلیل شما در این خصوص چگونه است؟
اگــر در منــزلی برق قطع شــود نمیتـوان از یخچال استفاده کرد که حرفی کاملا منطقی است. حال شاید برخی بگویند ما مثلا از یخچال نفتی استفاده میکنیم که حرف خندهداری است. FATF راه معامله پولی با دنیا است. اصلا فرض کنیم این یک راه غلط است. میتوان گفت چون یک راه وجود دارد و اگر از آن استفاده کنیم به خود آسیب خواهیم زد، پس هیچ وقت استفاده نکنیم؟ این به نظر من حرف دقیقی نیست. بنابراین FATF با همه ایرادهای احتمالی که مخالفین میگویند دارد و من معتقدم ۹۵ درصد از این حرفها ناشی از دو نکته است که ناآگاه یا مغرضند باید به تصویب برسد. البته من تعداد آدمهای کم دقت را بیشتر میدانم که همینها تحت تاثیر افراد مغرض قرار میگیرد. اگر نتوانید راهی برای معامله با جهان پیدا کنید، یعنی FATF را نپذیرید حتی اگر تحریمها هم برداشته شود، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. اگر FATF را نپذیرید چین قرارداد ۲۵ ساله که چه عرض کنم قرارداد ۲۵۰ ساله نیز با شما ببندد و بگوید که تمام امکانات چین را به ایران خواهم آورد بازهم توفیقی حاصل نخواهد شد. بنابراین ما اگر با دولتی روبهرو شویم که نخواهد این چیزها را بپذیرد آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود. اما من تقریبا یقین دارم که آن آقایان در دولت بعدی علنی و شفاف و یا غیرعلنی این مسائل را حل خواهند کرد.
چهرههای بسیاری از اصولگرایان برای حضور در انتخابات اعلام حضور کرده یا خواهند کرد و از هم اکنون نیز اصولگرایان خود را پیروز میدانند؛ اساسا این قاطعیت از کجا نشات میگیرد و میتوان در دقیقه نود منتظر شگفتیسازی یا معجزهای بود؟
آنها یک تحلیلی دارنــد کـــه انــتخابات ۱۴۰۰ مثل انتخابات ۹۸ خــواهد بود. یعنی مشارکت حدود ۴۰ درصدی که در آن ۲ گروه اصلاحطلبان و بخش مهمی از آرای خاکستری حضور ندارند. این خود برای جریان اصولگرا امیدبخش است که بتوانند پیروز شوند. منتها میخواهم بگویم در یک فضای انتخابات سرد حتی اگر رئیس جمهور از اصولگرایان باشد قطعا برای آنها نیز شکست خواهد بود. در حال حاضر چه کسی به این مجلس افتخار میکند و مایه عزت چه گروهی است؟ من تصورم این است که اصولگرایان از حالا خیالشان راحت است که اصلاحطلبان نه انگیزه حضور در انتخابات دارند و نه آرای خاکستری سمت اصلاحطلبان خواهند آمد. صاحبان آرای خاکستری به شدت به لحاظ روحی آسیبپذیرند و اگر در جایی رای دهند و ببینند رایشان تاثیرگذار نیست یکی دوبار رای میدهند اما دیگر کنار میروند، البته انتخابات ایران در همه دورهها نشان داده که باید منتظر معجزه بود. اکثر روسای جمهور مثل آقای خاتمی، احمدینژاد و روحانی معجزهوار رای آوردند. اما واقعا فهم اینکه شرایط سیاسی جامعه به گونهای است که میشود یک معجزه صورت بگیرد وجود داشت. اما من در حال حاضر چنین زمینهای را مشاهده نمیکنم هم کاندیدای بالقوهای را در بین اصلاحطلبان نمیبینم که رایآوری داشته باشد. فقط یک امکان بسیار ضعیفی وجود دارد که آنچه که در وین اتفاق میافتد بتواند به رفع تحریمها منجر شود و این رفع تحریمها حداکثر تا یک هفته مانده به انتخابات ما به ازای ریالی، دلاری و معیشتی داشته باشد. در آن صورت ممکن است شخصی بیاید و بر همین پیروزی سوار شود و رای بیاورد که میتوان گفت تنها امکان موجود است که ضعیف به نظر میرسد.