تهران- ایرنا- امضای سند جامع همکاری های ایران و چین که بعد از مدت ها تلاش و رایزنی های دیپلماتیک در روز شنبه ۷ فروردین ماه با حضور "وانگ یی" وزیر خارجه چین در تهران به امضا رسید؛ کماکان محل گمانه زنی های رسانه ای و تحلیلی است.

دیدگاه های مختلفی در رابطه با سند راهبردی همکاری ۲۵ ساله ایران و چین مطرح است ؛ هر کدام از موافقان و مخالفان این سند، دلایل و رویکرد های خاص خود را دارند که در ادامه به بررسی آن پرداخته شده است:

دوره ای از برجام و رقابت برای حضور در بازار اقتصادی  ایران 

با مروری بر دیدگاه های مخالفان این نکته قابل تشخیص است که یکی از مهم ترین نقد ها به این توافق، این است که چرا توافق همکاری ایران و چین با گذشت حدود پنج سال از طرح اولیه اش به امضای نهایی رسید. قابل ذکر است که طرح اولیه توافق بیست و پنج ساله ایران و چین بعد از نهایی شدن توافق برجام و طی سفر شی جین پینگ رییس جمهوری چین به تهران و دیدارش با رییس جمهوری کشورمان مطرح شد. در آن دوره تحریم ها با امضای توافق هسته ای و قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت علیه ایران برداشته شد و همه نگاه های جهانی به سمت ایران معطوف شده بود. حضور سریالی شرکت های بزرگ بین المللی در اقتصاد و صنعت کشورمان که عموما از ناحیه شرکت های بزرگ اروپایی بود؛ ایران را به کانون جذب سرمایه گذاری در جهان مبدل ساخته بود.
عطف به حضور گسترده شرکت های بزرگ اروپایی در اقتصاد ایران، تلقی و باور چینی ها این بود که از رقابت و حضور در بازار بزرگ اقتصادی ایران عقب نمانند و اساسا فلسفه طرح توافق بیست و پنج ساله با همین ذهنیت بود که حضور اقتصادی شان را در بازار ایران با توجه به احتمال حضور گسترده شرکت های اروپایی حفظ کنند. واقعیت امر این است که در دوره دو ساله برجام، رقابتی جدی میان شرکت های بین المللی برای سرمایه گذاری در حوزه های نفت و گاز، حمل و نقل و سایر بخش های اقتصادی ایران ایجاد شده بود و همین امر قدرت مانور و چانه زنی کشورمان را برای جذب سرمایه گذاری های بهینه با تکنولوژی و دانش فنی بالا برده بود. از این جهت این موضوع قابل طرح است که در خصوص جذب سرمایه گذاری شرکت های چینی با هوشمندی بیشتر امکان عمل کردن بود و با توجه به رقابت شرکت های بین المللی، استفاده مناسب تری از علاقه مندی چینی ها به حضور در اقتصاد کشورمان بهره گرفت. 

لحاظ کردن اصل رقابت سرمایه گذاری در اقتصاد کشورمان
در این خصوص ذکر دو نکته اساسی است. نخست اینکه تلقی و باور دولتمردان کشورمان بر این بود که با توجه به همین جنبه های رقابتی و تمایل شرکت های بزرگ جهانی به حضور در صنعت نفت و گاز کشورمان، استفاده استراتژیک تری از حضور شرکت های بین المللی در بخش های اقتصادی کشورمان انجام شود. به این شکل که به جای شتاب زدگی با آرامش زمینه را برای جذب تکنولوژی و سرمایه گذاری بالا که بیشترین سود و منفعت را برای اقتصاد کشورمان داشته باشد؛ به عمل آید. وقتی مهم ترین شرکت فعال در حوزه نفت و گاز یعنی توتال وارد توسعه فاز های پارس جنوبی شد منطقی نبود امکان سرمایه گذاری صرفا برای یک کشور در نظر گرفته شود. استراتژی دولتمردان کشورمان بر این بود که اصل رقابت سرمایه گذاری در اقتصاد کشورمان لحاظ شود و برای همین دولتمردان کشورمان ضمن احترام به توسعه رابطه استراتژیک با چین، خواستار توسعه همه جانبه روابط اقتصادی کشورمان با اقتصاد جهانی بودند.
برای همین جریانی که روی این محور تمرکز دارد که چرا سند توافق زودتر از اینها امضایی نشده است به بازه زمانی دوره برجام و اینکه استراتژی کلی کشورمان روی جذب همه ظرفیت های اقتصاد جهانی از حوزه آسیا- پاسیفیک تا اروپا هدف گذاری شده بود؛ توجه نمایند. از سوی دیگر دولت در همان زمان هم بر گسترش روابط با چین تاکید داشت و در همان دوره شرکت های چینی در توسعه فاز یازده پارس جنوبی ومیدان نفتی آزداگان حضور داشتند.

ترامپ بازدارنده روابط چین و ایران در گذشته
 مهم تر از همه این مسایل باید به فاکتور ترامپ به عنوان عنصر اصلی بازدارنده در توسعه روابط استراتژیک کشورمان با چین اشاره کرد که فضای تحریمی ترامپ باعث دوری سرمایه گذاران بین المللی از حضور در صحنه اقتصاد و تجارت کشورمان شد. جالب اینجاست که همین شرکت های چینی بعد از رویکرد تحریمی ترامپ از توسعه فاز یازده پارس جنوبی و میدان آزادگان شانه خالی کردند. درواقع مساله اصلی تاخیر در امضای نهایی سند همکاری کشورمان با چین به سیاست تحریمی همه جانبه دشمن مربوط می شود که با اعمال تحریم های ثانویه در نوامبر ۲۰۱۸ هر گونه سرمایه گذاری و تبادل بانکی با ایران را در زمره تحریم ها قرار داد. سکوت سه الی چهار ساله سند توافق ارتباط مستقیم با حضور ترامپ و فضای تحریمی ظالمانه علیه اقتصاد کشورمان دارد و باید بپذیریم که امروز هم اگر سند توافق استراتژیک میان تهران و پکن به امضای نهایی رسید دلیل اصلی اش در کنار تلاش های دولت و تیم سیاسی وزارت خارجه به تغییر فضای جهانی و کنار رفتن ترامپ مربوط می شود. صحبت های وانگ یی در تهران در این خصوص که ایران باید از فضای جدید جهانی برای عبور از فضای تحریمی استفاده بهینه داشته باشد؛ گویای این حقیقت راهبردی است که عنصر تحریم چه میزان تاثیرگذار در توسعه روابط اقتصادی کشورمان حتی با چینی هاست.