به گزارش ایرنا، خانوادهای مذهبی و کشاورز نهمین روز اردیبهشت ۱۳۱۹ در اتاق محقر قلعه شمسآباد در شمال آران و بیدگل طلوع رضا را در شبی بهاری به تماشا نشست.
علیاکبر شمسآبادی پدر رضا در شغل شریف کشاورزی و دشتبانی فعالیت میکرد و مادرش سیدهمنوره چاپیدوست نوشآبادی زنی مذهبی و پاکدامن بود که به نخریسی سنتی و کشاورزی در مزرعه شمسآباد اشتغال داشت.
رضا در این خانواده بسیار فقیر از طریق خوشهچینی و درآمد ناچیز آن در کشاورزی روزگار میگذراند.
درآمد اندک خانواده رضا با این وضعیت برای گذران امور زندگی آنان کافی نبود و به دلیل فشار رژیم به کشاورزان، به ناچار در ۱۰ سالگی همراه با خانواده به کاشان مهاجرت کرد و در آنجا به عنوان کارگر در یک کارگاه بافندگی و پدرش به باربری در شهر مشغول شد.
رضا پس از ورود به کاشان روزها کار کرد و شبها به کسب علم مشغول شد و دوران ابتدایی را به این صورت گذراند.
آموختن قرآن و نهجالبلاغه از دیگر فعالیتهای رضا در زمان فراغت بود و به گفته دوستانش، آثاری که بیشترین تاثیر را بر او داشت و همیشه به آنها استناد میکرد کتابهای نهجالبلاغه و الجزایر و مردان مجاهد بود.
استبدادستیزی با تاسی از امام (ره)
معاون فرهنگی اسبق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه شهید شمسآبادی به پیروی از امام راحل راه مبارزه با ظلم و ستم پهلوی را انتخاب کرد، گفت: او اگر چه قادر به تغییر حکومت نبود اما باعث رسوایی و تحقیر آن شد و آگاهانه با تمامی مقدمهها، قدرت و استدلال منطقی راه امام خویش را برگزید.
اکبر مسجدی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با یادآوری اینکه شهید شمسآبادی از ویژگیهای مردان کویر از جمله سادگی، نجابت، صبر و بردباری، مظلومیت، قناعت و صداقت برخوردار بود، افزود: شاید دلیل انتخاب او به عنوان نگهبان درب دفتر شاه در کاخ مرمر این بود که مسوولان دربار فکر میکردند فرزند رشد یافته در منطقه بدون امکانات و کویری مزاحمتی برای شاه و درباریان ایجاد نخواهد کرد، اما اقدام شجاعانه او ثابت کرد که مشاهده زندگانی تجملاتی حکومت طاغوت سلطهگر و ستمگر بر ایران برای او که شاهد کمبودها و بی عدالتیها بود قابل تحمل نبوده است.
وی با اشاره به مطالبی که خودش از زبان مرحومه معصومه شمسآبادی خواهر شهید در زمان حیات او درباره اقدام برادرش شنیده است، اظهار داشت: «رضا نزدیک یک ماه قبل از عید سال ۱۳۴۴ به من گفت که اگر در کاخ مرمر اتفاقی و تیراندازی صورت پذیرد یا شاه کشته شده و یا من به شهادت خواهم رسید؛ و ایشان با عنوان کردن این جمله نشان داد که مصمم بوده تا شاه را به قتل برساند.»
مولف کتاب آران و بیدگل در انقلاب اسلامی با یادآوری سخن سیدجلال الدین مدنی در صفحههای ۱۰۶ و ۱۰۷ جلد دوم کتاب تاریخ سیاسی معاصر ایران مبنی بر اینکه «بیزاری و تنفر از ظلم و ستمشاهی، محرومیتهای اجتماعی و خانوادگی، فاصله طبقاتی مشهود از کاخ مرمر تا قلعه شمسآباد و غیره، همه آتشفشانی شد که از لوله تفنگ رضا به سوی فرعون زمان فوران کرد، حرکت شمسآبادی با توجه به وضع خانواده و سابقه وی نمایانگر احساس مذهبی است، گرچه در تشکیلات اسلامی شرکت نداشت، ولی به عنوان یک اقدام مستقل فردی مذهبی، قابل توجه است.» گفت: با حرکت شهید شمسآبادی درخصوص ترور شاه میتوان نتیجه گرفت که اقدام این شهید بزرگوار، اعتراض به ظلم و ستم شاه، بیعدالتیها، نفرت و بیزاری نسبت به زندگی طاغوتی شاه و یک اقدام انفرادی و برخاسته از انگیزههای مذهبی از طرف فردی بود که عضو هیچ یک از تشکیلات سیاسی فعال آن زمان نبوده است.
تلاش دربار برای علنی نشدن ترور
مسجدی تصریح کرد: دربار شاه حاضر به علنی شدن این واقعه نبود، چرا که نشاندهنده نارضایتی عمومی مردم از فعالیتهای شاه به خصوص پس از اقدامهای نمایشی او با عنوان انقلاب سفید بود، اما خبرنگاران که از واقعه تیراندازی در کاخ شاه مطلع شده بودند پیگر موضوع شدند و از این رو دربار، واکنشهایی از خود نشان داد.
به گفته وی، پس از ماجرای ترور شاه از سوی شمسآبادی، دربار پهلوی از رسانهای شدن این خبر در روزنامههای رسمی و پرمخاطب آن برهه جلوگیری کرد و روزنامههای عصر آن روز تنها به خبر «نزاع چند سرباز در کاخ مرمر که منجر به تیراندازی و قتل ۲ - ۳ نفر شده بود!» بسنده کردند.
وی همچنین اعتقاد عمیق به مبانی اسلام و قرآن و مرجعیت تشیع را از دیگر خصوصیتهای شهید شمسآبادی از زبان خواهرش عنوان کرد و گفت: این شهید بزرگوار انقلاب اسلامی بارها در جملههایی که با اهل خانواده خود در دوره انقلابی سالهای پس از دستگیری امام خمینی (ره) در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ رد و بدل کرده اظهار داشته است که مرجعیت شیعه (امام خمینی) میتواند ایران را از این بدبختی و سیهروزی نجات دهد.
به گفته مسجدی، اقدام شجاعانه شهید شمسآبادی در ترور شاه پس از اقدام شهید بخارایی درخصوص هلاکت حسنعلی منصور نخست وزیر وقت در اول بهمن ۱۳۴۳، در شرایطی صورت گرفت که گارد ویژه حراست از شاه در آماده باش کامل به سر میبرد و همه ملاحظههای امنیتی برای حفظ درباریان به طور کامل رعایت شده بود.
معاون فرهنگی اسبق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اظهار داشت: هر چند این شهید بزرگوار موفق به قتل شاه نشد اما با این اقدام، نارضایتی ملت ایران نسبت به شاه وابسته به آمریکا را به جهانیان اعلام کرد.
این فعال حوزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در آران و بیدگل گفت: نتیجه و انعکاس رژیم شاهنشاهی پس از اقدام شهید شمسآبادی به تعطیلی ادارههای این شهر از جمله جمعآوری تلفنخانه منجر شد.
وی تاکید کرد: هنگامی که علی امینی نخست وزیر شاه در سال ۱۳۴۰ نیز به همراه محمد درخشش وزیر فرهنگ وقت به کاشان رفتند، او شیشه اسیدی را که از قبل آماده کرده بود به هنگام استقبال مردم از نامبردگان در سه راه پنجه شاه به سوی آنان پرتاب کرد اما محتویات شیشه قدرت کافی برای انهدام یا ایجاد خسارت به اتومبیل یا سرنشینان نداشت.
"همچنین هنگامی که یکی از چاقوکشان درباری به نام شعبان جعفری مشهور به شعبان بیمخ به کاشان رفته بود به هنگام خروج از باشگاه ورزشی با تخم مرغ و سنگ مورد حمله شمسآبادی قرار گرفت و هر چند از سوی یکی از ماموران شناسایی و سپس دستگیر شد اما او که در آن موقع جوانی ۱۸ ساله بود خود را به سادگی زده و نسبت به موضوع تجاهل و با زیرکی نام اصلی خود را کتمان کرد و حتی ساواک نتوانست به سوءسابقه او پی ببرند و او به راحتی در گارد شاهنشاهی مشغول به کار شد."
به گفته مسجدی، وقایع مربوط به قیام ۱۵ خرداد ۴۲ یکی از عوامل تاثیرگذار بر روحیه رضا شمسآبادی بود که مردم کاشان و آران وبیدگل نیز در این حرکت انقلابی نقش مهمی داشتند و حتی به حکومت نظامی و دستگیری تعداد زیادی از مردم بعد از این وقایع شد.
معاون فرهنگی اسبق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با یادآوری نقش فعال رضا شمسآبادی در حرکت انقلابی ۱۵ خرداد ۴۲ گفت: این وقایع انگیزهای شد که وی به سربازی برود تا بلکه بتواند کاری انجام دهد و اگر نتوانست دستکم بر توان خود در جنگ بیافزاید.
وی ادامه داد: خوب به یاد دارند زمانی که ۲ اعلامیه امام خمینی(ره) به دستش رسیده بود پس از مطالعه آن پیوسته این جمله را بر زبان میآورد که «راه دیگری برای من مشخص شده این مرجع است که می تواندرهبری و هدایت کند.»
افتخار سه منطقه
پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل نیز با تاکید بر رتبه نخست ایثارگری آران و بیدگل به نسبت جمعیت در کشور گفت: شهید شمسآبادی که پدرش بیدگلی، مادرش نوشآبادی، خودش متولد مزرعه شمسآباد و بزرگ شده شهر کاشان است، افتخار نام و یادش گستردگی این سه منطقه را به تناسب نسبت پدری، مادری و بزرگ شدن در آن پوشش میدهد.
عباس جندقیان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با یادآوری زندگی کشاورزی شهید شمسآبادی افزود: او از سن نوجوانی بهدلیل مشکلهای معیشتی و مالی برای زندگی به کاشان آمد و شخصیت شهید در این شهر شکل گرفت.
وی با تاکید بر اینکه زمان جرقه زدن انقلاب امام خمینی (ره) در سال ۴۲، شمسآبادی مسایل زیادی را شاهد بود، تصریح کرد: وی شخصیتی کارگری و استبدادستیز داشت که همزمان با مشاهده زر، زور و ظلم ارباب و خانها و ایجاد تحول امام راحل در ماجرای ۱۵ خرداد ۴۲ روحیه اعتراض به ستمگری و استبداد در وجودش ریشه کرد.
محقق جبهه مقاومت خاطر نشان کرد: شمسآبادی با این روحیه و پیشینه ذهنی و عزم مصمم به این نتیجه رسید که برای تحقق خواسته خود باید به طاغوت و دربار نزدیک و وارد گارد شاهنشاهی شود.
جرقه ورود به کاخ
جندقیان افزود: شهید شمسآبادی با این تصمیم و ایده خدمت سربازی خود را به شکلی ترتیب داد که وارد گارد شود و از این طریق به محوطه کاخها برسد و به همین شکل پیش رفت تا در نهایت نگهبان کاخ مرمر شد.
وی با بیان اینکه شمسآبادی تمامی نکتههای لازم برای اجرای نقشه خود از جمله زمان ورود شاه به کاخ، مدت توقف ماشین در حیاط و زمان رسیدن به محل کاخ را به طور کامل در مدت حضور در گارد برای انجام آن عملیات متهورانه و جسورانه طراحی و بررسی کرد، تاکید کرد: انجام چنین حرکت شجاعانه و بزرگی در آن وضعیت سال ۱۳۴۴ و اوج خفقان که هیچکس جرات نفس کشیدن نداشت اقدام قاطع و محکمی بود که در مبارزه با استبداد و ظلم و ستم به مظلومان ماندگار و الگوآفرین شد.
مستندنگار تاریخ دفاع مقدس شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل افزود: شهید باوجود اینکه چندین روز نقشه کار و کنترل مسیرها را با جزییات بهطور کامل بررسی کرده بود اما از اتفاق خارقالعاده آن روز شاه که وارد کاخ و از ماشین پیاده شد بهدلیل صحبت با چند نفر و تاخیر زمانی میرسد و محاسبهها را به هم میریزد.
جندقیان با اشاره به اینکه شمسآبادی نگهبان پای دیوار دری بوده که شاه وارد میشد و مسافتی را برای رسیدن به او باید طی میکرد، افزود: وی با وجود تاخیر ورود شاه و برهم خوردن معادلهها، زمانی به نزدیکی شاه در حال ورود میرسد و تیراندازی را شروع می کند که نگهبانان اطراف شاه او را از مخمصه نجات میدهند و وارد دفتر میکنند که باز هم شمسآبادی وارد دفتر و در ساختمان درگیر میشود.
وی ادامه داد: این شهید استبدادستیز قلب بسیار شجاع، اراده محکم و شهامت قاطعانهای در انجام کار داشته است، اما بهدلیل اینکه انفرادی تصمیم گرفت و با هیچ کس از انجام این کار جسورانه بسیار خطرناک سخن نگفت نتوانست آن را کامل اجرا کند و پشتیبانی شود.
مظلومیت شهید
محقق جبهه مقاومت، مظلوم واقعشدن شهید شمسآبادی را نکته بسیار مهم درباره او دانست و گفت: ساواک شماری را به عنوان دوستان شهید با فعالیت سوسیالیستی و کمونیستی دستگیر کرد که این عنوانها را به شهید شمسآبادی نیز نسبت دهد اما موفق نشد و سند و مدرکی در این زمینه به دست نیاورد.
جندقیان افزود: از آنجا که در زمان طاغوت میخواستند هر مبارز و جریان انقلابی را در اذهان مردم خراب کنند، آن فرد و جریان را به حزب توده و کمونیست نسبت میدادند، به طوری که همین ماجرای ساختگی را نیز برای این شهید بزرگوار با تبلیغات وسیع، دروغین و بدون هیچ سند و مدرک فقط به دلیل خراب کردن این جریان ایجاد کردند.
وی با یادآوری اینکه آن زمان افراد بسیاری گرفتار این جنگ روانی شدند و اکنون نیز بسیاری درگیر همان مساله هستند، اضافه کرد: ایجاد این شائبه و نسبت ناروا به شهید شمسآبادی در حالی است که وزارت اطلاعات کتاب مفصلی از همه ماجراهای این شهید، تمامی اسناد و مدارک موجود از بازجوییهایی اطرافیان وی و نتیجهگیری مقابله با این جنگ روانی ضد شهید بزرگوار چاپ کرده است.
جندقیان در پاسخ به این سووال که آیا دوستانی نیز در حرکت شهید شمسآبادی اثرگذار بودند؟ اضافه کرد: دوستانی در جمع کاشان داشت اما با او وارد مبارزهها به این شکل و طراحی نشدند و در او اثر گذار نبودند، بلکه حرکت او فقط متاثر از قیام ۱۵ خرداد ۴۲ معمار کبیر انقلاب اسلامی بود.
وی تصریح کرد: شهید شمسآبادی یک اقدام انفرادی، شجاعانه و قاطعانه استبداد ستیز را پایهگذاری کرد.
کاشان و آران و بیدگل مبدا نخستین شهید و جانباز انقلاب
پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس کاشان و آران و بیدگل با تاکید بر حضور و حرکت جدی، موثر و شاخص مردم این شهرستانهای در وقایع انقلاب اسلامی بهویژه قیام خرداد ۴۲ و دوران دفاع مقدس با تشکیل سپاه کاشان همزمان با مرکزهای استان کشور حتی پیش از اصفهان، اضافه کرد: نخستین شهید انقلاب اسلامی از کاشان و نخستین جانباز انقلاب سال ۴۲ از آران و بیدگل است.
جندقیان با تاکید بر حضور زود و موثر شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل در فعالیتهای انقلاب و دفاع مقدس گفت: حضور همیشه در صحنه و خدمات مبارزان انقلابی، رزمندگان، ایثارگران و سپاهیان این ۲ شهرستان بهویژه در سطوح فرماندهی و تمامی مرحلههای حساس و برهههای خطیر انقلاب اسلامی همیشه شاخص و زبانزد خاص و عام در کشور است.
تحلیل جامعهشناختی حرکت شهید
مولف و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس و شهدای انقلاب اسلامی ایران گفت: ۵۶ سال پیش در چنین روزی (۲۱ فروردین ۱۳۴۴) صفحهای بر صفحههای تاریخ سیاسی ایران با اقدام به ترور شاه در کاخ مرمر افزوده شد که منشأ و مبدا آن سربازی به نام رضا شمسآبادی از خطه کویر بود.
حسن کشایی با تبیین اقدام شهید شمسآبادی از دیدگاه جامعه شناختی اظهارداشت: هر حرکتی که مسیر تاریخ را عوض کند و منشا حرکتهای بعدی خود شود از ۲ دیدگاه پیشینه و تاثیر آن بر آینده و حرکتهای بعد از خودش قابل بررسی است.
وی با یادآوری تجزیه و تحلیل هجوم وارده این رخداد در زندگی شهید رضا شمسآبادی افزود: نگاه به پیشینیه زندگی این شهید، ۲ درون مایه بسیار غنی و خوب دین و فقر را معرفی میکند که خروجی آن ۲ موضوع درون مایه حرکتی است.
به گفته وی، دین به مسلمان میآموزد نباید در هیچ شرایطی زیر بار استبداد و زورگویی استثمارکننده منابع و استعدادهای جامعه محل زندگی برود و فقر هم از نوع فقر تحمیل شده بر فرد، جامعه و عامل اختلافهای طبقاتی زیاد به انسان میآموزد با استثمار مبارزه کند که هر ۲ (دین و فقر) به شرط همراه شدن با فهم درست و صحیح، حرکتآفرین و موجخیز میشوند.
مولف ۲۲ کتاب تحقیقاتی در حوزه شهید و شهادت و فرهنگ، ۲ مولفه و پیشینه دین و فقر را عامل حرکت و تحول آشکار در زندگی شهید شمسآبادی و منبع درونمایه رشد وی دانست و گفت: درباره ابعاد و مصداقهای این درونمایهها و نقش و جایگاه آن در زندگی این شهید میتوان علاقهمندی او به قرآن و نهجالبلاغه و یادگیری آن را مشاهده کرد.
کشایی تصریح کرد: شمسآبادی حتی زمانی که جزو گارد شاهنشاهی و در خدمت سربازی بود زمانهای مرخصی درونشهری در نماز جماعت مسجدهای تهران و از آن بارزتر در آیین عزاداری در منزل شهید بخارایی شرکت میکرد و همین نشستها ایده و انگیزه حرکت شجاعانه وی را شکل داد.
وی افزود: درونمایه فقر زندگی شهید شمسآبادی نیز با رنج طاقتفرسای خوشهچینی و دورهگردی و حتی مرگ پدر بر اثر این فشار اقتصادی در راه امرار معاش خانواده و تاثیرگذار بر آینده او شد، به طوری که فقر تاثیرپذیری در زادبوم وی، در ابعاد بلندتر و بزرگتر در آینده سیاسی کشور و ۲ سال پس از واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ گذاشت.
خیلال خام خاموشی خشم مردم
صاحب کتاب سبک زندگی به روایت شهدا تصریح کرد: حکومت شاهنشاهی به گمان خود توانسته بود آتش و شرارههای خشم مردم را خاموش کند، اما در واقع آتش زیر خاکستر بود که با حرکت شهید شمسآبادی در ۲۱ فروردین ۴۴ بار دیگر شعلهور شد.
کشایی با بیان تاریخ مبارزههای مردم آران و بیدگل بهعنوان یکی از شهرستانهای شاخص در مبارزههای انقلابی که کمتر شهرستانی با این پیشینه مبارزاتی وجود دارد، گفت: تمامی این موارد نشان دهنده جرات، شهامت و شجاعتی بوده که سرباز وطن در کالبد جامعه خود میدمد و از لحاظ سیاسی به آینده کشورش نگاه کلان دارد.
وی ادامه داد: حرکت شهید شمسآبادی پس از اینکه شاه غرق در توهم، حمایت توده مردم از انقلاب سفید و دستاوردهای آن را با وجود مخالفت مرجعیت و امام خمینی (ره) اعلام کرد، این توهم را از ذهن شاه و دربار پاک کرد و از بین برد.
به گفته وی، نکته دیگر حرکت شمسآبادی در آینده سیاسی کشور این بود که اقدام به ترور شاه سه ماه پس از قتل حسنعلی منصور نخست وزیر شاه با استحکام دستگاه امنیتی حکومت به ادعای خودشان رخ داد، اما اقدام شهید شمسآبادی در کاخ مرمر این تصور و توهم را از بین برد و حرکت و زایش انقلابی را در جامعه، زادبوم، شهر و کشور و محل زندگی او ایجاد کرد.
مولف کتاب از سیاهی تا سرخی درباره حمله و هجوم نسبت به حرکت شهید شمسآبادی گفت: نخستین اقدامی که حکومت و دربار نسبت به حرکت این شهید انجام دادند اتهام جنون آنی و در مرحله بعد معرفی او بهعنوان جوانی شرور و چاقوکش در شهر خودش بود که در تهران به دنبال شرارت در سطح بزرگتر است.
کشایی ادامه داد: دربار از نظر سیاسی نیز برچسب ارتباط با حزب توده را به شهید شمسآبادی زد و اعلام شد که او از حزب دستور انجام این حرکت را گرفته است، در صورتی که سردمداران این حزب، حرکت انقلابی این شهید والامقام را محکوم کردند.
وی اضافه کرد: حکومت پهلوی در مرحله بعدی برچسب کمونیست بودن و ارتباط با شخصی به نام پرویز نیکخواه یا احمد کامرانی را در حمله و هجوم نسبت به این حرکت انقلابی دادند که این اتهامها و هجمهگری ضد شهید شمسآبادی نشانگر تاثیرگذاری بسیار قوی و فراوان اقدام او است.
به گفته وی، اما در جواب این حمله و هجوم حتی بر پایه تحقیقاتی که حکومت و سازمان امنیت کشور انجام داد و فرمانده تیپ سه پیاده گارد شاهنشاهی اشاره کرد شمسآبادی هیچ سابقه سیاسی و حتی دستگیری و انگشتنگاری نداشته و نشان میدهد این اقدام او ناشی از یک روحیه انقلابی و ظلمستیزی بوده که تحت تاثیر هیچ حزب و گروه سیاسی یا غیرسیاسی نبوده است.
ایادی رژیم پهلوی جسد مبارک شهید شمسآبادی را در مکانی نامعلوم به خاک سپردند تا نشانی از او باقی نماند اما این شهید والامقام با مرگ سرخ خود درخشانترین پرونده مظلومیت را گشود و فریاد مستضعفان تاریخ را با شهادت خود به بار نشاند.
محمدرضا پهلوی در دوران ۳۷ ساله سلطنت خود ۲ ترور را تجربه کرد و البته هر ۲ بار برخلاف ۲ نخست وزیر ناکام خود «رزم آرا» و «حسنعلی منصور» جان سالم به در برد.
شهرستان آران و بیدگل، اکنون لقب دارالشهدا گرفته و با تقدیم افزون بر ۷۳۵ شهید گلگون کفن رتبه نخست ایثارگری را در کشور داراست.
آران و بیدگل در شمالیترین منطقه اصفهان، در فاصله ۶ کیلومتری شهرستان کاشان و ۲۱۵ کیلومتری مرکز این استان قرار دارد.