در ادامه یادداشت ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ روزنامه اعتماد به قلم ابوالقاسم دلفی می خوانیم: در شرایطی که گفتوگوهای وین بین اعضای باقیمانده در برجام پیرامون چگونگی تامین خواستهها و مطالبات جمهوری اسلامی ایران و امریکا به منظور جلب رضایت تهران برای بازگشت واشنگتن به جمع گروه کشورهای عضو موافقتنامه هستهای ایران با جامعه بینالمللی، به مراحل حساسی رسیده و طی روزهای جاری مذاکرات فشرده در وین و در سطوح کارشناسی در جریان است، حادثه ماجراجویانه انفجار در تاسیسات هستهای نطنز و حواشی پر سر و صدای سیاسی - رسانهای آن در تلاش است که نه تنها اذهان و افکار عمومی را از وین و اهمیت مذاکرات جاری دور نماید، بلکه با انتشار گزارشات رسانهای جهتدار و تحریکآمیز و اظهارنظرهای تند و غیرمسوولانه، فضای ملتهب احساسی و مبتنی بر انتقامجویی بیمنطق را دامن بزند.
اگرچه قرائن و مستندات فراوانی که عمدتا بر اظهارات مقامات رسمی رژیم صهیونیستی و رسانههای دولتی این رژیم مبتنی است، حکایت از آن دارد که ماجراجویی اخیر و انفجار در تاسیسات هستهای نطنز را باید در ادامه اقدامات و فعالیتهای تروریستی منجر به شهادت دکتر فخریزاده و تعرض سال گذشته به تاسیسات نطنز و راهبرد رسمی و علنی نخستوزیر رژیم صهیونیستی در تلاش برای دور کردن جمهوری اسلامی ایران از دستیابی به پیشرفتهای هستهای قلمداد کرد.
روزنامه فرانسوی زبان لوموند در تحلیل اواخر بهمن ماه سال گذشته خود پیرامون شرایط جدید مناسبات تلآویو و واشنگتن پس از ورود جو بایدن به کاخ سفید و بر شمردن نقاط اصطکاک منافع استراتژیک امریکا و اسراییل که در دوران ترامپ به اوج هماهنگی و بازدهی خود به نفع رژیم صهیونیستی و نتانیاهو رسیده بود، خاطرنشان کرده است که پس از ورود جو بایدن به کاخ سفید، رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل و دولت این کشور مشترکا و در یک جبهه واحد بازگشت امریکا به برجام را محکوم کرده و با درنظر گرفتن اینکه رییسجمهور جدید امریکا بیفایده بودن سیاستهای فشار حداکثری ترامپ را در قبال ایران اعلام کرده بود، با اعلام موضعی سخت درصدند که همچنان اصول اساسی سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران را حفظ و در دستور کار داشته باشند. مواضع اعضای برجام اعم از امریکا یا دیگر کشورهای باقیمانده در موافقتنامه هستهای که متعاقب حادثه اخیر تروریستی انفجار در تاسیسات نطنز ابراز گردیده همگی دارای فصل مشترک نوعی نگرانی از تعجیل در پاسخگویی و اقدام متقابل و انتقامجویی که در اظهارات زودهنگام سخنگوی وزارت امور خارجه ابراز شده بود، تصویر شده است که میتواند به منزله پیامی روشن مبنی بر اینکه باید مراقبت کرد تا در شرایط بحرانی و احساسی جاری هدف و مقصد نهایی تلاشها را که میباید نتیجه بخش کردن مذاکرات و گفتوگوهای وین باشد از دستور کار خارج نگردد.
آنچه امروز در مناسبات امریکا و اسراییل علیرغم وجود تمامی پیوستگیها و درهم تنیدگیهای منافع راهبردهای دو طرف قابل مشاهده و رویت علنی است، شکاف و فاصله آشکاری است که برخلاف دوران ترامپ، در نوع نگاه دو طرف به موضوع راهبردی نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و ظرفیتها و تواناییهای کشورمان به وجود آمده که در صورت عدم توجه و دقت لازم در تلاش برای تداوم و تسری آن به سایر ابعاد مناسبات پرمساله رژیم صهیونیستی با دیگر طرفهای منطقهای و به خصوص کشورهای حاشیه خلیجفارس، ممکن است مجددا همانند فرصتی که در دوران حکومت نفرتانگیز ترامپ میان اروپا و امریکا درخصوص نوع نگاه به جمهوری اسلامی ایران و برجام به وجود آمده بود و کمتر مورد توجه و بهرهبرداری قرار گرفت در غفلت و فرصتسوزی از دست برود.
علنی شدن شکاف و بروز ناملایمات در مناسبات واشنگتن-تلآویو در دوران بایدن به حدی است که اعتراض سران رژیم صهیونیستی را نیز به دنبال داشته است. رییس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در اظهارات اخیر خود که در رسانههای فرانسوی نیز بازتاب داشته است ضمن ابراز بیاعتمادی به واشنگتن گفته بود که هیچ کس کوچکترین تردیدی ندارد که ایران جاهطلبیهای هستهای دارد و بازگشت به برجام یا هر قرارداد مشابه آن با شرایط بهتر، بدترین اقدام خواهد بود. او که این مطالب را در کنفرانس سالانه مطالعات امنیت ملی در تلآویو ابراز میداشت، اعلام کرد که به ارتش اسراییل دستور داده است تا تمامی سناریوهای حمله به تاسیسات اصلی ایرانیها را در دستور کار داشته و بهروز نماید. اظهارات بیسابقه و ماجراجویانه رییس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی به قدری تند و بیملاحظه ابراز شده است که اشکنازی، وزیر دفاع سابق رژیم صهیونیستی که ظاهرا از یهودیان ایرانیتبار نیز است پس از سخنرانی رییس ستاد ارتش اسراییل در کنفرانس یادشده و در همان کنفرانس با اعتراض به او یادآوری مینماید که بهتر بود که کنفرانس محرمانه با واشنگتن برگزار میکردیم و این حرفها را در پشت درهای بسته میزدیم و به هیچ عنوان سیاست درگیری علنی رسانهای با امریکا را توصیه نمیکنم.
در عین حال رسانههای غربی در تحلیلهای خود از شرایط ماجراجویانه در منطقه به برخی از نوشتههای رسانههای داخلی ایران و از جمله روزنامه کیهان اشاره میکنند که در یکی از نوشتههای اخیر خود در مورد انفجار در یکی از کشتیهای اسراییلی در آبهای نزدیک به سلطنتنشین عمان تاکید کرده بود که احتمالا انفجار یاد شده منتسب به محور مقاومت بوده که ایران و همپیمانانش برای مقابله با اسراییل تشکیل دادند و کشتی اسراییلی در دام یک شاخه از مقاومت به تور افتاده است. فارغ از هر یک از تحولات یاد شده با توجه به ماهیت و هدف اصلی تحرکات و ماجراجوییهای رژیم صهیونیستی که نیات آشکار و پنهان آن تقریبا روشن و مبین است، باید به این واقعیت توجه داشت که منافع اساسی نظام و کشور، فصلالخطاب تصمیمگیریهای غیراحساسی و به دور از تنشهای موقتی و گذار در بستر زمان بوده و چنانچه از محیط مذاکرات جاری وین قرار است دسترنج سالها تلاش و تحمل سختیهای فراوان عاید کشور شود، فرصت برای تسویهحسابهای معقولانه راهبردهای ماجراجویانه و تروریستی رژیم صهیونیستی بدون توسل به فریادها و قیل و قالهای زائد همواره وجود خواهد داشت.