در ادامه یادداشت مورخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ روزنامه شرق به قلم مهرداد پشنگپور کارشناس حقوق بینالملل می خوایم:حمله به تأسیسات هستهای ایران که مسبوق به سابقه هم هست، در میانه و هنگام مذاکرات برجامی در وین واقعهای بود که از حیث بینالمللی و داخلی آثار و تحلیلهای بسیاری را ایجاد کرده که تا زمان این تقریر هنوز ادامه دارد. ابعاد حادثه بنا بر اظهار رسمی مقامات داخلی و مسئول در جمهوری اسلامی هنوز کاملا مشخص و معین نیست؛ اما بنا بر بهرهبرداری سیاسی، برخی افراد که بعضا منصب و موقعیتهایی هم دارند، درباره زیانهای واردآمده مطالبی را بیان کردهاند. تشریح خسارات ناشی از حمله به نطنز از زبان این افراد مصداق بارز در میان گذاشتن نقصان مال با همسایه است که موجب دو نقصان شده؛ یکی نقصان مایه و دیگری شماتت همسایه! تجاوز اسرائیل بیش از آنکه واجد مبانی و نتایج سیاسی باشد، چنانکه میان گروهها و جریانهای سیاسی داخلی قابل مشاهده است، متضمن آثار حقوقی-بینالمللی است. نحوه برخورد با این ماجرا در داخل در ذات و ماهیت خود نوعی تقلیل است که نهتنها مغایر بلکه زیان مسلم علیه منافع ملی و مصلحت عمومی است. اینکه نوک تیز این پیکان علیه مسئولان دولتی که حمایت و تأیید عالیترین مقام رسمی کشور را دارند، عملی بدیع نیست؛ اما موهن و خسارتبار است.
ماهیت عمل ارتکابی علیه تأسیسات هستهای صلحآمیز ایران
فعالیتهای هستهای ایران با وجود فشارها و تضییقات گوناگون بینالمللی همواره صلحآمیز بوده است. اثبات این قضیه با اتکا به دو موضوع ممکن است؛ اما حتما نه سهل بوده و نه خواهد بود.
نخست قصد جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر مبانی نهفته در اصول حکمرانی جمهوری اسلامی ایران که در قانون اساسی نیز مندرج است و فتوای رهبری عینیت یافته است. دوم؛ بازرسیهای مستمر آژانس که علیرغم وجود و پیدایش برخی ابهامات پیرامون برنامه هستهای ایران، هرچند سخت، هزینهساز و پیچیده؛ اما سرانجام به اقناع نهاد بینالمللی ناظر بر فعالیتهای اتمی کشورهای عضو منجر شده، بهعلاوه اینکه باید اقدامات اختیاری و داوطلبانه جمهوری اسلامی ایران مانند اجرای ارادی پروتکل الحاقی را هم بهعنوان اماره مسلم و قطعی برای اثبات حسن نیت جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفت؛ بنابراین با رجوع به ماهیت فعالیتهای علمی و صلحآمیز هستهای ایران، میتوان بهتر ماهیت عمل ارتکابی اسرائیل را مشخص و برجسته کرد. واقعه تجاوز به نطنز که در یک سال گذشته دارای سابقه هست، با مراجعه به مضیقترین تفسیرها، نقض حاکمیت یک عضو سازمان ملل متحد است؛ اقدامی که نقض حاکمیت کرده و علیه صلح و امنیت بینالمللی است. تجاوز رژیم اسرائیل علاوه بر اینکه نقض حاکمیت جمهوری اسلامی ایران هست، مصداق بارز هدایت و انجام عمدی حمله علیه اهداف غیرنظامی است. حمله انجامشده بنا بر ماهیت و ذات هدف بهویژه آنکه هنوز هیچ حکم و رأی معتبر حقوقی که اثبات کند فعالیتهای در حال انجام، فاقد وصف صلحآمیز است، بدون آنکه ضرورتی به استدلال حقوقی ویژهای داشته باشد، مغایر قواعد مسلم حقوق بینالملل و منشور ملل متحد است؛ درعینحال که انجام عمدی هر حمله با اطلاع از اینکه چنین حملهای موجب تلفات جسمانی و جانی به افراد غیرنظامی یا حتی ایراد خسارت به اهداف غیرنظامی یا آسیب گسترده و درازمدت به محیط زیست میشود، ازجمله مصادیق جنایت جنگی است. حمله به یک تأسیسات هستهای که در حال غنیسازی تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است؛ درحالیکه موضوعی آشکار و مبتنی بر قواعد حقوقی است و نیز آثار ناشی از چنین حملهای بر افراد غیرنظامی و محیط زیست مشخص و معلوم است، بدون آنکه نیاز به رجوع به قواعد حقوقی-بینالمللی باشد، صرفا براساس اصول اولیه انسانی نقض آشکار قواعد آمره حقوق بینالملل است؛ هرچند که حمله مزبور عمل واحد تحت عناوین متعدد علاوه بر آنچه مدلل شد، یک جنایت جنگی تمامعیار بوده؛ بهویژه آنکه در نوع خود سابقهدار هم هست. این اقدام تهدید مستقیم علیه جان و سلامت افراد غیرنظامی که پیرامون مرکز مورد تجاوز اقامت دارند، است و بههمیندلیل ماهیت عمل با اصول و مبانی حقوقبشری و نیز حقوق بشردوستانه بینالمللی است که زمان جنگ حاکم است.
وضعیت جمهوری اسلامی ایران
حضور هیئت مذاکرهکننده در وین، نشانه صریح و بیشک و شبههای است که جمهوری اسلامی ایران با وجود تحمل تمام بداخلاقیها، خلف وعدهها و نیز اقدامات خسارتبار نهتنها تلاش کرده که با حسن نیت، تعهدات بینالمللی خود را انجام دهد؛ بلکه درصدد این بوده و هست که از تنشهای بینالمللی و منطقهای پیرامون و ناشی از فعالیتهای هستهای خود بکاهد. برای همین منظور در برجام باقی ماند و حتی با وجود کاهش تعهدات برجامی خود از سیطره قواعد حقوق بینالملل فرار نکرد که نمونه بارز و عینی آن توافق اخیر سازمان انرژی هستهای ایران با دبیرکل سازمان بینالمللی انرژی اتمی است. وضعیت بیانشده بهروشنی ماهیت اقدامات هستهای ایران را مشخص میکند. رجوع به ماحصل فعالیتهای هستهای ایران که کاملا علمی و عملی برای رفع نیازهای ضروری کشور بوده، نیز این حقیقت را بیش از قبل عریان میکند که نه نطنز بلکه مجموعه آنچه از سوی جمهوری اسلامی ایران در راستای فعالیتهای هستهای صورت میگیرد و نیز در حال انجام است، صلحآمیز است. ایران در شرایط کنونی با توجه به اظهارات مقامهای اسرائیلی ازجمله بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، مبنی بر پذیرش مسئولیت ارتکاب این حمله، کشور زیاندیده ناشی از فعل زیانبار یک تابع حقوق بینالملل هست که به دلیل وجود رابطه سببیت بین عمل زیانبار و فعل ارتکابی بنا بر اظهارات رسمی عاملان، میتواند و باید در مقام مدعی نسبت به طرح مسئولیت بینالمللی اسرائیل نزد مراجع بینالمللی اقدام کند. جمهوری اسلامی ایران با دراختیارداشتن سنگ بنای مستحکمی مانند توافق مهم غیرمعاهدهای برجام، بیشتر از قبل از موقعیت ویژه و بهتری برخوردار است. برجام یک توافق بینالمللی است که به واسطه تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد بهعنوان تنها رکن تصمیمگیری که واجد صلاحیت جهانی است و نیز به دلیل ماهیت توافق ازجمله توافقهایی است که بلاواسطه به مسئله صلح و امنیت بینالمللی ارتباط دارد و بهاینترتیب رعایت آثار ناشی از قواعد برجام برای تمام اعضای سازمان ملل متحد الزامآور است. با وجود این الزام نخستوزیر اسرائیل در اظهاراتی صراحتا رژیم متبوع و تحت مدیریت خودش را ملزم به این توافق ندانست که این اظهار بیدرنگ به معنای مسلمدانستن نقض تعهدات بینالمللی است و مادامی که این نقض به ارتکاب عمل جنایت جنگی بروز و ظهور عینی پیدا میکند، منجر به برتری وضعیت حقوقی جمهوری اسلامی ایران میشود. این برتری حقوقی حائز آثار عملی هم است؛ ازجمله اینکه ایران میتواند حق دفاع مشروع را برای خود به رسمیت بشناسد، تقویت بنیه دفاعی خود را بیش از قبل توجیه و مستدل کند، از ادعای تهدید ایران برای منطقه و بینالملل را درحالیکه کشور مشغول مذاکرات صلح است و درعینحال مورد تجاوز قرار گرفته، مشروعیتزدایی کند. در نتیجه ایران حداقل از حیث حقوقی در وضعیت موجود برتری دارد و برتری سیاسی، مشروط به همسوبودن جریانهای داخلی، هم میتواند تقویت شود و هم موجب نفوذ و تأثیرگذاری مؤثر روال حقوقی در حال اجرا باشد.
نتایج تجاوز اسرائیل به نطنز
نتیجه مستقیم و بلافصل این اقدام امکان مسئولیت بینالمللی برای عامل است؛ نتیجهای که کاملا مبتنی بر قواعد حقوقی و منطبق بر مفاد مقدمه و اصول منشور ملل متحد است. عملی زیانبار علیه صلح و امنیت بینالمللی که دخالت شورای امنیت سازمان ملل متحد را ایجاب میکند. حمله به تأسیسات هستهای از دو جهت مغایر صلح و امنیت بینالمللی است؛ نخست نقض اصل حاکمیت و عدم مداخله از طریق ارتکاب عمل مجرمانه. دوم؛ تهدید روند در حال انجام و جریان مسیر صلح که از طریق مذاکرات مقرون به نتیجه مناسب مدنظر مقررات منشور ملل متحد است. رویهای که کاملا با روح منشور ملل متحد هماهنگی و سازگاری دارد. در نتیجه اسرائیل، هم ایجابی یعنی توسل به زور و حمله و هم سلبی، ممانعت از دستیابی به صلح، مرتکب اعمالی شده که مانع تأمین صلح و استقرار امنیت بینالمللی شده است. اسرائیل به نظر میرسد بیآنکه عواقب و آثار مترتب بر عمل خود را به قدر کافی مورد ملاحظه و سنجش قرار دهد، مرتکب خبطی شده که حتی مقامات ایالات متحده نیز نهتنها از تأیید آن امتناع کردهاند؛ بلکه هرگونه اطلاع قبلی از این اقدام را هم منکر شدهاند و تا این لحظه یعنی انزوای اسرائیل در حمله به تأسیسات هستهای ایران که در عمل به دلیل آنکه اطراف مذاکره با ایران را در انفعال قرار میدهد، در عمل موجب دیگری برای برتری ایران از حیث سیاسی میشود. اسرائیل بیآنکه خود خواسته باشد، وارد معرکهای شده که بعید به نظر میرسد جز برخی کشورهای منطقه که از سر دشمنی با جمهوری اسلامی احتمالا با رژیم غاصب همنوایی کنند، همراه دیگری داشته باشد؛ وضعیتی که موضع این اسرائیل را تضعیف میکند و این ضعف ملازمه مستقیم با تقویت موضع جمهوری اسلامی ایران دارد. عمل تروریستی اسرائیل با اتکا به اظهار عدم التزام این رژیم به تعهد بینالمللی که به واسطه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد موجب و موجد یک رژیم حقوقی-بینالمللی عینی که تضمینکننده صلح و امنیت بینالمللی هست، این امکان را در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار داده تا از آن بهعنوان دلیل اثبات ادعای خود در مراجع حقوقی بینالمللی استفاده کند. وضعیتی که بیتردید ظرفیت تأمین و تضمین منافع ایران را دارد.