به گزارش ایرنا، دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» دوره طلایی رژیم صهیونیستی با توجه به خدماتی بود که ترامپ به این رژیم ارایه کرد. این دوران را می توان دوران ماه عسل در روابط بین دوطرف توصیف کرد.
در سایه روابط نزدیک نتانیاهو و ترامپ، دولت آمریکا خدمات بزرگی به رژیم صهیونیستی کرد که از برجسته ترین آنها، انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به شهر اشغالی قدس، اعلام منطقه جولان اشغالی سوریه به عنوان بخشی از اسراییل و فشار بر حکام عرب برای سازش با این رژیم بود.
موضوع هسته ای ایران نیز از دیگر جنبه های همکاری تنگاتنگ دولت ترامپ و رژیم صهیونیستی بود.
خروج آمریکا از برجام و دنبال کردن سیاست به اصطلاح فشار حداکثری علیه ایران و اعمال تحریم های یکجانبه و غیرقانونی از دیگر خدماتی بود که ترامپ در دوره خود به رژیم صهیونیستی کرد که به گفته شماری از تحلیلگران، چنین اقدامی از سوی آمریکا به نفع منافع ملی خود این کشور نبود و صرفا در راستای خدمت به منافع صهیونیست ها بود.
مخالفت رژیم صهیونیستی با مذاکرات هسته ای با ایران به زمان ریاست جمهوری اوباما باز می گردد و در آن زمان نیز صهیونیست ها علنا مخالفت خود با هرگونه مذاکره با ایران برای رسیدن به یک توافق درباره موضوع هسته ای را ابراز می داشتند. آنها چنین مذاکره ای را اساسا بر خلاف منافع خود ارزیابی می کردند اما در نهایت قدرت های بزرگ در سایه پایداری ایران و شکست سیاست های تحریمی مجبور شدند تا با ایران پای میز مذاکره بنشینند که در نهایت بعد از رایزنی های طولانی و گسترده به برجام منتهی شد.
در دوره اوباما نیز روابط بین رژیم صهیونیستی با آمریکا به نوعی شکراب بود و علت آن هم ورود آمریکا به مذاکرات هسته ای و مقدم شمردن منافع خود آمریکا بر منافع این رژیم بود. ما نشانه های سردی این روابط را در نوع برخورد مقامات صهیونیستی با مقامات بلندپایه آمریکایی به کرات شاهد بودیم. اوج این سردی نیز درپی دستیابی به برجام بروز کرد و تا پایان دوره اوباما به نوعی تداوم یافت.
با حضور ترامپ در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و موضعگیری او علیه برجام امیدها برای صهیونیست ها زنده شد تا بتوانند این توافقنامه را برهم بزنند زیرا به خوبی می دانستند که وجود برجام به شدت به زیان آنها است. از همین رو، با پیروزی ترامپ در انتخابات و فعال شدن لابی صهیونیست ها روابط بین تل آویو و واشنگتن بار دیگر رو به گرمی نهاد و دیدارهای مکرر نتانیاهو از آمریکا و سفرهای مقامات آمریکایی به تل آویو خود نشانگر این امر بود. در نهایت نیز، ترامپ خروج از برجام را کلید زد و بدنبال سیاست به اصطلاح تحریم و فشار حداکثری علیه ایران حرکت کرد.
آمریکایی ها و صهیونیست ها فکر می کردند که با این کار می توانند در نهایت ایران را وادار به تن دادن به خواسته های خودشان و امتیاز دادن کنند اما ایران در طول سالهای اخیر با وجود این تحریم های ظالمانه، غیرقانونی و یکجانبه آمریکا نشان داد که شکست ناپذیر است و توانست مقاومت کرده و این فشار حداکثری را بی اثر کند. ناکامی ترامپ در دور دوم انتخابات و شکست سیاست به اصطلاح فشار حداکثری از یک سو و افزایش اقدامات ایران در زمینه هسته ای از سوی دیگر در نهایت آمریکا را بر آن داشت تا در مواضع خود تغییر ایجاد کرده و از بازگشت به برجام سخن بگوید؛ امری که بار دیگر صهیونیست ها را نگران کرد و بر همین اساس نیز نتانیاهو از همان آغازین روزهای تصمیم بایدن برای بازگشت به برجام علنا به مخالفت با آن در مناسبت های مختلف پرداخت. با روی کار آمدن بایدن در کاخ سفید و اعلام دوباره تصمیم آمریکا برای بازگشت به برجام، نگرانی و خشم مقامات رژیم صهیونیستی نیز افزایش یافت و آنها نه تنها علنا مخالفت خود را با بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریم ها اعلام کردند بلکه در صدد مانع تراشی و کارشکنی در مسیر آن بر آمدند.
از همین رو بود که همزمان با زمزمه ها برای آغاز مذاکرات برجامی، تنش آفرینی های نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه از جمله حمله به سوریه و کشتی ها در تلاش برای برهم زدن شرایط و جلوگیری از آغاز این مذاکرات شدت گرفت.
خرابکاری تروریستی در نطنز همزمان با مذاکرات برجامی برای رفع تحریم ها علیه ایران و بحث درباره مسائل هسته ای نیز آخرین تلاش صهیونیست ها برای برهم زدن این مذاکرات بود که با درایت طرفهای مذاکره کننده خنثی شد و این مذاکرات ادامه یافت.
این خرابکاری که همزمان با ورود «لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا به تل آویو صورت گرفت، خود حاوی این پیام به بایدن بود که آنها این سیاست آمریکا را بر نمی تابند.
در همین راستا، «عاموس هرئیل» تحلیلگر امور نظامی و امنیتی روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» انگیزه تنش آفرینی های اخیر از جمله حمله به کشتی ایرانی و حملات اخیر به خاک سوریه را در ارتباط با آغاز مذاکرات وین و پیامی به بایدن و نیز صدور بحران داخلی رژیم صهیونیستی توسط نتانیاهو به علت ناتوانی در تشکیل دولت ائتلافی در این رژیم و فرایند محاکمه اش به خاطر فساد و کلاهبرداری دانست.
اساسا اختلاف مواضع دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی در شیوه برخورد با موضوع هسته ای ایران و به دنبال آن تلاش تل آویو برای به شکست کشاندن مذاکرات وین باعث شد که بایدن وزیر دفاع خود را به فلسطین اشغالی بفرستد تا به نوعی بتواند رفتار این رژیم را در جریان مذاکرات وین مهار کرده و جلوی تنش آفرینی این رژیم را برای به نتیجه رسیدن مذاکرات بگیرد و در عین حال به طور سنتی به مقامات صهیونیست تضمین دهد که واشنگتن از رژیم صهیونیستی حمایت می کند و منافع آنها را در نظر می گیرد.
تصمیم بایدن برای اعزام وزیر دفاع خود به جای وزیر امور خارجه به تل آویو نیز خود گواه این مسئله بود که واشنگتن بیش از آنکه نگرانی سیاسی از جانب رژیم صهیونیستی داشته باشد، از تنش آفرینی های نظامی این رژیم در منطقه در این برهه زمانی که مذاکرات وین در جریان دارد، نگران است.
واشنگتن به خوبی می داند که درسایه شکست فشار حداکثری علیه ایران و تصمیمات اخیر ایران در زمینه افزایش توانمندیهای صلح آمیز هسته ای خود، زمان به نفع تهران در حرکت است لذا ناگزیر است تا مذاکرات وین هرچه زودتر به نتیجه برسد.
مقامات رژیم صهیونیستی که از اهداف سفر آستین به تل آویو و تلاش او برای مهار تنش آفرینی این رژیم که در این برهه زمانی به زیان منافع آمریکا است، آگاه بودند، همزمان با ورود او دست به تنش آفرینی دوباره زده و اقدام تروریستی خرابکارانه علیه تاسیسات غنی سازی ایران در نطنز را انجام دادند تا شاید در پی تلاش ناکام قبلی خود، این بار بتوانند مذاکرات وین را تحت تاثیر قرار دهند اما باز هم شکست خوردند.
هرچند مقامات رژیم صهیونیستی همانند گذشته به طور مستقیم دست داشتن خود در این اقدام تروریستی را اعلام نکردند اما رسانه های رژیم صهیونیستی از جمله شبکه تلویزیونی «کان» و نیز روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، تل آویو را در پس پرده آن دانستند.
نیویورک تایمز دوشنبه گذشته در گزارشی به همزمانی این حادثه با مذاکرات برجامی در وین اشاره کرد و نوشت: این موضوع شک و تردیدها را در مورد برخی توطئه ها برای تحت تاثیر قرار دادن سرنوشت دیپلماسی هسته ای مضاعف کرده است.
وزیر دفاع آمریکا دوشنبه گذشته در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با نتانیاهو در تل آویو درباره حادثه حمله تروریستی به تاسیسات هسته ای نطنز گفت: از این گزارش ها در باره ایران آگاهی داریم و واشنگتن به تلاش های دولت بایدن برای مذاکره همچنان متعهد است.
روزنامه «یدیعوت آحارنوت» در سرمقاله خود به نقل «ایتمار آیخنر» نوشت: یکی از پیام های سفر آستین به تل آویو این بود که آمریکا تلاش می کند تا مطمئن شود که اسرائیل قصد خدشه وارد کردن به مسیر دیپلماتیک درقبال ایران در وین را ندارد. برخی معتقدند که سفر اوستین در این برهه زمانی تلاش آمریکا برای مهار اسرائیل بودت.
درپی لفاظی های اخیر مقامات صهیونیست و خرابکاری به تاسیسات نطنز بود که رسانههای صهیونیستی جمعه شب گزارش دادند که دولت بایدن به رژیم صهیونیستی هشدار داده است تا از «وراجی خجالتآور» درباره ایران دست بردارد.
شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی گفت که دولت بایدن به این رژیم اعلام کرده که از «وراجی» درباره خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران دست بردارد.
به گفته این شبکه، پیام آمریکا «قاطع» بوده و از طریق «چندین کانال» منتقل شده است.
هرچند وارد آمدن هرگونه خللی به برنامه صلح آمیز هسته ای ایران به نفع آمریکا نیز می باشد اما به نظر می رسد که در برهه کنونی و در سایه شکست سیاست اعمال تحریم و فشار حداکثری علیه ایران و حرکت زمان به نفع تهران ، آنچه اکنون برای واشنگتن بیش از هر چیز دیگری مهم است به نتیجه رسیدن مذاکرات وین می باشد؛ خصوصا که به اذعان همگان و حتی خود کارشناسان آمریکایی، نمی توان جلوی پیشرفت کشوری را که به یاری دانشمندان خود به فناوری و توان هسته ای صلح آمیز رسیده است، با چنین اقداماتی تروریستی گرفت.
با این اوصاف، برخی تحلیلگران معتقدند که دستکم در برهه کنونی -در سایه تداوم مذاکرات برجامی در وین- آمریکا نمی خواهد که این فضای سیاسی برهم بخورد و از همین رو، از رفتار تنش آفرین کنونی رژیم صهیونیستی - در سایه اختلاف های موجود سر چگونگی برخورد با موضوع هسته ای ایران- ناخرسند است و سعی در مهار آن دارد و اگر چنین تنش آفرینی هایی از سوی رژیم صهیونیستی در سایه تداوم مذاکرات برجامی در آینده ادامه یابد ممکن است باعث شکاف بیشتر در مواضع تل آویو و واشنگتن در قبال موضوع هسته ای ایران شود.