تهران- ایرنا- شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی از زمره شاعرانی بود که بر تاریخ و میراث‌های فکری  و فرهنگی کهن ایران تسلط و آشنایی ویژه‌ای داشت و با کمک از ذوق و خلاقیت بی‌نظیر خود این گنجینه را در آثارش متجلی و بی‌نظیرترین شاهکارهای‌ ادبی‌ را خلق‌ کرد.

هر ایرانی و فارسی زبان حداقل یک بار در زندگی خود شعر سعدی شیرازی را با مضمون «بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند» را شنیده یا خوانده‌ است. ارتباط و پیوند تاریخ با شعر و به طور کلی متون ادبی و مذهبی از دیرباز وجود داشته است. این قرابت در ادبیات گذشته ما به گونه ای بود که در برخی موارد میان روایت های تاریخی با قصه و حکایت های ادبی فاصله بسیار اندکی وجود داشت. سعدی شیرازی یکی از شاعران و نویسندگان برجسته سده هفتم هجری است که از آثار شاخص وی می توان به بوستان و گلستان اشاره کرد. هنر و ادبیات، علم و فناوری بر معرفت به گذشته مبتنی هستند. معرفت تاریخی چیزی تجملی یا برای سرگرمی ذهنی در وقت فراغت نیست، بلکه رسالتی خطیر به شمار می رود که ایفای آن نه فقط برای حفظ شکل یا نوع خاصی از عقل بلکه برای خود عقل ضرورت دارد. در این میان سعدی شیرازی از زمره شاعرانی محسوب می شود که بخشی از ذهنیت او در آثارش با مفاهیم، رویدادها و شخصیت های تاریخی و اسطوره ای شکل گرفته است. به طوری که در برخی از نثرها و ابیاتش می توان نقابی را از دل شاعر به این دسته از موضوع ها و مفاهیم تاریخی مشاهده کرد.

گلستان و بوستان محل تلاقی متن های تاریخی و فرهنگی پیشین هستند که با ظرافت و هنرمندی ویژه ای در تار و پود آن در هم تنیده شده اند. اگر فردوسی زبان فارسی را چون دژ مستحکمی برای دفاع از هویت ملی ایران پی ریخت، سعدی نقش اساسی در حراست از این دژ و استحکام و غنا بخشیدن آن برای مواجهه با موج تازه ای از مخاطرات ایفا کرد و اجازه داد تا فارسی در عصر جدید نیز مَلاط پرانعطاف اما دیرپای هویت ملی ایرانی بماند. آشنایی سعدی با ابعاد، عناصر و زوایای فرهنگ و تاریخ وطنی و اسلامی که او با رأفت و سادگی های زیبا و پرکشش شاعرانه اش آن را تا تکیه بر بینش عمیق معرفتی خود، جهانشمول کرده است. نظر به اینکه سعدی در تاریخ و جغرافیای تاریخی این مرز و بوم بالیده و رشد کرده است، شناخت معرفت تاریخی او می تواند ویژگی ها، میزان شناخت او از دانش تاریخ و همچنین تاثیر وضعیت تاریخی و اجتماعی عصر او را در آثارش تبیین کند.(۱)

با توجه به جایگاه والایی که سعدی در تاریخ ادبیات فارسی و ادب و فرهنگ ایران دارد به منظور شناخت سعدی، آثار و دوران تاریخی و اجتماعی وی، اثرگذاری و اثرپذیری سعدی در ادبیات و ارتقای سطح آگاهی عمومی و ترویج فرهنگ و هنر ایرانی اسلامی، مرکز سعدی شناسی در ۱۳۷۸ در شیراز تشکیل شد. این مرکز از ۱۳۸۱ خورشیدی، یکم اردیبهشت را روز بزرگداشت شیخ اجل اعلام کرد. این موسسه با اهداف غیر تجاری، غیر سیاسی و غیر انتفاعی فعالیت می‌کند و افزون بر فعالیت‌های پژوهشی، همه ساله برگزاری بزرگداشت روز سعدی در ایران و جهان را بر عهده دارد و طی آن به بهترین آثار پژوهشی فرهنگی و هنری با محوریت سعدی، جوایزی اهدا می‌کند.

با فرارسیدن یادروز سعدی شیرازی با مشارکت نهادها و ارگان‌های فرهنگی، سعدی پژوهان و سعدی شناسان، جمع گسترده ای از مردم و عاشقان این شاعر درجوار آرامگاهش گرد هم می آمدند و نامش را گرامی می داشتند اما در ۲ سال گذشته با توجه به شیوع ویروس کرونا در سراسر کشور تمامی مراکز فرهنگی و تاریخی و مذهبی تعطیل شدند. البته این بزرگداشت با حضور اهالی ادب به صورت مجازی برگزار می‌شود.

واکاوی مؤلفه‌های عرفانی در آثـار سـعدی

توجه بـه ایـن نکته مهم است که برخلاف اشعار و بخصوص غزلیات سعدی که محل مناقشه عـارفانه یـا عاشقانه بودن است، در رسالات نثر او، جوهر و روح تعلیم صوفیه، بیشتر انعکاس دارد. در میان رساله‌های به‌نثر او، رسـاله‌ای مـوسوم به مجالس پنج‌گانه بیش از بقیه‌ از عرفان سعدی پرده برمی‌گشاید. وی‌ در این رساله بـه سـبک مکتوباتی چون کشف المحجوب و تذکرة الاولیاء، مـفاهیم بـلند عـرفانی را با هنر فصاحت و بلاغت خاصّ خود بـه سـالکان عرضه می‌کند.(۲)

دسته‌بندی غزلیات سعدی به عارفانه یـا عـاشقانه به بیراهه رفتن است. در مـشرب فـکری وی، گویی عـرفان تـمامِ قامتِ خود را در عشق هویدا می‌سازد. عشقی کـه او به صراحت از آن مـی‌گوید و در بیانش‌ از اتـهام کـج‌اندیشان که به جـای تـماشای بستان فقط نظر به میوه کنند، باکی به دل ‌ندارد، متضمن معانی لطیف عرفانی و در عـین حـال به دلایل خاص سعدی، اخلاقی و اجتماعی اسـت‌ و فـقط‌ به‌ ظـاهر، جـمال و زیـبایی‌های صوریِ آدمی محدود نـمی‌شود. او از مصائب نفس به‌خوبی مطلع است و چنین‌ اقرار می‌کند:

رستمی باید که پیشـانی کند با دیو نـفـس گـر بر او غالب‌ شویم، افراسیاب افکنده‌ایم

عـشق پاک و روحـانی سـعدی بـه دلیل نگرشی کـه وی بـه عالم دارد، نمی‌تواند با شهوت درآمیزد. سعدی‌، در باب سوم بوستان، ۲ گونه عشق را از هم تفکیک و احصاء می‌کند. گونه نخست آن است که انسانی بـه «همچون خودی ز آب و گل» عشق می‌ورزد و نوع دوم عشقی است‌ که‌ اهل‌الله و روندگان طریق حقیقت به واسطه‌اش «آنچه نادیدنی است، آن بینند».

عشق او از مخلوق‌ آغاز می‌شود و به خالق می‌رسد و از این‌رو است که می‌فرماید: عشق را آغاز هست، انجام نـیست‌

سعدی گـذشتن از هواهای نفسانی را نخستین و مهم‌ترین اقدام سالک می‌داند:

سعدی! ز خود برون‌ شو، گر مـردِ راهِ عشـقی

کآن کـس رسید در وی، کز خود قدم برون‌ زد

و با همین اعتقاد و به‌صراحت، پاسـخ آنـانی را مـی‌دهد که بی‌خبر از فضای روحانی‌ غالب‌ بر جان و نگاهِ عاشقِ پاک، وی را متهم به نفس‌پرستی می‌کنند.

بوستان و گلستان

کتاب بوستان که آن را سعدی نامه هم می‌نامند، زمانی که سعدی در سفر به نقاط مختلف دنیا بود، سروده شده و این اثر  در قالب مثنوی است، از نظر وزن و قالب آن را حماسی به حساب می آورند. با این حال محتوای آن بیشتر در زمینه اخلاق و تربیت، سیاست و مسایل اجتماعی است. یکی از ویژگی‌های بارز آثار سعدی که موجب گستردگی آن میان مردم دنیا شده، روانی و سادگی آثار اوست. بوستان در کنار زبان روانی که دارد، مفاهیم عمیق اخلاقی را به چالش می کشد. بوستان از یک دیباچه و ۱۰ باب تشکیل شده است. هرکدام از باب ها موضوع خاصی دارند به عنوان مثال: در تواضع، در عدل و تدبیر، در شکر بر عافیت و… کتاب بوستان نزدیک به ۴ هزار بیت دارد و نسخه‌های فراوان از آن منتشر شده است. بوستان را می‌توان کتابی اخلاقی و آموزشی دانست که سعدی آرمان‌شهر خود را در آن توصیف می‌کند.(۳)

گلستان که بسیاری آن را تاثیرگذارترین کتاب نثر در ادبیات فارسی می‌دانند، یک سال بعد از بوستان به نگارش درآمد. در بیوگرافی سعدی، آمده است که او این کتاب را به سعد بن ابوبکر زنگی، ولیعهد جوان حکومت اتابکان تقدیم کرده است. گلستان با داشتن نثری آهنگین و منظم در هشت باب نوشته شده است. گلستان را مجموعه‌ای از حکایت‌های مستقل که حاوی اندرزها و جملات قصار است می‌دانند. هنر داستان گویی سعدی در این کتاب، آن را میان تمام اقشار جذاب کرده و فردی از خواندن آن دچار ملامت نمی شود. گلستان در واقع به نوعی آینه‌ای از جامعه زمان اوست و در آن اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم با شاعرانگی خاص سعدی به تصویر کشیده شده است. قطعه مشهور بنی‌آدم در باب اول گلستان: «در سیرت پادشاهان» آمده است و با داشتن مضمون انسان دوستانه‌اش توجهی جهانی یافته است. این قطعه بر سر در ورودی تالار ملل سازمان ملل متحد در نیویورک با خط نستعلیق دیده می‌شود. محور بیشتر غزلیات او، عشق است. سعدی را از معدود شاعرانی می‌دانند که غزل‌های عاشقانه او از ابتدا تا انتها در وصف عشق باقی می‌ماند. دیگر آثار سعدی که در کتاب کلیات آمده‌است، عبارتند از: قصاید، مراثی، ملمعات و مثلثات، ترجیعات، صاحبیه، رباعیات و مفردات. در نسخه‌های چاپی پاکستان و هند نیز کتابی به نام کریما به این شاعر بلندآوازه نسبت داده شده است. با این حال انتساب آن به سعدی با توجه به عدم وجود اسناد معتبر، مشکوک است. غزلیات که به نثر نوشته شده مجموعه‌ای از لطیفه‌هاست. در این کتاب الفاظ جسورانه و بیان بی پروای سعدی دیده می‌شود. مجالس پنج گانه، رساله عقل و عشق و نصیحه الملوک کتاب‌های دیگر سعدی هستند که شیوایی و جذابیت آن‌ها با ۲ کتاب معروف این شاعر، یعنی بوستان و گلستان برابری می‌کند.(۴)

ارتباط عقل و عشق در نگاه سعدی

سعدی به مثابه‌ عـارفی روشـن‌ضمیر، عـقل را که از آن به لطیفه ربانی تعبیر می‌شود، نکوهش نمی‌کند. از نگاه او آن عـقلی که مورد طعن عارفان واقع شده است، همان عقل فلسفی است‌ که‌ نتیجه انتزاعات ذهنی یک فرد از جـهان درون و بـیرون اسـت. سعدی در پاسخ به پرسش شخصی در زمینه عقل و عشق، رساله‌ای با هـمین عنوان نگاشته است‌. در قسمتی از آن می‌گوید: «عقل با چندین شرف که دارد نه راه است بل چراغ است در اولِ راه ادب و طـریقت و خـاصیت چراغ‌ آن‌ است که چاه از راه‌ دانند و نیک از بد شناسند.»(۵)

گـفتیم کـه‌ عقل‌ از همـه کاری به درآیـد            بیچاره فرومانْد چو عشقش به سر افتاد

سـعدی نمونه بارزی است، بـرای پاسـخ‌گویی به هجمه‌هایی که با عـنوان انـزواطلبی صوفیان به تصوف وارد می‌شود. وی برخلاف برخی صوفیان که با دلایل موجه خویش، گـوشه‌ عـزلت‌ را برگزیده‌اند، به مثابه عارفی کـه بـه بقای بعد از فـنا دسـت یافته به ساحات اجـتماعی عـرفان و ارشاد درراه‌ماندگان توجه ویژه‌ای دارد. از این رو از میان عناصر عرفانی، بیشتر به‌ سراغ‌ مولفه‌هایی می‌رود که در تـزکیه‌ نـفس‌، تصفیه‌ باطن و تهذیب روح انسان در عین حـضورش در جـامعه، کاربرد دارد.

آگـاهی‌های عـمیق سـعدی بـه علوم زمان خـود، بـه‌ واسطه حضورش در نظامیه و اطلاعات گسترده‌اش از طبقات مختلف اجتماعی و پیروان‌ ملل و نحل از رهگذر سفرهای بسیار، از وی شخصیتی سـاخته کـه در کـنار پافشاری‌اش بر اعتقادات اسلامی، مشربی‌ اعتدال‌گرا، اجـتماع‌گرا و انـسان‌نگر، بـه دور از تـعصب‌های طـریقه‌ای در عـرفانش ارایه دهد.

 آزادگی در منظر سعدی

سعدی آنگاه که‌ قصیده‌ و مدیحه می‌سراید به‌ منفعت‌ دنیایی طمع ندارد و اندرزگویِ‌ خـیرخواه مخاطبش می‌شود. گویی در قصایدش آرمانی جز ارشاد ممدوحانش به خیر ندارد و هیچ‌گاه بـه‌ پلشتی‌ مدایح مرسوم مـتملّقانِ پیـش از خود آلوده نمی‌شود.(۶)

در نظر سعدی‌، عارفان «مرد میدان رضای‌اند و تسلیم‌ تیر قضا، نه اینان که خـرقه ابـرار پوشند و لقمه فروشند» 

سعدی در گوشه و کنار مکتوبات حکیمانه خود مردم‌ را از ریای در پرستش‌حق‌تعالی برحذر می‌دارد و بیش از عُجب در عبادت به عذر بنده توجه می‌دهد:

گنهکار اندیشناک‌ از خدای                                   به از پارسـای عبادت نمـای

نگاه وحدت‌گرایانه سعدی

در نگرش وحدت‌گرایانه سعدی، نه از ابهام ها و پیچیدگی های عارفان دیگر خبری هست‌ و نه‌ از فلسفه‌بافی‌های پیروان عرفان فلسفی. او مباحث توحیدی‌ را چنان می‌نگارد «که حـتی بـرای کودک دبستان هم قابل فهم است و در عین حال هیچ عارف و حکیمی را هم‌ دعوی‌ انـدیشه بـرتر از آن نرسد» سعدی‌ با همین روش از حقیقت یگانه هـستی و کـاشته‌شدن بـذر محبت الهی در نهاد انسان سخن‌ می‌گوید، که‌ موجد عشق ازلی‌ است که متصل به ابـد مـی‌شود:

هـمه عمر بر نـدارم سر از ایـن خمار مستی/ که هنوز مـن نبـودم کـه تـو در دلــم نشستی

تو نه‌ مثل‌ آفتابی که حضـور و غیبت افتــد/ دگران روند و آیند و، تو همچنان که هـستی

سعدی چنان از تـوحید می‌گوید و ظـاهر و بـاطنِ مفاهیم عرفانی را در هم می‌تند که‌ جلوه‌گرِ‌ حدیث پیامبر (ص) می‌شود: «التَوحید ظاهِرِه فِی‌ باطِنِه‌ وَ‌ باطِنِه‌ فِی‌ ظاهِرِه»

با این نظرگاه، عشق نـیز ‌در مـنظر سعدی بیش از ‌آنکه‌ بر پایه قواعد عرفانِ فلسفی به عشق الهی یا عشق مـوجودات بـه وجـود اکمل‌ و اتم‌ معطوف‌ شود، به عشقی ملموس و محسوس اشاره دارد که مقتضای نوع بشر است و از ایـن رهگذر انسان ساده و قابل باور را به مصداق گـام به گام به‌ سـرمنزل‌ عـشقی آسمانی، متعالی و وارسته از تعلقات دنیایی رهنمون می‌شود. با این توصیف، سعدی عارفی است که بیش از همه چیز دغدغه اصلاحِ اخلاقیِ اجتماع و جامعۀ نابسامان خود را دارد و در این راه‌ تصوف خود را نیز با ایـن دغدغه تنظیم می‌کند و آن را به کار می‌گیرد.

درک صحیح منظرِ سعدی، آنگاه که از عشق گزارشگری می‌کند، آنچنان مهم است که اگر به آن نائل‌ نشویم‌، همان نتیجه را به دست می‌دهد که میرزا آقاخان کرمانی با وجود اینکه خود در جوانی کتابی با نام رضوان و به تقلید از گلستان نوشته بود، سالیانی بعد در تغییر موضعی‌ در خور تأمل می‌نویسد: «ابیات عاشقانه سعدی و هُمام و امثال ایشان بود که به‌کلّی اخلاق جوانان ایـران را فـاسد ساخت.»(۷)

منابع:

۱. ابن‌ فوطی شیبانی، کمال الدین (۱۴۱۶). مجمع الآداب فی معجم الالقاب، تصحیح: محمّد الکاظم، قم: مؤسسة الطباعة والنشر وزارة الثقافة والارشاد الاسـلامی.

۲. اعوانی‌، غلام‌رضا (۱۳۹۲‌). «مذهب عشق الاهی در غزلیات سعدی»، در: سعدی‌شناسی، ش۱۶، ص۳۳‌ـ‌۵۱.

۳. افشار، ایرج (۱۳۶۰). فتوّت‌نامه آهنگران، در: فرخنده پیام، مشهد: دانشگاه‌ فـردوسی‌.

۴. امداد، حسن (۱۳۷۷). جدال مدعیان با سعدی، شیراز: نشر نوید.

۵. برزگر، محمّدرضا (۱۳۸۲). شاخ نبات حافظ، تهران: نـشر زوّار.

۶. پارسـی‌نژاد، ایرج (۱۳۸۰). روشنگران ایرانی و نقد ادبی، تهران: نشر سخن‌.

۷. خلیلیان، مهدی (۱۳۶۹). شرح عشق، بی‌جا: مرکز چاپ و تبلیغات اسلامی‌.