سرلشکر «خالد غراب» کارشناس برجسته امور نظامی و راهبردی یمن در گفت وگو با خبرنگار خاورمیانه ایرنا به تشریح آخرین تحولات جبهه های نبرد بین نیروهای ارتش و کمیته های مردمی یمن و عناصر «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن و مزدوران سعودی در جبهه های مختلف از جمله جبهه راهبردی استان مارب، سیاست آمریکا در قبال بحران یمن، نقش توان پهپادی و موشکی ارتش و کمیته های مردمی یمن در موازنه قوا، روند سیاسی حل بحران این کشور و وضعیت استان های جنوبی و شرقی یمن در سایه سیطره مزدوران سعودی و اماراتی بر آنها پرداخت.
سرلشکر غراب تصریح کرد: نبرد در 55 جبهه از جمله جبهه محوری و راهبردی مارب در جریان است و وقتی نیروها و عناصر مزدور نتوانستند در برابر نیروهای ما - که به سمت شهر مارب پیشروی می کنند- مقابله کنند، دشمن جبهه های جدیدی را در استانهای حجه و تعز شعله ور کرد.
وی افزود: نیروهای ما طرح های تاکتیکی بسیار دقیقی را اجرا می کنند. این طرح ها شامل سیطره کامل بر مواضع مهم نظیر کوهستان ها و دره ها و تمرکز در آن برای کاستن هرچه بیشتر از تاثیر حملات هوایی دشمن و زیرنظر گرفتن تحرکات و جابجایی های دشمن است و به خاطر این شیوه تاکتیکی نبوغ آمیز بیش از چهار ماه است که نیروهای دشمن تلفات می دهند و دچار جنگ فرسایشی شده اند. این شیوه برای خنثی سازی نقشه جنایتکارانه عربستان، آمریکا و اسرائیل علیه شهر مارب است زیرا آنها می خواهند که نیروهای ارتش و کمیته های مردمی یمن را به جنگ خیابانی در داخل شهر مارب بکشانند و از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی استفاده کنند.
سرلشکر غراب گفت: نقشه ارتش و کمیته های مردمی یمن برای فرسودن دشمن در خارج شهر مارب بسیار موفقیت آمیزبوده است که این امر به معنای تشدید محاصره شهر مارب است و نیروهای مزدور را در وضعیت به اصطلاح پدافند غیرعامل قرار داده است.
وی اهمیت راهبردی استان مارب را در سه سطح دانست و گفت: نخست اهمیت سیاسی این استان است زیرا آخرین سنگر دولت (خیانتکاران) اخوانی در استانهای آزاد شمالی است. دوم موقعیت جغرافیایی آن از نظر نظامی است زیرا مرزهای اداری استان های شمالی به استان جنوبی را به هم مرتبط می کند و مرزهای مهم و گسترده ای نیز با دشمن سعودی دارد. استان مارب همچنین به خاطر منابع سرشار نفت اهمیت اقتصادی بزرگی دارد.
این کارشناس نظامی یمنی تصریح کرد: افزایش توانمندیهای نظامی یمن بویژه یگان بازدارنده موشکی و یگان پهپادی - که نقش موثرِ روز افزون خود را در حملات علیه شاهرگ اقتصادی عربستان یعنی شرکت های آرامکو و سابک و پایگاههای نظامی این کشور نشان داده است و در مقابل، ناتوانی تقریبا کامل سامانه های پدافندی دشمن از پاتریوت گرفته تا سامانه «تاد» و دیگر سامانه های اروپایی و انگلیسی برای مقابله با آنها - باعث شده که موازنه قوا تغییر کند. ما درخواست های کنونی برای آتش بس را به خاطر ناتوانی آشکار کشورهای متجاوز در برابر حملات تقریبا روزانه ارتش و کمیته های مردمی یمن می دانیم و ادامه این وضعیت، به معنای فروپاشی رژیم سعودی در آینده نزدیک و شکستی خواهد بود که باعث از دست رفتن تاج و تخت خواهد شد لذا آنها همراه با آمریکایی ها هم اکنون تلاش می کنند که یک آتش بس برقرار کنند و نه یک راهکار مسالمت آمیز. آنها از این طریق می خواهند که آمریکا اوضاع خود را سامان داده و راهبردش را برای مقابله تغییر دهد تا اینکه به خیال خود بتوانند معادله و موازنه را تغییر داده یا حتی به حدقل اهداف خود بویژه در ساحل غربی برسند.
وی تاکید کرد: دشمن واقعی همان آمریکا است که اجرای سیاست ها و مقاصد پروژه های صهیونیسم جهانی (ماسونی) را در دستور کار قرار می دهد که این پروژه ها بدنبال سلطه بر جهان تحت به اصطلاح نظم نوین جهانی هستند.
سرلشکر غراب گفت: واشنگتن امروز می بینید که پروژه اش در یمن به خاطر پایداری و پیروزی های مردم یمن و قدرت روز افزون نظامی آنها که تهدیدی جدی برای منافع آمریکا در سطح منطقه به شمار می رود، درحال فروپاشی است.
وی تصریح کرد: فکر می کنیم که ممکن است آمریکا با اسرائیلِ دست پرورده خود به ماجراجویی و تجاوزگری مستقیم و خیانتکارانه غیرمعمول و غیراخلاقی بعد از سقوط مارب یا در جریان سقوط آن به دست دولت صنعا دست بزند. ما خود را برای هر سناریوی احتمالی آماده کرده ایم و به شدت روی همکاری و مشارکت موثر در محور مقاومت حساب می کنیم.
این کارشناس نظامی درباره ابتکارعمل ها و طرح های سیاسی مطرح شده برای حل اوضاع یمن گفت: ابتکارعملی واقعی دیگری به غیر ابتکار عمل ایران یا ابتکار عمل دولت نجات ملی در صنعا وجود ندارد. رهبران یمن به همه ابتکارعمل های دیگر (دشمنان) به دیده فریبکاری برای کسب دستاوردهای سیاسی برای جبران دستاوردهای نظامی که در میدان نبرد از دست داده اند، نگاه می کنند. ابتکار عمل عربستان کاملا مردود و غیرقابل قبول است.
وی درباره اوضاع جنوب یمن نیز گفت: دو طرف درگیری در جنوب یعنی شورای انتقالی مورد حمایت امارات و نیروهای خائن هادی و دولت مورد حمایت سعودی او باعث و بانی شدند تا متجاوزان برای اجرای پروژه استعماری خود از آنها بهره بگیرند.
وی گفت: متجاوزان منافع و طمع ورزیهای خود را در جنوب یمن دارند اما ماموریت واقعی دوطرف مهیا کردن جنوب است تا به عنوان مستعمره ای برای آمریکا و انگلیس و اسرائیل - به منظور اجرای طرح های بزرگ آنها جهت سیطره بر دریای سرخ از طریق باب المندب و جزیره میون و نظایر آن و سیطره بر دریای عرب و اقیانوس هند از طریق کنترل بر جزیره سقطری- باقی بماند و از این طریق آمریکا و هم پیمانانش قادر خواهند شد که ایران، روسیه، چین، هند و پاکستان را مهار کنند.
مشروح مصاحبه خبرنگار خاورمیانه با سرلشکر ستاد خالد غراب به شرح زیر است:
ایرنا: تحولات نظامی جبهه های مختلف یمن و موقعیت نیروهای ارتش و کمیته های مردمی را درحال حاضر چگونه ارزیابی می کنید و آنها تاکنون چه دستاوردهایی بویژه در جبهه مارب بدست آورده اند؟
سرلشکر غراب: گسترده عملیات نظامی، وسیع و نبرد در 55 جبهه در جریان است که از بین این جبهه ها، پنج جبهه محوری و راهبردی است. این پنج جبهه شامل جبهه مارب و الجوف، جبهه ساحل غربی، جبهه تعز، جبهه الضالع و جبهه مرزی صعده و حجه در مجاورت با (استان های) نجران، عسیر و جیزان عربستان است.
سایر جبهه ها زیر مجموعه این جبهه ها قرار می گیرند و تفاوت بین جبهه های اصلی و فرعی در میزان شدت نبردها در آنها است؛ به گونه ای که نبرد در یک یا چند جبهه براساس طرح های تاکتیکی فراگیر نیروهای ما یا نیروهای دشمن شدت می گیرد. ما این وضعیت را اکنون در جبهه مارب شاهد هستیم. نبرد بسیار شدیدی هم اکنون بین نیروهای ارتش و کمیته های مردمی با نیروهای دشمن متشکل از مزدوران محلی و خارجی در کنار نیروهای تکفیری محلی و خارجی - که ترکیه و قطر آنها را سازماندهی کردند و متشکل از عناصر داعشی و جبهه النصره فراری از سوریه و دیگر کشورها هستند- وجود دارد.
وقتی همه این نیروها و عناصر نتوانسته اند در برابر نیروهای ما - که به سمت شهر مارب پیشروی می کنند- مقابله کنند، دشمن جبهه های جدیدی را در استانهای حجه و تعز گشود. دشمن همچنین آتش درگیری و جنگ در برخی جبهه های راکد بویژه در ساحل غربی، در جنوب شرقی و جنوب غربی تعز، استان الضالع، شرق و شمال شرقی استان الجوف و نیز جبهه عسیر در مجاورت استان صعده را شعله ور و گمان کرد که با این کار می تواند فشار بر جبهه مارب را کاهش دهد. دشمن بعد از شعله ور کردن آتش درگیری در این جبهه ها گمان کرد که خواهد توانست یک دستاورد یا پیروزی هرچند جزئی در آنجا بدست آورد تا روحیه شکست خورده عناصر نظامی خود را با بزرگنمایی این دستاورد یا پیروزی بالا ببرد اما ناگهان متوجه شد که عناصر نظامی اش در جبهه هایی که آنها را شعله ور کرده است، تلفات و خسارت های زیادی متحمل شده اند و مناطق و مواضع مهمی را که در کنترل خود داشتند، از دست داده اند و نیروهای ما توانستند قدرت رزمی و روحی خود را بر دشمن تحمیل و توان خود را در برابر نیروهای دشمن تقویت کنند.
درخصوص نبرد پاکسازی شهر مارب و اطراف آن از لوث دشمن به عنوان میدان اصلی نبرد، نیروهای ما تحت فرماندهی قاطع سید «عبدالملک بدرالدین الحوثی» (حفظه الله) رهبر انقلاب یمن طرح های تاکتیکی بسیار دقیقی را اجرا می کنند. این طرح ها شامل سیطره کامل بر مواضع مهم نظیر کوهستان ها و دره ها و تمرکز در آن برای کاستن هرچه بیشتر از تاثیر حملات هوایی دشمن و زیرنظر گرفتن تحرکات و جابجایی های نیروهای دشمن است؛ به گونه ای که نیروهای دشمن به منطقه ای که زیر آتش سبک و نیمه سنگین نیروهای ارتش و کمیته های مردمی قرار دارند، کشانده می شوند و سپس درگیری با این نیروها انجام می شود و از این طریق شماری از این نیروهای مزدور کشته یا زخمی می شوند و آنهایی هم که می توانند، فرار می کنند. از جمله در نبردی که در کوهستان البلق القبلی مشرف بر سد مارب با نیروهای ویژه دشمن صورت گرفت، اکثر این نیروها و در صدر آنها فرمانده خائن سرتیپ عبدالغنی شعلان و معاون و رئیس ستاد و رئیس اتاق عملیات او به همراه 19 افسر دیگر کشته شدند. در پی آن نیز نبردی در منطقه الکساره در غرب مارب روی داد که به کشته شدن به اصطلاح فرمانده منطقه ششم سرلشکر الوائلی همراه با رئیس عملیات منطقه و برخی فرماندهان تیپ ها و گردانها و دیگر نیروهای دشمن منجر شد.
با این شیوه تاکتیکی نبوغ آمیز بیش از چهار ماه است که نیروهای دشمن تلفات می دهند و دچار جنگ فرسایشی شده اند. این شیوه برای خنثی سازی نقشه جنایتکارانه عربستان، آمریکا و اسرائیل علیه شهر مارب است زیرا آنها می خواهند که نیروهای ارتش و کمیته های مردمی یمن را به جنگ خیابانی در داخل شهر مارب بکشانند و از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی استفاده کنند و خانه های آنها و تاسیسات آموزشی و خدماتی و بهداشتی و ساختمان های دولتی را به مقرهای نظامی برای استقرار یگان های تیربار و تک تیرانداز و خمپاره انداز خود تبدیل کنند.
می توانم بگویم که نقشه ارتش و کمیته های مردمی یمن برای فرسودن دشمن در خارج شهر مارب بسیار بسیار موفقیت آمیزبوده است و گواه آن هم نتایج چند روز پیش بود که نیروهای ما - بعد از رسیدن اطلاعاتی مبنی بر قصد نیروهای فروپاشیده دشمن برای گرفتن وضعیت هجومی- مواضع آنها را گلوله باران کردند و توانستند کوهستان «الخشب» مشرف بر پادگان «صحن الجن» را به کنترل خود در بیاورند و این امر این نیروها را قادر ساخت تا این پادگان را زیر آتش خود قرار دهند. آنها همچنین مناطق «المشجح، الطلعه الحمراء، ایدات الراء، السویداء و جبل الخروج» و نیز بخش شمالی کوهستان «البلق القبلی» و مساحت گسترده ای از منطقه سد آبی بالغ بر 80 درصد را به کنترل خود در آوردند که این امر به معنای تشدید محاصره شهر مارب است که نیروهای مزدور را در وضعیت به اصطلاح پدافند غیرعامل قرار داده است.
ایرنا: از نظر شما چرا استان مارب از اهمیتی راهبردی برخوردار است و آزادسازی آن چه تاثیری بر روند نبردها در سایر جبهه ها دارد؟
سرلشکر غراب: اهمیت راهبردی استان مارب را می توان در چند سطح دانست. نخست اهمیت سیاسی این استان است زیرا آخرین سنگر دولت اخوانی در استانهای آزاد شمالی است و از آنجا که دولت اخوانی هادی در استانهای جنوبی نیز هیچ گونه مقبولیتی ندارد، به یک دولت خائن تبعیدی تبدیل شده است و دولت نجات ملی در صنعا هرگز - حتی در گفتگوهای قبلی ما با این دولت – آن را به رسمیت نشناخت زیرا دولت خائنِ هادی را چهره و زبان کشورهای متجاوز می داند و اکنون نیز «محمد عبدالسلام» رئیس هیئت مذاکره کننده (دولت صنعا) در یمن و همراهانش در جریان یک نشست مذاکراتی با هیات کشورهای متجاوز آمریکایی - سعودی در مسقط که زیر نظر سلطان نشین عمان برگزار شد، با حضور هریک از عناصر دولت خیانتکار و مزدور هادی مخالفت کرد لذا آنها (این عناصر) از محل مذاکره اخراج شدند که این امر به منزله خروج آنها از عرصه سیاسی در آینده به شمار می رود و سرنوشت آنها نظیر همه خیانتکاران جهان زباله دان تاریخ خواهد بود و همه عاملان خیانت اعم از غیرنظامیان و نظامیان و در صدر آنها هادیِ خائن و معاونش به اتهام خیانت بزرگ به دستگاه قضایی سپرده خواهند شد.
همچنین این پیروزی قاطع در نبرد آزادسازی و پاکسازی استان مارب موضع تیم مذاکره کننده (دولت نجات) ملی یمن را تقویت و کشورهای جهان بویژه اعضای دائم شورای امنیت را ترغیب خواهد کرد تا آنها را (متجاوزان) را مجبور به پذیرش واقعیت موجود برای به رسمیت شناختن رسمی شورای عالی سیاسی و دولت نجات ملی و مجلس نمایندگان به عنوان تنها نهاد مشروع و قانونی یمن کنند که نماینده منافع و امور سراسر خاک یمن و ملت این کشور است.
استان مارب با توجه به موقعیت جغرافیایی خود از نظر نظامی هم دارای اهمیت راهبردی است زیرا مرزهای اداری سه استان شمالی یعنی الجوف و البیضاء و صنعاء و دو استان جنوبی یعنی استان های شبوه و حضرموت را به هم مرتبط می کند و مرزهای مهم و گسترده ای نیز با دشمن سعودی دارد و عمقی راهبردی برای جبهه مرزی بزرگ و گسترده با دشمن سعودی یعنی جبهه «خب و الشعف» در استان الجوف به شمار می رود. وقتی موارد احتمالی خطرات و تهدیدات داخلی و خارجی را در نظر بگیرید، در می یابید که استان مارب رکن رکین امنیت و ثبات و حاکمیت یمن است. بر این اساس، نقشه های تحلیلی، تاکتیکی و تاکتیکی جامعی برای موقعیت یابی و استقرار نیروهای ما در حالت دفاعی یا هجومی ترسیم می شود که آنها را قادر می سازد تا هر تهدید یا خطر بالقوه خواه داخلی یا خارجی را خنثی و در هم بشکنند.
این همان چیزی است که همسایهِ بد ما از آن بیم دارد و می بینیم که دست به دامن کمک بی سابقه تسلیحاتی و مالی به نیروهای مزدور خود شده است و با تشدید حملات هوایی و عملیات جاسوسی و شناسایی و همه ابزارهای جنگ الکترونی و تبلیغاتی و روانی خود به کمک این مزدوران در میدان نبرد شتافته است زیرا می داند که استان های مارب و الجوف به منزله حصاری پشتیبان برای مرزهایش است و آنها را خط قرمز می داند. سعودیها در طول دوره همه رژیم های سابق یمن اینگونه برداشتی داشتند اما اکنون در سایه انقلاب 21سپتامبر مقیاس و مفاهیم تغییر کرده است و دشمن این امر را درک می کند و می فهمد که حضور هر نیروی خارجی در جغرافیایی کامل عربستان خطری برایش به شمار می رود.. به اعتقاد کارشناسان نظامی همین امر باعث شده است تا دشمن سعودی اعتقادی به شکست خود در نبرد نداشته باشد و الان در سایه ناکامی با وجود توسل به حمایت نظامی ترکیه از طریق قرارداد خرید پهپادهای ترکیه ای از نوع کاریال و قرارداد به خدمت گرفتن جنگجویان داعش و جبهه النصره که بار مالی سنگین و امتیازدهی برای ریاض به همراه داشته است، می بینیم که با ترکیه قراردادی به مراتب بزرگتر با میانجیگری آمریکا و اسرائیل می بندد تا از طریق نزدیکی ترکیه و مصر کار انتقال جنگجویان اخوانی مصر به ترکیه و از آنجا به یمن را برای حمایت از اخوانی ها و تکفیری ها در استان مارب در یمن تسهیل کند و به نظر می رسد که رژیم سعودی به هیچ وجه از گذشته درس نگرفته است و نمی داند که با این رفتارهای احمقانه اش هرگز نخواهد توانست جلوی اراده ملت یمن و ارتش بزرگ و کمیته های مردمی آن برای آزادسازی کشورشان را بگیرد و شاید در این توهم به سرمی برد که خواهد توانست موازنه قوا و وضعیت شکست خورده خود در مارب را با افزایش مزدوران خود از طیف اخوانی های مصر تغییر دهد.
ما به همه آنها و خصوصا عربستان و مصر می گوییم که یمن گورستان متجاوزان است و دل بستن دشمن به عامل زمان در آخرین لحظه در سایه نبود بنیان هایی واقعی، حماقت راهبردی دشمن و افزایش هزینه هایش در برابر ملت مجاهد و بردبار یمن به شمار می رود.
استان مارب در شمال یمن اهمیت اقتصادی بزرگی نیز دارد زیرا سرشار از منابع نفتی است و براساس اطلاعات منتشر شده در رژیم های سابق فاسد، این استان روزانه نزدیک به 400 هزار بشکه نفت تولید می کند و فرآوردهای پالایشگاه «صافر» در مارب40 درصد نیاز داخلی را تامین می کند. علاوه بر این، استان مارب گاز طبیعی نیز برای تامین بازار داخلی تولید می کند. همچنین این استان سوخت نیروگاه گازی صافر را تامین می کرد که نزدیک به 120مگاوات برق تولید می کرد که مصرف اکثر استان های شمالی و شرقی و مرکزی را تامین می کرد.
صادرات نفتی استان مارب از مهمترین منابع درآمدی ارزی خزانه کشور به شمار می رود. این استان همچنین از اماکن گردشگری، زمین های کشاورزی و ذخایر معدنی برخوردار است.
تاثیر پیروزی در نبرد آزادسازی و پاکسازی مارب از متجاوزان بر سایر جبهه ها مثبت و بسیار زیاد خواهد بود. این امر روحیه نیروهای مبارز ما را افزایش و روحیه اساسا فروپاشیده دشمنان ما را بیش از پیش فروخواهد پاشید. همچنین ما سایر جبهه ها را نسبت به جبهه مارب و جبهه ساحل غربی فرعی می دانیم. جبهه ساحل غربی از جنبه نظامی دومین جبهه اصلی بعد از مارب به شمار می رود و جبهه مارب از نظر اهمیت راهبردی رتبه نخست را دارد.
ایرنا: شما موضع واشنگتن در قبال بحران یمن را در سایه دولت جدید چگونه ارزیابی می کنید و آیا می توان گفت که موضع آمریکا با تغییر رئیس جمهور در کاخ سفید تغییر کرده است؟
سرلشکر غراب: همه می دانند که موضع غرب از جمله انگلیس تابعی از رویکرد سیاست آمریکا و مجری این سیاست است؛ حتی اگر مغایر با منافع ملی و اقتصادی و حتی اخلاقی خودشان باشد. این وضعیت در خصوص موضع آنها در قبال موضوع هسته ای ایران نیز صدق می کند؛ به گونه ای که موضع آنها از نظر رسانه ای به نظر مثبت می آید اما از نظر عملی کاملا منفی است.
بنابراین دشمن واقعی همان آمریکا است که اجرای سیاست ها و مقاصدِ پروژه های صهیونیسم جهانی (ماسونی) را در دستور کار قرار می دهد. این پروژه ها، بدنبال سلطه بر جهان تحت به اصطلاح نظم نوین جهانی هستند.
از این رو، ما به آمریکا به عنوان حامی اصلی تجاوزگری علیه یمن نگاه می کنیم و این تجاوزگری را پروژه ای آمریکایی می دانیم. واشنگتن امروز می بینید که پروژه اش در یمن به خاطر پایداری و پیروزی های ملت یمن و قدرت روز افزون نظامی آنها که تهدیدی جدی برای منافع آمریکا در سطح منطقه به شمار می رود، درحال فروپاشی است.
روشن است که آمریکا پیش بینی نمی کرد که خود و اهرم هایش در منطقه و سازمان ملل در یمن شکست بخوردند و پروژه بزرگش ناکام بماند. واشنگتن به خوبی می داند که اگر در یمن شکست بخورد، نمی تواند پروژه خود در هریک از کشورهای خاورمیانه را اجرا کند؛ بویژه که این پروژه به نوعی در سوریه، عراق، لبنان و فلسطین شکست خورده است لذا ما با جدیت معتقدیم که خطر آمریکا همچنان بیش از هر زمان دیگری پا برجاست و فکر می کنیم که ممکن است آمریکا با اسرائیلِ دست پرورده اش به ماجراجویی و تجاوزگری مستقیم و خیانکارانهِ غیرمعمول و غیراخلاقی - بعد از سقوط مارب یا در جریان سقوط آن به دست دولت صنعا- اقدام کند. بنابراین اگر دشمن هر یک از احتمالات تاکتیکی را اجرا کند و شکست را نپذیرد، ما خود را برای هر سناریوی احتمالی آماده می کنیم و به شدت روی همکاری و مشارکت موثر در محور مقاومت حساب می کنیم.
اما درخصوص موضع سازمان ملل باید گفت که این سازمان از ابزار اصلی تجاوزگری علیه یمن است و به خاطر نقش منفی کاذب خود رسوا شده است و اکثر ملت های جهان می دانند که همه شعارهای این سازمان پوچ است و این سازمان توسط لابی یهودی برای خدمت به پروژه بزرگ صهیونیستی اداره می شود.
ایرنا: ما شاهد افزایش حملات پهپادی و موشکی یگان هوایی و موشکی ارتش و کمیته های مردمی یمن علیه اهداف نظامی و اقتصادی سعودیها بویژه در برهه اخیر هستیم. از نظر شما به عنوان یک کارشناس برجسته نظامی، این حملات چگونه توانسته است موازنه قوا را به نفع ملت یمن تغییر دهد؟
سرلشکر غراب: افزایش توانمندیهای نظامی یمن بویژه یگان بازدارنده موشکی و یگان پهپادی - که نقش موثرِ روز افزون خود را در حملات علیه شاهرگ اقتصادی عربستان یعنی شرکت های آرامکو و سابک و پایگاههای نظامی این کشور نشان داده است و در مقابل، ناتوانی تقریبا کامل سامانه های پدافندی دشمن از پاتریوت گرفته تا سامانه «تاد» و دیگر سامانه های اروپایی و انگلیسی را در مقابله با آنها به اثبات رسانده- باعث شده است که موازنه قوا تغییر کند. این وضعیت نشان داده است که غربی ها و آمریکایی ها توهم را با دریافت میلیاردها دلار به عربستان فروخته اند. براین اساس، ما درخواست های کنونی برای آتش بس را به خاطر ناتوانی آشکار کشورهای متجاوز در برابر حملات تقریبا روزانه ارتش و کمیته های مردمی یمن می دانیم و ادامه این وضعیت، به معنای فروپاشی رژیم سعودی در آینده نزدیک و شکستی خواهد بود که باعث از دست رفتن تاج و تخت خواهد شد لذا آنها همراه با آمریکایی ها هم اکنون تلاش می کنند که یک آتش بس برقرار کنند و نه یک راهکار مسالمت آمیز. آنها از این طریق می خواهند که آمریکا اوضاع خود را سامان داده و راهبردش را برای مقابله تغییر دهد تا اینکه به خیال خود بتوانند معادله و موازنه را تغییر داده یا حتی به حداقل اهداف خود بویژه در ساحل غربی برسند.
ایرنا: لطفا ما را در جریان آخرین تحولات عرصه سیاسی برای حل و فصل بحران یمن در سایه ابتکارعمل ها و طرح های مطرح شده تاکنون از جمله ابتکار عمل ایران قرار دهید که از همان روزهای آغاز تجاوزگری علیه یمن مطرح شد و در وهله اول خواهان توقف تجاوزگری و سپس برقراری آتش بس و پایان محاصره و آغاز یک گفت وگوی سیاسی و واگذاری امور به خود یمنی است تا آینده سیاسی خودشان را به دست خود ترسیم کنند.
سرلشکر غراب: ابتکارعملی واقعی دیگری به غیر ابتکار عمل ایران یا ابتکار عمل دولت نجات ملی در صنعا وجود ندارد. رهبران یمن به همه ابتکارعمل های دیگر (ابتکارعمل های دشمنان) به دیده فریبکاری با هدف کسب دستاوردهای سیاسی برای جبران شکست های نظامی در میدان نبرد، نگاه می کنند. ابتکار عمل عربستان کاملا مردود و غیرقابل قبول است زیرا دشمن حق ندارد تا به تجاوزگری و جنگ و کشتار دست بزند و سپس خود را در جایگاه میانجی قرار داده و ابتکار عمل ارایه کند.
ایرنا: اوضاع مناطق تحت اشغال عناصر «عبدربه منصور هادی» مورد حمایت ریاض و شبه نظامیان شورای انتقالی جنوب» مورد حمایت امارات در جنوب و شرق یمن را در سایه درگیری مداوم آنها با یکدیگر و موج گسترده اعتراضات مردمی در این مناطق چگونه ارزیابی می کنید؟
سرلشکر غراب: دشمن در استان های جنوبی که به اشغال خود در آورده است، به گونه ای رفتار می کند که این استانها را در همه سطوح به 40 سال پیش باز می گرداند. دشمن در این استان ها یک فضای گسسته و عاری از هرگونه منبع قدرت –صرفنظر از قدرت نظامی که در دست جامعه نیست- ایجاد کرده است.. اینگونه رفتاری از سوی استعمارگران امری طبیعی است زیرا فقط می خواهند فضایی ایجاد کنند که متناسب با بقای هرچه طولانی تر خودشان زیان جامعه تحت سلطهِ مزدورانشان باشد.
امروز بعد از ورود به هفتمین سال تجاوزگری، ملت آزاده جنوب یمن به پیروزیهای ارتش و کمیته های مردمی به دیده اعجاب و شگفتی می نگرد و چشم انتظار وحدت بخشیدن به صفوف خود هستند تا به کمک نیروهای ما در داخل، استان های جنوبی را آزاد کنند و این استان ها را از حرکت به پرتگاه نامعلوم نجات دهد.
اما درخصوص دو طرف درگیری در جنوب خواه شورای انتقالی مورد حمایت امارات یا نیروهای خائن هادی و دولت مورد حمایت سعودی او باید گفت که این دوطرف باعث و بانی آن شدند که متجاوزان برای اجرای پروژه استعماری خود از آنها بهره بگیرند و آنها مسئولیت کامل حقوقی و اخلاقی دارند زیرا اگر آنها دست بسته تسلیم دشمن نمی شدند، حامیان آنها به باور نمی رسیدند که اگر از طرف مقابل خلاص شوند، جای پای آنها در استان های جنوبی محکم خواهد شد. از این رو، دوطرف درگیر درجنوب یمن مورد حمایت مالی و تسلیحاتی قرار گرفتند و عربستان و امارات به تقسیم نفوذ هریک از دوطرف براساس خاستگاه منطقه ای آنها دست زدند و مناطق عدن و لحج و الضالع و بخشی از شبوه و همه جزایر تحت نفوذ شورای انتقالی و استان های ابین و حضرموت و المره و بخشی از شبوه تحت نفوذ هادی خائن و شبه نظامیانش قرار گرفت. به همین دلیل سعودی ها و اماراتی ها موفق شدند سیاست جنگ قدرت منطقه ای مشابه "کشتارهای 13 مه 1986" را تحمیل کنند تا همان سناریو را فقط با مجریان متفاوت تکرار کنند.
متجاوزان منافع و طمع ورزیهای خود را در جنوب یمن دارند اما ماموریت واقعی دوطرف مهیا کردن جنوب است تا به عنوان مستعمره ای برای آمریکا و انگلیس و اسرائیل - به منظور اجرای طرح های بزرگ آنها جهت سیطره بر دریای سرخ از طریق باب المندب و جزیره میون و نظایر آن و بر دریای عرب و اقیانوس هند از طریق سیطره بر جزیره سوقطره - باقی بماند و از این طریق آمریکا و هم پیمانانش قادر خواهند شد که ایران، روسیه، چین، هند و پاکستان را مهار کنند. فکر می کنم که همگان می دانند که تجاوزگری علیه یمن اهداف بزرگی دارد که با همه عناوین و شعارهای دروغینی که به خاطر آن به راه افتاد، مغایرت دارد و نمونه جنوب یمن بهترین گواه این مدعا است.