به گزارش ایرنا، کسب ۱۱ امتیاز و صعود به مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا در قامت تیم صدرنشین، استقلالیها را به آینده امیدوار کرده است. آیندهای که معمارش احتمالا فرهاد مجیدی خواهد بود. آبیها درگیر سه جام هستند و طبیعتا بعد از چند سال خشکسالی، نسبت به هر سه جام میل و کشش دارند تا آنها را به چنگ بیاورند. این، همان چیزی است که مجیدیِ جاهطلب هم به دنبالش است و حتی حاضر شد فشار قول قهرمانی را قبول کند و این جمله را در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی ششم اعلام کند که جام قهرمانی چمپیونزلیگ، در دستان وریا غفوری آرام خواهد گرفت.
اما نشانهها چه میگویند؟ آیا میتوان استقلالِ فرهاد مجیدی را در حد و اندازه قهرمانی در لیگ، جام حذفی و یا لیگ قهرمانان آسیا دید؟ باید به نشانهها رجوع کنیم و از آنها مدد بگیریم تا به پاسخ احتمالی برسیم.
بله. شواهد و قرائن حکایت از امیدوارکننده بودن شرایط دارد. هم استقلال و هم فرهاد مجیدی نسبت به گذشته خود پیشرفت قابل ملاحظهای داشتهاند. مشخص است که تا تبدیل شدن به مدینه فاضله، فاصله قابل توجهی مانده اما مسیر، مسیر درستی است.
آبیپوشان تهرانی در ۱۰ بازی قبلی خود پیش از روی کار آمدن فرهاد مجیدی چهار برد، چهار تساوی و ۲ شکست را تجربه کردند. ۱۲ گل زده و ۹ گل خورده و کسب ۱۶ امتیاز از ۳۰ امتیاز ممکن. این نتایج با محمود فکری به دست آمد و سرانجام منجر به جدایی او شد. وضعیت تیم از هم گسیخته و پرتنش بود و هواداران و کارشناسان نیز نگاهِ مثبتی به آینده نداشتند. به عبارتی دیگر نشانهها، امیدوارکننده نبودند.
محمود فکری بر این باور بود که قرار نیست با رفتن او معجزهای رخ بدهد. بله. حق با اوست. به معنای واقعی کلمه معجزهای رخ نداد اما سروکلهی نشانههای مثبت هویدا شد. استقلالِ حالا، جان تازهای گرفته است و بازیکنان دوباره انگیزه رقابت پیدا کردهاند. کارشناسان و هواداران نیز در کنار هم به روزهای پیش رو، امیدوار هستند و با لبخند به آن نگاه میکنند و انتظار فرا رسیدنش را دارند.
اما این نشانههای مذکور دقیقا چه هستند؟ از فرهاد مجیدی شروع میکنیم. بهتر است مقایسهای داشته باشیم بین ۱۰ بازی اول فرهاد مجیدی در مقطع قبلی حضورش در استقلال به عنوان سرمربی و همین برهه کنونی.
آبیپوشان در دوره قبلی حضور فرهاد مجیدی در ۱۰ دیدار ابتدایی چهار برد، سه تساوی و سه شکست را تجربه کردند. ۱۶ گل زده و ۱۰ گل خورده. کسب ۱۵ امتیاز از ۳۰ امتیاز ممکن. تیم حتی از ۱۰ بازی انتهایی با محمود فکری هم دشت کمتری داشت. البته که بعد از آن در ۱۱ مسابقه ۶ برد، چهار تساوی و یک باخت به ارمغان آمد و همه چیز بهتر شد؛ کسب ۲۲ امتیاز از ۳۳ امتیاز ممکن.
حالا اما در ۱۰ رقابت نخست، فرهاد پیشرفت خیرهکنندهای نسبت به مقطع مشابه در فصل قبل داشته است. ۶ برد، سه تساوی و تنها یک شکست. ۱۹ گل زده و ۹ گل خورده. در همه فاکتورها پیشرفت، محسوس است. افزایش بردها از چهار به ۶، کاهش شکستها از سه به یک. افزوده شدن ۳ گل به گلهای زده و کم شدن یک گل از گلهای خورده. در کنار آن باید به این نکته هم اشاره داشت که این بار به جای ۱۵ امتیاز، ۲۱ امتیاز از ۳۰ امتیاز ممکن اندوخته شده است. پیشرفت ۶ امتیازی که مصادف شده با تصاحب ۷۰ درصد امتیازات.
در کنار این اعداد و ارقام باید به رفتار و شخصیت فرهاد مجیدی هم اشاره داشته باشیم. او به طرز ملموسی در صحبتها و تصمیمگیریهایش پختهتر شده است. ناکامی نسبی در دوره قبلی حضورش در استقلال و خلوت چند ماههای که پس از کنار رفتن از سرمربیگری آبیپوشان داشت او را به کلی دچار تغییر و به نوعی انقلاب درونی کرده است. دیگر خبری از تکروی نیست. فرهاد رو به کار تیمی آورده است. حضور مستقیم شخصی مثل فراز کمالوند گواه بر همین قضیه بود. مجیدی در همان روزهای ابتدایی قول داد که کمتر به حواشی و مسائل داوری بپردازد و تا حد زیادی نیز در این مدت پای حرف خود باقی مانده است.
استقلال حالا تا پایان این فصل باید ۱۱ بازی در لیگ و نهایتا چهار مسابقه در جام حذفی برگزار کند. دیدارهایی سرنوشتساز که مشخص میکند تیم پایتختنشین در این فصل و از بین ۲ جام در دسترس، به چه اندوختهای میرسد. شاید قهرمانی در لیگ با توجه به شرایط کنونی جدول کمی برای استقلال نسبت به سپاهان و پرسپولیس دور از دسترس باشد اما قهرمانی در جام حذفی و تمام کردن ماموریت نیمهتمام فصل قبل میتواند پایانی باشکوه بر ماجرای این فصل تیم فرهاد مجیدی باشد.
حال باید دید سرنوشت، این استقلال را با فرهاد مجیدی به کدام مقصد میفرستد؟ فعلا آنها با نشانههایی مثبت در مسیری درست قرار دارند.