چابهار - ایرنا - منطقه آزاد چابهار با در اختیار داشتن ۲ بندر تجاری در مقیاس بین‌المللی در حال تکمیل زیرساخت‌های فراوانی در زمینه‌های مختلف انرژی، اقتصادی، عمرانی و ترانزیت است.

محصول پتروشیمی، بازارهای گسترده‌ای دارد و چون در حوزه‌های مختلف قابل استفاده است تقاضای نسبتا پایداری دارد. ما باید علاوه بر بازارهای سنتی که داشتیم بازارهای جدیدی را در آفریقا، آمریکای لاتین،آسیای میانه و قفقاز داشته باشیم و این موضوع بستگی به هنرِ بخش بازاریابی شرکت‌های پتروشیمی دارد که بتوانند با کمک سفارت خانه‌ها بازارهای جدیدی را پیدا کند و نباید روی یک  بازار سنتی متمرکز بمانند زیرا مسئله تحریم‌ها همچنان ادامه دارد و درواقع درآمد حاصل از فروش این محصولات مهم است.

نکته دیگر این است بعضی از کشورها هستند که آمادگی این را دارند که با ما تجارت پایاپای داشته باشند بنابراین ما می‌توانیم از این ظرفیت استفاده کنیم چرا که می‌توانیم هم  نیازهای آن‌ها را تامین کنیم و متقابلاً برداشت خودمان را به جای پول آن کالای مورد نیاز را انجام دهیم.

بنابراین هماهنگی با بخش‌هایی که واردات کالاهای اساسی را انجام می‌دهند خیلی مهم است چون ما می‌توانیم در این عرصه از این ظرفیت استفاده کنیم و حتی می‌توانیم ظرفیت جدیدی را برای پتروشیمی و کالاهای اساسی شناسایی کنیم که متاسفانه در حوزه کالاهای اساسی هم به صورت سنتی روی چندین بازار خاص متمرکز هستیم و برای بازار جدید اقدامی صورت نگرفته است.

در بحث استفاده از ظرفیت‌های ترانزیتی هم، چابهار یک منطقه آزاد است و باید در سطح ملی رو آن کار شود و منظور از سطح ملی بخش‌های مختلفی است که با سیاست‌های خارجی و با مسائل کلان اقتصادی مرتبط هستند و این بخش‌ها باید طوری برنامه‌ریزی کنند که این ظرفیت بالقوه در چابهار فعلیت پیدا کند.

قرار بود خط راه آهن از چابهار به زاهدان وصل شود و از زهدان هم به ترکمنستان و آسیای میانه وصل شود که این موضوع مربوط به محدوده ظرفیت‌های چابهار نیست بلکه بخش‌های دیگر مربوط به دولت باید این کار را انجام می‌دادند. هندی‌ها هم آن نقش بایسته‌ای را که برخی انتظار داشتند نتوانستند ایفا کنند.

هم اکنون ایران در قرارگاه خاتم از قرار معلوم متوصل به این کار است و وارد میدان شده است بنابراین ما باید به این موضوع به در یک نقشه راه بین ملی نگاه کنیم بعد ظرفیت چابهار را در این نقشه تعریف کنیم.

خود چابهار ظرفیتی بالقوه و بالفعل در اختیار  دارد که دست‌اندرکاران دارند کار را انجام می‌دهند. البته مدیریت چابهار و مدیران چابهار وظیفه دارند که برنامه‌سازی کنند و بتوانند تبلیغات خوبی را در داخل و هم در ارتباط با کشورهایی که نیاز به این راه دارند انجام دهند مثل کشورهای سی آی اس،آسیای میانه و حتی طرف‌های چینی و ما باید برای این موضوع طرف‌های چینی را به نوعی با این موضوع درگیر کنیم چرا که چین قطعا در آن جاده ابریشم دریایی خود و همچنین برای دسترسی آسان‌تر به آسیای میانه قطعا به این ظرفیت نیاز دارد و این موضوع نیاز به یک دیپلماسی دارد که یک بخش آن به وزارت خارجه و بخش دیگر مربوط به مدیران چابهار است که بتوانند با ابتکار عمل، تجار چینی، دولت مردان و حتی روس ها را دعوت کنند.

چراکه روس‌ها برای دسترسی به آب گرم این موضوع برایشان قابل توجه است  ولی یک بخشی از آن  به خودمان بستگی دارد که بتوانیم یک دورنمای روشنی از آینده همکاری و سرمایه‌گذاری در این حوزه برایشان ترسیم کنیم.

چابهار و به صورت کلی مناطقِ اینگونه که تحت عنوان منطقه آزاد تجاری شناخته می‌شوند فلسفه وجودی‌شان این بود که سکوی پرش صادراتی باشند.

بنابراین یک بخش آن این است که ما بتوانیم از ظرفیت‌های چابهار به پشتیبانی دولت در عرصه‌های های مختلف  استفاده کنیم تا تولید کننده‌هایی که ارزش تولید دارند بتوانند در چابهار به این ظرفیت دست پیدا کنند و این موضوع بستگی به مدیریت چابهار دارد که بتواند تشویق کند که چابهار به عنوان میزبان تولیدات ایرانی و برقراری و برگزاری نمایشگاه‌های بین المللی موجب شود که ما بتوانیم کالاها را صادر و بازار پیدا کنیم.

چابهار ظرفیت توریستی خوبی دارد، در شمال کشور روس‌ها و برخی کشورهای سی آی اس هستند که زمستان‌های خیلی طولانی دارند بنابراین آنها علاقه‌مند هستند که بتوانند به چابهار سفر کنند و از ظرفیت دریایی آن استفاده کنند.

به نظر من برای دور زدن تحریم، مناطق آزاد ظرفیت بسیار خوبی هستند که ما از این ظرفیت، خیلی نظام‌مند استفاده نکردیم.

انتقال کالاهای تکنولوژیک می‌تواند در دستور کار مردم منطقه آزاد باشد، واردات کالاهای اولیه که نیاز به فرآوری دارند باید در چابهار و مناطق اینگونه برنامه‌ریزی صورت گیرد مثل سنگ‌های قیمتی و در خصوص سنگ‌های قیمتی چابهار  نقطه بسیار خوبی است که می‌شود از طرف آفریقا، سریلانکا، افغانستان و پاکستان در این منطقه مواد وارد و فرآوری شود و بعد از اینجا صادر شود.

شهر دبی به هاب تولید  و خالص کردن طلا تبدیل شده است در حالیکه بازار  تولید طلا را ما خیلی بهتر از اماراتی‌ها می‌توانیم در دست بگیریم.

همکاری ما با هندی‌ها می‌توانست در این عرصه باشد که شاید بنا به ملاحظه‌های مختلف نتوانستند و نخواهند که در حال حاضر روی راه آهن سرمایه‌گذاری داشته باشند اما شرکت‌های بزرگی در هند هستند که می‌توانند در این حوزه کار کنند که در این صورت چابهار باید تخصصی کار کند یعنی به صورت مشخص کالاهای خاصی را در نظر بگیرد که این کالاها سکوی صادراتی برای تولید داخلی شود.کالاهایی مثل سنگ‌های قیمتی که در کشور هند سالانه بیش از   ۷۰ میلیارد دلار فروش آن بوده و این حجم بسیار عظیمی است که اقتصاد هند بر این پایه گردش دارد، کشور تایلند از همین طریق توانسته به پایتخت جواهر جهان تبدیل شود.

منطقه سیستان و بلوچستان از ظرفیت بالایی برخوردار است ما در این منطقه حتی بنادر بکر و دست نخورده‌ایی را داریم که با یک برنامه‌ریزی دقیق و بلند مدت در اینجا می‌توانیم شاهد این باشیم که از این ظرفیت بسیار  مهم اقتصادی استفاده کنیم.

در بحث عملیات اجرایی انتقال آب از دریای عمان و سیستان و بلوچستان و چابهار نیز باید گفت، تاثیر انتقال آب روی توسعه ملی است. چابهار ظرفیتی دارد که می‌توانند به راحتی آب را در آنجا شیرین کنند و جای نگرانی هم نیست که به خاطر افزایش خلوص نمک در آب‌های مربوطه تاثیرات اکوسیستمی داشته باشد و این فرصت بسیار خوبی است و نقش چابهار می‌تواند موقعیت استراتژیک خوبی به چابهار برای تامین آب بدهد. چابهار باید نقش تامین آب پایدار را بازی کند.

واقعیت این است که شرق کشور ما در آینده‌ای نه چندان دور کماکان با بحران آب  مواجه خواهد شد و به نسبت توسعه در این بخش کشور رشد می‌کند و وابستگی به آب هم بیشتر می‌شود. ما نمی‌توانیم آب را از مناطقی همچون تاجیکستان ترانزیت کنیم چون از نظر امنیتی هم به صلاح نیست و معلوم نیست که ادامه پیدا کند و نه اصلا می‌توانیم به این موضوع امیدوار باشیم که افغان‌ها بتوانند به ما آب بدهند.

ضمن اینکه اگر ما آب را به این شیوه تامین کنیم هم توسعه اقتصادی خواهیم داشت هم اهرم سیاسی خوبی در تعاملات با کشورهای پیرامونی از جمله افغانستان خواهیم داشت. لذا همسایه‌هایی که تلاش داشتند از مسئله اهرم آب علیه ما استفاده کنند دیگر این اهرم کاملا از کار خواهد افتاد و هم اکنون شرق کشور ما توانسته تا حدود زیادی آب خود را تامین کند.

چابهار باید روی این قضیه سرمایه گذاری بسیار  مهمی انجام دهد و البته تکنولوژی کشاورزی هم باید به آن توجه شود زیرا آبی که در اینجا به دست می‌آید آب گرانی است بنابراین ما  باید با استفاده از تکنولوژی‌های روز صرفه‌های اقتصادی را در مصرف آب را تامین کنیم.

در خصوص جایگزینی چابهار به جای سوئد هم بگویم که کانال سوئز و چابهار هر کدام جایگاه خودشان را دارند زیرا کانال سوئز مقصدی است بین آسیا به سمت مدیترانه و بالعکس ضمن اینکه جایگزینی هم ندارد مشروط بر اینکه ما بتوانیم راه ترانزیتی خود را از چابهار به سمت شمال و غرب عملیاتی کنم در این صورت قطعا از ظرفیت کانال سوئز کاسته خواهد شد. خط راه آهن می‌تواند جایگزین این راه طولانی شود که بار باید برود از باب‌المندب به دریای سرخ و از آنجا برسد به کانال سوئز. در حالیکه این مسیر در اینجا برای دنیا مسیر ارزانی خواهد بود.

ما باید بدانیم که مسئله ظرفیت  ژئوترانزیت ایران به نوعی با مسائل راهبردی که آمریکایی‌ها و غربی‌ها در منطقه دنبال می‌کنند تلاقی دارد که این بستگی به هنر دیپلماسی ما دارد و اینکه ما در مناسبات بین‌المللی خود تا چه اندازه توفیق پیدا کنیم تا در تراز یک قدرت موثر و بازیگر، معادلات را به نفع خودمان تغییر دهیم.

اگر این معادلات تغییر پیدا کند قطعا ظرفیت ژئوترانزیت ایران که یک موهبت الهی است و ایران را به هاردلند تبدیل کرده است فعلیت پیدا می‌کند و در معادلات منطقه‌ای و جهانی ایران تحول ایجاد می‌کند.

به نظر من مقاماتی که در این رابطه هستند باید دیدگاهی بلندت مدت داشته باشند نه کوتاه مدت. چرا که در کوتاه‌مدت چالش ما با آمریکایی‌ها و غربی‌ها و دشمنان‌مان  ادامه خواهد داشت اما در بلند مدت می‌توانیم نتایج خوبی داشته باشیم.

خط لوله گاز را به پاکستان کشیده‌ایم اما به پاکستانی‌ها اجازه بهره‌برداری ندادند. در آینده نه چندان دور به علت تغییراتی که در منطقه ایجاد می‌شود پاکستانی‌ها رجوع و از این ظرفیت استفاده خواهند کرد. بنابراین سایر راه‌ها هم به همین صورت خواهد بود.

روابط ما با روسیه و چین باید یک  وضع راهبردی پیدا کند و در سایه این تغیر معادلاتِ راهبردی آن وقت ما می‌توانیم بگویم که چابهار می‌تواند تا حدودی جایگزین ظرفیت‌های کانال سوئز شود ولی در حال حاضر راه، کمی طولانی است.

سفیر پیشین ایران در افغانستان و ایتالیا