تهران- ایرنا- نویسنده کتاب «فرهنگ صلح در کلام امام علی (ع)» با استناد به میراث روایی و تاریخی اسلامی، گفت: حضرت در هیچ جنگی، آغازگر نبرد نبوده است، این تأخیر و عدم آغاز جنگ تا لحظه­ تعدی و تجاوز دشمن، دلالت بر این دارد که امام علی (ع) تا آخرین لحظه، فرصت برقراری صلح را غنیمت می‌­شمرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، آثار متعددی در موضوعات گوناگون درباره سیره و اندیشه حضرت علی بن ابی طالب (ع) منتشر شده است، اما بررسی اندیشه‌های نوین جهان امروز در کلام حضرت امیر (ع)، کاری تازه و نوآورانه به شمار می‌رود. کتاب فرهنگ صلح در کلام امام علی (ع)  یکی از آثار جالب توجه در سال ها اخیر بوده که علی گلستانی‌فر پژوهشگر علوم قرآنی و معارف اسلامی با همکاری مینا شمخی، استاد الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شهید چمران اهواز آن را به رشته تحریر درآورده‌اند.

گلستانی‌فر در گفت‌و گو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، با اشاره به این که دو سال، پژوهش و نگارش این اثر به طول انجامیده است، درباره انگیزه نگارش این کتاب گفت: شاید بتوان گفت که یکی از مهم‌ترین انگیزه‌هایی که موجب شد تا این موضوع را برگزینم، ماجرایی شخصی  است به  که به دوران نوجوانی‌ام بازمی‌گردد که در ۱۷ سالگی به مباحث معرفتی- اعتقادی به ویژه امام‌شناسی علاقه‌مند بودم و بیشتر در زمینه پاسخ دادن به شبهات فرق ضاله از جمله وهابیت فعالیت داشتم. از گفتگو با برخی دوستان محله که به نوعی انحرافات اعتقادی داشتند گرفته تا مناظراتی که در بستر فضای مجازی آن روزگار در بستر سایت‌ها و اتاق‌های گفتگو یاهو مسنجر با اهل سنت کشورهای عربی، تلاش‌های کوچک و بزرگی بودند که در آن سن آغاز کردم.

وی با تشریح یک گفت و گو، اضافه کرد: روزی در گفتگوهایی که با یکی از دوستانم داشتم، به رویکرد صلح‌گرای امام علی (ع) استناد کردم اما طرف مقابل چنین اشکال گرفت: «امام علی با صلح و همزیستی چه نسبتی دارد؟» و به جنگ های حکومت ۵ ساله‌ امیرمومنان اشاره کرد. هر چند که بطلان این سخن بر عموم اهل علم آشکار است ولی این خاطره در ذهنم حک شد تا اینکه چند سال پیش بنا به اسباب دیگری، مناسب یافتم که موضوع کتاب را برگزینم و بر شخصیت صلح‌جویانه امام‌ علی (ع) تاکید کنم.

این پژوهشگر مذاهب اسلامی، در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون در حوزه صلح در اندیشه امام علی (ع)، کار دیگری انجام نشده است، گفت: درباره ابعاد مختلف شخصیتی این ابرمرد تاریخ بسیار گفته‌­اند و نوشته‌اند ولی به ندرت نوشته‌هایی یافت می شوند که موضوع آن‌ها راجع به نگرش و گرایش امام علی (ع) به صلح، دوستی و همزیستی مسالمت‌آمیز باشد. شاید سبب این کم توجهی به این نکته بازمی‌گردد که آنگاه که سخن از صلح به میان آید، اذهان، به طور ناخودآگاه مفهوم جنگ و ناامنی را تداعی می‌کنند؛ حال آن‌که ما در این کتاب، سعی کردیم ثابت کنیم که مفهوم صلح بسیار فراتر از آن است که صرفا در تقابل با مفهوم جنگ قرار گیرد.

گلستانی‌فر اضافه کرد: با توجه به تعریفی که از صلح و فرهنگ صلح در این کتاب و برای اولین بار ارائه شد،

صلح عبارت است از «حالتی که در آن عناصر بالقوّه یا بالفعلِ فساد، طرد و زائل شده­‌اند که به موجب تحقق آن حالت، همزیستی مسالمت‌­آمیز و شرافتمندانه حاصل می‌گردد». از این رو و با توجه به عمومیّت این تعریف، واضح است که حوزه­‌های کارکرد فرهنگ صلح مختص به محدوده‌ای مشخص نخواهد بود، بلکه بسامد کارکرد آن در تمام ابعاد زندگی بشری از جمله در اقتصاد، سیاست و روابط اجتماعی وسعت خواهد داشت.

وی سوالی از کتاب را با استناد به پاسخ حضرت امیر (ع) چنین نقل  کرد: حال که ضرورت وجود حکومت و فلسفه آن بیش از پیش نمایان و ثابت شد که حکومت فی­‌نفسه پیام‌­آور صلح و امنیت است، این پرسش مطرح می­‌شود که چه زمان یک حکومت قادر به تحقق و استقرار صلح در جامعه خواهد بود؟ امام علی(ع) به این پرسش پاسخ می­‌دهد و می‌­فرماید: «فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِیَّةُ إِلَی الْوَالِی حَقَّهُ وَ أَدَّی الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَی أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِکَ الزَّمَانُ وَ طُمِعَ فِی بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ یَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاء؛ و آن­گاه که مردم حق حاکمی را اداء کنند و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزّت یابد و راه‌‏های دین پدیدار و نشانه‏‌های عدالت برقرار و سنّت پیامبر(ص) پایدار گردد، پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس می‌‏گردد». (نهج البلاغه، خطبه۲۱۶)

گلستانی‌فر اظهار کرد: در این پاسخ عامل اساسی بقای حکومت، استیفای حقوق متقابل بین حاکم و مردم معرفی شده است؛ حکومتی که موجب نشر حق و عدالت، طرد هرگونه هرج و مرج دشمنان داخلی و خارجی در جامعه و تجلّی­‌دهنده صلح و امنیّت است. امام (ع) حقوق متقابل و دوسویه را موجب تداوم الفت بین حاکم و مردم و عزت‌­بخشی به دین معرفی کرده و فرموده است: «نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِینِهِم؛ آن را عامل‏ پایداری‏ پیوند ملّت و حاکم و عزّت دین قرار داد». (نهج البلاغه، خطبه۲۱۶)

این پژوهشگر به فرازی دیگر از سخنان امام (ع) اشاره کرد و افزود: در این فراز آمده است که اصلاح امور مردم جز در پرتو اصلاح حاکمان میسّر نخواهد بود و اصلاح حاکمان نیز تنها از رهگذر استواری مردم امکان‌پذیر است: «فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِیَّة؛ پس رعیّت‏ اصلاح‏ نمی‌‏شود جز آن که زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمی‏‌شوند جز با درستکاری رعیّت» (نهج البلاغه، خطبه۲۱۶) امام (ع) در ادامه خطبه خویش، تأکید می‌­کند که چنانچه حاکم و مردم در یک جامعه به حقوق و وظایف متقابل خود عمل نکنند، شعله اختلاف و نزاع زبانه می‌­کشد و جامعه به هرج و مرج کشیده می­‌شود و نیز اشرار بر امور جامعه تسلط می‌­یابند و شهرها ویران می­‌گردد: «وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّةُ وَالِیَهُمْ وَ عَلَا الْوَالِی الرَّعِیَّةَ، اخْتَلَفَتْ هُنَالِکَ الْکَلِمَةُ وَ ظَهَرَتْ‏ مَطَامِعُ الْجَوْرِ ... فَهُنَالِکَ تَذِلُّ الْأَبْرَارُ وَ تَعِزُّ الْأَشْرَارُ وَ تَخْرَبُ الْبِلَاد؛ هرگاه رعیّت و والی بر یک­دیگر غلبه یابند، اختلاف کلمه رخ داده و نشانه­‌های جور و ستم آشکار می‌­شود... در آن هنگام خوبان، خوار و اشرار و اوباش، عزیز و ارجمند، و شهرها خراب می‌شود». (نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶)

وی اضافه کرد: امام در خطبه‌ای دیگر حقوق متقابل حاکم و مردم را تبیین می‌کند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ‏ عَلَیَّ‏ فَالنَّصِیحَةُ لَکُمْ‏ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ عَلَیْکُمْ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْ لَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْ مَا تَعْلَمُوا وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَةِ وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَ الْإِجَابَةُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُمْ‏؛ ای مردم، مرا بر شما حقّی واجب شده است؛ حق شما بر من، آنکه از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید و اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید، هر گاه شما را فرا خواندم اجابت نمایید و فرمان دادم اطاعت کنید». (نهج البلاغه، خطبه۳۴)

گلستانی‌فر، با اشاره به کلام امام علی(ع) چهار وظیفه اساسی حاکم و کارگزاران او از دیدگاه حضرتش را چنین برشمرد:

نخست در معامله با مردم، به دور از غش و نیرنگ بلکه خیرخواه باشند و در جهت تعالی کمال­ انسانی، مردم را نصیحت کنند (هدایت­‌گرایی)، دوم به اصلاح وضع معیشتی و آبادانی شهرها از طریق جمع‌­آوری و توزیع بیت‌المال اقدام کنند (فقرزدایی)، سوم در راستای زدودن جهل مردم، به تعلیم و تربیت آن‌­ها اهتمام ورزند (جهل‌­زدایی)، چهارم در راستای عمل به قوانین و مقررات جامعه مردم را تأدیب کند. (قانون­‌گرایی)

وی با دعوت به تامل در این موارد، افزود: با کمی درنگ در این حقوق، به وضوح روشن می‌­شود که وظایف و فعالیت‌­هایی از قبیل، اصلاح و تعالی­‌بخشی به بعد روحی و معنوی، بهبود وضع اقتصادی، معرفت­‌زایی و تنظیم روابط انسانی، کارهایی هستند که به ­طور قطع­، زمینه­ ایجاد صلح و استقرار امنیّت را در جامعه فراهم می­‌کنند؛ چه اینکه از میان بردن اختلاف و تصادمِ ناشی از نابه‌سامانی‌­های اجتماعی تنها در پرتو کارهایی چون: هدایت‌­گری، فقر زدایی، جهل‌­زدایی و قانون­‌گرایی میسر خواهد بود.

این پژوهشگر، حقِ حاکم بر مردم از دیدگاه امام علی (ع) را چنین برشمرد: وفا به بیعت، خیرخواهی خالصانه و عدم استخدام مکر و حیله نسبت به حاکم خود در هر زمان، اجابت به ندای حاکم، اطاعت کردن و اجرای اوامر حاکمیت. امام (ع) با ذکر این موارد، اطاعت‌­پذیری را وظیفه اصلی مردم معرفی می‌کند و پرواضح است که اطاعت­‌پذیری مردم از حاکم، مستلزم وفا به بیعت، خیرخواهی و اجابت کردن دعوت حاکم است.

وی با یادآوری این که پایبند نبودن به حقوق متقابل بین حاکم و مردم، موجب ایجاد ناامنی، هرج و مرج و نابودی نظام حکومتی که پیام‌­آور صلح است، می­‌شود، اظهار داشت: در این صورت چنان چه حاکم و کارگزاران وی، وظایف و مسئولیت اصلاح­‌گرایانه خویش را در برابر مردم انجام ندهند، موجب خلق فساد در جامعه و در پی آن نارضایتی مردم می­‌شود. بدیهی است که این نارضایتی موجب می­‌شود تا قدرت اطاعت‌­پذیری مردم نیز کاهش یابد و به این ترتیب مردم به حق حاکم نیز پایبند نخواهند ماند. در چنین حالتی کم­‌کم وحدت و الفت، جای خود را به تشتت و نفرت می­‌سپارد و شعله جنگ و ناامنی، چهره صلح و امنیّتِ مستقر در جامعه را فرا گرفته و آن را نابود می‌­سازد.

گلستانی‌فر، با طرح دو پرسش اساسی، گفت: ریشه­‌های عدم پایبندی به حقوق متقابل بین حاکم و مردم کدامند؟ و دیگر آن‌که امام علی(ع) برای پیشگیری از بروز اختلاف سیاسی و حکومتی ناشی از این عدم پایبندی، چه تدابیری اندیشیده است؟ بدیهی است که پاسخ به این دو پرسش، در راستای زدودن و طرد عوامل اختلاف و ناهنجاری‌­های بالقوه و بالفعل صورت می‌­گیرد و در نتیجه بسترساز صلح و امنیّت سیاسی خواهد بود اما در پاسخ به سوال نخست باید گفت که

بروز اختلافات و ایجاد ناامنی سیاسی در داخل یک کشور، حداقل ریشه در سه عامل اصلی ذیل دارد: عامل اول: نارضایتی مردم از حکومت در پی فساد و بی­‌کفایتی کارگزاران، عامل دوم: نارضایتی مردم از حکومت به سبب ضعف مبانی قوانین سیاسی، عامل سوم: نارضایتی مردم از حکومت به سبب فتنه­، امام علی(ع) برای دفع هر یک از این نارضایتی‌ها تئوری خاصی را ارائه کرده است.

این پژوهشگر در پاسخ به این سوال که آیا صلح‌طلبی در دیدگاه حضرت علی (ع) به معنی انفعال تلقی نخواهد شد، اظهار داشت: باید دقت کرد، چنین نیست که فرهنگ صلح اقتضای جنگ نکند، بلکه گاهی برقراری و حفظ صلح پایدار، مستلزم جنگ و نبرد خواهد بود؛ به عنوان مثال: چنانچه صلح در جامعه‌­ای، توسط دشمن مورد تهدید و تعرّض قرارگیرد، آن جامعه برای حفظ وحدت خود و تأمین صلح و امنیّت، آن­گاه که راهی جز جنگ نمانده نباشد، لاجرم به آن تن می­‌دهد. هر چند که در نگاه ابتدایی و در مقطعی از زمان، صلح، امنیّت و آرامش از جامعه رخت می‌­بندد ولی در گذر زمان، می‌­تواند صلح پایدار را به جامعه نوید بخشد.

 وی با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، افزود: خداوند متعال در قرآن کریم، جنگ با گروه متجاوز، به عنوان مقدمه برقراری صلح و پایان دادن به نزاع­ و کشمکش تشریح و تصریح فرموده است: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری‏ فَقاتِلُوا الَّتی‏ تَبْغی‏ حَتَّی تَفی‏ءَ إِلی‏ أَمْرِ اللَّهِ ...»(حجرات/۹) (و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آن‌ها را آشتی دهید؛ و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد).  مطابق تعریفی که از صلح بیان شد، صلحی قابل قبول است که زندگی عزت‌مندانه و شرافت‌مندانه را برای آدمی رقم زند و پذیرش صلح در هر شرایطی، هرچند که موجبات ذلّت و خفّت در جامعه و افراد آن را به وجود آورد، اساسا در تعریف صلح نمی‌­گنجد و مردود و غیر قابل قبول تلقی می‌شود.

گلستانی‌فر با اشاره به جنگ‌های حضرت علی (ع)، بیان داشت: بسیاری از جنگ­‌هایی که در دوران خلافت امام علی(ع) اتفاق افتادند، پیش ­زمینه­ فتنه داشتند. شدّت و پیچیدگی خاموش کردن آن فتنه­‌ها به میزانی بود که امام علی(ع) به صراحت درباره آن­‌ها چنین می­‌فرمود: «أَنَا الَّذِی فَقَأْتُ‏ عَیْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَجْتَرِئَ عَلَیْهَا غَیْرِی وَ ایْمُ اللَّهِ لَوْ لَمْ أَکُنْ فِیکُمْ لَمَا قُوتِلَ أَهْلُ الْجَمَلِ وَ لَا أَهْلُ صِفِّینَ‏ وَ لَا أَهْلُ النَّهْرَوَان‏؛ من بودم که چشم‏ فتنه‏ را کور کردم و جز من کسی جرأت چنین کاری نداشت، به خدا سوگند! اگر من در میان شما نبودم کسی نبود که بتواند با اهل جمل و صفین و نهروان بجنگد». (نهج البلاغه، خطبه۹۳)

وی با تشریح این که یکی از سیاست­‌های صلح‌­آمیز در جنگ این است که فرد یا لشکر صلح ­طلب، آغازگر جنگ نباشد، افزود: امام علی (ع) این امر را به عنوان یک فرهنگ صلح­‌آمیز در جنگ مطرح کرده است و آن را آموزش داده است.

امام (ع) بنا به میراث روایی و تاریخی، در هیچ جنگی آغازگر جنگ نبوده است و به ­طور دائم یاران خود را سفارش می‌­کرد که هر جا که با دشمن برخورد کردید، شروع ­کننده جنگ نباشید بلکه اجازه دهید تا دشمن، خود آغازگر آن باشد: «لَا تُقَاتِلُوا الْقَوْمَ‏ حَتَّی‏ یَبْدَءُوکُم؛ با آنان پیکار مکنید تا آن‌که آنان شروع کنند».

 این پژوهشگر، ادامه داد: سیره عملی امام علی(ع) نیز گواه این دارد که وی به فرماندهان لشکر خود سفارش می‌­کرد که پیش از اقدام دشمن، کاری علیه آنان انجام ندهند؛ به عنوان نمونه در یکی از جنگ­‌ها، حضرت سه روز جنگ را به تأخیر انداخت و در زمانی دستور حمله را صادر کرد که دشمن به سمت راست و چپ لشکرش حمله کرده بود تا اینکه خبر کشته شدن سربازانش را به ایشان می­‌رساندند.

گلستانی‌فر در پاسخ به این سوال که برخورد امام با شورشیان چگونه بود، گفت: آن حضرت همواره شورش­گران را به اطاعت‌­پذیری و صلح دعوت می­‌کرد، ولی آن­‌ها امام را به مبارزه و جنگ می‌­طلبیدند. (نهج البلاغه، خطبه۲۲) خوارج در زمان احتجاج و گفتگو با امام(ع) این پرسش را مطرح کردند که چرا در جنگ صفین به دشمن خود فرصت دادید و جنگ را به تأخیر انداختید؟ امام(ع) چنین پاسخ می­‌دهد: «فَإِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ لِیَتَبَیَّنَ الْجَاهِلُ وَ یَتَثَبَّتَ الْعَالِمُ وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یُصْلِحَ‏ فِی‏ هَذِهِ‏ الْهُدْنَةِ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّة؛ من این کار را کردم تا نادان خطای خود را بشناسد و دانا بر عقیده خود استوار بماند و اینکه شاید در این مدّت‏ آشتی‏ و صلح‏، خدا کار امّت را اصلاح کند». (نهج البلاغه، خطبه۱۲۵) بدون تردید این تأخیر و عدم آغاز جنگ تا لحظه­ تعدی و تجاوز دشمن، دلالت بر این دارد که امام علی (ع) تا آخرین لحظه، فرصت برقراری صلح را غنیمت می‌­شمرد و زمان برگشتن از جنگ را به دشمن خود می­‌داد.

وی اضافه کرد: امام علی (ع) در جنگ‌­ها نه تنها با آغازگری جنگ مخالفت می­‌کرد، بلکه از اموری که سبب تحریک دشمن به شروع جنگ می­‌شد نیز ممانعت می­‌کرد؛ به عنوان مثال: وی پیش از شروع جنگ صفین، آن زمان که یارانش، معاویه را دشنام می‌­دادند، آنان را از دشنام و سبّ (بدگویی) نهی و سفارش می‌­کرد تا از خداوند متعال، حفظ و پاس­داری از خون یکدیگر و برقراری صلح را طلب کنند: «إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْر وَ [لَوْ] قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِیَّاهُم‏ اللَّهُمَ‏ احْقِنْ‏ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ‏ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِم‏ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِم‏؛ من‏ خوش‏ ندارم‏ که شما دشنام ­دهنده باشید، اما اگر کردارشان را تعریف و حالات آنان را بازگو می‌‏کردید، به سخن راست نزدیک‏‌تر و عذر پذیرتر بود. خوب بود به جای دشنام آنان می‏‌گفتید: خدایا! خون ما و آن‌ها را حفظ کن، بین ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت کن» (نهج البلاغه، خطبه۲۰۶)

گلستانی‌فر با اشاره به وصیت امام به یکی از فرماندهانش، گفت: در وصیت آن حضرت به یکی از فرماندهان خود، هنگامی که او را با سه هزار تن به عنوان نیروی پیش­رو به شام روانه ساخت، بعد از سفارش به رعایت تقوای الهی، او را از آغازگری جنگ و از هر اقدامی که موجب تحریک دشمن به شروع جنگ شود، برحذر می­‌دارد و می‌­نویسد: «وَلاَ تُقَاتِلَنَّ إِلاَّ مَنْ قَاتَلَکَ ... فَإِذَا لَقِیتَ الْعَدُوَّ فَقِفْ مِنْ أَصْحَابِکَ وَسَطاً وَ لاَ تَدْنُ مِنَ الْقَوْمِ دُنُوَّ مَنْ یُریدُ أَنْ یُنْشِبَ الْحَرْبَ ... وَلاَ یَحْمِلَنَّکُمْ شَنَآنُهُمْ عَلَی قِتَالِهِمْ، قَبْلَ دُعَائِهِمْ وَالاِعْذَارِ إِلَیْهِمْ؛ جز با کسی که با تو پیکار کند، پیکار نکن ... هر جا دشمن را مشاهده کردی در میان لشکرت بایست، نه چنان به دشمن نزدیک شو که چونان جنگ‌­افروزان باشی ... مبادا کینه آنان، پیش از آن که آنان را به راه هدایت فرا خوانید و درهای عذر را بر آنان ببندید، شما را به جنگ وا دارد». (نهج البلاغه، نامه۱۲)
وی با بیان این که امام علی(ع) با گشودن باب گفتگو، تلاشی برای برقراری صلح داشت، بیان کرد: ارسال نامه‌­های متعدد به سران فتنه، تلاشی مضاعف در جهت جلوگیری از وقوع جنگ بود، وی در این گفتگوها، دشمنان را نسبت به تجاوزکاری خود آگاه می­‌ساخت، حجت را بر آنان تمام می‌­کرد، آن‌­ها را از جنگ و عواقب آن برحذر می­‌داشت و به صلح دعوت می­‌کرد.     

این پژوهشگر با اشاره به یکی دیگر از فصل‌های کتاب که در حوزه روابط اجتماعی است، گفت: به نظر چنین می‌رسد آن چه سبب ایجاد اختلاف و تصادم در بین آحاد افراد جامعه می­‌شود، تنوّع علایق، سلایق و کثرت نگرش­‌های بشری است که امری طبیعی است اما آنچه مهم است، ممانعت از تبدیل این اختلافات به خصومت و عداوت است تا آنکه صلح و آرامش اجتماعی تحت شعاع قرار نگیرد و ناهنجاری و هرج و مرج در جامعه ظاهر نشود؛ از این رو وجود فرهنگی صلح­‌گرا در راستای کاهش آسیب­‌های ناشی از این نوع اختلافات در روابط اجتماعی، ضروری به نظر می‌­رسد تا در سایه رعایت چنین فرهنگی در جامعه، از بروز بسیاری از خصومت‌­ها و دشمنی‌­ها جلوگیری ­شود و یا در فرض وقوع ناهنجاری­‌ها و دشمنی‌­ها، زمینه­ حل و فصل سریع آن­‌ها مهیا می‌شود.

گلستانی‌فر در توضیح کارکرد فرهنگ صلح در روابط اجتماعی، اظهار داشت: این فرهنگ با زدودن عوامل فسادآور و تباه ­کننده روابط اجتماعی که موجب بروز اختلاف، دشمنی و تفرقه­ می‌­شوند، یا با تقویت و استحکام ­بخشی به روابط موجود بین افراد، صلح، دوستی و آشتی در جامعه مستقر می‌­شود.

وی ادامه داد: از نظر امام علی (ع) نرم‌­خویی و خوش­‌زبانی­، زمینه­ پیدایش صلح، دوستی و صمیمیّت در روابط اجتماعی را به وجود می‌­آورد؛ از این رو امام (ع) به رفتار نیک، خوش ­خلقی و نرم­ خویی در ارتباط با همه مردم سفارش می‌کرد: «حَسِّنْ مَعَ جَمِیعِ النَّاسِ خُلُقَکَ حَتَّی إِذَا غِبْتَ عَنْهُمْ حَنُّوا إِلَیْکَ وَ إِذَا مِتَّ‏ بَکَوْا عَلَیْک؛ با همه مردم با خوشی رفتار کن که اگر از آن­ها دور و جدا شدی آرزوی دیدارت را بکنند و اگر مُردی برای تو گریه کنند» (نهج البلاغه، حکمت۱۰) و ...

این پژوهشگر با تشریح فرهنگ صلح در حوزه اقتصاد، از دیدگاه امام علی (ع)، بیان کرد: طرد عوامل فاسد اقتصادی ضمن فراهم‌­سازی زمینه­ صلح در جامعه، فضای اجتماعی را برای همزیستی مسالمت‌­آمیز و شرافت‌مندانه مساعد می‌کند؛ به عبارت دیگر،

با دفع عناصر فاسد اقتصادی، وضع معیشتی و اقتصادی جامعه بهبود می‌­یابد، ثبات و آرامش در داخل جامعه حاصل و نیز رضایت‌مندی عموم شهروندان از رهگذر رفاه، آسایش و برخورداری از زندگی شرافتمندانه فراهم می‌­شود. یکی از مهم­ترین آثار وجود عناصر فاسد اقتصادی در جامعه، بروز پدیده­‌ای به نام فقر است. پدیده‌­ای که با بسیاری از بیماری­‌های روحی و روانی، هنجارشکنی‌­های اجتماعی، خشونت، جنایت‌­ها و مانند آن ارتباطی نزدیک دارد.

گلستانی‌فر با اشاره به تحقیقات انجام شده توسط پژوهشگران، گفت: فقر و ناتوانی اقتصادی، عامل بروز بسیاری از اختلافات و تنش‌­ها است که باعث بروز معضلات اجتماعی از قبیل جنایت، سرقت، فحشا و بسیاری از کج‌روی‌ها در جامعه است و یا لااقل مطابق دیگر پژوهش‌­های صورت­‌گرفته، بین عامل فقر و ارتکاب برخی جرائم همبستگی بالایی دیده می­‌شود. از طرف دیگر پرواضح است که آثار فقر و دیگر پدیده­‌های فاسد اقتصاد و معضلات فراوان اجتماعی حاصل از آن­‌ها، صلح و وحدت اجتماعی را در معرض نابودی و اضمحلال قرار می­‌دهد؛ بنابراین دفع عناصر مفسد اقتصادی و بهبود و اصلاح وضع معیشتی افراد جامعه، وحدت و همزیستی مسالمت­‌آمیز را در جامعه حاصل می­‌سازد.

فرهنگ صلح در کلام امام علی (ع)، پژوهشی از علی گلستانی‌فر است که با همکاری مینا شمخی در ۲۵۰ صفحه، توسط نشر منشور صلح و اندیشه احسان، منتشر شده است.