مصطفی عباسیمقدم روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: اگر فرهنگ را بر پایه تعریف عالمان جامعهشناسی و اسلامی بهعنوان مجموعهای از علوم، ادراکها، آداب، رسوم، اندیشهها و یا مجموعهای از علمها، معارف، زبان و گویشها و هنرهای یک قوم بدانیم یا بگوییم که فرهنگ مجموعهای از عقیدهها، عواطف، ارزشها، تمایلات و اندوختههای یک جامعه است و ادبیات و هنر را شامل میشود، با در نظر گرفتن تمامی این موارد میتوان گفت که بیش از هر چیز در نهجالبلاغه مطالب تربیتی، اخلاقی و بحثهای مربوط به زندگی فردی و اجتماعی به چشم میخورد.
وی با بیان اینکه هم خطرها و آسیبها و هم چشماندازهای روشن برای یک جامعه معقول و دینی در نهجالبلاغه ذکر و راهنمایی شده است، ادامه داد: از این رو، این کتاب ارزشمند اثری فرهنگی است و نگاه آن به فرهنگ به معنی خاص آن اینست که عناصر فرهنگی و روشهای تثبیت آنها را تبیین و معضلهای جامعه و راهکارهای مواجهه با آنها را بیان میکند.
استاد دانشگاه کاشان با طرح این پرسش که نگاه کلی نهجالبلاغه به فرهنگ و مباحث فرهنگی چیست و وضعیت فرهنگی در زمان خلافت و امامت امام علی(ع) چگونه بود؟ اظهار داشت: البته دوران امامت آن حضرت را حدود ۲۵ سال بعد از پیامبر(ص) تا زمان شهادت آن حضرت یعنی سال ۳۰ میدانیم، دوران خلافت و حکومت ظاهریشان چهار سال آخر عمرشان بوده که با گرفتاریها و مسایل متعدد سیاسی و فرهنگی مواجه بودند؛ ریشه عمده این مشکلات فرهنگی به زمان خلافتهای پیش از امام علی(ع) بازمیگردد.
وی با یادآوری اینکه اگر ملاک را در این چند سال حکومت ظاهری امام علی (ع) بدانیم وقوع بیشتر مشکلها در سایه حکومتهای پیشین و خلافتهای پیش از او بود، تصریح کرد: از این رو، امیرالمومنین(ع) به محض اینکه حکومت را با اصرار مردم به دست میگیرد تلاش میکند تا آنجا که ممکن است این مشکلات فرهنگی و اعتقادی را از بین ببرد.
دگرگون شدن ارزشها
عضو هیات علمی گروه الهیات و معارف اسلامی دانشگاه کاشان با بیان اینکه مهمترین مشکل فرهنگی از زبان حضرت علی (ع) دگرگون شدن ارزشها است، اظهار داشت: امیرالمومنین (ع) با شرایطی مواجه شد که ارزشهای اصیل اسلامی مثل عدالت، دانش، تقوا، صداقت و امانت داری، ۲۵ سال بعد از رحلت پیامبر(ص) که خلافت و حکومت دست دیگران بوده از بین رفته است.
عباسیمقدم، نمونه دگرگونی ارزشها را زنده شدن دوباره تعصب جاهلیت و قبیلهگرایی دانست که پیامبر مکرم اسلام (ص) سعی کرد آنها را از بین ببرد، افزود: اختلاف طبقاتی در اثر تبعیضهای دستگاه خلافت روز به روز زیاد میشد و مسلمانان زیادی به جای توجه به آخرت، عبادت و خدمت به خلق، به دنبال ثروتاندوزی و اشرافیگری بودند و گرایش به اشرافیت و زراندوزی حتی در میان صحابه بزرگ و بزرگان اسلام رواج یافته بود؛ از سویی، روحیه حیلهگری، تکبر و نیرنگ بین مسلمانها برای رسیدن به دنیا، پستها و حکومتها زیاد شده بود.
وی، این دگرگونی ارزشها را به تعبیر امیرالمومنین(ع) در خطبه ۱۲۹ نهجالبلاغه که فرمود «وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِی زَمَنٍ لَا یَزْدَادُ الْخَیْرُ فِیهِ إِلَّا إِدْبَاراً، وَ لَا الشَّرُّ فِیهِ إِلَّا إِقْبَالً» "شما در روزگاری به سر میبرید که پشت کردن به خوبی و نیکی در آن افزایش پیدا کرده و رو آوردن و توجه به بدی در آن رو به افزونی است"، ادامه داد: آن حضرت در این بخش خطبه میفرماید به جای توجه به نیکی، به بدی و شر توجه دارید یعنی ارزشها در این جامعه مقلوب و دگرگون شده و نیکی و بدی جایگزین یکدیگر شده است.
استاد دانشگاه و قرآن پژوه به بخشی دیگر از کلام مولا که میفرماید "در زمانی هستیم که بیشتر مردم به جای اینکه به دنبال خیر باشند به دنبال فریب کاری هستند و فریب و نیرنگ را زیرکی میشمارند و مردم نادان این آدمها را اهل چاره جویی و حسن تدبیر میخوانند" اشاره و اضافه کرد: منظور اینست که برخی از مردم فکر میکردند امثال معاویه یا افرادی که با امیرالمومنین(ع) درافتادهاند و بدپیمانی و نقض عهد کردند انسانهای باتدبیری هستند.
وی ادامه داد: طبیعی است افرادی با گرایشهای دنیوی و دنبال کردن سیاستهای سودجویانه با پول و قدرت عدهای را میخرند و طرفدارانی برای خود جلب می کنند، و در مقابل افرادی با فرهنگ اسلامی که به دنبال ارزشهای اخروی، معنوی و خدمت به خلق هستند میایستند.
عباسیمقدم تاکید کرد: چهار سال و ۹ ماهی که امیرالمومنین(ع) خلافت ظاهری را در دست داشت سعی کرد که این مسایل را تا حدودی حل و فصل کند و مواجهه منطقی و درست و مدیریت مدبرانهای نسبت به این مشکلات فرهنگی داشته باشد.
به گفته وی، عمده مشکلات فرهنگی جامعه اسلامی در زمانی که امیرالمومنین(ع) حکومت را به دست گرفت یکی دگرگون شدن ارزشها بود؛ بهعنوان مثال حیله و نیرنگ به جای صداقت، تبعیض و بی عدالتی به جای عدالت و باطلگرایی به جای حقگرایی، دروغ و دغل به جای صداقت، همچنین حکومت بر پایه امیال نفسانی و قدرت طلبی بهجای حکومت بر پایه خدمت حاکم شده بود.
وی با بیان اینکه آخرتگرایی و عبودیت جای خود را به اشرافیت و دنیا گرایی داده بود گفت: اینها مهمترین مشکلات فرهنگی بود که در نتیجه در جامعه ظهور و بروز پیدا میکند و رفتار مردم در کوچه و بازار در محافل و ارتباطهای اجتماعی متأثر از این اندیشههای غلط، به دوران جاهلیت میل و گرایش پیدا میکند. افراد برای رسیدن به منافع بیشتر دنیوی با هم دیگر دعوا میکنند و روابط خانوادگی اجتماعی و جمعی به رقابت منفی در راستای دنیا طلبی نه رقابت برای خدمت یا خیر خواهی یا آخرت طلبی تبدیل میشود.
مقابله امیرالمومنین(ع) با ضد ارزشهای فرهنگی
استاد دانشگاه کاشان با استناد به فرهنگ قرآن که میفرماید «فاستبقوا الخیرات» "در خیرات و خوبیها از همدیگر سبقت بگیرید" نه در رسیدن به مال دنیا یا رسیدن به منافع و پست و مقام دنیا گفت: عطش رسیدن به پستهای دنیایی در زمان امیرالمومنین(ع) شدت پیدا کرده بود و حالا حضرت برای مقابله با این ارزشهای منفی یا ضد ارزشهای فرهنگی، به پاسداشت و حفظ سنتهای نیکو پرداخت و در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر فرمود «ولاتَنْقُضْ سُنّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صدورُ هذِهِ الاُمَةِ وَاجْتَمَعَتْ بِها الاُلْفَةوَصَلُحَتْ علیها الرعِیَّةُ...» "آیین پسندیدهای را بر هم مریز که بزرگان این امت بِدان رفتار نمودهاند و به وسیله آن، مردم به هم پیوستهاند، و رعیّت با یکدیگر سازش کردهاند" اگر سنت صالحه خوبی مورد توجه همه مردم و بزرگان جامعه است آن را نقض نکن و ادامه بده، چون سنتهای درست اجتماعی و دینی باعث حفظ اعتقادات اسلامی، وفاق و اتحاد جامعه میشود و در مجموع جامعه اسلامی را در مقابل دشمنانش قدرتمند میکند.
عباسیمقدم با اشاره به مسلمان بودن، اهل نماز و انجام یکسری سنتهای مطلوب، حفظ و قرایت قرآن و بیان احادیث پیامبر در آن زمان هر چند عدهای مخالفت میکردند، گفت: اما امیرالمومنین(ع) به طور قطع از موافقان حفظ این سنتها بهویژه در زمینه سنتهای تعلیمی و تربیتی بود و جلوی محدودیتها و فشارهای گذشته را گرفت.
تداوم و حفظ ارزشها مبارزه با ضد ارزشها
وی با تاکید بر ادامه دادن سنتهای عبادی، تعلیمی و تربیتی درست از سوی امام علی (ع) و حفظ کردن آن خاطر نشان کرد: دومین روش عملی آن حضرت مبارزه با روشهای ناپسند بود و در حدیثی فرمودند: «فاعلَمْ أنّ أفضَلَ عِبادِاللّه ِعِندَ اللّه ِإمامٌ عادِلٌ ، هُدِیَ و هَدی ، فأقامَ سُنَّةً مَعلومَةً ، و أماتَ بِدعَةً مَجهولَةً» "بدان که برترین بندگان خدا در پیشگاه او، پیشوای دادگری است که خود در راه راست باشد و به راه راست رهنمون شود، سنّت شناخته شده [از پیامبر] را برپا دارد و بدعت ناشناخته را از میان بردارد." یعنی بهترین بندگان پیشوای عادلی است که اهل هدایت باشد و سنتهای خوب را حفظ کند و بدعتهای مجهول، ناشایست و نادرست را بمیراند و بدعت را از بین ببرد.
به گفته وی، وقتی بدعت و عمل نادرستی بر خلاف آیین اسلام و آیههای قرآن در جامعه جاری شود باید جلوی آن ایستاد، برای مثال یکی از بدعتها پرداختهای نابجا از بیت المال و بر پایه ملاکهای من درآوردی نفسانی و دل بخواهی بود که بعضی از افراد را ترجیح میدادند و حقوق بیشتری از بیت المال، از غنایم جنگی یا از امکانات و بهرهمندیهای اجتماعی میدادند، در حالیکه هیچ دلیلی نداشت.
استاد دانشگاه کاشان تصریح کرد: اگر چه سبقت در مسلمانی ارزش و منزلت معنوی بالاتری دارد اما آیا این منزلت معنوی به طور حتم باید به حقوق مادی منتهی شود، در حالی که او با خدا معامله کرده است؟
عباسیمقدم با اشاره به آغاز تبعیضها بر سر این مسایل و ایجاد این بدعت افزود: با ایجاد یک بدعت در هر جا سنتی در کنارش قربانی و یا ترک میشود.
وی با یادآوری خطبه ۱۴۵ امیرالمومنین (ع) در نهجالبلاغه که فرمودند «و ما اُحْدِثَتْ بِدعةٌ إلاّ تُرِکَ بها سُنّةٌ ، فاتّقوا البِدعَ و الْزَموا المَهْیَعَ، إنّ عَوازِمَ الاُمورِ أفضَلُها، و إنَّ مُحْدَثاتِها شِرارُها» "هیچ بدعتی نهاده نشد مگر آن که بدان سبب سنّتی ترک شد. از بدعتها بپرهیزید و راه روشن را در پیش گیرید، بهترین کارها [در دین] آن است که خدا از تو به جدّ خواسته است و بدترین آنها آن است که نو پدید و بی سابقه باشد"، اضافه کرد: با ایجاد هر بدعتی یک سنتی به واسطه آن از بین میرود.
تبیین بهترین روشهای فرهنگی تاثیرگذار
استاد دانشگاه کاشان روش سوم و بسیار مهم امام علی(ع) را اصلاحات فرهنگی و عملکردها و اقدامها و به تعبیری فرهنگسازی در کنار نهی از بدعتها و کارهای ناشایست دانست و عنوان کرد: آن حضرت در نهجالبلاغه چنین کاری کرده است و بهترین روشهای فرهنگی تأثیرگذار در اصلاح فرهنگ جامعه را تبیین کرده، برای مثال یکی از آنها تاکید بر خردورزی و عقلانیت است.
وی افزود: بسیاری مواقع انسانها بهویژه انسانهای دوره جاهلیت عقل و خرد خویش را در زندگی کنار می گذاشتند. آن کسی که حاضر بود فرزند خودش را قربانی بتها کند کار غیر معقول و مخالف فطرت انجام میداد، آن کسیکه اموالش را با وجود نیاز خود برای بتها قربانی میکرد، آن فردی که بیمنطق در بند آداب غلط و بدعتهای جاهلیت، خرافهها و رسوم غلط ناشی از بت پرستی و خدایان متعدد بود، یا با وجود آداب و تقیدات جنگ طلبی به هر بهانهای سعی در جنگ با طرف و قبیلههای مجاور داشتند یا هیچ حقی برآنها قایل نبودند، تمامی اینها را با خردورزی و عقلانیت و تاکید بر تعقل اصلاح و وجدانشان بیدار کرد.
به گفته وی، امیرالمومنین (ع) در نهجالبلاغه عقلانیت و خردورزی در مقابله با بدعتها، خرافهها و رسوم غلط را تشویق میکند؛ همان کاری که در قرآن هم با آیههایی از جمله لعلکم تعقلون یا یتفکرون آمده است؛ آن حضرت نیز مردم را به فکر و تعقل تشویق میکرد از جمله در خطبه یک نهجالبلاغه که میفرماید: پیامبران آمدند تا گنجینههای عقل مردم را شکوفا و آشکار کنند یا در حکمت ۲۸۱ که فرمود هیچ کس نیست که از عقل خودش نصیحت بخواهد و او را فریب بدهد یعنی هرگز عقل، انسان را فریب نمیدهد. به دنبال خیرخواهی و نصیحت از عقلت باش، چرا که عقل بهترین روش را به تو عرضه میکند و هیچ وقت شما را فریب نمیدهد.
عباسیمقدم دیگر تاکیدهای امام علی (ع) مبنی بر دانشاندوزی، دنبال علم و دانش بودن با جمله معروف (الناس ثلاثه) مردم سه دسته شامل عالم ربانی، آموزنده دانش، تودههای ناآگاه یا حزب باد هستند اشاره و عنوان کرد: باید مجتهد و عالم ربانی یا مستمع و متعلم خوب در مسیر کسب دانش باشید.
قرآنپژوه و استاد دانشگاه روش بعدی را برخورد با اندیشههای ویرانگر یا برخورد با عقاید غلط برشمرد و افزود: برای مثال عدهای از قدیم اهل غلو بودند یعنی زیادهروی و افراط در مقام ائمه و خدا دانستن ائمه یا مقام بسیار بالای ائمه و بالاتر از پیامبر میکردند اینها دیدگاههای عجیب و غریبی داشتند یا خوارج که آدمهای منحرفی با دیدگاههای عجیب و غریب که دیدگاه خودشان را بر آیههای قرآن ترجیح می دادند؛ باید با این اندیشههای ویرانگر با منطق، گفتوگو و در نهایت با مبارزه جدی برخورد کرد این کارهایی بود که حضرت انجام داد.
مقابله با اندیشههای غلط به تناسب مخاطب آن
عباسیمقدم در خصوص سیره امیرالمومنین (ع) در برخورد با اندیشههای غلط و روش آن حضرت در مواجهه و مقابله با این اندیشهها ادامه داد: این مهم بستگی به مخاطب شناسی حضرت در نهجالبلاغه دارد که رهنمودهای بسیار مهمی در زمینه اصلاح افکار مخاطبان را شامل میشود.
وی افزود: برای مثال وقتی امیرالمومنین(ع) با کسانی مثل عمروعاص یا معاویه طرف هست با آنها ازطریق جدل و منطق عقلایی استدلال و بحث میکند چون آنها پایبند به عقاید اصیل دینی نبودند، اما آن حضرت در مواجهه با مخاطب خود به عنوان عموم مردم مسلمان با استدلال به آیهها و روایتهای پیامبر(ص) و سیره رسول الله بهراحتی سخن خود را بیان میکند، یا در گفتوگو با دشمنان کافر، مشرک و کسانی که خارج از گردونه اسلام هستند با منطق عقل، جدال و با استدلال به تاریخ و تجربه امتهای مختلف سخن میگوید.
به گفته وی، سفارش آن حضرت به ابنعباس هنگام گفتوگو با خوارج اینست که از طریق قرآن با آنان استدلال نکن چرا که قرآن حاوی مطالب کلی هست و میشود به اصطلاح آن را توجیه کرد و به نفع عقیده خود تفسیر کرد، اما از آنجا که حدیث و سنت پیامبر جزییتر و دقیقتر روی موضوع ذکر شده و از لحاظ زمانی هم نزدیکتر به زمان حوادث حکومت امیرالمومنین(ع) است با سنت پیامبر با آنان محاجه یا مباحثه کن.
استاد دانشگاه کاشان با یادآوری کلام امام علی (ع) به ابن عباس که میفرماید با آنان با استفاده از آیههای قرآن گفتوگو نکن، بلکه با سنت پیامبر سخن بگو افزود: امام(ع) به ابنعباس فرمود که تاریخ نزدیک سالهای گذشته قبل از رحلت پیامبر(ص) را برایشان مرور کن و بگو سیره رسول خدا در این مورد چگونه بود، چرا که نسبت به سنت پیغمبر(ص) راه فراری ندارند اما به راحتی آیههای قرآن را تفسیر و توجیه میکنند.
وی ادامه داد: زمانی که امیرالمومنین (ع)با افراد مومن، خالص، مسلمانان اصیل و صحابه وفادار پیامبر(ص) بحث و گفتوگو میکرد، گفتوگوی آنان خیلی عارفانه، عاشقانه و با سطح بالایی از مطالب عرفانی و اخلاقی بود.
عباسیمقدم اضافه کرد: آن گفتارهایی که حضرت با ابوذر، کمیل و اصحاب خاص از جمله حارث همدانی بهعنوان همراز و یار سر نگهدار خود داشت یا سفارش به فرزندانش داشت بسیار عرفانی و متعالی بود. بهویژه در نوشتن وصیتنامه به امام حسن(ع)گفتار ارشادی و راهنمایی اخلاقی و عرفانی خیلی سطح بالایی برای انسانسازی بیان میکند.
به گفته وی، با مطالعه نامههای حضرت امیر به معاویه و عمروعاص در نهجالبلاغه میبینید خطابها به صورت معقول، دقیق، مستند و با اطلاعات جامع و گاهی هم البته به خاطر اینکه آنها در ظاهر ادعای پیروی از قرآن و پیامبر را داشتند با استناد به قرآن و پیامبر بود، اما عمده استناد آن حضرت به عقل، منطق، تاریخ و آن چیزهایی بود که آنان نمیتوانستند از زیر بار آن شانه خالی و فرار کنند.
پرهیز از تحمیل در مقابله با اندیشههای غلط
وی با تاکید بر اینکه امیرالمومنین(ع) برای تثبیت اندیشههای درست و از بین بردن اندیشههای غلط، روشهای مختلفی را با توجه به شرایط مخاطبانش به کار میگرفت و با این روشها سعی در حاکم کردن وتثبیت دیدگاهش داشت اضافه کرد: حضرت این تثبیت دیدگاه را به طور منطقی عقلایی و درست نه با تحکم و تحمیل به کار میگرفت چرا که انسان با تحمیل به جایی نمیرسد.
استاد دانشگاه کاشان اظهار داشت: امیرالمومنین (ع) روشهای تعلیمی زیادی انتخاب و بر تعلیم و تعلم درست نیز بسیار تاکید میکرد. برای مثال بر تفکر، بر سووال کردن و سووال کردن درست، استماع، شنیدن و پذیرش حرف صحیح و جواب درست نیز بسیار تاکید کردند.
عباسیمقدم افزود: آن حضرت سووالپرسیدن از روی علمخواهی نه از روی تکبر، پرهیز از تمسخر و امتحان کردن سووال شونده را خواستار میشود و حتی نامهنگاری را مفید می داند. در نامهای به حاکم مکه روشهای مختلف تعلیم را پاسخ به پرسشها، آموزش به نادانها، گفتوگو با اهل علم، مذاکره و گفتوگو با دانشمندان برمیشمارد.
وی با اشاره به حکمت ۳۲۰ نهجالبلاغه که امام علی(ع) درباره پرسش که میفرماید "پرسش باعث پوشش دادن عیبها و رفع آن میشود"، خاطر نشان کرد: حضرت در مورد آداب آموختن، خوب گوش دادن، حق را پذیرفتن و شناخت آرای مختلف و بحث تفکر، شکیبایی پرهیزگاری و فروتنی در مقابل استاد نیز توصیههای زیادی فرموده است.
شهرستان کاشان از ۲۱ مهر سال ۱۳۹۹ به مدت ۲ سال به عنوان نخستین پایتخت نهجالبلاغه کشور نامگذاری شده است.
افزون بر ۵۰ نفر حافظ نهجالبلاغه، یک هزار و ۲۰۰ نفر حافظ بخشهایی از این کتاب ارزشمند، ۲۰۰ نفر حافظ کل قرآن مجید و ۱۵ نفر حافظ کل صحیفه سجادیه در کاشان آموزش دیدهاند.