«پیرمحمد ملازهی» روز شنبه در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایرنا، درباره آخرین تحولات افغانستان و تاثیر خروج نیروهای نظامی آمریکا و ناتو از این کشور، گفت: آمریکاییها طبق فرمولی که زمان ترامپ میان آمریکا و طالبان در توافق دوحه مورد توافق قرار گرفت، از افغانستان خارج نشدند ولی براساس استراتژی که بایدن در پیش گرفته، خروج نیروهای نظامی آمریکا و ناتو از ابتدای ماه می (اردیبهشت و خرداد) آغاز شده است.
این کارشناس ارشد مسائل افغانستان با بیان اینکه خروج نیروهای نظامی آمریکا به تدریج و در طول چند ماه خواهد بود، اظهار کرد: عمده نیروهای نظامی آمریکا و ناتو مقرر شده تا ۱۱ سپتامبر - سالگرد حمله نظامی القاعده به برجهای دو قلو مرکز تجارت جهانی در نیویورک، پنتاگون و کاخ سفید - از افغانستان خارج شوند.
به گفته وی، بخشی از نیروهای طالبان معتقدند آمریکاییها با باقی ماندن در افغانستان، آنها توافق دوحه را نقض کردهاند و همین مساله مجوز حمله به نیروهای آمریکایی است. آنها منتظر دستور رهبران خود هستند اما به نظر نمیرسد که حملهای از جانب طالبان به ناتو و ارتش آمریکا انجام شود چرا که هرگونه حمله به آنها با برخورد سخت از سوی ایالات متحده همراه میشود.
طالبان درصدد تصرف مناطق بیشتر برای امتیازگیری در اجلاس استانبول است
ملازهی گفت: رهبران طالبان امیدوارند با خروج نیروهای نظامی آمریکا و ناتو، دولت و نیروهای مسلح افغانستان هم در موضع ضعف قرار بگیرند و همچنین امیدوارند خروج نظامی آمریکا و عدم پشتیبانی هوایی پلیس و ارتش افغانستان از سوی ناتو و آمریکا موجب شود راحتتر مناطق مختلف افغانستان را بگیرند تا بتوانند در اجلاس استانبول دست برتر را داشته و امتیاز بیشتری بگیرند.
وی با اشاره به برخی از دیدگاههای رهبران طالبان نسبت به اجلاس استانبول خاطرنشان کرد: برخی از رهبران حتی مخالف حضور در اجلاس استانبول هستند و میگویند باید به قوای نظامی تکیه کرد و با تصرف مناطق مختلف، کابل را هم گرفت. با این حال، انجام این کار به آسانی نیست زیرا اگر نیروهای جهادی به ویژه ائتلاف شمال احساس خطر کنند، آنها هم مسلح میشوند و احتمال جنگ داخلی وجود دارد.
این کارشناس ارشد مسائل شبه قاره ادامه داد: فکر میکنم طالبان ضمن فشار نظامی و انجام حملات پراکنده اما هدفمند و تصرف مناطق مختلف، در اجلاس استانبول نیز حضور یافته و به دنبال کسب امتیازات بیشتر باشند.
جنگ داخلی با تصرف ولایت هلمند از سوی طالبان حتمی است
ملازهی با اشاره به اظهارات مقامهای آمریکایی مبنی بر نداشتن چشماندازی از آینده افغانستان پس از خروج نیروهای نظامی آمریکا و ناتو ابراز کرد که اگر اجلاس استانبول به موقع برگزار نشود و آمریکاییها هم نیروهای نظامی خود را به طور کامل از افغانستان خارج کنند، طالبان فرصت میکند از طریق قدرت نظامی، مناطق مختلفی از افغانستان را تسخیر کرده و حتی کابل را تصرف کند.
وی با بیان اینکه هماکنون در حومه لشکرگاه در جنوب افغانستان برخوردها و درگیریهای شدیدی در حال اتفاق است، عنوان کرد: طالبان درصدد تصرف ولایت هلمند است. اگر این اتفاق رخ دهد، وقوع جنگ داخلی در افغانستان حتمی است چرا که افرادی چون اسماعیل خان، ژنرال دوستم و جمعیت اسلامی افغانستان که از نیروهای جهادی محسوب میشوند، آمادگی مقابله با طالبان را دارند.
به گفته این کارشناس ارشد مسائل افغانستان، در صورت وقوع جنگ داخلی در افغانستان شاید طالبان بتواند مناطق مختلف این کشور و از جمله کابل را تصرف کند اما نیروهای جهادی خود را ساماندهی خواهند کرد و به مقابله با طالبان خواهند پرداخت. حتی ممکن است آنها اعلام استقلال کرده و ما شاهد تجزیه افغانستان به دو کشور پشتونستان و خراسان در جنوب و شمال این کشور باشیم.
طالبان قادر به تصرف کل افغانستان نیست
ملازهی در پاسخ به این سوال که آیا طالبان اکنون از قدرت لازم برای تسخیر کامل افغانستان برخوردار است، یادآور شد: طالبان قدرت نظامی زیادی دارد ولی نمیتواند کل این کشور را تصرف کند. آنها هنگامی که حکومت «امارت اسلامی» را در دهه ۹۰ میلادی تشکیل دادند، حدود ۹۰ درصد افغانستان را در اختیار داشتند ولی نیروهای جهادی در قسمتهایی مقاومت کرده بودند؛ مثلا دره پنجشیر از مناطقی بود که نه روسها و نه طالبان هیچ وقت نتوانستند به آنجا ورود کنند.
وی با تاکید بر اینکه جغرافیای قومی و مذهبی اجازه تسخیر کامل افغانستان را به طالبان نمیدهد، بیان کرد: وقتی گروههای مختلف دست به اسلحه شوند، احتمالا هر یک از آنها از سوی کشورهای منطقه و قدرتهای بینالمللی نیز مورد حمایت قرار خواهند گرفت. مثلا هیچگاه هند راضی نخواهد شد که طالبان در افغانستان حاکم شود. حتما طیف مختلفی از کشورها از پاکستان، عربستان، امارات، هند، ایران و روسیه و... در این باره فعال خواهند شد.
این کارشناس ارشد مسائل شبه قاره درباره چند دستگی در دولت مرکزی افغانستان هم گفت: نوعی دو دستگی در دولت افغانستان وجود دارد که این مساله موجب ضعف دولت مرکزی برابر طالبان میشود. یک جریان، تکنوکراتها و لیبرال دموکراتهایی هستند که رهبریشان را اشرف غنی و تا حدودی کرزای برعهده دارد و جریان دیگر، جهادگران شمالی هستند که رهبری آنها برعهده عبدالله عبدالله است.
اشرف غنی احساس میکند در اجلاس استانبول از قدرت حذف میشود
ملازهی با اشاره به اینکه هر کدام از این جریانها نسبت به اجلاس استانبول و توافق با طالبان دیدگاههای مختلفی دارند، اظهار کرد: جریان اشرف غنی احتمال نوعی معامله میان جریان شمال و طالبان و تقسیم قدرت میان آنها را میدهد چرا که میداند پشتوانه قومیتی پشتونها، از طالبان حمایت میکند و این جریان دارای پشتوانه قومیتی نیست. آنها حتی سابقه جهادی هم ندارند در حالی که جریان شمال تجربه جنگ، بیرون کردن شوروی از کشور و مقابله با طالبان را داشته و از حمایت مردمی برخوردار است.
وی افزود: جریان مورد حمایت اشرف غنی احساس میکند در اجلاس استانبول، از معادله قدرت حذف خواهد شد و به همین دلیل مقاومت میکند. در همین راستا، اشرف غنی مذاکراتی را با گروههای سیاسی، جهادی و قومیتی انجام داده و خواستار تشکیل یک جبهه واحد برابر طالبان در اجلاس استاتبول شده تا بتواند سهم مساوی از قدرت گرفته و آینده سیاسی خودش نیز حفظ شود.
این کارشناس ارشد مسائل افغانستان افزود: طالبان فکر میکند تا همین لحظه حداقل ۵۰ درصد قدرت را در آینده در اختیار دارد و به همین دلیل اگر اشرف غنی و عبدالله عبدالله نتوانند با یکدیگر به توافقی دست یابند و حضور دولت مرکزی در اجلاس استانبول ضعیف باشد، ممکن است آینده افغانستان با خطر روبهرو باشد و این کشور با جنگ داخلی روبهرو باشد.
نقش همسایگان افغانستان در اجلاس استانبول افزایش مییابد
ملازهی درباره طرح آمریکا در اجلاس استانبول خاطرنشان کرد: آمریکا میخواهد سه طرح و جریان مسکو، دوحه و دولت مرکزی را با یکدیگر هماهنگ کرده و شرایطی را ایجاد کنند که نوعی تعهدات منطقهای و بینالمللی در قبال افغانستان ایجاد شود و نوعی تقسیم قدرت بین دولت و طالبان شکل بگیرد. در چنین شرایطی، نقش همسایگان افغانستان افزایش مییابد.
وی با اشاره به اجلاس استانبول ابراز کرد: اگر اجلاس استانبول همه گروههای داخلی و قدرتهای منطقهای و بینالمللی به توافق برسند، سازمان ملل متحد بتواند رهبری آینده افغانستان را برعهده بگیرد و بتواند فرمولی را مانند «نشست بن» در سال ۲۰۰۱ ارائه کند، آنگاه میتوان این امید را داشت که سازمان ملل هم نیروهای حافظ صلح را در افغانستان مستقر کند و هم صلح و ثبات در افغانستان ایجاد و انتخابات آزاد برگزار شود.
به گفته این کارشناس ارشد مسائل افغانستان، احتمالا توافقاتی که در اجلاس بن میشود به این شکل خواهد بود که قانون اساسی اصلاح شده، زمینه برای مشارکت طالبان در قدرت فراهم شود، افغانستان به چند منطقه فدرالی براساس قومیتها تقسیم شود و سهم هر یک از قومیتها در دولت فدرال هم مشخص شود.
منافع ایران کمک به صلح در افغانستان است
ملازهی درباره رویکرد ایران در قبال شرایط کنونی افغانستان و برگزاری اجلاس استانبول هم گفت: منافع ایران کمک به صلح در افغانستان است چرا که افغانستان ناامن از این ظرفیت برخوردار است که سرریز ناامنی خود را به شرق ایران انتقال دهد. به همین دلیل تمام تلاش خود را خواهد کرد که اجلاس استانبول موفقیتآمیز برگزار شود.
وی با اشاره به ملاحظات ایران در افغانستان گفت: ایران یک ملاحظه دارد؛ طالبان گروهی به شدت ایدئولوژیک و انحصارطلب است و از نظر سیاسی تحت نفوذ پاکستان و از نظر مذهبی تحت تاثیر عربستان سعودی هستند. به همین دلیل، اگر رقابتهای منطقهای تهران و ریاض ادامه یابد، آنگاه به قدرت رسیدن طالبان زیاد به سود ایران نیست هرچند در چند سال اخیر برای ارتباط و گفتوگو با آنها از سوی ایران تلاشهایی شده است.
این تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی با بیان اینکه ایران میتواند نقش سازندهای در کاهش اختلافات میان جناحهای دولت مرکزی افغانستان داشته باشد، اظهار کرد: حمایت ایران به شکل طبیعی متمرکز بر دولت مرکزی است. هر دو در یک حوزه تمدنی قرار داشته و اکثریت افراد در افغانستان یا به زبان فارسی حرف میزنند یا به این زبان آشنا بوده و قادر به تکلم به آن هستند. این مزیتی است که ایران نسبت به سایر بازیگران در افغانستان دارد.
ملازهی اضافه کرد: اگر ایران یک سیاست متوازن و واقعبینانه را در پیش بگیرد، میتواند به همگرایی قومی و مذهبی در افغانستان کمک کرده و مانع از تجزیه افغانستان شده و ضمن حفظ تمامیت ارضی این کشور، در حفظ صلح و ثبات در این کشور نقشآفرین باشد.