ظرف هر ۲۴ ساعت از حدود ۵۰۰ روز گذشته، قریب پنج هزار و ۹۰۰ شهروند ایرانی به بیماری کووید ۱۹ مبتلا شده و با وجود همه تلاشها، روزانه به طور تقریبی ۱۶۸ هموطن ما با شکست در برابر غول بیرحم کرونا،جان باختهاند.
این ۲ خط گزارش آماری، تصویرگر اجمالی صحنه غمانگیز و خسارتباری است که همه اقشار جامعه از مرد و زن، دارا و ندار، پایین و بالا، چپ و راست، بیسواد و باسواد، دولتی و غیردولتی، کارگر و کارمند، کشاورز و صنعتگر، هنرمند و ورزشکار، دولتمرد و عادی، همه و همه در آتش خسران آن تب کرده و گاه میسوزند، خاکستر میشوند و پرستاران دوشادوش پزشکان و دیگر اعضای کادر درمان، حاضر و فعال ثابت و همیشگی این صحنه هستند و به نسبت جمعیت نه چندان بزرگ خود، نگران، تبدار، سوخته و خاکستر میشوند.
اینک که در میانه چهارمین موج طغیان ویروس کرونا با سویههای خطرناک انگلیسی و هندی آن قرار داریم، امید است بازگویی گوشهای گرچه کوچک از نظر فردی ولی بسیار بزرگ از لحاظ اجتماعی و انسانی در باب داستان واقعی مصیبت و رنج تحمیل شده بر یکی از مدافعان سختکوش سلامت، تلنگری موثر باشد بر ذهن و وجدان خوانندگان این سطور برای تحریک حساسیت عملی نسبت به دستورات بهداشتی پیشگیرانه و ترویج باورمندانه آن در میان اطرافیان!
روز ملی و روز جهانی پرستار
دوازدهمین روز ماه می میلادی مصادف با ۲۲ اردیبهشت ماه شمسی هر سال از سوی مجامع جهانی "روز جهانی پرستار" نامیده شده است. علت انتخاب این تاریخ، برابر بودن ۱۲ می با زادروز "فلورانس نایتینگل" پرستار انگلیسی و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن است.
تاریخ "روز پرستار" در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، پنجمین روز جمادیالاول برابر با ۱۹ آذر ماه امسال مصادف با فرخنده زادروز حضرت زینب (س) دخت گرامی حضرت امیرالمومنین علی (ع)، خواهر وفادار حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع)، مادر گرامی سه نفر از شهدای کربلا، پیامآور عاشورا و بزرگ پرستار واقعه کربلا انتخاب شده است.
سختترین لحظات پرستار جوان
"عاطفه کریمی" شاید جوانترین پرستار بیمارستان شهید مدرس کاشمر، یکی از همین مدافعان سلامت است که در عرصه نبرد با کرونا به مقام جانبازی رسیده است.
این بانوی ۲۵ ساله، بیشتر از یک سال است که برای پرستاری و درمان بیماران کووید ۱۹ شب و روز بال های ظریف جوانی خود را گشوده، پروانهوار بر بالین آنها بال زده و گرد تخت بیماران کرونایی میچرخد و زندگی میکند.
پرستار جوان و فداکار کاشمری علاوه بر انجام وظایف حرفهای تخصص خود، ساعتها صرف گفت و گوی دوستانه با بیماران میکند و به آنها دلداری میدهد تا روحیه و امید همشهریانش را در مبارزه با این ویروس منحوس تقویت کرده و باورمندی به شفا و بهبود را در روح و جانشان بدمد.
کریمی که به اندازه تک تک لحظات ۳۵۰ روز زندگی پراضطراب در میان بیماران بستری و بدحال کووید ۱۹ حرف برای گفتن دارد، در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، شاهبیت تجربیات کرونایی خود را این گونه توصیف میکند: سختترین لحظهها برای من آن هنگامی است که نظارهگر ورود و آغاز بستری بیمار جدید مبتلا به ویروس کرونا در بیمارستان میشوم.
وی که بسیار خسته و ملتهب از روزها بیدارخوابی در بیمارستان است و از هیچ تلاشی برای کاهش درد و رنج بیماران دریغ ندارد، دانشآموخته مقطع کارشناسی پرستاری با سابقه کار حرفهای در بخشهای اعصاب، قلب، سی. سی. یو و داخلی برای خدمت به مردم است.
وقتی از او می خواهم از حال و روز این روزهای خود و دیگر همکارانش بگوید با آه آغشته به لبخندی که در پشت آن هزاران حرف نهفته دارد می گوید: در نخستین هفته های پیدایش ویروس کرونا در کشور، وقتی برای نخستین بار یک کرونایی در بیمارستان پذیرش شد، همه ترسیده بودیم، باورمان نمیشد که در شهر کوچک ما هم بیمار مبتلا به کووید ۱۹ وجود داشته باشد.
این پرستار جوان با بیان این که در این یک سال و چند ماه پزشکان و پرستاران روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتهاند می افزاید: در برخی از روزها تمامی تختهای بیمارستان از بیماران پر میشد به گونه ای که دیگر جایی برای پذیرش بیماران جدید وجود نداشت.
کریمی اظهار می کند: وقتی موج اول بیماری فروکش کرد همه خوشحال بودیم اما وقتی در ادامه این مسیر، موج های بعدی از راه رسید و این ویروس باز هم قربانی گرفت نگرانیهایمان بیشتر و بیشتر شد.
وی با احساسی غرورانگیز از همراهی دلسوزانه خانواده اش با وی و عدم مخالفتشان با فعالیت در بیمارستان قرنطینه کرونایی ها گفته و می افزاید: با وجودی که خانوادهام از همان روز اول میدانستند پرستار بیماران مبتلا به کووید ۱۹ هستم، هیچ مخالفتی با کارم نداشتند و حتی پدرم بارها میگفت که این این مسوولیتی است که پذیرفتهای و باید به خوبی وظیفهات را انجام دهی!
کریمی اضافه می کند: به دلیل ارتباط با بیماران کووید ۱۹، در این یک سال و چندماه خودم به جز بیمارستان و خانه به هیچ جایی نرفته ام و همواره دیگر اقوام را هم تشویق به ماندن در خانه کرده ام، هرچند برخی متاسفانه هنوز وجود این بیماری را باور نمیکنند و از رفتن به مهمانی، برگزاری جشن و برپایی دورهمی های پرخطر پرهیز نمی کنند.
وی ادامه می دهد: در مقطعی به دلیل افزایش شمار بیماران بستری در بیمارستان، نوبت بندی ها به گونهای بود که وقتی به خانه میرسیدم تنها فرصت اندکی برای صرف ناهار داشتم و مجددا باید برای مراقبت از بیماران به بیمارستان برمیگشتم.
این پرستار جوان به برخی خاطرات خود از این دوران پرمرارت اشاره کرده و می گوید: در این چند ماه صحنههای کمسابقه ای دیدهام که از آن جمله بستری شدن دسته جمعی اعضای برخی خانواده ها در بیمارستان به علت ابتلا به ویروس کرونا بوده است و در بین این بیماران از نوجوان 13ساله تا افراد سالمند وجود داشتند. برخی از بیماران نیز که همراهی نداشتند، مدام نگران بودند و ما مجبور بودیم علاوه بر پرستاری از آنان، مدام به آنها دلداری بدهیم تا نگرانی آنان کاهش یابد.
تلخ و شیرین
او به تلخ و شیرینهای این روزها اشاره کرده و می گوید: این دوران تلخیها و شیرینیهای بسیاری برای ما با خود داشته است که بهترین آن برای من روزی بود که نوجوانی ۱۳ ساله، که اولین نوجوان کاشمری مبتلا به کووید ۱۹ بود که در بیمارستان بستری شده بود پس از چند روز بهبود یافت و با حالی خوش از بیمارستان مرخص شد و با آغوش خانواده اش بازگشت و همه کادر درمان از این بابت شادمان بودند.
این پرستار پرتلاش می افزاید: در مقابل، خاطرات تلخ و ناخوشایند بسیاری نیز در ذهنم نقش بسته است که بدترین آن زمانی بود که فهمیدیم سرپرستارمان، که همیشه مایه دلگرمی ما و پشتوانه کمنظیری در عرصه خدمات دهی ما به بیماران دردمند محسوب می شد به کووید ۱۹ مبتلا شده است و حالا باید خود به عنوان بیمار بستری میشد.
شرایط مدافعان سلامت در سنگر مقابله با کرونا، شبیه مجاهدان دوران جنگ است، همه بهرغم سختیها و کاستیهای امکانات از مردم تقاضا دارند کرونا را جدی بگیرند و بیش از هر وقت دیگر مراقبت سلامت خود باشند. میگویند کاش مردم میتوانستند به بخشهای مراقبت بیماران کرونایی سر زده و عمق فاجعه را لمس کنند تا بر اثر بی مبالاتی و سهل انگاری با جان و سلامت خود و خانواده خود بازی نکنند.
هراسی که به افتخار بدل شد
پرستار کریمی، که روزهای اول از پوشیدن لباسهای خاص بخش ویژه کرونایی ها هراس داشته است با خنده می گوید: این لباسها به گونهای است که پوشیدن آن به مدت یک ساعت منجر به تعریق بسیار زیاد میشود و حال تصور کنید که این پوشش باید از ساعت هفت شب تا ۲ بعد از ظهر فردا، به طور پیوسته بر تنت باشد که این امر تحمل آن را بسیار سخت می کند.
وی در عین حال از این که با این لباس به همشهریان و هموطنان دردمندش خدمت کرده و مرهمی بر زخم های آنها می گذارد احساس غرور کرده و می افزاید: همین احساس باعث می شود که با گذشت ساعت ها از پوشیدن این پوشش غیرقابل تحمل، بدون خستگی به فعالیت خود ادامه داده و هر لحظه از بالین بیماری به بالین بیماری دیگر رفته و آنان را برای بازیافتن سلامتشان یاری کنیم.
این مجاهد جوان عرصه سلامت با بیان این که اکنون همراه با همه مردم برای نابودی کرونا و پایان این رنج طولانی دعا میکند به یاد می آورد: در موج سوم همه گیری کرونا بسیار اذیت شدیم چون با وجودی که ظرفیت تمام بخشهای بیمارستان شهید مدرس کاشمر تکمیل شده بود لحظه به لحظه بیماران جدیدی از راه می رسیدند که برخی از آنها بسیار هم بدحال بودند.
کریمی که خود و تمامی اعضای خانوادهاش به این بیماری منحوس مبتلا شده و بهبود یافته اند می گوید: با اینکه یکی از وظایف ما دلداری دادن به بیماران است اما زمان ابتلای مادر و پدرم به این بیماری خیلی بیتابی کردم و باورم نمیشد روزی آنها هم به ویروس کرونا مبتلا شوند.
او عنوان می کند: زمانی که وارد این حرفه شدم اصلاً تصور نمیکردم شاهد چنین روزهایی باشم و در جنگ با ویروس کرونا در خط مقدم قرار بگیرم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا علاقه وی به حرفهاش با وقوع این اتفاقات تغییری کرده است یا نه می گوید: اگر قبلاً تلاش میکردم فقط در جایی استخدام شوم و پشتوانه مالی داشته باشم اما اکنون مصمم هستم که تنها در بیمارستان خدمت کنم، وقتی یک بیمار بهبود یافته و مرخص میشود بسیار خوشحال میشوم و لذتی بالاتر از این برایم متصور نیست.
این پرستار جوان با توصیه به مردم برای رعایت دقیق پروتکل های بهداشتی، آرزو می کند که به زودی بساط این ویروس مهلک از جامعه برچیده شود تا پرستاران و کادر درمان هم بتوانند بدون هیچ نگرانی عزیزان خود را در آغوش بکشند.
وی با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب در روز پرستار می افزاید: زمانی که مقام معظم رهبری در سخنرانی خود فرمودند که پرستاران بسیار زحمت میکشند، خیلی به حرفه خود امیدوارمان کردند و من نخستین باری بود که احساس کردم دیده شده ام و از همه می خواهم در این روزهای خیلی سخت بیشتر هوای ما را داشته باشند.