۲۵ اردیبهشت در تقویم ایران، روز بزرگداشت فردوسی و زبان فارسی نامگذاری شده است. شاهنامه فردوسی، نهتنها از طریق بازآفرینیِ اسطورههای ایرانی به نظم، باعث احیای زبان فارسی شد، بلکه روی سبک ادبی شاعران ایرانی سدههای بعدی و همچنین خط و نقاشی مینیاتور ایرانی و موسیقی و نمایش ایرانی (از طریق شاهنامهخوانی و آواز زورخانهای) اثرگذار بوده و این هنرها نیز متقابلا باعث ماندگاری و محبوبیتِ بیشترِ شاهنامه شدهاند.
به همین بهانه اداره کل پژوهشهای خبری ایرنا، در وبیناری با حضور استاد رسول مرادی، استاد انجمن خوشنویسان ایران و نگارنده شاهنامه به خط نستعلیق و آندره گالستیان، پژوهشگر موسیقی و ادبیات و مدرس دانشگاه به این موضوع پرداخته است.
خوشنویسی کل شاهنامه، کمتر اتفاق افتاده است
ایرنا: استفاده از هنر خوشنویسی برای نگارش شاهنامه چه سابقهای در ایران دارد؟ و تاثیر شاهنامه بر رشد و بالندگی خوشنویسی در ایران چه بوده است؟
مرادی: قبل از این که صنعت چاپ به صورت چاپ سنگی وارد کشور ما شود، بسیاری از خوشنویسان حرفهای که به آنها نساخ گفته میشد از آثار مکتوب فرهنگی از حافظ و سعدی و مولانا تا عطار و شاهنامه، نسخه برداری و آن را به نسلهای بعد منتقل می کردند. البته بعضی با نستعلیق و بعضی با خط نسخ می نوشتند و بعضا خطشان درجه یک و اثر هنری هم نبود، اما شغلشان این بود و کار آنها باعث میشد این آثار ارزشمند بماند و قبل از ورود صنعت چاپ و تکثیر شود.
اما کار هنری که کل شاهنامه به صورت نفیس خوشنویسی شده باشد، کمتر اتفاق افتاده است. مثلا شاهنامه شاه طهماسب، شامل صحنه آرایی برخی داستانهای شاهنامه است. ۱۱۸ برگ از این شاهنامه نفیس و تاریخی سال ۷۴ از طریق مبادله یکی از آثار وارد ایران شد و در موزه هنرهای معاصر در معرض دید بینندگان قرار گرفت.
خوشنویسان در طول تاریخ بخشها و فرازهایی از شاهنامه را خوشنویسی کرده اند؛ اما نوشتن متن کامل آن با خط درجه یک هنری بسیار کم بوده است. چرا که شاهنامه برخلاف دیوان حافظ و سعدی که در حد ۵ تا ۶ هزار بیت است شصت هزار بیت دارد.
در صد سال اخیر یک شاهنامه امیر بهادر به خط عمادالکتاب است که متن کامل، اما بدون نقاشی و مینیاتور است و به صورت چاپ سنگی در نزدیک هزار صفحه منتشر شده است. از شاهنامه هایی که توسط استادان درجه اول نوشته شده، من فقط این شاهنامه را سراغ دارم.
در دوره معاصر هم خوشنویسان دیگری مثل خانم فریبا مقصودی کل شاهنامه را خوشنویسی کرده اند و چاپ شده است و استاد سجادی هم شاهنامه را کامل نوشته اند و در دو جلد آماده شده است. شنیده ام استاد نژادفرد لرستانی هم شاهنامه را خوشنویسی کرده اند.
اشاره به موسیقی، از ابتدا تا انتهای شاهنامه
ایرنا: موسیقی چه جایگاهی در شاهنامه دارد؟
گالستیان: موسیقی جایگاه بزرگ و ویژه ای در شاهنامه دارد. کل شاهنامه به موسیقی توجه دارد و فردوسی از ابتدا تا انتهای شاهنامه بحث موسیقی را بسیار برجسته مطرح می کند که به دو، سه نمونه اشاره می کنم.
فردوسی در ابتدای شاهنامه، در پادشاهی جمشید می گوید:
گرانمایه جمشید فرزند او / کمر بست یک دل پر از پند او
بر آمد بر آن تخت فرخ پدر/ به رسم کیان، بر سرش تاج زر
کمر بست با فرّ شاهنشهی/ جهان گشت سرتاسر او را رهی...
چو خورشید تابان میان هوا/ نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر آن تخت او/ شگفتی فرو مانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند/ مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین/ بر آسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند/ می و جام و رامشگران خواستند
در اینجا به رامشگران اشاره می کند که به معنای نوازنده، نغمه پرداز و خواننده است.
در بحث خسرو پرویز و شیرین که در اواخر شاهنامه است هم بحث موسیقی آمده است، رفتن خسرو به شکار و دیدن شیرین و فرستادنش به مشکوی خود
پس آن در ز رامشگران دو هزار/ همه ساخته رود روز شکار
به زیر اندرون هر یکی اشتری/ به سر برنهاده ز سر افسری
در اینجا هم بحث موسیقی و رامشگران را داریم.
ابیاتی هم از پادشاهی کیکاووس و آهنگ مازندران کردن او می خوانم.
چنین گفت کاز شهر مازندران/ یکی خوشنوازم ز رامشگران
اگر در خورم بندگی شاه را/ گشاید بر تخت او راه را
برفت از بر پرده سالار بار/ خرامان بیامد بر شهریار
بگفتا که رامشگری بر درست/ ابا بربط و نغز رامشگرست
بفرمود تا پیش او خواندند/ بر رود سازانش بنشاندند
به بربط چو بایست بر ساخت رود/ برآورد مازندرانی سرود
که مازندران شهر ما یاد باد/ همیشه بر و بومش آباد باد
خوشنواز، رامشگر، بربط، رود و سرود کلماتی است که مرتبط با موسیقی است و جایگاه والایی در شاهنامه دارد. این فرایند در کل شاهنامه هست.
سالها بود آرزوی نوشتن شاهنامه را داشتم
ایرنا: شاهنامه ای که شما با خط خوش نگاشته اید، چه ویژگی ها و ظرایفی دارد و چه تفاوتی با آثار قبل از خود دارد؟
مرادی: من که فرزند سرزمین توس هستم، سالها بود آرزوی نوشتن شاهنامه را داشتم. دیوان حافظ را دو بار و همچنین دیوان خیام را هم نوشتهام. در مجموع ۲۰ کتاب آثار کلاسیک نظیر سعدی و مولانا را نوشتهام، اما معتقدم شاهنامه فردوسی اهمیت بسیار زیادی در ادبیات ما دارد. چون اگر فردوسی نبود حافظ و مولانا را هم نداشتیم و این به دلیل نقش فردوسی در احیای زبان فارسی است. بقیه شعرا و هنرمندان هم به فردوسی اقتدا کردهاند و اگر فردوسی نبود زبان فارسی نبود.
من بعد از سالها با ناشر به توافق رسیدیم تا کل شاهنامه را به صورت خوشنویسی بنویسم و دنبال نسخه مناسب بودم. من هر کتابی را خوشنویسی کردهام، تلاش کرده ام با بزرگان آن حوزه ارتباط گرفته و نسخهای را بنویسم که معتبر و مستحکم است. شاهنامه را زیر نظر شاهنامه پژوه برجسته، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن نوشتم. جلسات زیادی به فرهنگسرای فردوسی میرفتم و هر مشکلی در بازخوانی و نگارش واژه ها داشتم، از استاد می پرسیدم. برای من مهم بود واژه ها و متن اشعار را دقیق بنویسم. هر واژه ای برایم نامانوس بود، سوال می کردم و ایشان نظر می داد.
نسخه مسکو را به عنوان منبع اصلی قرار دادم. من سال ۸۲ شروع به خوشنویسی کردم، با توجه به این که شاهنامه شصت هزار بیت دارد، نوشتن کامل آن ۱۰ تا ۱۲ سال وقت دارد. اما من تمام انرژی ام را بر این کار متمرکز کرده بودم و دوست داشتم این اتفاق بیفتد. از خداوند استمداد کردم و از باطن فردوسی هم خواستم این اجازه را به من بدهد و نگارش و خوشنویسی کل شاهنامه اتفاق بیفتد. بعد از تنظیم قرارداد و مشخص شدن نسخه، دکتر اسلامی تلاش و کمک زیادی به من کردند تا شاهنامه با متن دقیق و درست و کامل نگاشته شود. از نظر خوشنویسی هم از هر چند صفحه، نمونههایی را برای استاد بزرگوارم آقای امیرخانی می فرستادم و راهنمایی می گرفتم. ایشان هم از اینکه این اتفاق میافتد، خوشحال بودند و گفتند این بهترین اثر خوشنویسی شماست.
چهار سال، ۲۴ ساعته در خدمت شاهنامه بودم
ایرنا: وقتی خواستید نوشتن این ۶۰ هزار بیت را آغاز کنید، نترسیدید؟
مرادی: به دلیل حجم بالا و سنگینی این متن باید برنامه زمانبندی دقیقی استفاده میکردم تا عمرم کفاف اتمام این کار را بدهد. من عزمم را جذب کرده بودم و تمام جوانب و حواشی زندگی را حذف کرده بودم و بر نگارش شاهنامه متمرکز شدم، والا موفق نمی شدم. با وجود اینکه به صورت معمول نگارش شصت هزار بیت شاهنامه حداقل ۱۲ سال طول میکشد، من در طول شبانه روز حداقل ۸ ساعت صرف نوشتن شاهنامه میکردم. معمولا نمی توان یک صفحه ۵۰ بیتی را در کمتر از ۷ تا ۸ ساعت با خوشنویسی نوشت. اما من سرعت دستم را تنظیم کرده بودم تا آن را در دو و نیم تا سه ساعت می نوشتم. واقعیت این بود که ناشر هم نمیتوانست ۱۲ سال برای اتمام این کار صبر کند و از این جهت به من فشار آوردند تا کار را با سرعت بیشتری انجام دهم که البته خوب هم شد. من خودم را مقید کرده بودم که دست کم روزی صد بیت از شاهنامه را بنویسم. سفر و مهمانی را به حداقل رساندم و ۲۴ ساعته در خدمت شاهنامه بودم. به لطف خدا توانستم در طول ۴ سال نوشتن شاهنامه را به اتمام برسانم.
حدود بیست تابلوی هنری خوشنویسی هم آماده کردم و با جوانب و نگارش مقدمه، کار پنج سال طول کشید تا تمام شود. نقاشی و مینیاتور این شاهنامه هم شاید در تاریخ بینظیر است. تذهیب و تشعیری هم که در حاشیه کار استفاده شده، مخصوص شاهنامه است و یکی از بهترین شاگردان ...؟... این کار را به عهده داشتند و بی نظیر کار کردند. از خط آن هم خیلی راضی هستم. سال ۸۶ نوشتن کار تمام شد و تا سال ۸۷ تابلوها آماده شد؛ تنها شش ماه یک تیم شش نفره بازخوانی متن نگارش شده را برعهده گرفتند تا کل متن بی غلط باشد و جاافتادگی و سهوالقلم در آن نباشد. سعی کردم این متن دقیق و صحیح ترین شاهنامه خوشنویسی شده باشد. بعد از بازخوانی، چهار ماه طول کشید تا ایرادات را اصلاح کنم.
مشکل ما در سرمایه چاپ کتاب بود، چون به پول امروز، دست کم ۱۰ میلیارد تومان سرمایه برای چاپ نفیس کتاب لازم بود،چون این کتاب با حجم زیاد، باید در قطع رحلی نفیس و با کاغذ و صحافی با کیفیت و جلد قوی منتشر می شد. نهایتاً ناشر توانست سرمایهگذاری و حمایت یونسکو را جلب کند و با این سرمایه کتاب چاپ شود. این کتاب سه مقدمه دارد، یک مقدمه از سوی ناشر و یک مقدمه از طرف یونسکو، اما مقدمه اصلی را دکتر اسلامی ندوشن در معرفی شاهنامه و فردوسی نوشتند و نکته این که مقدمه دکتر اسلامی و جلد کتاب را تبرکا استاد امیرخانی خوشنویسی کردند که این برای شاگردی چون من افتخار بود.
موسیقی بزمی و رزمی در شاهنامه
ایرنا: شما اشاراتی به موضوع موسیقی در شاهنامه داشتید. شاهنامه و موسیقی چه تاثیر و تاثر متقابلی داشته اند؟
گالستیان: استاد مرادی عزم خود را برای نگارش شاهنامه جذب کرده بودند. یک بار در برنامهای در انجمن شاعران که خاطره خود را از نگارش شاهنامه بیان می کردند، گفتند در نیمه کار خسته شده بودند و بعد از روزی ۸ ساعت نوشتن، احساس خستگی کرده بودند و کار را متوقف کردند. اما با خود گفتند که این کار را شروع کرده ام و باید آن را تمام کنم و این تفکر توان و انگیزه مضاعفی در ایشان ایجاد کرد.
درباره جایگاه موسیقی در شاهنامه باید گفت فردوسی به دو نوع موسیقی بزمی و رزمی در شاهنامه پرداخته است. او در میان سازها و ادوات موسیقی بزمی به بربط، رباب، رود، چنگ و ابریشم اشاره کرده است. دهخدا در لغتنامه، ابریشم را مطلق سازهای زهدار معرفی میکند و فردوسی این گونه سروده است:
سمن عارضان پیش خسرو به پای/ ز آواز ابریشم و بانگ نای
اما سازهای موسیقی رزمی که فردوسی در شاهنامه به آنها اشاره می کند، عبارتند از جرس، شیپور، سنج، گاودم، کوس، بوق، کرنای و تبیره. نام بردن از این همه آلات موسیقی، نشان از جایگاه موسیقی در شاهنامه دارد. کلمه رامشگر هم زیاد به کار رفته است. دهخدا نوشته است که رامش، مخفف آرامش است؛ چون ساز و نغمه باعث آرامش دل میشود. لهذا اطلاق مسبب بر سبب کردهاند. فردوسی کلمه نوازنده را هم زیاد به کار برده است، به معنای نوازنده ساز. آوا، آواز و سرود در شاهنامه زیاد به کار رفته است، آواز هم به معنای صدای یک ابزار موسیقی و هم صدای خواندن انسان. در داستان رستم و اسفندیار به زیبایی آورده است:
کجا شد به رزم اندرون ساز تو؟/ کجا شد به بزم آن خوش آواز تو؟
کجا شد دل و هوش و آیین تو؟/ توانایی و اختر و دین تو؟
شاهنامه از ابتدا با فرهنگ موسیقیایی مردم عجین بوده است
ایرنا: شما از سازهایی نام بردید که فردوسی در اشعارش به آنها اشاره کرده است. این سازها در دوره کنونی هم استفاده می شوند؟
گالستیان: بعضا استفاده می شوند. مثلا گاودم دیگر نیست، اما از بربط و چنگ هنوز استفاده میشود. هرچند چنگ زمان فردوسی با چنگ امروز تفاوتهایی دارد و در واقع این ساز تغییراتی داشته است، اما بعد از هزار سال هنوز از آن استفاده می شود.
نکته بعدی درباره تاثیر متقابل شاهنامه و موسیقی بر هم، موسیقی شاهنامه است. موسیقی شاهنامه یا موسیقی که برای خواندن شاهنامه استفاده می شده، در تاریخ ۱۰۰۰ سال همیشه بوده است، از موسیقی مورد استفاده در زورخانه با ساز و زنگ تا موسیقی و آوازی که هنگام خواندن شاهنامه در قهوهخانه ها استفاده می شده است. تا جهان معاصر که اوج هنر موسیقی به لحاظ دانش موسیقی، پیچیدگی نوتنویسی، تعداد نوازندگان و پیچیدگی و نظم در یک ارکستر بزرگ سمفونی یا اپرا وجود دارد، و شاهنامه در همین مورد هم بسیار پرکاربرد است. اپرای رستم و سهراب را استاد لوریس چکناواریان براساس شاهنامه نوشتند و ارادت خاصی به فردوسی دارند. سالهای متمادی روی این اپرا کار کردند و آن را بارها بازنویسی کردند. پس شاهنامه از ابتدا با فرهنگ موسیقیایی مردم عجین بوده است.
از آن سمت وقتی در زورخانه شاهنامه خوانده میشود، یا نقالان در قهوه خانه با آواز شاهنامه می خواندند، یا وقتی امروز اپرایی بر مبنای شاهنامه می شنویم، موسیقی هم به شاهنامه کمک کرده است و انگیزه خواندن آن را ایجاد می کند. پس این دو مقوله در هم تنیده اند و تاثیر متقابل دارند. هم شاهنامه در رشد و گسترش موسیقی موثر بوده و هم موسیقی در خدمت شناساندن و گسترش شاهنامه بوده است.
خوب است اشاره ای هم به وزن شاهنامه بکنم که به لحاظ موسیقیایی مهم است. وزنی که فردوسی در شاهنامه استفاده کرده بحر متقارب مثمن محذوف یا «فعولن فعولن فعولن فعول» است که مناسب موسیقی و شعر حماسی است و خیلی هم ریتمیک و آهنگین است. این وزن تاثیرگذار است و یکی از عوامل برجستگی شاهنامه بوده است.
بخش دوم میزگرد را اینجا بخوانید.