ناظم الاسلام کرمانی در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان می نویسد که «در سنه ۱۳۰۹ کمپانی رژی امتیاز دخانیات را از ناصرالدین شاه گرفت ... و در عوض چند کرور به شاه و درباریان داد ... بزرگان ایران از علماء و غیرهم بر معایب و وخامت این عمل واقف شدن که امروز دخانیات محدود شد فردا نمک و روز دیگر هیزم و ذغال و آب و غیره و به ازای آن مبالغی گرفته خواهد شد و صرف آبادی مملکت نخواهد شد یا تفاوت مواجب فلان شاهزاده است، ملت متضرر شده و نفع را خارجه برده و بر مملکت هم تسلط و نفوذ تامی حاصل خواهند کرد» و ماجرا اینگونه بود که در سومین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و توقف او در انگلیس پیشنهاد اعطای امتیاز توتون و تنباکوی ایران به انگلیس مطرح شده و قرار آن نیز گذاشته می شود. دولت انگلیس به شیوه مرسوم خود فردی به نام تالبوت را به عنوان طرف قرارداد معرفی می کند. پس از بازگشت شاه، تالبوت نیز در صدر یک سندیکای ساختگی و خلق الساعه وارد تهران می شود و در سفارت انگلیس اقامت می گزیند و از آن جا مذاکرات مربوط به امتیاز را پی می گیرد و سرانجام امتیاز انحصاری توتون و تنباکوی ایران در ۱۵ ماده تنظیم و به امضای ناصرالدین شاه می رسد اما این تازه اول ماجرا بود.
شیراز؛ آغازگر مخالفت علیه امتیاز تنباکو
انعقاد قرارداد رژی و انتشار خبر آن باعث شد تا موجی از مخالفت ها در کشور از فارس شروع شود و در ادامه به تهران، اصفهان، تبریز و ... برسد. این مخالفت ها به گونه ای بود که «علی اکبر فال اسیری» یکی از مجتهدان در شیراز بر بالای منبر از زیر عبا به نشانه جهاد شمشیر بیرون کشید و فریاد برآورد: موقع جهاد عمومی است. ای مردم بکوشید تا جامه زنان نپوشید. من یک شمشیر و دو قطره خون دارم هر بیگانه ای را که برای انحصار دخانیات به شیراز بیاید شکمش را با این شمشیر پاره خواهم کرد.
در حالی که ماموران انگلیسی در نزدیکی شیراز اقامت داشتند، شور و هیجان به اوج خود رسید. جمع زیادی از مردم مغازه های خود را تعطیل کردند و تحت رهبری آیتالله سیدعلیاکبر فال اسیری در مسجد وکیل جمع شدند و اعمال دولت مرکزی را تقبیح کردند. سید در سخنانی پرشور، مخالفت خود را با ورود هیات انگلیسی به شیراز اعلام کرد. این اعتراض، امری بیسابقه بود. سیدعلیاکبر را از راه بوشهر به بصره منتقل کردند. به این ترتیب بهانهای دیگر به دست بازاریان افتاد. آنها بازار را تعطیل و در صحن احمدبن موسی(ع) اجتماع کردند.
تظاهرات مردم در مخالفت با انعقاد قرارداد رژی در شیراز بسیار گسترده بود. به این صورت که حدود چهار هزار شهروند از زنان و مردان این شهر در تلگرافخانه و مرقد شاهچراغ در اعتراض به ورود نماینده رژی به شیراز تجمع کردند اما به طرف آنها تیراندازی شد که در این تیراندازی چند تن از جمله یک زن و دختر بچه به ضرب گلوله پلیس کشته شدند.
زنان مسلح تبریز علیه امتیاز تنباکو
در تبریز وقتی مردم از انعقاد قرارداد آگاه شدند، دست به اعتراض زدند. بیشتر قیام کنندگان تبریزی از طبقات پایین جامعه بودند. در این شهر زنان به رهبری زینت پاشا در این قیام حضور داشتند.
در جریان قیام، مردم تبریز برای نشان دادن اعتراض خود به انعقاد این امتیاز اقتصادی اقدام به بستن بازار کردند زیرا بستن بازار به عنوان یک مرکز تجاری در پیروزی جنبش اهمیت بسیاری داشت. پس از چند روز نیروهای دولت در صدد گشودن بازار برآمدند و با ایجاد رعب و وحشت در میان بازاریان مردم موفق به این امر شدند. در چنین روزگاری زنان مسلح و با چادر نماز که گوشه های آن را به کمر بسته بودند در بازار ظاهر شده دست به اسلحه برده و بازار را مجدداً بستند.
یکی دیگر از اقدامات زنان تبریز در جنبش تنباکو به هنگام ورود علی آقا آشتیانی ملقب به امین به تبریز بود که ناصرالدین شاه او را برای آرام کردن اوضاع به همراه هدایایی برای جلب توجه مجتهدان و علمای تبریز به این شهر فرستاده بود اما زنان انجمن بزرگی تشکیل دادند و اعلام داشتند که اگر امین حضور وارد تبریز شود، او را خواهند کشت.
همچنین حاجمیرزا جواد آقای مجتهد تبریزی در صدر علمای تبریز، تحرک ویژهای علیه امتیاز توتون و تنباکو از خود نشان داد و در مقام خیرخواهی، زعمای دولت را از عمل به تعهدات در برابر رژی بر حذر داشت و امتیاز تنباکو را منافی اهداف دین و دولت تلقی کرد. مردم تبریز در تلگرافی به شاه نوشتند: ۴۲سال است سلطنت می کنی، محض طمع مملکت خودت را قطعه قطعه به فرنگی فروخته ای. خود دانی اما مااهالی آذربایجان خودمان را به فرنگی نمی فروشیم.
شبنامهها و اعلامیههایی که در شهر پراکنده شده بود رعب و وحشتی بر دل ماموران انگلیسی میافکند. امیر نظام گروسی (پیشکار آذربایجان) حاضر نبود، علیه مردم اقدامی انجام دهد و به سرکوب جنبش دست زند؛ بنابراین از مقام خود استعفا کرد و به تهران بازگشت. قیام مردم، ماموران دولت را مستاصل کرده بود و بیش از همه، ولیعهد (مظفرالدینمیرزا) در بلاتکلیفی عجیبی به سر میبرد.
تهران یکپارچه علیه امتیاز تنباکو
تهران نیز مصادف با ایام شهادت حضرت فاطمه(ع)، وقتی مردم برای حضور در مراسم عزاداری و روضه خوانی آماده میشدند با آگاه شدن از دستور شاه مبنی بر تبعید آشتیانی دسته دسته به طرف خانه او در محله سنگلج شرکت کردند. زنانی نیز که برای شرکت در مراسم سوگواری روانه منزل آشتیانی شده بودند در طول مسیر خود به طرف بازار سرازیر شدند و دکان ها گشوده را بستند. پس از بستن بازار، در حرکت بعدی خود سرها را از روی چادر گل مالی کردند و با گریه و ناله به سوی ارگ سلطنتی حرکت کردند. مردان نیز به دنبال زنان روانه شدند و شرایطی را به وجود آورد که دولت و حرم سلطنتی را دچار وحشت کرد. پس از بازگشت از ارگ سلطنتی زنان در مسجد شاه تجمع کردند.
علما و رهبری مردم در اصفهان
در اصفهان مردم به رهبری سه عالم مجاهد یعنی حاج شیخ محمدتقی معروف به آقا نجفی شیخ محمدعلی و ملا باقر فشارکی در برابر کمپانی رژی جمع شدند. شاه ضمن دستورات اکید به کارگزاران خود در اصفهان برای مقابله با علماء و مردم ضمن تلگرافی به آقا نجفی می نویسد: بی جهت عالم آسوده را آشفته نکنید و مردم با خون خود بازی نکنند و آسوده مشغول دعاگویی و رعیتی باشند، اما علمای اصفهان با بی اعتنایی به تهدیدات شاه به مقاومت خود ادامه داده و استعمال دخانیات را تحریم کردند.
لغو امتیاز
شاه و دربار با سیاست وقت کشی، تلاش داشتند بهتدریج مردم و علما را از توجه به مساله تنباکو منصرف کنند تا اینکه در اواخر ربیعالثانی ۱۳۰۹ قمری در تهران شایع شد که حکمی از میرزای شیرازی در خصوص تحریم استعمال دخانیات صادر و به اصفهان مخابره شده است. متن حکم چنین بود: «بسمالله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی». در حدود صدهزار نسخه از حکم نوشته و در سراسر کشور پخش شده بود. با صدور این فتوا، مردم از همه اصناف، مبارزه سیاسی علیه قرارداد استعماری امتیاز تنباکو را یک وظیفه شرعی و تکلیفی الهی دانستند و قلیانها را شکسته و توتون و تنباکو را به آتش کشیدند.
امین السلطان صدراعظم با مشاهده این اعتراض ها در نامه ای به میرزا حسن شیرازی، علت اعطای امتیاز را جبران لغو قرارداد تمدید راه آهن بوشهر ـ گیلان اعلام کرد اما با قانع نشدن او، شاه از بیم شورش مردم و اعلام جهاد عمومی، امتیاز این قرارداد را در ۲۴ اردیبهشت ۱۲۷۰ خورشیدی لغو و امین السلطان در تلگرافی، الغای قرارداد تنباکو و آزادی کشت و تجارت توتون و تنباکو را اعلام کرد.