به گزارش روز یکشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی، زمانمند نیست و هر که در هر کجای دنیا، فارسی سخن بگوید، خود را وامدار حکیم توس خواهد دانست، اما بیست و پنجم اردیبهشت ماه، بزرگداشت این شاعر نامدار است. هر ساله در بیشتر کشورهای فارسی زبان، مراسمی برگزار می شود و در نشست های علمی و ادبی بسیاری، از شاهنامه و فردوسی توسی سخن میگویند.
محمد نجاری، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات فارسی که در حوزه شاهنامه نیز تالیفاتی دارد، در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، به تحلیل جایگاه فکری فردوسی در حوزه تمدنی ایران و تاثیرات شاهنامه بر ادبیات فارسی پرداخت.
آیا میتوان بدون در نظر گرفتن زمان و مکان تاریخی شاعران، به بررسی آثارشان پرداخت؟
زمان و مکان در هنگام آفرینش اثر ادبی و هنری قطعا تاثیرگذارند اما به تعبیر شوکینگ (نویسنده و منتقد ادبی آلمانی، ۶ سپتامبر ۱۸۱۴ - ۳۱ آگوست ۱۸۸۳) روح زمانه وجود ندارد و اگر هست روحهای زمانه است. این روحها را خوانندگان، ناشران، سیاستگذاران، منتقدان و... خواسته یا ناخواسته میآفرینند. اینها چون اهرمهای فشاری سبک و شیوه شاعر یا هنرمند را به عنوان سبک و روش نو در مدارس و دانشگاهها و اکنون مقالات و جشنوارهها برمیکشند و مخالفان این جریان را به ذلت میکشانند. لیکن هنگامی که فشار اهرم به هر دلیل کاسته میشود و درمبخشی از بین میرود، از آنهمه تنی چند در اوج میمانند که آنها فرازمان و فرامکان هستند. آن ها مرزهای یک کشور و یک دوره تاریخی خاص را در مینوردند. از این جمله فردوسی، خیام، نظامی، سعدی، حافظ و مولانا گفتارشان در همه روزگار و در کشورهایی فراتر از ایران ِامروز ما طرفدار و خواننده دارد و سخن و اندیشه ایشان مطلوب و مورد علاقه بسیاری از جهانیان است.
شاهنامه فردوسی، متاثر از کدام ویژگی اجتماعی ایرانیان بوده است؟
شاهنامه فردوسی متاثر از ملی گرایی ایرانی و جنبش شعوبیه بود. جنبشی که متاثر از آیات شریفه قرآن، اقوام و ملتهای گوناگون را برابر و باتقواترین ایشان را برتر میدانست. این جنبش از سدهای پیش از فردوسی قدرت گرفت و در پی زنده کردن فرهنگ، تاریخ و زبان ایران بود. این کار را شاعران شعوبی ایرانی نژاد، هنوز یک قرن از کشته شدن یزدگرد، نگذشته آغاز کردند. اسماعیل بن یار النسایی، شاعر ایرانیِ آذربایجانی، شاعر سده دوم در قصیدهای که برای هشام بن عبدالملک ساخته بود، به جای ستودن او، نیاکان خود را ستوده بود که ترجمه فارسی آن چنین است:
من از نژادی بزرگم و بزرگواریم بالاتر از قیاس است
و مرا زبانی است چون زبانۀ شمشیر زهرآگین....
و ایشانند که شاهان ترک و روم را خوار کردند.
اینک اگر بپرسی، آگهی خواهی یافت که ما را
گوهر و نژادی است که بر همۀ نژادها برتری دارد.
این سخنان در حقیقت پاسخی بود بر تحقیرهای حکومت نژاد پرست اموی، نسبت به مردمی که خود از دیرباز قدرتی جهانی داشتند و از لوازم ملیت، آثار ادبی و دینی نیز برخوردار بودند. نگارش شاهنامه ابوالموید بلخی، شاهنامه ابوعلی محمد بن احمد بلخی، شروع به سرایش شاهنامه توسط دقیقی و.... گواه این امر است. در این بین حماسه شاهنامه فردوسی قلهای و کاخی بلند میشود که از باد و باران گزند نمییابد.
شاهنامه میتواند برای سوالات امروز ما پاسخی بیابد؟ امروز چگونه باید شاهنامه را بخوانیم که ایران را بهتر بشناسیم؟
شاهنامه پر از حکمت است. به ما فلسفه سیاسی، اجتماعی، تاریخ و فرهنگ میآموزد و چون جام جهانبینی گذشته و حال و آینده را پیشروی ما میگشاید. امروزه با توجه به اهمیت بیشتر شناسندن هویت و فرهنگ اصیل ایرانی و زبان گرانسنگ فارسی باید شاهنامه همهگیر شود. چنانکه استادانی چون روانشاد دکتر حسین بهزادی اندوهجردی بر این باور بود که شاهنامه باید در همه رشتهها تدریس شود. برای نسل جوان نیز باید شاهنامه با حفظ اصالت و امانت بازنویسی شود و از این منبع ارزشمند باید بازیهای رایانهای، فکری، نمایش، فیلم و اپرا تولید شود تا برای هر سن و جایگاه اجتماعی، اثر هنری و ادبی با موضوع شاهنامه داشته باشیم.
شما متخصص تئاتر و سینما هستید، چرا تاکنون ما یک اثر شاخص هنری در حوزه تئاتر، سینما یا تلویزیون بر مبنای شاهنامه نداشتهایم؟
نخست باید یادآور شد که ما دارای پیشینه درام به عنوان یک گونه ادبی مستقل مانند حماسه نیستیم و درازنای درامنویسی ما به دو قرن نمیرسد. در همین بین نیز آثاری گران سنگ در حوزه تئاتر و سینما داشتیم که روی آن تبلیغات درستی نداشتهایم. در عرصه نمایش استاد بهرام بیضایی، استاد صادق عاشورپور، استاد بهروز غریبپور، دکتر قطبالدین صادقی نمایشهایی ارزشمند در حوزه شاهنامه و اسطورههای ایرانی داشتهاند. در سینما نیز آثاری از پیش از انقلاب اسلامی تاکنون داشتهایم. البته در عرصه سینما و تلویزیون بسیار جای کار داریم چون این اثر مانندی و رقیبی در هیچ کجای ادبیات جهان ندارد و فرهنگ و تاریخ ایران از نخستین روزگار تا پایان ساسانیان را بازگو کرده است. اما تولید یک اثر فاخر هنری در عرصه پرهزینۀ سینما، نیازمند حمایت و حضور دولت و سپردن کار به دست متخصصان واقعی است.
با توجه به نگارش کتاب زنان شاهنامه توسط شما، این ساختار اجتماعی را چه اندازه متاثر از جامعه فردوسی و چه اندازه متاثر از فرهنگ ایران پیش از اسلام میدانید؟
فرهنگهای گوناگون برخوردهای متفاوتی با حضور زن در جامعه دارند. اما با همۀ بیمهریهایی که در جوامع گوناگون نسبت به زن روا شده، کم نیستند زنانی که در روزگار تاریخی حماسه ساز و حماسه پرور بودهاند. فردوسی در نقل همه موارد رعایت امانت کرده است. او با خلق بانوانِ شاه و پهلوانانِ بانو بازگوکننده فرهنگ ایرانی پیش از اسلام بوده که تا روزگار او هم در میان اشراف نژاده، اصیل، با فرهنگ و تحصیل کرده وجود داشته است و معتقدم این در ضمیر ناخودآگاه ایرانی خوش نشسته است و احترام به زنان و نقش برجسته ایشان در جامعه نمودی آشکار دارد.
حضور زنان در شاهنامه را چگونه دیدهاید؟
عدهای سالها معتقد بودند که شاهنامه نگاهی زن ستیز دارد و در مقابل استادانی همچون کتایون مزداپور مواردی مانند پیشقدم شدن در ابراز عشق از سوی زنان به مردان را مادرسالاری تعبیر کردهاند و اندکی نیز براساس ویژگیهای شخصیتی زنان مثل کیاست و... آن را مادرسالاری تحلیل کردهاند. لیکن شاهنامه فردوسی، آیینه تمام نمایی از شخصیتپردازی داستانی است؛ گاه زنان حضوری کم رنگ و کلیشهای دارند، گاه مادرانی زایندۀ بزرگ پهلوانان (تهمینه مادر سهراب، جریره مادر فرود و...)، گاه سیاستمداری آگاه (سیندخت)، گاه زنی دلفریب (سودابه) و گاه قهرمانی دلاور (گردآفرید) هستند و فردوسی به ضرورت داستان به هریک پرداخته است.
با توجه به تخصص دانشگاهی شما، تاثیر شاهنامه فردوسی در حوزه تمدنی زبان فارسی را تشریح بفرمایید.
شاهنامه در ادبیات فارسی تاثیری ماندگار داشته است به طوری که حتی در آثار حکیم نظامی گنجوی، قصاید خاقانی شروانی، مثنویهای عطار، مثنوی و غزلیات مولانا، شخصیتهای شاهنامه جایگاه ویژهای دارد؛ چنانکه بیت مولانا «زین همرهان سست عناصِر دلم گرفت / شیر خدا و رستم دستانم آرزوست» گواه صادقی است. این تاثیرپذیری در شعر معاصر، در اشعار شاعرانی چون مهدی اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، احمد شاملو و... تجلی و بسامد فراوان دارد.
چرا بعد از فردوسی حماسه دیگری همان اندازه قدرتمند در ادبیات ایران به وجود نیامد؟ آیا فردوسی، چیزی باقی نگداشته است؟
پس از روزگار فردوسی، حکومتهای غیر ایرانی تبار چون غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان بر ایران حکمفرما شدند و کمکم روحیه ملی هم با توجه به این نکته، و حمله های مداوم و ویرانگر و از میان برنده کتابخانه و مراکز فرهنگی کم رنگ و کمرنگتر شد. فردوسی در روزگار رواج جنبش شعوبیه و حکومت ایرانی و ایران دوست سامانیان پرورش یافت و خود از خاندان دهقانانی بود که مروجان زبان فرهنگ و زبان فارسی بودند. این گروه رفته رفته رو به ضعف نهادند. پس از فردوسی حماسهها رنگ و روی تاریخی و مذهبی پیدا کرد و از اصالت حماسههای ملی کاسته شد. لیکن یک سره از بین نرفت و منظومههای پس از شاهنامه، که اغلب قصه خاندان رستم است، در ادوار گوناگون سروده میشود.
در دوره معاصر نیز به ضرورت زمان، پژوهش در ادبیات حماسی و تصحیح متون پاسخی به نیاز زمان است. مهمترین تصحیح شاهنامه در همین روزگار انجام شده است و اگر حضور حکیم ابوالقاسم فردوسی را درنیافتهایم از الطاف خداوند است که در دورهای زندگی میکنیم که بزرگترین پژوهشگران ادبیات حماسی همچون: دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر سجاد آیدنلو، دکتر ابوالفضل خطیبی، دکتر رضا غفوری، دکتر آرش اکبری مفاخر و... حضور دارند و بسیاری از متون حماسی را تصحیح علمی و انتقادی میکنند و بر آثار ادبی و هویت ملی ما میافزایند.
محمد نجاری، متولد اسفند ۱۳۵۹، دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی و نیز فارغالتحصیل سینما با دو گرایش فیلمنامهنویسی و تدوین فیلم است. او رساله دکتری خود را با عنوان «نقد اسطورهشناختی منظومه پهلوانی زرینقبانامه بر مبنای نظریه روانکاوی کارل گوستاو یونگ» زیر نظر بزرگترین حماسهپژوهان و اسطورهشناسان معاصر ایران، ابوالقاسم قوام، سجاد آیدنلو، ابوالقاسم اسماعیلپور و محمد جعفر یاحقی، نگاشته است.
عمده فعالیت نجاری، تدریس و پژوهش در حوزه مطالعات بین رشتهای هنر و ادبیات است و از جمله آثار وی میتوان به کتابهای زبان زنان (بررسی زبان زنانه در نمایشنامههای چیستا یثربی و نغمه ثمینی)؛ زنان شاهنامه (جنبههای نمایشی زنان در شاهنامه فردوسی) و بیش از بیست مقاله در مجلات علمی داخلی و خارجی اشاره کرد. او برای نگارش مقاله «ظرفیتهای نمایشی منظومه زرینقبانامه» رتبه اول هفدهمین جشن منتقدان و نویسندگان تئاتر ایران را کسب کرد. نجاری تا کنون بیش از ۲۰ نمایش را کارگردانی کرده و روی صحنه برده و در حوزه فیلمسازی نیز آثاری همچون آخر شاهنامه، تاثیرپذیرفته از شخصیتهای شاهنامه فردوسی را در کارنامه هنری خود دارد.