به گزارش ایرنا، میراث فرهنگی به عنوان ارزشمندترین میراث بشری و مایه اصلی هویت ملتها است و حفظ، صیانت و معرفی آن نقشی ارزنده در احیا و استحکام بخشی به هویت و فرهنگ جامعه برعهده دارد و سینما بهترین ابزار برای این منظور است.
به گفته کارشناسان، حفظ میراث فرهنگی، معرفی ارزشها و ظرفیتهای آن برای هر کشور و ملتی، پشتوانه حیات فرهنگی در آینده خواهد بود که در این راستا جشنواره فیلم یادگار با هدف معرفی و تقویت میراث فرهنگی کشور با استفاده از ابزار فیلم و سینما به میزبانی قزوین و در سطح ملی برگزار میشود.
با توجه به شرایط کرونایی و محدودیتهای موجود، اکران فیلمهای منتخب این جشنواره طبق جدول تنظیمی در روزهای ۲۶ تا ۳۰ اردیبهشت ماه سال جاری در بستر پلتفرمها و فضای مجازی برای علاقهمندان پخش میشود.
در حال حاضر ۵۱۰ اثر از مستند سازان سراسر کشور به دبیرخانه جشنواره ملی فیلمهای مستند میراث فرهنگی یادگار ارسال شده است که از استقبال گسترده فیلم سازان از این جشنواره حکایت دارد.
امیر یوسفی که با مستند" عشق و خاک" در جشنواره یادگار حضور دارد، کار فیلمسازی را از انجمن سینمای جوان شروع کرده و فارغ التحصیل رشته کارگردانی فیلم از دانشکده صدا و سیما است.
او در دهه هفتاد در برخی نشریات سراسری با اسم خود یا با عنوان الف_ یوسفی داستان نویسی کرده و همچنین نویسندگی دو سریال"یکی از آن میان" و "لبخندهای خاکی" را بر عهده داشته که یک بخش (اپیزود) از اولی، جایزه بهترین فیلمنامه را از جشنواره دفاع مقدس کسب کرده است.
این کارگردان با مستند چنگ و خاک به طور جدی کار مستند را شروع کرده و کارهای دیگری از جمله عشق آتش مس، فردا روز دیگری است، سرزمین من کجاست، کرشمه خاک، اقلیم عشق، داستان زمین و شاهرگ زمین را در پرونده کاری خود دارد.
این هنرمند قزوینی در حال حاضر مستند "نشان آدمیت" را در مرحله تدوین و مستند "روزی روزگاری دریاچه" را در مرحله تصویربرداری دارد.
خبرنگار ایرنا استان قزوین در این زمینه پای صحبتهای این کارگردان، مستندساز و نویسنده قزوینی که با مستند" عشق و خاک" در جشنواره ملی مستند میراث یادگار حضور دارد، نشسته و با او درباب این جشنواره و اهمیت آن گفت و گو کرده است.
ایرنا. نظر شما درباره برگزاری مجدد جشنواره ملی میراث فرهنگی یادگار در قزوین بعد از چندین سال وقفه چیست؟
برگزاری این جشنواره بهطور تخصصی مثل یک موتور محرک است که به فیلمساز برای تولید بهتر انگیزه میدهد و همینطور فیلمسازی که فیلمی را ساخته است مجالی برای دیده شدن پیدا میکند. قطعاً انسانها با توجه به تنوع نژادی، قومی و ملیتی خود، تنوع نگاهی خاصی دارند و در هر قوم و ملتی هم این تنوع دیده میشود و هرکسی به سمت علاقهاش حرکت می کند و این مساله در اثر هنری یک فیلمساز به منصه ظهور میرسد.
با توجه به این موضوع، چه چیزی برای یک فیلمساز بهتر از این است که اثرش دیده شود؟ همینطور هیچ لذتی برای فیلمساز بالاتر از این نیست که اثرش را در کنار مخاطبان ببیند و از بازخوردهای رفتاری مخاطبان متوجه شود که اثرش در کدام بخش تأثیرگذار بوده و در کدام بخش، نتوانسته است مخاطب را با خود همراه کند.
به طبع همه این اتفاقات در فضای جشنواره، رخ میدهد و همه این موارد برای فیلمسازان جذاب است و جذابیت وقتی بیشتر خواهد بود که فیلم های تولیدی آنها در کنار سایر فیلمهای هم نگاه و هم سوژه دیده شود، ازاینرو جشنوارههای تخصصی قدم بزرگی در راستای اعتلای فرهنگی هستند.
از اینکه جشنواره یادگار بعد از ۱۷ سال برگشته است بسیار خوشحال هستم و باید اذعان کنم نهتنها جشنواره یادگار بلکه هر جشنوارهای که چراغش خاموش شود قطعاً انگیزهها و امیدها را بین فیلمسازان خصوصاً در نسل جوانتر کمرنگ میکند.
تعداد زیادی از فیلمسازان در داخل و خارج از کشور هستند که علاقه خود به فرهنگ و میراث فرهنگی ایران و جهان را نمیتوانند پنهان کنند و این اتفاق میمونی بوده که جشنواره دوباره شکل گرفته است.
ایرنا.استان قزوین با توجه به میراث فرهنگی خود چه ظرفیتی برای ساخت فیلم مستند دارد؟ و شما چقدر در این زمینه کار کردهاید؟
قزوین با تنوع آثار تاریخی خود، معدنی از ناگفتههای پنهان بوده و در قزوین نساختن فیلم مستند سختتر از ساختن آن است چرا که دنیایی از سوژههای دیدنی در آن وجود دارد و نه تنها شهر قزوین سرشار از سوژههای دیدنی و شنیدنی بوده بلکه از دل تاریخ و فرهنگ و تنوع فرهنگی آن نیز سوژه های بسیاری قابل کشف و تولید اثر است.
حتی در وسط یک بیابان و فضایی در این استان که شاید کمتر کسی مسیرش به آنجا بخورد یک اثر هنری به نام کاروانسرای "هجیب" مشاهده می کنید یا بالای یک کوهی در الموت زبانی را پیدا کنید که حتی برای خود الموتیها ناآشنا باشد.
برای یک مستندساز در قزوین سوژههایی برای بارها گفتن هست، به نظرم منبع عظیمی از تاریخ، فرهنگ و تمدن در این دیار وجود دارد که هیچ وقت به اتمام نخواهد رسید.
من متعلق به ایل "شاهسون" هستم- ایلی که بهاجبار در زمان پهلوی به استان قزوین مهاجرت کردند- من در این محیط بزرگ شدم و فیلمسازی را با افتخار در سینمای جوان قزوین شروع کردم.
مسلماً وقتی در این محیط قرار میگیرید برای کار کردن سوژه زیادی دارید و از ابتدا گرایشم به سمت سینمای مستند در زمینه میراث فرهنگی و معنوی قزوین بود و افتخار داشتم که چند مستند در این زمینه کار کنم و امیدوارم که در آینده هم این شرایط برایم فراهم شود تا بتوانم مجدد کارهای خود را ادامه دهم.
البته هنوز هم سوژههای زیادی در ذهن دارم که میدانم برای تولید یک اثر مستند ارزشمند میشود به آنها پرداخت.
ایرنا. با چه فیلمی در جشنواره یادگار شرکت کردهاید؟ در مورد فیلمهای که تاکنون ساختهاید توضیح دهید؟
در این جشنواره با فیلم "عشق و خاک" شرکت کردم؛ اولین کار مستندم "چنگ و خاک" بود و در سال ۸۷ مستند "کرشمه در خاک" که جزو برگزیدگان جشنواره حقیقت شد و در سال ۹۷ این سهگانه با "عشق و خاک" کامل شد و این کار به سرانجام رسید.
عشق و خاک قصه بازگشت یک هنرمند است، هنرمندی که خواسته یا ناخواسته چند سالی از خاک خودش دور شده و این عشق دوباره او را برگردانده است، در فیلم سوم میبینیم که علاقه او به ریشههای خود شاید بیشتر از قبل در بازگشتش به ایران تداعی شده که شاید ناشی از مقایسه فرهنگ و تاریخ بوده و برایش اتفاق افتاده است.
اگرچه در کارهای اول و دوم، شخصیتها و داستان شاهنامه را میبینیم؛ اما در اثر سوم، شاهنامه در آثار این هنرمند پررنگتر است و من سعی کردم بیشتر روی این مساله مانور بدهم.
ایرنا. به نظر شما نحوه تعامل کارگردان و سوژه در فیلمهای قوم نگارانه باید چگونه باشد؟
سؤال سختی است، سابقه سینمای مستند به اندازه سابقه سینما در دنیا است و سینمای مستند از ابتدای شکلگیری سینما شکل گرفته و بهمرور به پختگی و تفاوت نگاه رسیده است.
در سینمای ایران هم درست است که در ابتدا سینمای مستند قومنگار ایران، سینمایی با هدف گردشگری و تبلیغی بود اما بهمرور این نگاه وارد شد و اتفاقات خوبی رقم خورد، همانطور که در ابتدا ما حضور سینماگران خارجی را میبینیم و کارهای خوبی هم تولید شده اما فیلمسازان بزرگی در این حوزه حضور پیدا میکنند و از ابتدا حضور پررنگتر کارگردان را در کنار سوژه به ما نشان میدهد.
وقتی فیلم قومنگار تولید می شود یک روایت بصری از سوژه ای متفاوت، ملموس و گاهی غیرملموس برای افراد روایت میشود.
بههرحال سینمای مستند کندو کاو است و وقتی به سراغ سوژهای می رویم نمیتوانیم نگاه خودمان را کنار بگذاریم و روایتگر نگاه دیگران باشیم.
کارگردان در آثار مستند قومنگار راوی وفادار است و هرچقدر از این وفاداری فاصله بگیرد سوژه و انتقال آن تصویر و اتفاق بصری برای مخاطب کمرنگتر میشود.
به نظرم در سینمای قومنگار، مستندساز، تجربه اجتماعی خود را هم منتقل میکند به همین دلیل باید تعامل محکم، قوی، پایدار و مداومی داشته باشد.
ایرنا. آیا ملیت، تاریخ و شرایط اجتماعی فیلمساز در نحوه نگاه و تولید فیلم های قوم نگارانه مؤثر است؟
یک مستندساز برای انتقال نگاه خودش به مخاطب راهبردهای مختلفی را پیش رو دارد و میتواند یکی از راهبردهای توضیحی، روایی، شاهدانه یا مشاهدهای را انتخاب کند و آن چیزی که در انتخاب زبان برای بیان تأثیر میگذارد فاکتورهایی مثل ملیت و شرایط اجتماعی فیلمساز است.
به عنوان نمونه در فیلمهایی که مستندسازان غیر ایرانی در دهه چهل و پنجاه در رابطه با ایران و ایرانی کار کردهاند کاملاً تأثیر ملیت و اجتماعی که فیلمساز از آن برخاسته مشهود و قابل مقایسه است.
وقتی فیلمساز بخشی از یک سوژه را انتخاب میکند در حال قضاوت است و اینکه کدام بخش برای سوژه دیدنی بشود و کدام بخش نباید دیده شود و این قضاوت یک پیش ذهنیتهایی دارد که برخاسته از نگاه ملی، تاریخ وجودی و شرایط اجتماعی بوده که او در آن زیسته است.
ایرنا. فیلمساز چطور باید بتواند واقعیت موجود در آثارش را به شکل درست و بی طرفانه منعکس کند؟
فیلمساز نمیتواند نسبت به یک اتفاق بیطرف باشد، فقط این بیطرفی میتواند در اثر او نمود داشته یا نداشته باشد.
به هرحال وقتی فیلمساز به سراغ یک سوژه میرود نشان میدهد که آن سوژه، فیلمساز را جذب کرده و توانسته است این علاقه را برای پرداختن به آن ایجاد کند اما اینکه یک واقعیت را به چه شکل نمایان کردهاند به این برمیگردد که فیلمساز کدام زبان را برای بیان هدف خودش مناسبتر میبیند.
فیلمساز با انتخاب زبان، وفاداریاش را به سوژه نمایان میکند و اینکه نباید فراموش کرد که انعکاس کامل و بدون حضور کارگردان، فیلمساز و نگاه او از یک موضوع، مثل این است که شما بخواهید دوربین مداربستهای بگذارید و به مخاطب بگویید به این سوژه بدون دخل و تصرف هنرمند نگاه کند و این اتفاق برای مخاطب هم اتفاق جذابی نخواهد بود.
ایرنا. حضور فیلمساز و دوربین، یک دخالت در کار مستند است، چطور میتوان این دخالت را کم کرد؟
در پاسخ به این سؤال میپرسم که چرا باید دخالت یک فیلمساز از یک روایت حذف شود؟ شاید بهتر است بگوییم که یک فیلمساز چطور میتواند به یک دخالت آگاهانه، هنرمندانه، هوشمندانه و وفادارانه به سوژه برسد؟
وقتی این اتفاق وقتی میافتد که فیلمساز اجازه بدهد سوژه خودش را در قاب دوربین و نگاه فیلمساز عیان و بیان کند و بعد در اتفاق بعدی فیلمساز با پرداختی هنرمندانه این سوژه را روایت نماید و روایت بصری خود فیلمساز بهطوری که به اصل سوژه لطمهای وارد نشود و فیلمساز هم حذف نگردد.
به نظر من اگر قرار باشد ما یک هنرمند را بین سوژه و مخاطب حذف کنیم همان دوربین مداربسته است که کسی علاقهای به تماشای طولانی مدت ندارد.
شاید سوژه به طور روزمره در اجتماع رخ دهد اما این فیلمساز و مستندساز است که این علاقه را ایجاد میکند تا به سوژه دقیقتر نگاه شود.
تأثیر این اتفاق را بارها در اطرافمان دیدهایم، هنرها و صنایعدستی که آفریده میشوند با حضور دوربین مستند بهتر و بیشتر دیده میشوند و علاقهمندان بیشتری را به خود جلب میکنند.
فیلمساز باید به یک نگاهی برسد که این دخالت، دخالتی هنرمندانه و وفادارانه به سوژه باشد و به روایتی برسد که در عین وفاداری به اصل موضوع بدون کم و کاست و حذف و تعدیل در راستای بیان بهتر و نه حذف واقعیت باشد.
کلام آخر:
نویسنده،کارگردان و مستندساز قزوینی معتقد است سینمای مستند بسیار فربهتر از سینمای داستانی ما است و به عبارتی، سینمای مستند برای هویت بخشی و ماندگاری فرهنگ و تمدن ما بسیار حائز اهمیت می باشد.