تهران- ایرنا- کمک‌داور فینال جام جهانی ۱۹۹۴ با بازگویی خاطراتش از داوری با ساندرپل فقید گفت: لحظاتی به بازی فینال وقت باقی مانده بود، با هم برای گرم کردن به زمین رفته بودیم و وقتی خواستیم به رختکن برگردیم که آماده بازی شویم او سرش را روی شانه‌های من گذاشت و گریه کرد.

به گزارش ایرنا، نام «محمد فنایی» برای هواداران و کسانی که فوتبال را حرفه ای دنبال می‌کنند یادآور نخستین داور ایرانی است که توانست بازی فینال جام جهانی ۱۹۹۴ را قضاوت کند که بین ۲ تیم فوتبال برزیل و ایتالیا برگزار شد. افزون بر این وی در میادین مختلفی حضور داشته و سال ۲۰۰۰ نیز از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان کمک داور سال قاره کهن معرفی شد.

او بارها با ساندرپل مجارستانی مسابقات مهمی را قضاوت کرد و به طور حتم از می‌تواند خاطرات زیادی را داشته باشد.

وقتی با فنایی تماس گرفتیم تا درباره مرگ ساندرپل حرف بزنیم او که از این خبر بی اطلاع بود، شوکه شد و گفت: واقعا راست می‌گویید؟ نمی‌توانم این خبر را باور کنم!

ساندرپل درگذشت، خاطرات خوبی به طور حتم از او دارید.

نه! جدی؟ این خبر برای من باور کردنی نیست، واقعا شوکه شدم. نمی‌توانم باور کنم که او فوت کرد. مطمئن هستید که این خبر درست است؟

بله، سایت فدراسیون فوتبال مجارستان این خبر را اعلام کرد.

او انسانی به تمام معنا بود و روحیه بالایی داشت، در سال ۱۹۹۴ که برای قضاوت بازی‌های جام جهانی که در آمریکا حضور داشتیم او بسیار شوخ طبع بود و همیشه قبل از بازی‌ها جوک می‌گفت.

خاطره‌ای از او دارید.

من خاطرات خیلی خوبی از او داریم. یادم می‌آید چند روز مانده به فینال جام جهانی آمریکا مانده بود که ساندرپل رفت و موهایش را کوتاه کرد، به او گفتم چقدر پول دادی ؟ او جواب داد ۲۰ دلار با تعجب به وی گفتم در ایران یک چایی‌ام بخوری ۱ دلار بیشتر پول نمی‌دهی و او گفت وقتی به ایران آمدم حتما با هم به آرایشگاه خواهیم رفت تا موهایم را کوتاه کنم.

رابطه شما با او خوب بود، پس از جام جهانی این رابطه را حفظ کرده بودید.

بله، من به مجارستان رفته بودم، او در کشور خودش محبوبیت زیادی داشت، با هم  و با ماشین شخصی‌اس به جایی می‌رفتیم که او از محل ورود ممنوعی عبور کرد و وقتی پلیس متوجه شد وی ساندرپل است نه تنها او را جریمه نکرد بلکه با وی عکس یادگاری گرفت. ساندرپل خندید و گفت پلیس‌ها با من این طور در مجارستان رفتار می‌کنند.

در فینال جام جهانی آمریکا با چه خاطره‌ای از او دارید.

لحظاتی به بازی وقت باقی مانده بود، با هم برای گرم کردن به  زمین رفته بودیم و وقتی خواستیم به رختکن برگردیم که آماده بازی شویم او سرش را روی شانه‌های من گذاشت و گریه کرد.

گریه؟

بله

چرا؟

او گفت من نمی‌توان باور کنم از روستایی که ۱۰۰ کیلومتر با پایتخت مجارستان فاصله داشت به اینجا بیایم و بخواهم مهم‌ترین و بزرگ‌ترین  بازی فوتبال جهان را قضاوت کنم.

با وی دربی را نیز قضاوت کردید.

پیش از دربی من در لبنان قضاوت می‌کردم، این اتفاق پس از بازی‌های جام جهانی رخ داده بود، در لبنان یک بازی حساس وجود دارد که هر سال با جنجال‌های زیادی روبرو می‌شد، من به دبیر فدراسیون لبنان گفتم ساندرپل را برای قضاوت این مسابقه بیاورید. اتفاق با استقبال آنها روبرو شد و پس از این که با وی صحبت کردم و نامه‌ای به فدراسیون فوتبال مجارستان زدند او آمد و جنجالی‌ترین بازی فوتبال لبنان را به بهترین شکل ممکن قضاوت کرد.

 از دربی بگویید.

یک روز به داریوش مصطفوی گفتم حالا که برای قضاوت دربی‌ها داور خارجی را به ایران می‌آورید ساندرپل را دعوت کنید. رییس وقت فدراسیون فوتبال ایران با تعجب گفت مگر او به ایران می‌آید؟ من دوباره با وی تماس گرفته و ماجرا برایش شرح دادم، گفت خیلی دوست دارم این کار را انجام دهم، فقط به فدراسیون فوتبال مجارستان نامه بزنید، هماهنگی‌های لازم انجام شد و او به ایران آمد و در کنار هم این مسابقه را سوت زدیم.

قضاوت او در دربی جنجالی بود.

ساندرپل در دربی قضاوت خوبی نداشت و چند تصمیم اشتباه گرفت، شب که برای شام رفته بودیم گفت من تا حالا ندیده بودم این همه جمعیت به ورزشگاه بیایند. بعد ادامه داد من قضاوت خوبی نکردم، اگر در ایران داور خوب نباشد با او چی کار می‌‎کنند.

جواب ما به او چه بود؟

در گوشش توضیحاتی دادم. او خیلی خندید.