تهران-ایرنا- پیری جمعیت امروزه نگرانی هایی را در کشورهای مختلف جهان ایجاد کرده است که دلیل اصلی آن کاهش نرخ زاد و ولد است. این موضوع کشورها را وادار کرده رویکردها و ابتکار عمل هایی را برای تغییر روند کاهش جمعیت بکار بندد. تجربه برخی کشورها می تواند به دولت ها در ترسیم برنامه هایی مناسب کمک کند.

نشریه ال پائیس اسپانیا در گزارشی (۱۷ اکتبر ۲۰۲۰/ ۲۶ مهر ۹۹) نوشت: جمعیت فعلی جهان (۷.۷۰۰ میلیون نفر) اگر چه در حال افزایش است اما در چند قدمی آغاز روند نزولی نرخ زاد و ولد قرار گرفته است. آخرین داده‌ها از مطالعات «بار جهانی بیماری» (Global Burden of Disease) در سال ۲۰۱۹، میزان بارداری در سطح جهانی (تعداد فرزند به ازای هر زن در سن باروری) را ۲.۳۱ تخمین زده بود اما نتایج آخرین مطالعه نشریه پزشکی لنست (The Lancet) نشان داد این شاخصه از ۴.۹۷ در سال ۱۹۸۰ شاهد کاهش حدود ۵۴ درصدی بوده و به ۲.۱ که حداقل میزان ضروری برای جلوگیری از کاهش جمعیت است، رسیده است.  

روزنامه گاردین نیز پیشتر پیرامون کاهش جمعیت جهان در دهه های آتی عنوان کرد که تغییر ساختار جمعیت جهان به دلیل بهبود وضعیت نابرابری‌های اجتماعی و روند سالخوردگی جوامع، دشوارهایی را در بخش سیاستگذاری دولت‌ها ایجاد خواهد کرد. کاهش جمعیت چالش دیگری نیز در جهان به دنبال دارد که شامل کاهش شمار کارگران، کارمندان و مالیات دهندگان خواهد شد بدین ترتیب دولتها با کمبود منابع و درآمد برای ارائه سیاست‌های اجتماعی روبرو می شوند.

به نوشته گاردین، شمار افراد مسن نیز از جمعیت جوان پیشی خواهد گرفت به طوریکه تا سال ۲۱۰۰، حدود ۲.۴ میلیارد نفر بالای ۶۵ سال خواهند بود و ۱.۷ میلیارد نفر پایین تر از ۲۰ سال پیش بینی شده است. برای نمونه  جمعیت سن کار در چین از ۹۵۰ میلیون نفر در سال ۲۰۱۷ به حدود ۳۶۰ میلیون نفر تا سال ۲۱۰۰ کاهش خواهد یافت.

نگاهی کلی به وضعیت جمعیت جهان

جمعیت جهان در سال ۲۰۱۱ از مرز ۷ میلیارد نفر گذشت و انتظار می رود تا سال ۲۰۲۳ به ۸ میلیارد نفر برسد. اکنون جمعیت جهان تقریبا حدود ۷.۸ تا ۷.۹ میلیارد نفر است. همه گیری کووید-۱۹ به رغم این که تاکنون باعث جان باختن بیش از ۳ میلیون نفر شده است بعید به نظر می رسد افزایش نسل را به طور جدی از سرعت بیاندازد.

جمعیت جهان با سرعت رو به افزایش است. برای اولین بار تا سال ۱۸۰۴ طول کشید تا جمعیت جهان به میلیارد برسد. تا سال ۱۹۲۷ جمعیت جهان دو برابر شد و تا سال ۱۹۴۷ باز هم با افزایش دو برابری به ۴ میلیارد نفر رسید. اکنون در هر یک دهه تقریبا یک میلیارد به جمعیت جهان اضافه می شود.

این باور وجود دارد که جمعیت جهان از ۴۵۰ میلیون نفر به ۳۷۵ میلیون نفر در نتیجه مرگ سیاه (طاعون) در قرن چهاردهم میلادی کاهش یافته است. در حدود ۲۰۰ سال جمعیت جهان به سطع قبلی باز نگشت.

به نظر می رسد که این دوران از تاریخ تنها زمانی بود که جمعیت جهان در واقع کاهش یافت.

گمان می رود که در کل در طول تاریخ زمین ۱۰۸ میلیارد نفر زندگی کرده اند. این آمار بر اساسی این فرضیه است که اولین هوموسپینس (نژاد انسان) های «مدرن» که ۵۰ هزار سال پیش  بر روی کره خاکی قدم گذاشتند جزو اولین بشر بودند.
از بین همه کسانی که اکنون زندگی می کنند ۱۷ تا ۱۸ درصد در چین هستند. تقریبا درصد مشابهی در هند زندگی می کنند. حدود یک درصد از جمعیت کنونی جهان در انگلیس زندگی می کنند. جمعیت کنونی انگلیس حدود ۶۷ میلیون نفر است که با اعلام نتیجه آمار ۲۰۲۱ احتمالا تغییر خواهد کرد.  

کاهش نرخ زاد و ولد درکشورهای توسعه یافته و در حال توسعه

کاهش نرخ تولد در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نگران کننده است. نرخ باروری در کشورههای فقیرتر بالاتر است اما به دلیل  نرخ بالای مرگ ومیر مادران، نرخ زاد و ولد در این کشور کاهش یافته است. در کشورهای در حال توسعه به کودکان به عنوان نیروی کار و مراقبت از والدین شان در دوران پیری  نیاز هست. در این کشورها نرخ مرگ و میر به دلیل مسائل مختلفی از جمله عدم سواد کافی زنان بالاتر است. ساختارهای اجتماعی، باورهای مذهبی، رفاه اقتصادی و مدنیت در هر کشوری می تواند بر روی نرخ زاد و ولد و مرگ و میر نوزدان تاثیر بگذارد.

در کشورهای توسعه یافته این نرخ پایین است زیرا سبک زندگی در کنار رفاه اقتصادی امکان مرگ و میر نوزادان را کاهش می دهد.

کاهش نرخ زاد و ولد فقط مختص کشورهای اروپای غربی نیست. کشورهایی مانند ژاپن نیز همین دغدغه را دارند.

عوامل متعددی از جمله سبک زندگی ، افزایش بیماریهای مقاربتی ، افزایش چاقی و عوامل محیطی در شهرنشینی و سبک زندگی شهری وجود دارد که بر باروری تأثیر می گذارد و منجر به افزایش ناباروری زن و مرد می شود. علاوه بر این ، عوامل اقتصادی-اجتماعی وجود دارد که منجر به تاخیر در کودک آوری زنان و زوجین شده است. کمبود مسکن ارزان قیمت ، پست های شغلی انعطاف پذیر و نیمه وقت برای زنان و مراقبت از کودکان با هزینه و بودجه عمومی (رایگان) به نرخ پایین باروری و زاد و ولد فعلی منجر است. زوجین تشکیل خانواده را به تأخیر می اندازند که منجر به کاهش واقعی سطح باروری آنها به دلیل مشکلات فیزیکی و دلایل مرتبط با آن شده و احتمال بارداری را کاهش می دهد.

 لازم است دولت ها ضمن فراهم کردن شرایط و اموزش های لازم برای بهداشت باروری و مراقبت های اجتماعی به  داشتن جمعیت جوان تر در کنار تامین نیازهای آنها کمک کنند. جمعیت رها شده و بدون تامین نیازهای رفاهی و اجتماعی کشورها را با معضل فقر و بیکاری مواجه خواهد کرد.

 در کشورهای غربی زنان اکنون بیش از هر زمان دیگری در برنامه های رفاه اجتماعی مانند مالیات و بیمه ملی مشارکت داده می شوند و مستحق دریافت مزایای تولید مثل هستند.

به موازات این امر ، داشتن یک ابتکار ملی و بین المللی برای جلوگیری از ناباروری و محافظت از باروری نیز ضروری است. این پروژه ها باید با تمرکز بر  نیازهای خاص مردم  پیگیری شود. لازم است که دولت ها در همکاری نزدیک با بخش داوطلبانه برای دستیابی به حداکثر اثر همکاری کنند.

مهمترین پروژه باید به افزایش آگاهی در سطح فردی ، خانوادگی ، اجتماعی و اجتماعی و همچنین در سطح مراقبت های بهداشتی اولیه ، ثانویه و عالی در مورد فاکتور موثر بر نرخ باروری زنان و مردان بپردازد. یک برنامه آموزش منظم و آزاد برای زنان و مردان می تواند دانش لازم را برای محافظت از باروری آنها فراهم کند. علاوه بر این ، بررسی های اخیر نشان می دهد که پیشگیری از مشکلات بهداشت باروری و جنسی از طریق آموزش در مدارس متوسطه بهترین تاثیر را دارد. چنین برنامه ریزی برای  برای آموزش بهداشت باروری  در مدارس، با هدف جلوگیری از ناباروری در آینده مهم است. در کشورهای در حال توسعه ارائه این آموزش به زنان و مردان در سطح اصلی در خانه ها و جوامع آنها ضروری است.

 راهکارهای عملی کشورها برای کاهش جمعیت

به غیر از راهکارهای  دولت ها شامل آموزش،ارزیابی های اولیه و توصیه های لازم قبل از بارداری، جلوگیری از ناباروری، کاهش هزینه ها و افزایش سلامت، کاهش مشکلات اقتصادی از جمله مسکن ارزان، امکان استفاده از مشاغل پاره وقت برای زنان برای کاهش نرخ زادو ولد، کشورها باید برای حفظ روند افزایش جمعیت خود شاخص حداقل دو فرزند برای یک خانواده را رعایت کنند.

همزمان با کاهش نرخ زاد و ولدٍ در روسیه مقامات این کشور برای مثال وعده داده اند حمایت بیشتری از والدین به عمل آورند.

ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه در سخنرانی سالانه خود به اعضای پارلمان این کشور گفت ما باید به جوانان کمک کنیم؛ آنهایی که می خواهند تشکیل خانواده دهند و در رویای فرزند هستند.

بنابر گزارش سازمان ملل، دو سوم از اروپا اقداماتی را برای افزایش نرخ باروری از تعیین پاداش برای فرزند آوری تا انگیزه های مالیاتی بکار بسته اند که به درجات مختلف موفق بوده است.

طبق وعده های پوتین در روسیه مادرانی که برای اولین بار فرزند می آورند می توانند مزایایی حاملگی دریافت کنند. قبلا این مزایا به مادرانی داده می شد که دو یا بیشتر از دو فرزند داشتند.

مزایای رفاهی به کودکان بین سه تا ۷ ساله در خانواده های کم درآمد پرداخته می شود و تغذیه رایگان در مدارس در چهار سال نخست تحصیل ارائه می شود.

پوتین همچنین وعده کاهش مالیاتی برای خانواده های پرجمعیت تر را داده است.

به گفته یک کارشناس جمعیت در روسیه این اقدامات به طور موقت تعداد خانواده ها با دو فرزند را افزایش داده است اما تردیدهای مالی درباره آینده باعث افت دیگری در نرخ زاد و ولد شده است.

ایتالیا

در ایتالیا نیز مانند روسیه دولت تلاش کرده مشوق های مالی را برای تشویق فرزندآوری بکار بندد.

با این حال ایتالیا هنوز هم پایین ترین نرخ باروری را در اتحادیه اروپا دارد و نرخ تولدکودک برای هر مادر ایتالیایی ۱.۳ کودک است.

به گفته استاد دانشگاه هلند این سیاست های پولی نیز معمولا تاثیر چندانی در نرخ باوری ندارند. هر چند که در کوتاه مدت موثر هستند اما در نهایت کمکی به نرخ بالای ناباروری نمی کند و این روش در بسیاری از کشورهای استفاده شده و الگوی مشابهی را داده است.

در رابطه با ایتالیا ناکام بودن مشوق های پولی ممکن است به این حقیقت ربط داشته باشد که این مبالغ به گرایشات اجتماعی به عنوان فاکتور اصلی در کشوری که کمتر از ۵۰ درصد زنان آن شاغل هستند یا سطح مهاجرت در آن بالا است کمکی نمی کند

فرانسه

در این کشور به رغم کاهش نرخ تولد در سالهای اخیر، این کشور همچنان بالاترین نرخ زاد و ولد را در اروپا دارد که بر اساس گزارش بانک جهانی از سال ۲۰۱۷ شامل ۱.۹۲ تولد برای هر زن است.

در فرانسه در چند دهه گذشته وزارت خانواده مسوولیت ارائه سیاست های اجتماعی در این حوزه را داشته است.

بر اساس گزارش کمیسیون اروپا، این کشور سیاست های اجتماعی گسترده ای دارد که امکان ارائه یارانه به نگهداری از کودکان و کمک های سخاوتمندانه برای خانواده های پرجمعیت تر را در بر می گیرد.

خانواده ها با دو فرزند یا بیشتر دستکم ماهانه ۱۳۱.۵۵ یورودریافت می کنند و در برخی خانواده ها هنگام  تولد هر نوزاد ۹۴۴.۵۱ یورو پرداخت می شود.

در کشورهای اسکاندیناوی موفقیت مشابهی دیده می شود و براساس گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۱۷ در سوئد هر زن به طور متوسط ۱.۹ کودک متولد می کند.

کمیسیون اروپا می گوید نرخ اشتغال زنان و مادران در این کشور بالاترین در سطح اتحادیه اروپا است و فقر کودکان پایین ترین نرخ است. به والدین ماهانه کمک ۱.۵۷۳ کرونی (۱۶۷ دلار) پرداخت می شود که این رقم با افزایش سن کودک افزایش می یابد.

ساعات کاری مادران درسوئد پایین ترین در مقایسه با بسیاری دیگر از کشورها است. در سال ۲۰۱۸ متوسط ساعت کاری ۱.۴۷۴ ساعت بود که حدود ۵۰۰ ساعت کمتر از متوسط ساعت کار در روسیه است.

ژاپن

طی چند دهه گذشته ، ژاپن با چالش دوگانه ای در زمینه کاهش نرخ زاد و ولد و افزایش سن مواجه شده است. برای پرداختن به این مسئله ، دولت از دهه ۱۹۹۰ چندین طرح مهم را برای مقابله با این مشکل آغاز کرده است ، از جمله طرح انجل (فرشته) ، طرح آنجل جدید و سیاست به علاوه یک. با این حال ، این طرح ها عمدتا به دلیل منابع محدود و عدم همسویی اجتماعی با اولویت های دولت کمترین تأثیر را داشته اند.

دولت ژاپن برای تشویق به تولد بیشتر طرح انجل را ارائه داد که ، برنامه ای پنج ساله در سال ۱۹۹۴ برای کمک به زوجین در تربیت فرزندان بود.  طرح جدید آنجل در سال ۱۹۹۹ و به دنبال آن سیاست به علاوه یک در سال ۲۰۰۹ ارائه شد. طرح آنجل و طرح انجل جدید هر دو به این منظور طراحی شده اند که بچه دار شدن را به گزینه ای آسان تر و جذاب تر تبدیل کنند. این طرح چند هدف را تشکیل می داد:  ایجاد سازگاری بین مسئولیت های کاری و خانوادگی ، افزایش خدمات مراقبت از کودکان، تقویت امکانات بهداشتی مادر و کودک، بهبود مسکن و امکانات عمومی برای خانواده های دارای فرزند، تقویت رشد کودک، بهبود فضای آموزشی برای کودکان، کاهش هزینه های اقتصادی مرتبط با تربیت کودکان.

هدف از راهکاری دولت ژاپن در طرح آخر خود ایجاد محیط کار قابل قبول برای والدین ​​با بودجه اختصاص یافته برای ساخت ۵۰،۰۰۰ مرکز مهد کودک جدید برای نگهداری از آنها در روز بود.

کره جنوبی

با وجودی که نرخ زاد و ولد دراین کشور از سال ۲۰۱۸ افزایش داشته هنوز هم پایین ترین نرخ تولد را در جهان دارد. در ۱۳ سال گذشته، مقامات سئول تقریبا ۱۲۱ میلیارد دلار صرف اقدامات افزایش جمعیت کرده اند که شامل افزایش مهدکودک ها، مراکز مراقبت از کودکان و تعیین یارانه برای کودکان در ۵ سال نخست زندگی شان بوده است. اما این ها برای جبران هزینه تحصیلات خصوصی که پدیده ای عادی در این کشور است و خانواده ها را برای فرزند آوری محتاط می کند، کافی نبوده است.

به نظر می رسد دلیل دیگری که باعث کاهش نرخ زاد و ولد می شود پدیده اجتماعی "سامپو" است ، پاسخی که زنان کره جنوبی به دهه ها نابرابری جنسیتی مبنی بر فرار از روابط ، ازدواج و فرزندان می دهند.

در اکتبر ۲۰۱۹ ، دولت اعلام کرد که سیاست های موجود در زمینه مرخصی والدین گسترش یافته و والدین با فرزندان زیر ۸ سال اکنون مجاز به گذراندن یک ساعت کمتر در محل کار در هر روز هستند. یارانه های نقدی والدین دارای فرزندان خردسال حتی گسترش یافته است و شامل ۱۰درصد ثروتمندترین افراد جامعه می شود.

لهستان

 ویکتور اوربان نخست وزیر لهستان در فوریه ۲۰۱۹ تلاش کرد نرخ زاد و ولد هر زن را که در حال حاضر ۱.۴۸ است افزایش داده و همسو با نرخ جهانی افزایش دهد. این تلاش شامل امکان دریافت وام برای زنان زیر ۴۰ سال در صورت ازدواج بود و اگر فرزندان بیشتری داشته باشند دیگر نیاز نیست وام را بازپرداخت کنند. همچنین خانواده های جوان تر می توانند کمک وام مسکن بعد از دومین و سومین کودک خود دریافت کنند و خانواده های دارای دستکم ۳ فرزند می توانند برای خرید خودرو کمک هزینه دریافت کنند.

این موضوع بود که زنان می توانند در صورت داشتن ۴ فرزند از مالیات معاف شوند.

لقاح مصنوعی برای زنان بومی در لهستان باعث جنجال هایی شده است زیرا لفاظی های دولت اوربان اغلب بازتاب گرایشات راست افراطی بوده است مبنی بر این که جمعیت سفید اروپا به تدریج در حال تبدیل شدن به جمعیت مهاجر است.

سنگاپور

نرخ باروری در این کشور در مقایسه با نرخ زاد و ولد در سطح جهانی کاهش یافته و مردم سنگاپور بیشتر از داشتن فرزند اهداف دیگر را  مانند ادامه تحصیل ، اشتغال و مسافرت در اولویت قرار می دهند به همین دلیل هم میزان زاد و ولد در حال کاهش است.

نرخ فعلی ۱.۲۶ کودک به ازای هر زن است و برای تغییر این روند میلیاردها میلیارد دلار صرف برنامه های استفاده مرخصی والدین ، ​​تخفیف مالیاتی برای والدین دارای فرزندان بیشتر و همچنین مزایایی برای مادران شاغل شده است.

دولت برای سهولت نگهداری فرزندان توسط  پدربزرگ و مادربزرگ ها ، دولت برای خانواده هایی که فاصله۴ کیلومتری والدین خود مسکن خریداری کرده اند ، کمک مساعدی مسکن نزدیکی ۳۰ هزار  دلار ارائه می دهد.

همچنین یک هدیه نقدی به مبلغ ۸۰۰۰ دلار برای فرزند اول و دوم و ۱۰،۰۰۰ دلار برای هر تولد بعدی در نظر گرفته شده است. سنگاپور سیاست های این چنینی را در سایت www.heybaby.sg منتشر می کند و حتی در ایستگاه های راه آهن کمپین های تبلیغاتی وجود دارد که اطلاعات باروری را در این کمپین های تبلیغاتی با شعارهایی مانند "هرچه زودتر برنامه ریزی کنید ، بارداری آسان تر است" ارائه می دهد.

اسپانیا

از چند دهه پیش تا کنون اسپانیا به عنوان یکی از کشورهای جهان و اروپا با پایین‌ترین نرخ باروری شناسایی شده است. با عبور از باروری سطح جانشینی ۲.۱ کودک به ازای هر زن در سال ۱۹۸۱، میزان باروری در اسپانیا در روندی کاهشی به ۱.۲۳ کودک به ازای هر زن در سال ۲۰۱۹ رسیده است. اسپانیا هر چند در دهه نخست قرن بیست‌ویک شاهد افزایش جزئی در نرخ زاد و ولد بود اما بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ سبب شد تا از سه دهه پیش تا کنون این شاخصه به ۱.۵ کودک به ازای هر زن کاهش داشته باشد.

نرخ جایگزینی جمعیت (Replacement rate) میزان کلی باروری است که منجر به جبران جمعیت درگذشته با جمعیت جدید می‌شود. از این رو سیاست‌گذاران، باید به سطح جایگزینی کشور خود حساس باشند، در غیر این‌صورت، چنانچه نرخ کل باروری، از باروری سطح جایگزینی پایین‌تر باشد، در بلندمدت منجر به کاهش جمعیت خواهد شد؛ در واقع فاصله بین نرخ باروری کل و سطح جانشینی باروری می‌تواند شدت و میزان مداخلات جمعیتی مورد نیاز در کشور را نشان دهد.

تاخیر جوانان در جدایی از خانواده و تشکیل زندگی مستقل، تمایل فزاینده در به تعویق انداختن فرزندآوری، افزایش ناباروری داوطلبانه، کاهش میل به داشتن فرزند دوم، اختلافات فرهنگی- اجتماعی در نگاه به مسئله جلوگیری از فرزندآوری به عنوان تصمیمی آزاد، دسترسی گسترده تر به روش های جلوگیری از بارداری، بیکاری، عدم امنیت شغلی و عدم اطمینان از آینده، محدودیت حمایت نهادهای مربوطه از والدین شاغل و ضعف برنامه‌ریزی ها در ایجاد سازش میان زندگی شخصی و خانوادگی افراد از جمله موانع و دلایلی است که الگوی باروری کاهشی اسپانیا در دوره معاصر را توجیه پذیر می‌کند. طبق داده های یورو استات در سال ۲۰۱۹، جوانان اسپانیایی به طور متوسط تا ۲۹.۵ سالگی (تقریبا ۱۲ سال دیرتر از سوئد و حدود شش سال دیرتر از فرانسه)، زندگی مستقل تشکیل نمی‌دهند.  

اسپانیا همچنین از جمله کشورهایی است که در بازه زمانی سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ به یکی از مقاصد اصلی مهاجران در اروپا تبدیل شد به طوری که در کمتر از یک دهه جمعیت متولد خارجی این کشور از ۲.۳ درصد به ۱۳.۵ درصد افزایش یافت. با وقوع بحران اقتصادی، تراز مهاجرت در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ منفی شد تا اینکه جریان مهاجرت بین‌المللی روند صعودی در پیش گرفت. عاملی که تحت تاثیر تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اسپانیا به طور چشمگیری در آمار باروری مشهود بود. آمارهای ارائه شده از میزان تولد در اسپانیا در سال ۲۰۱۹ نشان می‌دهد که از هر چهار نوزاد، یک نفر (۲۷.۲ درصد) از پدر یا مادر با ملیت خارجی متولد شده است.

در دهه گذشته تعداد فزاینده ای از کشورها همچون مجارستان، ژاپن، کره جنوبی یا روسیه سیاست‌های ویژه ای در دستور کار دولت قرارداده اند که بیش از تمرکز بر یافته‌های علمی بر ملاحظات ایدئولوژیکی مبتنی بوده است.

از آنجا که پیشتر اشاره کردیم اسپانیا از دسته کشورهایی است که در سه دهه اخیر نرخ زاد و ولد به میزان دو کودک از هر یک زن در سن باروری را حفظ کرده است، بنابراین سیاست‌های فرهنگی و ایدئولوژیکی به منظور آگاهی بخشیدن به مردم پیرامون فواید و اهمیت فرزندآوری، آنچنان لزومی ندارد اما آنچه ضرورت آن احساس می‌شود، اعمال سیاست‌های اجتماعی است که به خانواده ها اجازه می دهد شمار فرزندان دلخواه خود را به دنیا بیاورند.  

بنیاد مطالعات اقتصادی کاربردی فِدِئا (FEDEA) نوشت: هر چند دستورالعمل جادویی برای تشویق به باروری وجود ندارد اما ارزیابی‌های متعدد از کشورهای همسایه بیانگر این است که به طور کلی انگیزه‌های اقتصادی اجرا شده در برخی کشورها، نتایج مورد انتظار را به همراه نداشته است. برآوردهای مطالعات بسیاری بیانگر این است که کمک مالی مستقیم هر چند به طور موقت بر افزایش میزان تولد در تاریخی خاص تاثیر گذار باشد اما تاثیر قابل توجهی بر عدد نهایی فرزندان ندارد.

به نوشته فدئا، آن دسته کشورهای اروپایی که موفق به حفظ سطح باروری دو کودک به ازای هر زن شده اند، بیش از اتخاذ سیاست‌های جمعیتی و کمک‌های مالی مستقیم، سیاست‌های اجتماعی در راستای تسهیل امکانات تامین مسکن و بهبود شرایط اقتصادی را ترویج کرده اند. به این ترتیب با تقویت ذهنی و روحی والدین در پذیرش مسئولیت‌های فرزندپروری در بین خانواده و در جامعه به سمت افزایش نرخ زاد و ولد پیش رفته اند.

همچنین در این دسته کشورها، برابری جنسیتی و مسئولت مشترک و یکسان پدر و مادر در انجام خدمات مراقبتی در قبال کودکان هم در عرصه جامعه و هم در حوزه خانواده از مسائل برجسته است.

یکی از اصلیترین سرمایه‌گذاری‌های عمومی دولت‌ها می‌بایست تامین هزینه‌های افراد در دوران کودکی باشد. در اسپانیا دسترسی رایگان به آموزش و خدمات مراقبتی از سه سالگی تضمین شده است. هر چند بیشتر کودکان اسپانیایی از سه سالگی در مدارس تحت آموزش قرار می‌گیرند اما آموزش اجباری تا سن شش سالگی آغاز نمی‌شود.

برزیل

بر اساس گزارش نشریه پزشکی لنست، برزیل در ۴۰ سال گذشته با کاهش چشمگیر نرخ زاد و ولد روبرو بوده است. طبق تازه‌ترین تخمین‌ها، نرخ زاد و ولد در این کشور از ۶.۳ فرزند به ازای هر زن در ۱۹۶۰ به ۱.۷ در سال‌های اخیر رسیده است.

مطالعه نشریه لنست پیش‌بینی می‌کند که جمعیت برزیل از ۲۱۱ میلیون نفر در ۲۰۱۷ به کمتر از ۱۶۴ میلیون در ۲۱۰۰ تنزل خواهد یافت.

در حالی که نرخ کلی تولد در برزیل روندی نزولی دارد، این کشور در تلاش است تا از رشد میزان بارداری در سنین نوجوانی جلوگیری کند. مقام‌های سائوپائولو، بزرگترین شهر برزیل به تازگی اعلام کردند که ایده بچه دار شدن تا پایان همه‌گیری کنار گذاشته شود.

زنگ خطرها از کاهش نرخ زادوولد در این کشور پهناور آمریکای لاتین به صدا درآمده اما شیوع شدید ویروس کرونا در برزیل و آمار بالای جانباختگان همزمان با سایر پیامدهای گسترده در این کشور، بر نمودار جمعیتی برزیل نیز تاثیرگذار بوده است.

بر اساس اطلاعات سازمان ثبت احوال برزیل، در برخی شهرهای برزیل در ماه‌های اخیر تعداد مرگ‌ومیر بیش از تولد ثبت شده است. در مارس ۲۰۲۱ (اسفند- فروردین) به ازای هر ۱۰ مورد فوت، ۱۳ تولد گزارش شده است حال آنکه در مدت مشابه سال گذشته و همزمان با آغاز شیوع بیماری همه‌گیر، این میزان ۲۲ تولد به ازای هر ۱۰ مورد فوت بوده است.

پرتغال

تارنمای پژوهشی «کایچا بنک» (caixabankresearch / از مهمترین بانک‌های اروپا که سهامدارانش در دو کشور پرتغال و اسپانیا هستند) در گزارشی نوشت: در پرتغال نیز مانند سایر کشورهای پیشرفته، پویایی جمعیتی در دهه های اخیر به طور قابل توجهی تغییر کرده است. بین سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۸، جمعیت ساکن این کشور حدود ۲۹۷ هزار نفر کاهش یافته و به ۱۰ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر رسید.

بر اساس این گزارش، جریان منفی مهاجرت بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ و همچنین بحران اقتصادی از عوامل این رشد نزولی جمعیت بوده است. به این ترتیب بحران بدهی در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲، انقباض ۶.۸ درصدی اقتصاد پرتغال در بازه زمانی سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ و افزایش نرخ بیکاری از دلایلی است که به روند کاهشی جمعیت این کشئر کمک کرده است.

بر اساس تارنمای آماری وُردومیترز جمعیت فعلی پرتغال حدود ۱۰ میلیون و ۱۶۹ هزار نفر تخمین زده می‌شود.

در دهه گذشته میزان زاد و ولد در سراسر اروپا و جهان کاهش یافته اما به نظر می رسد همه گیری کووید-۱۹ سرعت این روند را تسریع کرده است. پرتغال نیز از دسته کشورهای اروپایی است که از این معضل در امان نبوده است.

طبق داده‌های موسسه ملی آمار پرتغال، میزان زادوولد در این کشور در سه ماهه نخست سال ۲۰۲۱ به ۱۸۵ هزار و ۲۲۶ نوزاد رسیده که پایین ترین رقم از سال ۲۰۱۵ است. به این ترتیب این شاخصه در مقایسه با مدت مشابه در سال ۲۰۲۰ شاهد کاهش ۱۳.۷ درصدی (دو هزار و ۸۹۸ نوزاد کمتر) بوده است.  

ماریا بالنته روسا جمعیت شناس پرتغالی گفت: حتی در دوران بحران مالی وقتی آمار تولد در پرتغال به طور قابل توجهی کاهش یافت نیز اینچنین آمار نزولی را تجربه نکردیم.

میانگین زاد و ولد در سال گذشته میلادی در پرتغال به ۱.۳۶ کودک برای هر زن پرتغالی رسید که به نسبت سال ۲۰۰۵ که ۱.۴۱ کودک بود، کاهش چشمگیری داشته است