با توسعه روزافزون علم و پیشرفت جوامع، استفاده از انرژیهای جایگزین هم به امری عادی بدل شده است. چنانچه در سال های اخیر استفاده از باتری به جای سوخت فسیلی در خودروها و یا استفاده از انرژی اتمی به جای گازوییل و مازوت در نیروگاههای تولید برق و توسعه روزافزون استفاده از انرژی خورشیدی، همگی نمونههای بارز این امر به شمار میآیند. اما هیچ یک از این پیشرفتها تاکنون نتوانسته جایگزینی برای «آب» و انرژی حاصل از آن برای بشر معرفی کند و آب همچنان به عنوان مایه حیاتی بعد از هوا، به عنوان مهمترین رکن زندگی، جایگاه خود را حفظ کرده است. جالب اینجاست که ارزش این ماده حیاتی حتی هر روز بیشتر از دیروز نمایان میشود چرا که با بروز خشکسالیهای متعدد و افزایش جمعیت زمین، وابستگی به آب هم بیشتر شده است. اما این موضوع برای کشورمان ارزشی دو چندان دارد. ایران به عنوان کشوری گرم و خشک با میانگین بارندگی ۲۱۲ میلیمتر در سال[۱]، در زمره کشورهای گرم و خشک قرار دارد و گرچه در بخشهایی از شمال کشور مانند بندرانزلی، این میانگین به بیش از ۶۰۰ میلیمتر در سال هم میرسد، اما این بارندگیها تنها در کمتر از ۱۰ درصد از وسعت سرزمینی ایران بوده و بنابراین تاثیری به حال سایر نقاط کشور ندارد.
سال های پرباران تاثیر چندانی نداشتهاند
چنانچه بدان اشاره شد، در کم باران بودن ایران تردیدی نیست و بنابراین بارشهای سال ۹۸ و ۹۹ به صورت مقطعی بوده و سفرههای آب زیرزمینی ایران همچنان تشنه بارندگی هستند. به عنوان مثال میانگین بارندگی سال ۹۸ و ۹۹ به ترتیب برابر با ۳۴۲ و۳۱۷ میلیمتر[۲] بوده اما درست یکسال بعد یعنی در سال آبی ۱۴۰۰ این میزان بیش از ۵۰ درصد کاهش داشته و به همین ترتیب زندگی عادی را عملا با بحران مواجه ساخته است. به گفته بسیاری از کارشناسان سال آبی ۹۸(مهر ۹۷ تا شهریور ۹۸) یکی از پربارشترین سالهای بارش ۵۰ سال اخیر ایران بوده و گرچه سال آبی ۹۹(مهر۹۸تاشهریور۹۹) کمتر از سال قبل بود، اما با اینحال از میانگین بارندگی بلند مدت کل کشور بسیار بیشتر بوده است.
اما میانگین بارندگی سال آبی ۱۴۰۰ تا کنون رقمی نزدیک به ۱۳۴ میلیمتر بوده که از حد نرمال بارندگی کشور بسیار پایینتر است. این مساله زمانی که با افزایش دمای هوا، افزایش جمعیت و نیاز بیشتر به آب و همچنین نیاز روزافزون بسیاری از تولیدکنندگان به آب، در نظر گرفته میشود، بحرانی عمیق را پیش چشممان به نمایش در میآورد که میتواند جنگ بر سر آب را بسیار زودتر از آنچه که در تصور بیاید، آغاز کند. بهار امسال نه تنها خبری از بارشهای سیلآسای ۳ سال اخیر نبود، بلکه بارندگیهای زمستان سال ۹۹ هم مطلوب نبود و موجب شد تا بسیاری از کارشناسانی که پایان خشکسالی در ایران را نزدیک میدیدند، با این تغییر محسوس، موضع خود را عملا تغییر داده و نسبت به پیامدهای خشکسالی در ایران هشدارهای جدی دهند. درواقع بارشهای ایران علیرغم داشتن حجمی قابل توجه غالبا به رودخانههایی وارد میشوند که به دریاها ریخته و تاثیر چندانی بر منابع و سفرههای آب زیرزمینی نداشتهاند.
ترسالی یا تغییر اقلیم؟
درست یک سال قبل بود که کارشناسانی چون «اسماعیل کهرم»، مشاور سازمان حفاظت از محیط زیست، ترسالیهای اخیر را نشانه عبور ایران از دورههای خشکسالی دانسته و آن را نویدبخش برای یک دوره ۱۵ ساله تعبیر میکردند. به عبارتی بسیاری از این افراد پیشبینیهای «ناسا» مبنی بر آغاز خشکسالی در کشورهای حاشیه خلیج فارس را چندان درست ارزیابی نکرده و با نشانههایی از بارندگیهای فراوان در سالهای اخیر، آن را نادرست میدانستند. غافل از این که چنین رخدادهایی بیشتر از آن که نشانههای عبور ایران از خشکسالی باشد، نشانههای قابل تاملی از «تغییر اقلیم» بوده است.
ناسا پیشبینی کرده بود که ایران طی ۳۰ سال آینده(از سال ۹۲) ایران با بحران خشکسالی روبروست و از بین ۴۵ کشور در معرض خشکسالی، ایران رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است. آخرین خشکسالی مهم ایران که موجب مهاجرت بخش زیادی از مردم شد، مربوط به سالها ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ است که در آن زمان تعداد زیادی از مردم نواحی شرق کشور در اثر خشکسالی و قحطی آن سالها از گرسنگی مردند و بخش دیگر از آنها ناچار به مهاجرت به سایر بخشهای کشور از جمله، خراسان(رضوی)، یزد و کرمان شدند. هماکنون این رخداد نه تنها برای تمامی نواحی کشور، بلکه به صورت جدیتر برای مناطق جنوبی کشور وجود دارد[۳].
با این اوصاف نمیتوان گفت ایران از خشکسالی عبور کرده و دیگر این معضل طبیعی تاثیر چندانی بر زندگی روزمره و صنایع وابسته به آب ندارد، بلکه این ترسالیها تنها نشانههایی از تغییر اقلیم بوده و به نوعی پیشبینیهای بلندمدت برای سرمایهگذاری به ویژه در بخش صنعت و کشاورزی را با تردید روبرو میکند.
تولیدات کشاورزی، اولین قربانی
اولین چیزی که با شنیدن واژه خشکسالی به ذهن میرسد، مساله کمبود منابع غذایی و کشاورزی است. به عبارتی نان و گندم و یا غلات نخستین محصولاتی هستند که علیرغم مصرف کم آب، با بحران در تولید مواجه میشوند. حدود ۵۷ درصد از اراضی کشور تحت کشت گندم قرار دارد[۴] که غالب آنها در استانهای خوزستان و فارس قرار دارند و امسال با بیشترین تهدید ناشی از کمآبی روبرو هستند. میانگین بارندگی در سال آبی جاری در این استانها به ترتیب ۳۶.۵ (تنها در فروردین ماه) [۵] و ۶۴ درصد[۶] نسبت به سال قبل کاهش داشته است. این میزان کم بارندگی قطعا موجب کاهش محسوس کشت گندم به عنوان محصول استراتژیک در این استانها خواهد شد.
مضاف بر این ۳ میلیون و ۴۴۷ هزار و ۳۱۰ هکتار از اراضی کشور زیر کشت دیم گندم قرار دارد[۷] که امسال به دلیل کاهش نزولات جوی در سال جاری، نرخ پایینتری از برداشت محصول نسبت به سال قبل دارند. به عنوان مثال به گفته «حسین پژمان» رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان فارس، حداقل ۱۵ درصد کاهش برداشت محصول گندم تنها در استان فارس نسبت به سال قبل وجود دارد[۸]. این آمار و ارقام بدین معنی است که در سال جاری علاوه بر کمبود آب، مساله تامین محصولات استراتژیکی مانند گندم، جو و ذرت هم با چالش جدیدی روبروست. زنجیره وابستگی این محصولات به آب و تبعات ناشی از آن نظیر کاهش تولید فراوردههای دامی و پرورش طیور، نکتهای است که نباید بدان بیتوجه بود. چنین وضعیتی لاجرم نهادهای مسوول را مجبور به واردات کرده که این مهم نیز با توجه به نرخ ارز، رانتهای مختلف و ...، مشکلات دیگری را هم در پی خواهد داشت. بنابراین لازم است تا از همین امروز و با استفاده از نظرات کارشناسی دقیق مساله کم آبی در کشور را که زنگ خطر آن تقریبا از دو دهه قبل به صدا در آمده، امروز با جدیت بیشتر و با دیدگاههای جدید و علمی مورد بررسی قرار داد.
منابع:
[1]. http://basin.ir/1399/12/25/Iran%20precipitation%20statistics
[2]. https://www.irna.ir/news/84285175/
[3]. https://www.bartarinha.ir/fa/news/634903
[4]. https://www.irna.ir/news/83445649
[5]. https://www.irna.ir/news/83736704
[6]. https://www.mehrnews.com/news/5216516
[7]. http://www.agriis.ir/browse/?keyword=%da%a9%d8%b4%d8%aa%20%da%af%d9%86%d8%af%d9%85%20%d8%af%db%8c%d9%85#
[8]. https://www.mehrnews.com/news/5178126