به گزارش خبرنگار ایرنا، قاسم حسنی روز شنبه ۲۲ خرداد مصادف با ۱۲ ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودکان در میزگرد تخصصی با عنوان مبارزه با کار کودک، با اعلام این موضوع که سال ۲۰۲۱ از طرف سازمان ملل متحد به عنوان سالِ مبارزه با کار کودک نامگذاری شده است، اظهار داشت: شکی نیست که کودکان اصلیترین دارایی یک کشور هستند و با هر نگرش سیاسی و ایدئولوژیک، برای رسیدن به یک جامعه مطلوب، توجه به کودکان ملیترین و بنیادیترین کار ممکن است.
وی با بیان اینکه کارِ کودک، یعنی درگیر نمودن کودکان در فعالیتهای اقتصادی که سبب محرومیت آنها از حقوق حقهشان شده و به طور معمول با آسیب و بهرهکشی همراه است، افزود: وقتی در جامعهای آسیب و کار کودک به شکل عام وجود دارد، با جامعهای مواجهیم که گروههای مختف اجتماعی آن در تنگنا و فشار و نابسامانی هستند.
این فعال اجتماعی با تاکید بر اینکه وضعیت کودکان یک کشور، آیینه تمام نمای وضعیت همه جمعیت کشور و سیاستگذاران آن است، درباره عملکرد انجمن حمایت از کودکان کار توضیح داد: انجمن با اشراف به این نکته که حمایت از کودکان جز وظایف دولتها و حکومتهاست، تصمیم گرفت با اتخاذ دو روش، گوشهای از کار را بگیرد؛ یکی ارایه خدمات مستقیم به کودکان گروه هدف که ما را از تئوری دادنِ خالی و گلایهمندی بی عمل، خارج کرد تا به نوعی برادریمان را ثابت کنیم و دوم این که با استفاده از تئوریهای بومی و بدون استفاده از ترجمه کتابی از فلان دانشمندِ فلان کشور، با استفاده از مختصات فکری، فرهنگی و اقتصادی جامعه خودمان کار را انجام دادیم.
مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار ادامه داد: انجمن با سه محور رویکردی فعالیتش را شروع کرد، اولین محور حمایت بود با نقطه ثقلِ مددکاری اجتماعی. مددکار، آدمها را فارغ از هرگونه نژاد، زبان، برچسب سیاسی و اجتماعی، قومیت و غیره، براساس حقوق انسانی افراد به رسمیت میشناسد. با همین نگاه بچهها را از چرخه کار و آسیب دور میکند و پشت میز آموزش مینشاند.
وی خاطرنشان کرد: اگرچه نگه داشتن مستمر بچهها در چرخه حمایتی و آموزشی کار سختی بود، چون کودکان کار در شرایط شکنندهای هستند و امکان خروجشان از چرخه آموزشی و حمایتی خیلی زیاد است و انجمن برای اطمینان از حضور بچهها، رویکردهای حمایتیاش را همواره ادامه میداد، البته به نحوی که گداپروری رخ ندهد و عزت، شأن و کرامت کودکان پایین نیاید. دومین محور، آموزش است، که در این محور اگرچه فراگیرترین بخش آن سوادآموزی است، اما تنها به سوادآموزی محدود نمیشود و آموزش را به معنای توانمندسازی بچهها در حوزههای مختلف میبینیم. محور سوم فعالیتهایمان هم ترویج است.
او اضافه کرد: سیاستهای کلانِ حکومتی اگر منطبق با منافع کودکان و اولویت بخشی به کودکان نباشد، هزاران انجمن هم نمیتوانند کودکان را نجات دهند. یعنی اگر اتفاقات ساختاری شکل نگیرد، ما حتی اگر بتوانیم روزی کار کودکان را حتی به صفر هم برسانیم، این اتفاق مثل یک بیماری دوباره برمیگردد. محو پایدار کار کودک، مستلزم یک اراده ملی و جهانی است که همه ارکان جامعه از نهادهای حاکمیتی و دولتی گرفته تا تشکلهای غیردولتی، کارفرمایان و مردم باید برای آن تلاش کنند تا در نهایت بچهها نه تنها از چرخهی کار، بلکه از همه آسیبها دور شوند.
حسنی در خصوص عملکرد انجمن حمایت از کودکان کار در طول دو دهه اخیر بیان کرد: انجمن در سالهای گذشته خدمات مختلفی را به ۱۳ هزار کودک ارایه کرده است. البته این بدان معنا نیست که همه این کودکان به مدارج علمی عالی رسیدند، به طور طبیعی سطح اثرگیری کودکان با یکدیگر مختلف است، ولی از میان کودکان نسل اول انجمن، تعدادی مشغول تحصیل در دانشگاهها هستند. اینکه میبینیم کودکی که الفبا را در انجمن آموخت، امروز در حال تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد است یا دیگر بچههای ما در دانشگاههای مختلف دنیا، در اروپا و اقیانوسیه تحصیل میکنند، پس میبینیم که انجمن اثربخشی مستقیمی هم بر زندگی کودکان داشته است.
او افزود: البته که این اثر بخشی نه فقط مختص خود کودکان، که در خانوادههایشان نیز شکل گرفت. بچههای زیادی وقتی به انجمن آمدند، خواهر و برادرانشان را از چرخهی کار خارج کردند، یا اگر به طور فرهنگ ازدواج زودهنگام در خانوادهی آنها وجود داشت، خود بچهها کمک میکردند که خواهرانشان در سنین ده، یازده سالگی ازدواج نکنند. ما هر رفتاری در جامعه داشته باشیم، بازتولید میشود، همانطور که اگر به جای انجمن حمایت از کودکان کار، یک نهاد آسیبزا ایجاد شود، بدون شک بر روی جامعه اثر میگذارد. با این وجود ما زمانی میتوانیم بگوییم به اثربخشی نهایی دست یافتیم که به محو پایدار کار کودک برسیم.