کاهش محسوس میزان بارندگی از ابتدای سال جاری و افزایش گرمای هوا پدیده خشکسالی در کشور را در کانون توجه قرار داده و نشان میدهد در صورت عدم توجه به منابع تجدید پذیر آب در کشور، در آینده نه چندان دور با بحران جدی به نام خشکسالی و کم آبی مواجه هستیم. نتایج تحقیقات و مطالعات اخیر نشان میدهد که قبل از انجام هر کاری باید نوع رویکرد به مساله مدیریت آب در ایران را تغییر داد. در همین رابطه پژوهشگر ایرنا گفتگویی را با «مجید رمضانی مهریان» عضو هیات علمی گروه مطالعات محیطی، پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت) انجام داده که مشروح آن را با هم میخوانیم:
ایرنا: تعریف شما از خشکسالی چیست؟
رمضانی: در متون علمی تنوع تعاریف از خشکسالی بسیار زیاد است. در یک تعریف کلی خشکسالی به حالتی اطلاق میشود که بارندگی کمتر از میانگین بلندمدت باشد و این امر منجر به کمبود آب شود. خوب این یک تعریف کلی است و لازم است با دقت بیشتر به جزییات پرداخته شود. برای مثال ممکن است در منطقهای بارندگی کمتر از میانگین سالانه باشد ولی کمبود در بخش تأمین منابع آب احساس نشود. و حتی ممکن است عکس این موضوع رخ دهد یعنی بارندگی بالاتر از میانگین بلندمدت باشد ولی کمبود آب وجود داشته باشد؛ و یا ممکن است بارندگی کمتر از میانگین بلند مدت باشد ولی با بهرهکِشی از منابع آب زیرزمین، کمبودها را جبران کنیم. در بسیاری از موارد در تعریف خشکسالی توجهای به حق آبه بوم سازگانها و وضعیت محیط زیست نمیشود. بر این اساس ما باید با نگاه دقیقتر به مفاهیمی مانند خشکسالی آب و هوایی، خشکسالی هیدرولوژیکی، خشکسالی زراعتی و خشکسالی اقتصادی- اجتماعی توجه داشته باشیم. در تعریف خشکسالی آب و هوایی صرفاً به میزان بارندگی توجه میشود و معمولاً آستانههایی از میزان بارش (مانند میانگین بلند مدت) را برای یک محدوده خاص در نظر میگیرند. اگر بارندگی از آن آستانه کمتر بود به معنی خشکسالی آب و هوایی است. خشکسالی هیدرولوژیکی به دورهای گفته میشود که جریانهای آب در یک نظام مدیریت منابع آب ناکافی باشد یا حجم روانآبها و منابع آب زیرزمین از میانگین بلند مدت کمتر باشد. خشکسالی زراعتی هم به وضعیت تامین منابع آب در کشاورزی توجه دارد. و نهایتاً خشکسالی اقتصادی- اجتماعی به تأثیر کمیت و کیفیت منابع آب بر روابط اقتصادی و اجتماعی در جوامع انسانی مربوط میشود. در انواع مختلف خشکسالی که عنوان شد تعیین درجه خشکسالی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که متأسفانه کاری است بسیار پیچیده که روش جامع و معینی برای آن وجود ندارد. نکته حائز اهمیت دیگر این است که میان خشکسالی و خشکی باید تفاوت قائل شد. حدود ۶۵ درصد از مساحت کشور ما در اقلیم خشک واقع شده است.
ایرنا: ایران در قیاس با سایر کشورهای جهان به لحاظ مصرف سرانه آب چگونه است؟
رمضانی: بر اساس داده های بانک جهانی میزان سرانه آب شیرین تجدیدپذیر در ایران در سال ۲۰۱۷، معادل ۱۵۹۲ متر مکعب در سال بوده است. البته این شاخص متاثر از افزایش جمعیت و تغییرات رژیم های بارش در یک روند نزولی قرار دارد. برای مثال حدود ۵۰ سال پیش میزان سرانه آب در دسترس در ایران بالای ۴ هزار متر مکعب بوده است. خوب این عدد میانگین هست و باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که در قسمت های عمده کشور مقدار سرانه آب تجدیدپذیر بسیار پایین تر از این میزان است. جالبه که بدانید میانگین جهانی این شاخص حدود ۷هزار متر مکعب است. خوب با توجه به این نکات میتوانیم به اهمیت سرانه مصرف آب پی ببریم. در خصوص سرانه مصرف، معمولا به سرانه مصرف آب شرب توجه میشود در صورتی که بهتر است سرانه مصرف آب در تمامی بخشها (سرانه مصرف کل) مد نظر قرار گیرد. در بخش مصرف خانگی مصرف سرانه رو حدود ۲۰۰ لیتر در روز اعلام میکنند که از بسیاری از کشورها بالاتر است. شاید بخشی از آن به دلیل توزیع غیر اصولی آب شرب و بازار مصرف باشد. در خصوص سرانه مصرف در بخش کشاورزی و صنعت نیز اعدادی دقیق و قابل اتکایی در دسترس نیست یا شاید من اطلاع کافی در این زمینه ندارم، ولی با توجه به روند کاهشی در ذخایر آب شیرین کشور میتوان ادعا کرد سرانه مصرف آب در ایران از سرانه آب تجدید پذیر بیشتر است و این یعنی فاجعه.
ایرنا: چند درصد از مصرف آب در مصارف خانگی و چند درصد در مصارف صنعتی و کشاورزی است؟
رمضانی: مطابق آمارهای موجود بیش از ۹۰ درصد از منابع آب در ایران در بخش کشاورزی، حدود ۸ درصد در بخش خانگی و کمتر از ۲ درصد در بخش صنعت مصرف میشود (میانگین جهانی مصرف آب در بخش کشاورزی حدد ۷۰ درصد است). مصرف بالای آب در بخش کشاورزی در نتیجه حمایت بی قید و بند از این حوزه در راستای تأمین امنیت غذایی و افزایش درآمدهای غیر نفتی کشور بوده است. برآیند سیاست های مدیریتی در حوزه کشاورزی مانند آب و برق یارانهای در این حوزه انگیزه ای برای افزایش کارایی تولید باقی نگذاشته و ما شاهد هدر رفت بخش قابل توجهای از منابع آب کشور در این بخش هستیم. میانگین راندمان آبیاری در ایران از بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم پایینتر است (حدود ۴۰ درصد). در سالهای اخیر تلاش هایی برای بهبود راندمان آبیاری در قالب اعطای تسهیلات به کشاورزان برای توسعه روشهای نوین آبیاری شده است. ولی متاسفانه باید بگویم این اقدامات تنها منجر به افزایش تولید شده و از فشار وارده بر منابع آب چیزی کم نشده است. دلیل این امر آن است که آب صرفهجویی شده توسط کشاورزان با انگیزه مالی صرف تبدیل کشت دیم به آبی و یا کشت محصولات آب بر شده و نه احیای منابع آب. در بخش کشاورزی، کنترلی بر میزان مصرف آب در کشور وجود ندارد و میتوان گفت ما در این حوزه دچار تراژدی استفاده از منابع مشترک هستیم. در یک دشت کشاورزی زمانی که دولت میزان مصرف آب را کنترل نکند طبیعی است که هر کدام از کشاورزان تمایل دارند بدون وجود انگیزه ای برای افزایش راندمان آبیاری حداکثر استفاده را از منابع آب داشته باشند. بر این اساس و با توجه به وضعیت منابع آب زیر زمینی و دبی رودخانههای کشور بسیاری از مناطق کشورمان سالهاست که با خشکسالی هیدرولوژیکی مواجهاند و هر چه میگذرد شدت این خشکسالی بیشتر میشود و البته که هزینههای گزاف آنرا خواهیم پرداخت.
ایرنا: برای مقابله با خشکسالی چه راهکارهایی وجود دارد؟
رمضانی: متاسفانه باید بگویم بحران آب در ایران به طور عمده ریشه در برنامهریزی و مدیریت ناکارآمد این حوزه دارد. ما هنوز داریم روش غلط گذشته را ادامه میدهیم. رویکرد غالب رویکرد سازهای است و با وجود اینکه عدم کارآیی این رویکرد سالهاست آشکار شده اما همچنان ادامه دارد. احداث سدهای جدید، و اجرای پروژههای کلان انتقال آب در سالهای اخیر شاهد این ادعاست. این در حالی است که در بخش کشاورزی هنوز روش غالب آبیاری روش غرقابی است، بودجههایی که برای اجرای سیستمهای جمعآوری و تصفیه فاضلاب میشود و یا برای اصلاح الگوی کشت در نظر گرفته میشود در مقابل بودجههای کلان پروژههای انتقال آب ناچیز است. اگر از من بپرسید میگویم مهمترین اقدامات مقابله با بحران آب در ایران بهینهسازی مصرف آب در بخش کشاورزی همزمان با جلوگیری از توسعه بیشتر کشاورزی است. احیای منابع آب زیرزمینی و جلوگیری از خشک شدن تالاب ها و رودخانه ها باید در اولویت باشد. تا جای ممکن باید در هر سه بخش کشاورزی، خانگی و صنعت مصرف آب را کاهش دهیم تا شاید بتوانیم در چند دهه آینده تا حدودی منابع آب سطحی و زیرسطحی را احیا کنیم. همچنین وقت آن رسیده که سیاستمداران ما پدیده تغییر اقلیم را جدی بگیرند و در حوزه مدیریت ریسک بلایای مرتبط با آب نیز، رویکرد تابآوری باید جایگزین رویکرد سازهای شود.