تهران- ایرنا- روزنامه اعتماد در گفت وگویی آورد: با توجه به اتهام‌ها و افتراهایی که تاکنون متوجه آقای رییسی شده‌بود، اروپایی‌ها و امریکایی‌ها نشان دادند که آماده عقب‌نشینی از مواضع پیشین خودشان هستند. از زاویه ملی اگر نگاه کنیم، این سکوت و انعطاف یک تحول مثبت محسوب می‌شود.

در گزیده گفت و گوی ۲ تیر ۱۴۰۰ روزنامه اعتماد با سید حسین ملائک سفیر پیشین ایران در جمهوری خلق چین آمده است: اظهارات سید ابراهیم رییسی، رییس‌جمهور منتخب، در نخستین نشست خبری‌اش با واکنش‌های گسترده‌ای در میان رسانه‌های خارجی و گمانه‌زنی‌ها در مورد رویکرد سیاست خارجی ایران در دوران دولت سیزدهم مواجه شد. با «سیدحسین ملائک»، سفیر پیشین ایران در جمهوری خلق چین درباره این واکنش‌ها و رویکرد احتمالی دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی گفت‌وگو کردیم.

با توجه به اظهاراتی که رییس‌جمهور منتخب اسلامی ایران در نشست خبری روز دوشنبه خود داشتند، به تصور شما در حوزه سیاست خارجی انتظار چه نوع رویکردی باید در دستگاه سیاست خارجی سید ابراهیم رییسی داشته‌ باشیم؟

حرف زیادی در خصوص رویکرد آینده سیاست خارجی کشور در این نشست خبری مطرح نشد و برداشت چندانی نمی‌توان از سیاست‌های دولت آینده در این حوزه داشت.

ممکن است جواب‌ها چندان مفصل نبودند، اما سوال‌ها و دغدغه‌های زیادی مربوط به سیاست خارجی مطرح شد.

بگذارید من به جای پرداختن به سوال و جواب‌ها، از روی مواضع و واکنش‌های پس از مصاحبه جواب سوال شما را بدهم. یکی از موضوعاتی که برای من جالب بود موضع بسیار آرام و منعطف امریکا و اتحادیه اروپا در مورد شخص رییس‌جمهور بود. با توجه به اتهام‌ها و افتراهایی که تاکنون متوجه آقای رییسی شده‌بود، اروپایی‌ها و امریکایی‌ها نشان دادند که آماده عقب‌نشینی از مواضع پیشین خودشان هستند. از زاویه ملی اگر نگاه کنیم، این سکوت و انعطاف یک تحول مثبت محسوب می‌شود، چرا که طرف مقابل مجبور است برای ادامه همکاری با چنین فردی که الان رییس‌جمهور ایران شده است گام اول را در انعطاف و عقب‌نشینی بردارد.

لزومی ندارد که آنان این انتخاب را تبریک بگویند بلکه سکوت یا عدم موضع‌گیری منفی رسمی کفایت دارد که این تحلیل معتبر باشد که آمادگی تعامل و همکاری با دولت جدید دارند. دو تحلیل در این زمینه وجود دارد. نخست اینکه طرف مقابل در واقع یک رقابت جدی را میان خود و دولت‌هایی که به صورت بالقوه می‌توانند همکاری دولت جمهوری اسلامی ایران باشند، تصور کرده است. آنها اگر احساس کنند که اگر نیرویی که در ایران سر کار آمده قدرت اجماع‌سازی و ائتلاف با قدرت‌هایی همچون چین و روسیه دارد، اگر بخواهند بر مواضع خودشان پافشاری کنند، در واقع صحنه را خودشان خالی کرده‌اند و خودشان فرصت‌های‌شان در ایران را از دست داده‌اند.

تحلیل دیگر را می‌توان در صحبت‌های جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رییس‌جمهور امریکا مشاهده کرد. استدلال او این است که قصد امریکا جابه‌جایی قدرت و تعیین حاکم برای ایران نیست و اگر بخواهد وارد تعیین و انتخاب شخصیت‌ها و افراد برای تعامل شود، جز اینکه فرصت از دست برود و به اهدافش نرسد، نتیجه دیگری نخواهد داشت. این نخستین تحول مثبت در عرصه بین‌المللی است و یک برد برای جناحی است که الان توانسته است حکومت را در ایران در دست بگیرد.

فرمودید که طرف‌های مقابل آمادگی انعطاف و چشم‌پوشی و عقب‌نشینی نشان داده‌اند، آیا چنین رویکردی از اظهارات آقای رییسی هم احساس می‌شد؟

اظهارات آقای رییسی در مورد حقوق بشر در غرب و انتقاد تند ایشان، مساله تازه‌ای نیست، بخشی از ادبیات سیاست خارجی‌مان از اول انقلاب بود. این اظهارات را آقای ظریف هم گفتند، میرحسین موسوی هم در سازمان ملل متحد مطرح کردند، مقام معظم رهبری هم در دوران ریاست‌جمهوری‌شان گفته ‌بودند، این رتوریک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که غربی‌ها وضع حقوق بشری‌شان چندان قابل قبول نیست و در جایگاهی نیستند که از ما انتقاد کنند.

این نرم استدلال سیاست خارجی ما در دوران پس از انقلاب بود. اما ارزیابی من از صحبت‌های آقای رییسی این است که تیم مشاور سیاست خارجه ایشان هنوز غنای لازم چندوجهی برای پاسخگویی در مقابل سوال‌های سیاست خارجی ندارند. دو نمونه از اظهارات ایشان نشان از عدم آمادگی یا مشاوره نادرست در پاسخگویی به سوالات بود؛ یکی اینکه وقتی در مورد ملاقات با مسوولان امریکایی سوالی مطرح شد، ایشان می‌توانستند بسیار بهتر از این پاسخ بدهند و کاری نکنند که دست و پای خود را با یک جواب یک کلمه‌ای و صریح ببندند.

البته خب هنوز دولت تشکیل نشده است، تجربه کافی وجود ندارد و تیم مشورت‌دهنده‌ای که باید این ظرافت‌ها را تشخیص بدهد یا پیش‌بینی کند، هنوز تشکیل نشده است. دومین مطلبی که جلب‌توجه کرد، زمانی بود که خبرنگار از او پرسید آیا شما معتقدید زمانی که همه تحریم‌های دوران ترامپ برداشته ‌شد باید به میز مذاکره برگردید، به اعتقاد من، طعنه و کنایه موجود را متوجه نشدند که سوال مرتبط به تحریم‌های علیه شخص ایشان است.

شما در سال‌های گذشته یکی از منتقدان برخی رفتارهای سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم بودید، یکی از موضوع‌های مهم انتخابات اخیر هم همین انتقادها از رفتار دولت در سیاست خارجی بود. آیا فکر می‌کنید حالا که یکی از منتقدان قدرت را در اختیار گرفته است، شاهد تحول جدی خواهیم بود و آیا تصور می‌کنید زمینه‌هایی که باعث انتقاد افرادی مانند شما یا نامزدهای دیگر ریاست‌جمهوری می‌شد در دولت آینده برطرف می‌شود؟

از نظر من یک رویارویی مستمری وجود دارد که اصطلاحا در زبان انگلیسی به آن Dogfight گفته می‌شود، با این روشی که از شش، هفت ماه پیش از سوی دولت ایران در پیش گرفته ‌شد، به ویژه با تصویب قانون موسوم به «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» و استمرار تهاجم‌هایی که در منطقه به منافع امریکا انجام می‌شود و آنچه در غزه اتفاق افتاد، طرف مقابل احساس می‌کند که در این رویارویی مستمر به مرحله‌ای رسیده‌اند که تصمیم به کوتاه آمدن گرفته‌اند. برداشت من این است که در این رویارویی مستمر «اگر» طرف مقابل کوتاه بیاید و در این فضا احساس کند که باید با انتخاب رییس‌جمهور جدید اجازه بدهد که ایران گامی به پیش بگذارد، نه اینکه احساس کند که باید فشار بیاورد ایران عقب برود، آنگاه شاهد فضای جدیدی خواهیم بود که تحول‌آفرین است.

طرف‌های مقابل ایران به این نکته فکر می‌کنند که اگر نتوانند در سرمایه‌گذاری و فناوری در ایران به دلیل موانعی که برای خودشان ایجاد کرده‌اند جایی باز کنند و برای همیشه فرصت تعامل با ایران را از دست بدهند، در نتیجه ممکن است تصمیم بگیرند اندکی از مواضع خود عقب‌نشینی کنند که ایران را به عنوان یک قدرت بزرگ به دیگران واگذار نکنند.

اگر این موضوع را بپذیریم که تحریم‌ها بتوانند دوباره به عنوان مانع اصلی توسعه اقتصادی و معیشت مردم در ایران ادامه پیدا کنند، کمی موضوعیتش را از دست می‌دهند. اگر از کلان سیاست نگاه کنیم با دو دیدگاه کاملا متضاد مواجه هستیم. تحلیلی که می‌گفت باید تحریم‌ها رفع شود و اگر تحریم‌ها رفع شود هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم، حرف بدی نبود، اشتباه نبود و بسیاری از مسائل جاری کشور هم با تحریم‌ها مرتبط بود. اما تحلیل متضاد این است که تحریم‌ها می‌تواند عامل آسیب زدن به منافع کشورهای تحریم‌کننده باشد و در نتیجه می‌توان با دیدگاهی کاملا متفاوت تصور کرد که ممکن است فرصت‌های تازه‌ای برای کشور در این حوزه ایجاد می‌شود. حالا ممکن است اگر گشایشی از این طریق ایجاد شود یک شخص یا جناح ناراحت شود که فرد دیگری موفق شده است اما در چارچوب نگاه ملی و کسی که از بیرون نگاه می‌کنم، می‌بینم که ممکن است چنین رویکردی بتواند طرف مقابل را وادار به عقب‌نشینی از فشارها کند.

خبرگزاری رویترز در تحلیلی نوشته‌ بود که یکدست‌تر شدن حاکمیت در ایران نگرانی کشورهای عربی منطقه از تهدید ایران را کمتر می‌کند و باعث می‌شود کمتر از گذشته برای توافق ایران و غرب مانع ایجاد کنند. فکر می‌کنید چنین تحلیلی درست باشد؟

تا به امروز این دیدگاه وجود داشت که دوگانگی حاکمیت در ایران و رویارویی دولت و نهادهای دیگر می‌تواند عاملی باشد که جلوی توافق و تفاهم را بگیرد. این تحلیل کلاسیک داخل ایران است. من از این دیدگاه نگاه می‌کنم که کشورهای عربی منطقه و اسراییل از یک نوع سیاست حداکثری در مقابل ایران حمایت می‌کردند و هماهنگ بودند. انواع و اقسام تحریم‌ها، فشارهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و حتی نظامی در این سیاست حداکثری دنبال می‌شد.

الان ما شاهد یک اتفاق جدید هستیم. اما امروز آقای نفتالی بنت که به عنوان نخست‌وزیر اسراییل برگزیده شده است، موضوع اول سیاست خارجی‌اش را به عنوان ایران انتخاب نکرده است، بلکه اولویتش را کار با حزب دموکرات امریکا برای تلاش جهت فهم سیاست‌های آنها قرار داده است. در نتیجه در سیاست کلان دنیا یک رویکرد جدید در امریکا روی کار آمده است، یک‌سری نظرها و رویکردهایی دارد، چرا که سیاست‌های قبلی به صلح و ثبات و توفیقی نرسیده است. نظرات دولت جدید امریکا با سیاست‌های دولت قبلی امریکا همخوانی ندارد.

سیاست‌های قبلی شامل فشار، تحریم و درگیری و حتی تروریسم بود. سیاست جدید شامل تعامل، کار با یکدیگر و انگیجمنت می‌شود. عرب‌های جنوب خلیج فارس و اسراییل وقتی می‌بینند سیاست تعامل حاکم شده است، قطعا درست است که از اهداف و سیاست‌های اصلی خود کنار نمی‌آیند، اما ضرورتا مجبورند یک‌سری سیاست‌ها را تغییر دهند، سلاح‌ها را زمین بگذارند و یک‌سری رویکردها را تغییر بدهند.

به همین دلیل است که می‌گویم صحبت رییس‌جمهور مبنی بر نفی قاطعانه هرگونه مذاکره با رییس‌جمهور امریکا اظهارنظر درستی نبود و مشاوران ایشان کار اشتباهی کرده‌ بودند.

شما در جواب سوال من در مورد انعطاف ایران گفتید که رتوریک و ادبیات سیاست خارجی ایران تغییر نکرده و نمی‌کند. پس فکر می‌کنید که چارچوب سیاست خارجی کشور چگونه می‌تواند با چهار دولت قبلی و دوره‌های وزارت علی اکبر ولایتی، کمال خرازی، منوچهر متکی، علی‌اکبر صالحی و محمدجواد ظریف متفاوت باشد؟

من امیدوارم که وزیر خارجه بعدی، دست‌کم وزیری باشد که تولید مشکل و تشنج نکند و موضع‌گیری‌های کارشناسی‌نشده نداشته باشد. بقیه مسائل کلان سیاست خارجی در ایران در نهادی واحد تصمیم‌گیری می‌شوند و وزیر خارجه مجری است. در نتیجه ضرورتا بهترین ویژگی وزیر خارجه بعدی باید این باشد که دست‌کم ایجاد مشکل و مانع جدید نکند.

من برای سالنامه روزنامه اعتماد نوشتم که در آن چارچوب عملکرد سیاست خارجی ایران در ۴۰ سال گذشته را بررسی کردم. چه آنچه پرتلالو و درخشان بود، مانند عملکرد آقای ظریف و چه آنچه خیلی محافظه‌کارانه بود مانند آقای ولایتی، اگر در مجموع بخواهیم روی ترازو قرار دهیم تفاوت چندانی باهم نداشتند. این سیاست خارجی از ۱۳۶۰ تاکنون روی یک ریل حرکت کرده است و مقدار کمی نوسان داشته است. این وسط تعدادی از افراد فقط تولید تنش و تشنج کرده‌اند.

اگر وزیر خارجه‌ای که می‌خواهد در دولت آینده انتخاب شود چند ویژگی مهم داشته ‌باشد می‌تواند روی همین ریل ثابت عملکردی بهتر و موفق‌تر داشته‌ باشد. نخستین مساله این است که فرد جدید نخواهد خودش را برتر و بهتر از آقای ظریف معرفی کند و رقابت فخرفروشانه‌ای با سلفش داشته ‌باشد. آدمی نباشد که ادعا کند از فلسطینی‌ها فلسطینی‌تر است و سوم فردی نباشد که ادعا کند که قرار است در مقام وزیر خارجه شاخ غول را بشکند و همه مشکلات مملکت را یکجا حل‌ و ‌فصل کند.

پیش‌بینی خاصی از انتخابات آقای رییسی برای وزارت امور خارجه دارید؟

احساس من این است که رویکرد محافظه‌کارانه ایشان و آدم‌هایی که خیلی افراطی و تند باشند مورد انتخاب قرار نگیرند. در مجموع ۵-۶ وزیر خارجه که تاکنون در ایران داشتیم، آقای ولایتی قدرت اجماع‌سازی داخلی زیادی داشتند که به نتیجه‌گیری در سیاست خارجی کمک می‌کرد، در برابر آقای خرازی اساسا از این توانایی بی‌بهره بودند. اجماع‌سازی داخلی نوعی محافظه‌کاری و انعطاف نیاز دارد تا افرادی که در سیاست خارجی به گنده‌گویی علاقه دارند. از میان نام‌هایی که تاکنون مطرح شده است نام آقای علی باقری کنی، بیشتر به رویکردها و سلایق آقای رییسی نزدیک است.

منبع: روزنامه اعتماد