شرفالزمان حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی در «شادیآباد» تبریز دیده به جهان گشود. البته در خصوص محل تولد قطران، نظرات مختلفی ارایه شده است، اما خود شاعر در بیتی از شعرهایش ولادت خود را به شادی آباد که از منطقه های نزدیک تبریز است، نسبت داده است، آنجا که میگوید:
خدمت تو هم به شهر اندر کنم بر جان غم گر چه ایزد جان من در شادی آباد آفرید
وی همچنین از طبقه دهقانان بود که از دهقانی به شاعری رسیده بود. وی در این خصوص مینویسد:
یکی دهقان بدم شدم شاعر زنادانی مرا از شاعری کردن تو گرداندی به دهقانی
ناصرخسرو قدیمی ترین نویسندهای است که در خصوص این شاعر تبریزی مطالبی ارایه کرده است، وی در ۴۳۸ قمری در تبریز با قطران تبریزی دیدار و گفت وگو کرد. در خصوص این دیدار در سفرنامه ناصرخسرو آمده است: «در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک میگفت، اما زبان فارسی نیکو نمیدانست. پیش من آمد، دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید، با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من بخواند.»(۱) در حقیقت نوشتههای قطران با عناصر و اصول زبان ترکی همخوانی داشته است.
آثار و تالیفات
آثار قطران عبارتند از دیوان اشعار وی که شامل قصاید، ترجیعات، رباعیات و غزلیات است و بیش از هشت هزار بیت هستند. دیوان قطران غیر از ارزش شعری و ادبی، از ارزش تاریخی نیز برخوردار است زیرا تنها منبعی به شمار می رود که نام بسیاری از شاهان، وزیران و سرداران گمنام منطقه را در خود جای می دهد. سید حسن تقیزاده در این زمینه مینویسد: «دیوان قطران پر است از اشاره های تاریخی از یک طرف و لغات فارسی قدیم و فصیح از طرف دیگر که فواید آن از وصف خارج است به حقیقت اگر قطران و قصائد غرای او نبود از ابونصر مملان چه خبری در صحیفه تاریخ (جز اندک) به ما رسیده بود و در واقع همانطور که اتابک ابوبکر بن سعد شیرازی را شعر سعدی جاودانی کرد. مملان و فضلون و بعضی امرای دیگر آذربایجان …. نیز زنده قطراناند» (۲)
بعضی از معروف ترین سلاطین معاصر قطران که از طرف این شاعر مورد مدح و ستایش قرار گرفتهاند عبارتند از: امیرابوالحسن علی معروف به لشکری که از سال ۴۳۵ تا ۴۴۰ قمری فرمانروای گنجه بود، امیر سیفالدوله و شرف المله ابومنصور وهسودان بن محمد روادی معروفترین پادشاه روادیان است(قطران در بازگشت از گنجه به خدمت او پیوست)، ابونصر محمد پسر ابی ابومنصور وهسودان معروف به «مملان»، فضلونبن ابی السوار و ابودلف شاه نخجوان که از نژاد عرب و از خاندان شیبانی بوده است. (۳)
این شاعر نامدار علاوه بر دیوان و مدح پادشاهان اثر مهم و ارزنده دیگری به نام لغتنامه یا «تفاسیر فی لغه الفرس» دارد. او که فعالیت ادبی را از جوانی آغاز کرد، در اوج شکوفایی، همت و استعداد خود را در مسیر ترتیب لغت نهاد. نخستین بار نام اصلی کتاب قطران در کتاب حاجی خلیفه آمده است. بنابر اطلاعاتی که او میدهد، نام کتاب قطران «تفاسیر فی اللغة الفرس» است. در تحقیقات دورههای بعدی، لغت قطران یا همان «تفاسیر فی اللغة الفرس» کوتاه شده و «تفاسیر» نامیده شد. امروز از لغت نامه قطران، اثری موجود نیست، در حالیکه از جمله قدیم ترین لغتنامههایی به شمار می رود که تاکنون به نگارش درآمده است. تا جایی که شاید بتوان گفت اسدی طوسی، در نوشتن «لغت فرس» نیم نگاهی نیز به لغت نامه قطران تبریزی، داشته است.
او مدتی هم در بلخ میزیسته و منظومه قوسنامه را در آن جا به نام امیراحمدبن قماج حاکم بلخ از امیران سلطان سنجر به نظم کرد. در ۱۳۹۹ خورشیدی آثار منتخب قطران تبریزی به شکل موزون به زبان آذری با همکاری رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در باکو ترجمه و چاپ شد.
این آثار از طرف «میرجلال ذکی» محقق، شاعر و مترجم فرهیخته جمهوری آذربایجان به صورت موزون و شعر به زبان آذری ترجمه شده و در ۲۱۲ صفحه و در انتشارات نافتا پرس باکو به زیور طبع آراسته و پیشگفتار این کتاب نیز به قلم میر جلال ذکی نوشته شده که در آن اطلاعاتی درباره زندگی و سبک اشعار و دیدگاه اندیشمندان در خصوص قطران تبریزی جای گرفته است. مترجم کتاب از نوشتههای دانش پژوهان و ادیبان ایرانی همچون سعید نفیسی، فروزانفر، بیگدلی و… استفاده کرده و در پایان کتاب فرهنگ لغات فارسی و عربی ارایه شده است.
درون مایه اشعار تبریز
قطران تبریزی شاعری توانا و نیکو سخن بود، غزل های او به روانی و دل انگیزی ممتاز است. یکی از وجوه اهمیت قطران از آن جهت است که وی نخستین فردی بود که در آذربایجان به پارسی دری آغاز به سخنوری کرد و پیشوای شاعران آن سامان شد. در واقع وی در سده پنجم هجری در آذربایجان و اران سرودن شعر به زبان دری را آغاز کرد؛ چنان که او خود نیز در بیتی به این که سرسلسله شاعران آذربایجان به شمار می آید، افتخار کرده است.
سبک قطران بیشتر به سبک فرخی و عنصری متمایل و بازتاب افکار این ۲ شاعر در آثار او بسیار است. او مانند همه شاعران آن عصر در فنون ادبی قوی دست بوده و احتمالا از رشتههای حکمت نیز آگاهی داشته اما روح وی کمتر از اینگونه معلومات فلسفی متاثر شده است. روی هم رفته نفوذ خیالات شاعرانه در وی بیشتر بود؛ به همین جهت، افکارش به سادگی مایلتر و غور و عمق آنها کمتر است.
شعر او به طور کلی روان است و توجه به صنایع متعدد به خصوص در قصیده که از مختصات شعری غالب همدورههای اوست، کمتر باعث شد تا آسیبی به فصاحت کلام او وارد شود. اشعار قطران از یک طرف به دلیل روانی و پیروی وی از شاعران عهد سامانی و همچنین به علت مشابهت نام ممدوح او و رودکی، بارها و بارها با اشعار پدر شعر پارسی، رودکی، اشتباه گرفته شده است.
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته قطران تبریزی این است که یک سده پیش از آنکه شعر دری در اصفهان، کرمان و شیراز سر برآورد، وی، نظامی، خاقانی و صدها شاعر دیگر در آذربایجان و آران، همزمان با خراسان، شعر فارسی را به شکوه رسانده بودند. در واقع شعر قطران، آیینه تاریخ است. او علاوه بر زلزله تبریز یک واقعه بزرگ را روایت کرده است: حمله ترکان غز به آذربایجان و از آن به عنوان بلایی بزرگ برای ایران یاد کرده که آیینه تاریخ آذربایجان در سده حساس پنجم است. نکته مهم در شعر قطران، ایرانیت غلیظ و ایرانگرایی اوست. قطران از ایران و گذشته باستانی ایران به نیکی یاد می کند و از ضعف ایران مینالد. همچنین تواتر استفاده از کلمه ایران در شعر قطران تبریزی، ارزش تاریخی دارد. او قصیدهای در توصیف ساسانیان سروده است.
خاموشی:
سرانجام این شاعر نامدار در ۴۶۵ قمری دیده از جهان فروبست، درباره سال وفات قطران تبریزی، بدیعالزمان فروزانفر به نقل از مجمعالفصحا، نوشته است «از قصائدی که قطران در مدح فضلون و اشاره به بازگشت وی از استرآباد که در زمان دولت ملکشاه ما بین ۴۶۵ و ۴۸۵ واقع گردیده، میسراید، می توان دریافت که وی پس از این سال هم زنده بوده است.»(۴) به هر حال این شاعر توانا در مقبرةالشعرا در کوی سرخاب تبریز به خاک سپرده شد.
منابع:
۱- ناصر خسرو قبادیانی، سفرنامه ناصر خسرو، با حواشی محمد دبیر سیاقی، انجمن آثار ملی، تهران، ۱۳۵۴، صص۸-۹.
۲- قطران تبریزی، دیوان شعری، انتشارات ققنوس، تهران، ۱۳۶۲، ص۱۶
۳- جمالالدین فقیه، آتورپاتکان (آذربایجان و نهضت ادبی)، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، تهران، ۱۳۴۶، صص۲۲۲-۲۲۷.
۴- بدیعالزمان فروزانفر، سخن سخنوران، نشر خوارزمی، ۱۳۵۰، ص۵۰۰.