به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، نوجوانی یکی از پیچیدهترین دوران زندگی هر انسانی پس از نوزادی است؛ مرحلهای که رشد جسمانی، فیزیولوژیکی و روان شناختی، کودک دیروز را دستخوش تغییراتی میکند تا بحران هویت را پررنگتر از هر زمان و سن و سال دیگری تجربه کند. این مساله با دورهای از زندگی همزمان است که فرد به لحاظ اجتماعی آماده پذیرش مسئولیت های مختلفی میشود که این امر تاثیرات روانی و عاطفی را به دنبال دارند. دوره نوجوانی دوره گذار از کودکی به بزرگسالی است که مختصات آن باید در نگارش رمان لحاظ شود و همین امر بر اهمیت رمان نوجوان میافزاید.
آنچه در این نوع رمان حائز اهمیت است درک این مساله است که نوجوان در همان دنیای پر از خشونت، بیماری و مرگی زندگی می کند که بزرگسال. با این تفاوت که او نخستین مواجهه های جدی خود را با این مشکلات از سر میگذراند. کمی تا قسمتی معمولی هم روایت موقعیت دشوار یک نوجوان در مواجهه با سرطان، تبعات درمان و تغییرات فیزیکی ناشی از روند درمان از یک سو و تلاش برای برخورداری از موقعیتی عادی در میان گروه همسالان در بازگشت به مدرسه است.
نورا لوی شخصیت اصلی داستان بعد از ۲ سال دست و پنجه نرم کردن با سرطان خون آماده برگشتن به «دنیای واقعی» یعنی دبیرستان است. اما همکلاسیهایش با او طوری رفتار می کنند که انگار هر لحظه قرار است بشکند. در این داستان علاوه بر نورا، احساسات نوجوانی دانش آموزان یک مدرسه در مواجهه با همکلاسی بیمارشان نیز روایت میشود.
این دقیقا از آن نوع تکلیفهایی بود که همیشه ازش وحشت داشتم. من دربارهی خودم چی می توانستم بنویسم ؟ اینکه ورزش مورد علاقه ام، استراحت کردن است . من عمیقا به اهدای خون اعتقاد دارم ... می خواهم بگویم، من با تمام وجود دلم نمیخواست دربارهی موضوع سرطانم چیزی بنویسم. زندگی من "داستان نورا لوی، با هنرمندی سرطان" نبود و سرطانم چیزی نبود که دلم بخواهد آدم ها - یا حتی یک معلم - درباره ام بداند. خیلی خب ، اما چی؟ بعد از این دو سال آخر، احساس میکردم مثل تنهی تک درخت پیرو کهنسال، از درون خالی ام. (ص.۳۹)
نورا در بازگشت به مدرسه با گریفین دانش آموز تازهوارد آشنا می شود و خسته از واکنش نگران دوستانش تصمیم میگیرد راز بیماریاش را از گریفین که او هم مثل نورا عاشق نقاشی و اسطورههای یونانی است، پنهان کند. ولی در مدرسه اتفاقی میافتد که دیگر حفظ این راز ممکن نیست ...
«من خود واقعیام هستم و به او دروغ نمیگویم، هارپر» (...) «چطور میتوانی این حرف را بزنی؟ فقط چون نمیروم بهش بگویم، "سلام، گریفین، به نظر من تو پسر خوبی هستی، جواب مسئلهی سوم ریاضی را چی نوشتی؟ راستی، من پارسال سرطان خون داشتم و ...».
«خب، اما این اتفاق برایت افتاد. موضوع مهمی است. چرا بهش نمیگویی؟»
«چون آن وقت برایم دلسوزی میکند! و باید تمام مدت دربارهی مریضی من حرف بزنیم!»
هارپر غرغر کرد: «نورا، توی اطلاعات ندادن، کسی به گرد پای تو نمی رسد. تو قهرمان مسابقهی حرف نزدن هستی.» (ص.۱۷۷)
کمی تا قسمتی معمولی را باربارا دی (Barbara Dee) نوشته است. او که متولد ۱۹۵۱ است مدرک کارشناسی خود را در رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه یِل گرفت و مدتی بعد برای تحصیل در رشته حقوق وارد دانشگاه شیکاگو شد، اما دانشگاه را نیمه کاره گذاشت و ازدواج کرد. وقتی فرزند کوچکش به مدرسه رفت، نوشتن برای نوجوانان را آغاز کرد.
دی تاکنون حدود یازده کتاب برای نوجوانان نوشته و جایزه های بسیاری هم به دست آورده است. او که اکنون با همسر و سه فرزندش در وستچستر نیویورک زندگی میکند .همواره به رفتار و عادات و دغدغههای نوجوانان نسل خودش و سپس نسلهای بعدی و مقایسه آنها با یکدیگر، توجه داشته است و قالب رمان نوجوان امکان پاسخ به این دغدغه را به او داده است.
نشر افق کمی تا قسمتی معمولی را با ترجمه محبوبه نجفخانی در ۳۰۱ صفحه و شمارگان یک هزار و ۱۰۰ نسخه منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.
فهرست افتخارات این اثر به این شرح است: کتاب منتخب فهرست کتاب های برجسته مطالعات اجتماعی برای نوجوانان (NSCC) با همکاری مشترک شورای ملی مطالعات اجتماعی و شورای کتاب کودک آمریکا (CBC) در سال ۲۰۱۸، نامزد جایزه دوروتی کنفیلد فیشر، منتخب دانش آموزان ایالت ورمونت، سال ۲۰۱۹-۲۰۱۸، کتاب منتخب فهرست جایزه کتاب های خواندنی مقطع دوره اول دبیرستان به انتخاب دانش آموزان کی استون، پنسیلوانیا در سال ۲۰۱۹ - ۲۰۱۸، کتاب منتخب فهرست کتاب های انجمن بین المللی سوادآموزان نوجوان، سال ۲۰۱۸، کتاب منتخب فهرست کتاب با موضوع رضایت از مدرسه و تاب آوری سال های اول دبیرستان، بخش نوجوان انجمن کتابخانه های ملی آمریکا در سال ۲۰۱۷، کتاب منتخب بسته های کتاب های ارسالی شرکت اتحادیه کتابخانه های کودکان (JLG) در ۲۰۱۸.