تهران- ایرنا- بایدن و تیم او در ارتباط با بازگشت به برجام و باز کردن گره ای که دونالد ترامپ به این توافق زده، ضعیف نشان داده اند و طفره رفتن های اخیر موید آن است که مین گذاری های ترامپ و مهره چینی های جمهوری خواهان تندرو بگونه ای بوده که دولت بایدن از اراده کافی برای حل مساله برخوردار نباشد.

واقعیت امر این است که اظهارات اخیر بایدن و بویژه بلینکن وزیر خارجه و دستیارانش در خصوص برجام و کوبیدن بر طبل ناامیدی نسبت به توافق و انداختن توپ در زمین ایران، به دلایل زیادی قابل هضم و توجیه نیست؛ چرا؟

اول اینکه؛ نقض برجام از سوی دولت سابق آمریکا صورت گرفته و اقدامات تعدیلی ایران پس از گذشت یک سال از خروج دولت آمریکا از برجام و در چارچوب توافق شروع شده است. در این خصوص تمامی دلایل حقوقی موید همین نظر است و حتی آژانس هم دراین ارتباط نتوانسته به اقدامات ایران استناد کند.

دوم، برای بازگرداندن برجام به ریل اصلی اش، این آمریکاست که باید وضعیت را به قبل از ساعت صفر امضای ترامپ برگرداند، از جمله برداشتن تمامی تحریم های اعمال شده در دو سال گذشته، تا همه چیز به روال خود بازگردد.

سوم، دلیل اصلی اختلافات فعلی، اقدامات غیر قانونی آمریکایی هاست که اگر ترامپ نیز حتی در آخرین هفته های دولتش آن را جبران می کرد و تحریم ها را بر می داشت، قطعا برجام به ریل اصلی اش برمی  گشت.

چهارم، آمریکا به دلیل اعمال تحریم های غیر قانونی طی دو سال گذشته ضرر و زیان سنگینی به ملت ایران وارد کرده است و به همین دلیل حق ایرانی هاست که خواهان جبران این نقیصه و حتی ضرر و زیان باشند.

پنجم، تیم بایدن در ارتباط با برجام صداقت از خود نشان نمی دهد، چرا که همانند بسیاری از معاهدات زیرپاگذاشته ای مانند پیمان آب و هوایی پاریس از سوی ترامپ، این توافق هم قابل بازگشت بود، اما از همان ابتدا نسبت به ورود به مساله نوعی ابراز بی میلی می کرد که نشانگر قدرت رقیبان سیاسی او در داخل آمریکاست.

با اینحال، نکات اساسی که می ماند، یکی اینکه، بایدن می خواهد از زمین سوخته ای که ترامپ برجا گذاشته، محصول بردارد ، حال آنکه باید همین محصول را از زمینی برداشت کند که ترامپ در آن مین گذاری کرده است.

علاوه بر همه اینها، نکته مهم دیگری هم وجود دارد و آن ضعف دولت بایدن در برابر رقیبی است که کارزار انتخاباتی اش را از همان روز پذیرش شکست در انتخابات ۲۰۲۰ شروع کرده است؛ دونالد ترامپ.

واقعیت این است که زور دمکرات ها که تا سه سال دیگر بر کاخ سفید حاکم خواهند بود، به جمهوری خواهان تندرو نمی رسد؛ بایدن بیش از آنچه در ظاهر دیده می شود، ضعف اراده نشان داده و با ادامه این روند نه تنها برجام که بسیاری از موضوعات در سپهر سیاسی آمریکا باب میل دمکرات ها پیش نخواهد رفت، اما شرم از پذیرش ناتوانی باعث می شود که تیم بایدن، برای توجیه ناکامی ها، دنبال بهانه بگردد؛ آنگونه که بلینکن مدعی می شود "در مورد برنامه هسته ای ایران اختلافات جدی وجود دارد"، اما خود او خوب می داند که اختلافات ریشه های فنی و حقوقی ندارد، بلکه مساله کاملا سیاسی است.

بلینکن درباره ریشه اختلاف می گوید "ایران خواهان لغو تحریم هایی است که در دوران ترامپ وضع شده است" و رابرت مالی نماینده آمریکا در امور ایران هم تصریح دارد "ما گفته ایم که آماده رفع تحریم هایی هستیم که برای بازگشت ما به برجام لازم است، اما همه تحریم هایی را که دولت ترامپ اعمال کرده است، رفع نخواهیم کرد"!

این اظهارات مقام های آمریکایی گویا نیاز به ترجمه محتوایی  هم دارد؛ بطوری که اگر ایران از آمریکا بابت بازگشت به برجام خواهان لغو تحریم ها نباشد، باید دنبال چه باشد؟ اصلا مگر ایران از برجام خارج شده که اصرار دارند، بازگردد و مگر همه چیز با خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم های جدید شروع نشده است؟

محتوای مواضع آمریکایی ها را می توان اینگونه تعبیر یا ترجمه کرد که آنها در حقیقت هم نمی خواهند مسئولیت خروج غیر مسئولانه ترامپ از برجام را بپذیرند و هم از ابراز و اعلام ناتوانی در برابر دشمنان قسم خورده برجام، اعم از تندروهای سنا و کنگره و نیز دشمنان منطقه ای برجام بخصوص اسرائیل، احساس شرم و خجالت دارند.

به هرحال، برجام معادله پیچیده ای ندارد که آمریکایی ها بخواهند با آن بازی کنند و در عین حال عنصر زمان را هم نادیده بگیرند، ایرانی ها پیام خود را واضح مخابره کرده اند : "این روند نمی تواند برای زمان طولانی ادامه یابد". آیا منطقی است که ملت ایران هزینه های ناتوانی و شرمساری دولت بایدن را بپردازد؟