کنکور، به عنوان آزمون ورودی دانشگاه ها در ایران، از سال ۱۳۴۸ در حال برگزاری است و تاکنون پنجاه و دو دوره آن برگزار شده است. بطور کلی دو روش سنجش برای ورود به دانشگاه ها در جهان وجود دارد. روش اول، روش سنجش غیرمتمرکز است که براساس آن هر دانشگاهی به روش و شیوه خود، نسبت به جذب دانشجویان اقدام میکند. بررسی سوابق تحصیلی، برگزاری جلسات مصاحبه یا آزمون های اختصاصی برای دانشگاه یا جذب از طریق شیوه های دیگر به انتخاب دانشگاه، از جمله روش های جذب غیرمتمرکز دانشجویان در نقاط مختلف جهان هستند.
در مقابل شیوه انتخاب متمرکز، یک آزمون در یک کشور برگزار و با بررسی نتایج، داوطلبان میتوانند دانشگاه محل تحصیل خود را انتخاب نمایند. در این شیوه دانشگاه ها دخل و تصرفی در پذیرش داوطلبان ندارند و داوطلبان تنها پس از رقابتی جدی، قادر خواهند شد تا به یک دانشگاه پا بگذارند. برخی از کشور های جهان نظیر کره جنوبی، چین و ایران شیوه متمرکز به عنوان شیوه اصلی رقابت انتخاب میشود. بطور معمول محدود بودن تعداد دانشگاه های برتر در مقابل جمعیت بالای متقاضی، رایگان بودن تحصیل در دانشگاه و تاکید بر رعایت عدالت آموزشی از جمله عواملی هستند که باعث شدهاند تا این کشور ها از شیوه سنجش متمرکز برای ورود داوطلبان به دانشگاه استفاده کنند.
بطور معمول شیوه سنجش متمرکز با نقد هایی همراه است. کارشناسان عواملی همچون عدم سنجش صحیح افراد در آزمونهای ورود، تمرکز آزمون های متمرکز بر سوال های مربوط به حافظه به جای سوال های مربوط به سنجش فهم درس ها، گسترش گردش مالی کنکور و تحت تاثیر قرار گرفتن نظام آموزشی، ایجاد فشار روانی بر روی داوطلبان و تاکید بر سال آخر تحصیلی آنان را به عنوان دلایل اصلی انتقادات خود مطرح میکنند و در مقابل حامیان سنجش متمرکز بیش از هر چیز بر عدالت آموزشی و تقسیم عادلانه صندلی های دانشگا هی از طریق برگزاری آزمون های متمرکز تاکید دارند.
مصوبه شورای عالی و نبرد با غول کنکور
یکی از جدیترین دلایل انتقاد از کنکور سراسری و جذب متمرکز داوطلبان از طریق کنکور، وجود مراکز آموزشی وابسته به این آزمون است. این پدیده اگرچه مختص به ایران نیست و در دیگر کشور های دارای آزمون متمرکز نیز مراکز برگزاری کلاس های کمک آموزشی رونق چشمگیری دارد؛ اما گردش مالی بالای موسسه های آموزشی کنکور، یکی از موضوعات برجستهای است که مخالفانی جدی دارد. منتقدان معتقدند وجود سدی به نام کنکور باعث شده است تا داوطلبان متعلق به طبقات مرفه جامعه، بتوانند از مزایای استفاده از کلاسهای موسسه های آموزشی استفاده کرده و به آسانی وارد دانشگاه شود. در مقابل داوطلبان مناطق حاشیهای و روستایی، محروم از این امکانات بوده و در برابر سد کنکور، متوقف میشوند.
اضطراب و فشار سنگین برگزاری یک آزمون دشوار، تنها طی یک روز نیز از دیگر موضوعات مورد انتقاد است. اغلب کارشناسان باور دارند برگزاری یک آزمون برای سنجش تمامی آنچه که یک داوطلب طی کل دوران تحصیل خود آموخته است، منطقی و عادلانه نیست و تنها یک اتفاق ساده میتوان حاصل زحمات یک داوطلب را بر باد دهد. به همین دلیل این کارشناسان بر پیشنهادهایی همچون کاهش اهمیت آزمون کنکور، از طریق افزایش سهم سوابق تحصیلی تاکید میکنند.
مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ یکم تیرماه امسال نیز با همین رویکرد تنظیم شده است. افزایش تاثیر سوابق تحصیلی بر نمره نهایی داوطلبان برای ورود به دانشگاه تا ۶۰ درصد و کاهش تاثیر نمره کنکور افراد تا ۴۰ درصد، برگزاری دو آزمون در سال، اعتبار نتیجه آزمون تا دو سال و حذف سوالهای دروس عمومی از آزمون کنکور؛ از جمله بندهای این مصوبه بودهاند. «سعید رضا عاملی» دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در همین ارتباط، از جمله اهداف این مصوبهها را کاهش فشار بر داوطلبان و برقراری عدالت در سنجش آنان دانست.
مافیای کنکور، سدی که به سادگی نخواهد شکست
اگرچه مخالفان برگزاری آزمون متمرکز، از این مصوبه ها استقبال و آن ها را در جهت حذف مافیای کنکور، کاهش فشار بر داوطلبان و برقراری عدالت آموزشی ارزیابی کردند؛ اما موافقان برگزاری آزمون متمرکز، معتقدند که چنین مصوباتی، نمیتواند برخی از مشکلات را حل کند. این کارشناسان معتقدند که با افزایش تاثیر سوابق تحصیلی و برجسته شدن نمرات امتحانات پایه های یازدهم و دوازدهم، فشار آزمون نه تنها کاهش نیافته که چند برابر میشود. در واقع داوطلبان علاوه بر اضطراب کنکور، باید اضطراب دهها امتحان در سال های یازدهم و دوازدهم را نیز از سر بگذرانند. از سوی دیگر تجربه نشان داده است که موسسه های آموزشی و مافیای کنکور نیز به سرعت خود را با شرایط جدید تطبیق داده و با گسترش دامنه خدمات آموزشی خود به سالهای پایینتر، همچنان بازار پررونقی را خواهند داشت.
اگرچه تصمیمهای شورای عالی انقلاب فرهنگی در ارتباط با نحوه برگزاری آزمون سراسری و سنجش سطح آموزشی داوطلبان، تکمیل نشده است، اما این تصمیم ها بطور حتم تاثیری جدی بر سرنوشت هزاران داوطلب خواهند گذاشت. در مجموع به نظر میرسد این مصوبهها میتواند تا حدی از فشار روانی کنکور بر داوطلبان بکاهد؛ اما برای نبرد با آن چه که مافیای کنکور خوانده میشود، هنوز راه درازی مانده است. برای انجام این مهم، نباید تنها به تغییر شکل سنجش ورود داوطلبان به دانشگاه پرداخت، بلکه افزایش کیفیت دانشگاهها، بالا بردن سطح کیفی آموزش در مدارس دولتی و حمایت از دانشآموزان مناطق محروم نیز باید در دستور کار مسئولان قرار گیرد. امری که جز با برنامهریزی طولانی مدت و سرمایهگذاری قابل توجه در زیرساختهای آموزشی محقق نخواهد شد.