تهران- ایرنا- مسئول پیشین ستاد پشتیبانی افغانستان در وزارت امور خارجه، اخبار منتشر شده درباره تصرف مناطق مختلف این کشور به دست طالبان را آمیخته با بزرگنمایی خواند و گفت: آنچه این روزها درباره پیشروی و سیطره طالبان در بخش وسیعی از افغانستان گفته می‌شود، تبلیغات و بزرگنمایی است.

«محسن روحی صفت» مسئول پیشین ستاد پشتیبانی افغانستان در وزارت امور خارجه در میزگرد اداره کل پژوهش ایرنا با عنوان « افغانستان، دوباره در سیطره طالبان؟» توضیح داد: جنبش طالبان در دوره پیشین قدرت خود، صدمات تبلیغاتی زیادی از عملکردهای غلط اعضایش خورد، اما امروز در تبلیغات و استفاده از رسانه ها واردتر شده اند و حتی در استفاده از شبکه های اجتماعی، طالبان نسبت به نیروهای دولتی دست بالاتر را دارد. به عنوان نمونه، گاه در ساعتی خلوت، تعدادی از نیروهای طالبان در شهری حاضر شده، از حضور مسلح خود فیلم گرفته و از شهر بیرون می روند، اما فیلم را به عنوان تصرف شهر منتشر می کنند که حقیقت ندارد و هرچند دولت مرکزی شایعات تصرف شهر را تکذیب می‌کند، ولی تاثیر روانی خود را می‌گذارد.

به گفته این کارشناس امور افغانستان، با توجه به کوهستانی و صعب العبور بودن مناطق زیادی از این کشور، در طول تاریخ دولت های مرکزی صرفاً بر مراکز ولایات و شهرستان‌ها سیطره داشته‌اند و این انتظار وجود ندارد که همه شهرهای کوچک و روستاها در سیطره دولت مرکزی باشد. حتی نجیب الله که سال ها بر افغانستان حکومت کرد، تنها در مراکز ولایات حکم می‌راند.

نیمی از خاک افغانستان تحت سلطه طالبان و شهرهای مهم در اختیار دولت

در این نشست «فرزاد رمضانی بونش» پژوهشگر ارشد مسائل منطقه نیز در تحلیل اوضاع میدانی و قلمرو در اختیار طالبان گفت: از سال ۲۰۱۸ تا امروز، شاهد دو برابر شدن مناطق تحت تسلط طالبان هستیم و شهرستان های تحت سلطه این جریان از ۴۵ شهرستان به ۸۸ شهرستان افزایش یافته و مناطق مورد منازعه و درگیری بین نیروهای طالبان با دولت و متحدانش (آمریکا و ناتو) از ۱۱۷ منطقه، به ۲۱۳ منطقه در وضع کنونی رسیده است.

۱۷ مرکز استان با خطر سقوط روبرو است

رمضانی بونش افزود: با این حال، طالبان در حال بزرگنمایی میزان حضور خود است و درحالی که مدعی تحت نفوذ داشتن ۸۰ درصد مناطق افغانستان است، جمع بندی بیطرفانه و واقع بینانه از کنترل این جنبش بر حدود ۵۰ درصد سرزمین های افغانستان حکایت دارد که البته بسیاری از این سرزمین ها بیابانی و فاقد سکنه است و به معنای سلطه بر ۵۰ درصد جمعیت افغانستان نیست. از نظر جمعیتی اگر دقیق بررسی کنیم، همچنان همه مراکز استان ها و شهرهای مهم در اختیار دولت مرکزی است. البته ۱۷ مرکز استان با خطر سقوط روبرو هستند، به این معنا که طالبان نزدیک این شهرها شده یا محاصره آنها را کامل کرده اند. اما سلطه طالبان که نیروهای چریک هستند، بیشتر در مناطق روستایی و کم جمعیت است ولی در شهرهای مهم و ولایات اصلی موفقیت چشمگیری به دست نیاورده اند و آن مراکز در اختیار نیروهای دولتی و متحدانشان است. به عنوان نمونه بارها شنیده ایم وارد مزارشریف شده اند، اما توان تسلط نیافته اند و برخی شهرها را هم بعد از گرفتن، نتوانسته اند حفظ کنند و نیروهای دولتی آنها را پس گرفته اند.

این پژوهشگر مسائل منطقه درباره احتمال سقوط دولت مرکزی و در اختیار گرفتن قدرت از سوی طالبان گفت: سقوط دولت کابل به نفع اکثر قدرت ها و بازیگران بین المللی و منطقه ای نیست و کمتر بازیگری را در منطقه می توان یافت که حاضر باشد دولت طالبان را به نفع خود دانسته و به رسمیت بشناسد. از این رو احتمال افزایش سرزمین های تحت نفوذ طالبان وجود دارد، اما این موضوع را که به سقوط دولت مرکزی منجر شود، غیرمحتمل می دانم. چرا که طالبان هنوز در جنگ منظم ضعیفند و تسلیحات ضعیفتری هم نسبت به نیروهای دولتی در اختیار دارند و سه قومیت تاجیک‌ها، هزاره ها و ازبک‌ها که نیروهای مجاهد قوی دارند، در مقابل طالبان هستند.

 تنها حامی قدرت گرفتن طالبان

روحی صفت درباره موضع کشورهای جهان و منطقه نسبت به سیطره طالبان در افغانستان گفت: به نظر می رسد قدرت گرفتن طالبان در این کشور به غیر از پاکستان، در میان همسایگان افغانستان حامی ندارد. در دوره گذشته که طالبان امارت اسلامی را در افغانستان شکل داد، تنها سه کشور عربستان، امارات و پاکستان آن را به رسمیت شناختند. طالبان از نظر ایدئولوژیک نزدیک به عربستان و از نظر پشتیبانی مرتبط با پاکستان است.

این دیپلمات پیشین، در تشریح مولفه های سیاست ایران در خصوص افغانستان نیز گفت: یکی از این موارد ارتباط ایران با همه اقوام و احزاب افغانستان است و ارتباط برخی مسئولان کشور با سران جریان طالبان هم در همین چارچوب انجام شده است. وی دومین نکته مورد تاکید ایران را حضور دولت قوی در افغانستان دانست که بتواند امنیت را برقرار کند و افزود: ایران حامی دولت قوی در کابل است، چرا که نبود دولت مرکزی قوی در این کشور، هزینه ها و مشکلات فراوانی را چه از جنبه ورود مهاجران و چه مشکلات امنیتی، مرزی و موارد دیگر برای کشورمان به همراه خواهد داشت. روحی صفت با اشاره به توسعه افغانستان به عنوان محور بعدی مورد توجه در سیاست ایران افزود: رویکرد دیگر ایران آن است که سیاستمداران حاکم بر افغانستان باید افرادی مستقل باشند و نقش مستقل ایفا کنند؛ هم مستقل از آمریکا، هم کشورهای منطقه و هم ایران و در این صورت است که افغانستان رشدی دراز مدت خواهد کرد.

باید نگاه‌های افراطی و تفریطی درباره طالبان را کنار گذاشت

فرزاد رمضانی بونش هم در واکنش به برخی تحلیل‌ها که حضور طالبان در افغانستان را کم هزینه تر از حضور نظامیان آمریکایی دانسته و معتقد به تغییرات جدی در جریان طالبان است، این موارد را ناشی از عدم شناخت طالبان خواند و افزود: البته فضای طالبان از دهه ۹۰ تا امروز تفاوت‌های زیادی کرده و  موضوع آموزش و توسعه فرآیند شهرنشینی بر اعضای این جنبش نیز بی تاثیر نبوده و هم نخبگان طالبان و هم عوامل میدانی آنها دچار تغییراتی شده اند. همچنین در مقایسه با ملا عمر و ملا اختر منصور، رهبران پیشین طالبان، سران کنونی این جریان نظیر آخوندزاده عملگراترند. این طیف نسبت به اسلاف خود بیشتر اهل مدارا و تسامح و تساهل هستند، چه با بازیگرات منطقه ای و چه جریانهای داخلی.

وی تاکید کرد: البته باید نگاه های افراطی و تفریطی درباره طالبان را کنار گذاشت؛ نه اینکه طالبان را همانند داعش بدانیم درست است و نه این رویکرد که برخی آن را تقدیس می کنند. از این رو باید نگاه میانه‌ای داشت و با این جریان به عنوان یک واقعیت موجود رفتار کرد.

متن کامل محتوای این نشست، به زودی در اختیار مخاطبین قرار خواهد گرفت.