تهران- ایرنا- کارگردان مستند «تهران، هنر مفهومی»، گفت: معمارهای ما بدون اینکه بدانند تهران را این‌طور به تصویر کشیده‌اند. بنابراین می‌توان مدعی بود که تهران پر از تصویر و نه آثار است.

به گزارش روز شنبه خبرنگار سینمایی ایرنا، مستند تهران، هنر مفهومی به کارگردانی محمدرضا اصلانی با رعایت فاصله و پروتکل‌های بهداشتی در فضای باز خانه طهران به نمایش درآمد.

این دومین نشست از سری نشست‌های خانه تهران بود که با حضور برزین ضرغامی، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران و یاسر جعفری، معاون توسعه و برنامه‌ریزی این سازمان به همراه جمعی از دوستداران و علاقمندان کانون فیلم خانه طهران برگزار شد. 

در پایان اکران فیلم محمدرضا اصلانی (کارگردان فیلم)، سودابه فضائلی (نویسنده،‌ مترجم، اسطوره‌شناس)، سعید عقیقی (فیلمنامه‌نویس و منتقدسینما) و رضا درستکار نشست نقد و بررسی فیلم برگزار شد.

اصلانی در ابتدای نشست درباره این مستند، گفت: شیشه قرار بود که دیالوگی بین فضای داخل و خارج ایجاد کند ولی در تهران در ابتدا ساختمان‌ها ساخته می‌شوند و بعد روی آن‌ها شیشه می‌کشند. این مسئله به‌جای گسترش دیالوگ، فضای محاصره‌ای ایجاد می‌کند تا فضای دیالوگ و...؛ چنین مسائلی مرا به‌شدت تکان می‌دهد و مسئله این است که چطور معماران ما چنین صورتبندی را رقم می‌زنند؟! چون واقعیت از مجازش شکل می‌گیرد.

وی ادامه داد: به‌نظر من واقعیت با مجسمه‌ها و آثار باستانی شکل می‌گیرد، نه از آیینه‌ها. مردم در آیینه‌ها می‌آیند و می‌روند و اثبات هم نمی‌شوند. برای من فیلم تهران، هنر مفهومی طرح این مسئله بود.

«تهران، هنر مفهومی» از مستندهای محبوبم است

درستکار این سؤال را مطرح کرد که ما درک می‌کنیم که از طریق این شکل موازی روایت، تصویری از تزاحم در تهران را شاهدیم، اما حرکت مداوم و گردشی دوربین، آیا بازتاب‌دهنده شکل مفهومی زندگی مردم این شهر است یا اصرار برای انتخاب یک فرم برای گزارشی از اکنون تهران!؟ 

عقیقی در پاسخ توضیح داد: ویژگی اصلی مردم ایران این است که همیشه می‌خواهند بروند تا زودتر به خانه برسند. در حین این رفتن هم زیاد به‌جایی توجه ندارند. اما اگر شما به‌قصد نگاه کردن به فضای شهر تهران بنگرید، متوجه این تصاویر مواج که از شیشه‌ها و آیینه‌ها ساطع می‌شوند، خواهید شد.

وی ادامه داد: کاری که فیلم‌ساز در فیلم با استفاده از حرکت دوربین انجام می‌دهد نشان دادن همان چیزی است که همیشه هست و ما به آن توجه نداریم.

عقیقی همچنین درباره آشنایی‌اش با محمدرضا اصلانی گفت: من جزو هنرجویان الف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و در پاییز ۱۳۵۷ یکی از فیلم‌های آقای اصلانی رفع توقیف شد، چنین کنند حکایت من آن فیلم را در کانون دیدم و به نظرم بسیار جالب آمد. حدود ۱۰ سال قبل از اینکه آقای اصلانی را برای اولین بار ببینم، توانستم در خیابان ناصرخسرو در کنار داروهای قاچاق نسخه‌ای از فیلم شطرنج باد را پیدا کنم و از وقتی‌که این فیلم را دیدم آن را در هرجایی که توانستم نمایش دادم. بعدازآن بود که موفق شدم آقای اصلانی را برای اولین بار ببینم.

وی عنوان کرد: پرداختن به هنر آوانگارد در همه کارهای اصلانی دیده می‌شود. اگر شما فیلم جام حسنلو را ببینید، فیلمی که آقای اصلانی در ۲۴ سالگی آن را ساخته است از دیدن فیلم «تهران، هنر مفهومی» در دهه ۹۰ تعجب نمی‌کنید. این فیلم جزو مستندهای محبوب من از دهه ۹۰ است. چون تمام نشان‌های مشاهده واقعیت از دریچه فیلم‌ساز آوانگارد در آن دیده می‌شود.

من به مخاطبم توهین نمی‌کنم

اصلانی در پاسخ به این سؤال که چرا در فیلم شما جذابیتی برای مخاطب عام وجود ندارد توضیح داد: آیا مخاطب عام مثلا رساله سهروردی را می‌فهمد یا برایش جذاب است؟! در ایران در سال، حدود ۱۰۰ فیلم برای مخاطب عام ساخته می‌شود. آن‌ها به‌اندازه کافی خوراک دارند. حالا چه لزومی دارد که من به فکر ساخت فیلم برای آن‌ها باشم؟!

وی تأکید کرد: من با مسئله‌های خودم زندگی می‌کنم، همان‌طور که هرکسی با مسائل خودش زندگی می‌کند. بنابراین مسئله‌های خودم را هم مطرح می‌کنم. نه مسئله‌های عمومی را. من تکرارکننده هیچ مسئله عمومی نیستم. برای من مسئله آن است که چه چیزی پنهان است نه آنکه آشکار است. در پدیدارشناسی درباره تهران، ساده کردن موضوع و مطرح کردن اینکه این شهر، تهران است توهین به مخاطب است و من به مخاطبم توهین نمی‌کنم.

اصلانی افزود: هر یک از ما مسئول خودمان هستیم و تاریخی که با آن مواجه‌ایم. در نهایت باید بگویم من برای تاریخ کار می‌کنم نه برای تماشاگر یک دوره‌ی خاص. 

عقیقی درباره تهران، هنر مفهومی ادامه داد: اصل قضیه این است که اگر هدف شما ایجاد تفاوت بین تصویری از گذشته و امروز است، این روی دکوپاژ فیلم اثر می‌گذارد. به همین دلیل است که در این فیلم تصاویر معاصر مواج هستند و تصاویر گذشته را واضح می‌بینیم. حتی این تفاوت را در بخش صدا هم می‌توانیم بشنویم و درک کنیم. فیلم دو راوی دارد که گاهی صدایشان در هم تداخل ایجاد می‌کند و حتی گاهی کلمات یکدیگر را تکرار می‌کنند.

وی اضافه کرد: «تهران، هنر مفهومی» خودش کلیدواژه‌ای در اختیار ما قرار می‌دهد تا رویکرد ایرانی به کانسپچوال آرت را ببینیم. هنر مفهومی که حالا ایرانی شده است. نه اینکه صرفاً با همان مفهوم غرب به تصویر در آمده باشد.

این فیلم درباره مرگ است

سودابه فضائلی هم درباره «تهران، هنر مفهومی» گفت: طنز بسیار تلخ، منجر به تراژدی می‌شود. این همان مفهومی است که شاید این فیلم به ما القا ‌کند زیرا از وجوه مختلف مرگ را در خود دارد. مرگی که این شهر با آن مواجه است و محمدعلی سپانلو (شاعر) هم به‌عنوان راوی بسیار انتخابی مناسب است. چون او هم شاعری است که در اشعارش به مرگ توجه دارد.

وی ادامه داد: کاری که اصلانی در این فیلم می‌کند، همذات ‌پنداری است. همذات‌ پنداری با اتفاقی که در این شهر در جریان است. او در این فیلم می‌گوید، اگر از گذشته ما برایمان اسطوره‌ای ساخته، این اسطوره در حال زدوده شدن است.

تهران پر از تصویر است نه آثار

اصلانی در پایان و در پاسخ به سؤال یکی از تماشاگران گفت: من کشف می‌کنم که در تهران شیشه با مردم چه‌کار کرده است. معمارهای ما بدون اینکه بدانند تهران را این‌طوری به تصویر کشیده‌اند. بنابراین می‌توان مدعی بود که تهران پر از تصویر است نه آثار. این فیلم درباره تقابل بین آثار و تصویر است. تهران تصاویر بسیاری دارد ولی کسی آن را نمی‌بیند یا به آن حساسیتی ندارد. کار ما ایجاد همین حساسیت است. حتی اگر ایجاد حساسیت با منافع خودش در تقابل باشد.

کانون فیلم خانه طهران کار خود را از جمعه ۴ تیرماه آغاز و دومین هفته خود را سپری کرد، و قرار است هر هفته مستندها و فیلم‌هایی را در رابطه با شهر تهران با حضور فیلم‌سازان و منتقدان نمایش ‌دهد.