تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۲

تهران- ایرنا- استاد حوزه علمیه اصفهان با استناد به روایتی هشداردهنده از امام رضا (ع) درباره رفتارهای انسان گفت: در زندگی باید مراقب باشیم که گرفتار لفظ بسندگی نشویم و فکر نکنیم که با الفاظ می‌توانیم به مقصد برسیم.

امام رضا (ع) فرمود: هفت چیز است که بدون هفت چیز دیگر مسخره آمیز است. کسی که به زبان خود استغفار کند اما در دلش (از گناه) پشیمان نباشد؛ کسی که از خدا بهشت بخواهد امّا در برابر سختی ها شکیبا نباشد؛ کسی که خواهان موفقیت باشد امّا نکوشد؛ کسی که جویای دوراندیشی باشد امّا احتیاط نورزد؛ کسی که از آتش دوزخ به خدا پناه برد امّا خواهش های دنیایی را رها نکند، کسی که خدا را یاد کند ولی برای دیدار او نشتابد و هر کسی که مرگ را یاد کند ولی خودش را برای مرگ آماده نکند.

حجت الاسلام محمدمهدی زارعی گلپایگانی در گفت و گو با خبرنگار معارف ایرنا اظهار داشت: ماه ذی القعده ماهی است که منصوب به امام رضا (ع) است. در یازدهم این ماه ولادت آن حضرت واقع شده و به نقلی شهادت آن حضرت در بیست و سوم این ماه است. باید تلاش کنیم تا کلام و مفاهیم منتقل شده از آن حضرت را بفهمیم که از ائمه نقل شده «منزلت افراد به ما با میزان معرفت آنها به فرهنگ و کلام ما فهمیده خواهد شد».

وی افزود: حدیث معروفی از امام رضا (ع) نقل شده که نسبت به پوچ بودن بعضی رفتارهای ما بسیار هشدار دهنده است و اگر این رفتارها را اصلاح نکنیم، این رفتارها مایه پوچ بودن زندگی ما و تمسخرآمیز بودن زندگی خواهد بود. امام هشتم(ع) به زیبایی به هفت مورد اشاره می کنند که اگر هفت موضوع بدون هفت چیز اتفاق بیافتد، شاید به تصور ما ارزشمند باشد ولی نه تنها ارزشی ندارد بلکه ما خودمان را استهزا کرده ایم.

با زبان عمل، خود را تحقیر نکنیم

این پژوهشگر مذهبی درباره استهزای خود گفت: گاهی با الفاظ و کلماتمان، خودمان را کوچک نمی کنیم یا به تعبیری دیگر به خودمان خدشه وارد نکرده و به خودمان نسبت پوچ گرایی و بی عقلی نداده ایم ولی عمل ما فریاد می زند که  رفتار ما بی معنا و پوچ است. به قول نویسنده ای من می خواستم صدای تو را بشنوم ولی صدای عملت به قدری بلند بود که اجازه نداد بفهمم چه می گویی.

وی اضافه کرد: در واقع امام رضا (ع) می فرماید با صدای عملتان به تمام عالم وجود اعلام می کنید که خودتان را به تمسخر گرفته اید و با زبان عمل، خودتان را تحقیر می کنید و آن هفت جایی است که باید هفت واقعیت دیگر همراه آن باشد تا روح اصلی این هفت موضوع مطلوب ما محقق شود. ما این هفت واقعیتی که مورد نیاز است را  به جا نمی آوریم و با زبان عملمان خودمان را تحقیر می کنیم و به خودمان نسبت بی عقلی و پوچ گرایی می دهیم.

با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود

زارعی افزود: اولین مورد این است که انسان با زبانش استغفار کند ولی با قلبش پشیمان نباشد. پشیمانی قلبی بسیار مهم است ولی وقتی تصور کنیم که گفتن به زبان کافی است، چنین نگرش اشتباهی باعث می شود تا فکر کنیم زبان، مهم است در حالی که با حلوا حلوا گفتن، دهان شیرین نمی شود. قرار است تلفظ بخشی از کار باشد. یعنی استغفار را از زبانم جاری می کنم تا بتوانم خاشعانه تر به درگاه الهی بیایم. وقتی به زبان می گویم خدایا مرا ببخش یعنی از آن مرحله ای که در دلم بوده، می خواهم یک مرحله جلوتر بیایم و یک مرحله مستحکم تر آن را ابراز کنم. این زبان قطعا کافی نیست و اصل کار، دل است.

این استاد حوزه افزود: وقتی یک نفر که هنوز در دل پشیمان نیست، به زبان استغفار می گوید در واقع خود را به عنوان یک انسان نادان معرفی می کند و خود را به استهزا می گیرد. چون اصل کار، قلب است و آنجا باید پشیمانی اتفاق بیافتد و تا زمانی که پشیمانی اتفاق نیافتد، توبه معنا ندارد. وقتی می گویند استغفار کنید و ذکر استغفار را زیاد بگویید، در واقع قرار است با این زبان و با این مرور به ندامت قلبی هر چه بیشتر دست پیدا کنیم و این واقعیتی است که باید به یاد داشته باشیم. شهید محراب آیت الله دستغیب در تفسیر اعوذ بالله من الشیطان الرجیم می گوید، گفتن استعاذه به تنهایی کافی نیست بلکه باید خود را در این پناهگاه قرار دهی و گرنه هر چه به زبان بگویی فایده ندارد.

زارعی افزود: ثامن الحجج (ع) فرمود هر کسی از خدا توفیق بخواهد ولی تلاش نکند، این نیز نوعی استهزاء است. توفیق یعنی این که خدا اسباب و شرایط را با هم وفق دهد و اگر من حرکتی نکنم، چه توقعی است که خدا مرا در کارم موفق بدارد. وقتی می خواهم درس بخوانم و معلوماتم را بالا ببرم و دوست دارم خدا چنین توفیقی به من بدهد، مطمئنا بدون تلاش ممکن نیست و این سنت قطعی خداست که باید تلاش کنم و البته خدا نیز برکت می دهد. اگر من برای خدا حرکت کنم، خدا هم مرا یاری می کند. در آیه هفتم سوره محمد (ص) می فرماید ان تنصروا الله ینصرکم. اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می کند.

وی با اشاره به قسمتی دیگر از این روایت گفت: کسی که جویای دوراندیشی است ولی اهل احتیاط نیست، در واقع خود را مسخره کرده است. این دوراندیشی در واقع خام است که به منزل مقصود نمی رسد. در بعضی موارد باید با دقت عمل کرد و احتیاط لازم را داشت. انسان باید از خطرها دور شود و احتیاط کند و گرنه استهزا به نفس خواهد بود.

بهشت را به بها دهند

زارعی ادامه داد: کسی که از خدا بهشت را می خواهد که همه ما اینگونه هستیم ولی از طرف دیگر فکر می کنیم باید بدون هیچگونه صبر و زحمتی به این کامیابی بزرگ برسیم که این نگاه نادرستی است. کسی که می خواهد موفقیت های کوچک دنیایی را به دست آورد، باید اهل صبر باشد و برخی خواسته های خود  را کنار بگذارد.

وی افزود: کسی که می خواهد در کنکور امتیاز بالایی را به دست آورد، برخی تفریحات را بر خود حرام می کند تا بتواند موفق باشد. اگر ما بخواهیم به بهشت برسیم، طبیعی است که باید بر سختی ها و مشکلات صبوری کنیم. کسی که گندم می خواهد ولی کاشتن گندم در زمین، آبیاری کردن زمین، مراقبت از محصول و چیدن آن را نمی خواهد، نباید انتظار درو کردن گندم را داشته باشد. در اینجا نیز انسان با زبان عمل، عقل خود را مورد سوال قرار می دهد.

این کارشناس مذهبی ادامه داد: هر کسی که از شر آتش و عذاب جهنم به خدا پناه ببرد ولی شهوات دنیا را رها نمی کند و تصورش این است که از مسیر خواسته های بی در و پیکر و بر خلاف امر الهی می تواند از آتش دور بماند، در خیالی باطل است. این ها تناقض هایی است که در خواسته های ما شکل می گیرد و نشان می دهد که به صورت عمیق به مسائل نگاه نکرده و در واقع خودمان را مسخره می کنیم. ما نمی توانیم بگوییم از آتش جهنم به خدا پناه می بریم و دقیقا مانند کسی رفتار کنیم که به عذاب جهنم باور ندارد یا ترسی از آن ندارد و از طرف دیگر به دنبال شهوات و خواسته های خود باشیم.  

یاد خدا و اشتیاق به لقاء پرودگار

وی افزود: ثامن الحجج (ع) فرمود هر کسی که خدا را یاد کند و مشتاق لقای پروردگار نباشد خود را به استهزا گرفته است. یاد کردن خدا موضوعی طبیعی است ولی معمولا اشتیاق به لقاء پروردگار مانوس نیست. چون خدا را آنگونه که باید یاد کنیم، یاد نمی کنیم. خدا مجموعه ای از اسماء و صفات در حریم قدسی اوست که مایه امیدواری ما به رحمت اوست و اینها می تواند به ما شوق دهد.

زارعی اضافه کرد: وقتی انسان رحمت خدا را فهمید و این رحمت را عمیقا درک کرد و مهربانی را از خدا جدا ندید به صورت طبیعی مشتاق ملاقات با پرودگار خواهد شد ولی اگر از خدا تصوری جدای از آن صفات و اسماء و ویژگی های امیدبخش، جذاب، محبت آفرین و شوق آفرین داشته باشیم و آنگاه خدا را یاد کنیم، طبیعی است که مشتاق او نخواهیم بود. در واقع با این نوع از فهم خود، خود را به تمسخر گرفته ایم که چطور خدا را یاد می کنیم ولی دیدار او را دوست نداریم.

چگونه یاد مرگ کنیم؟

وی افزود: همچنین هر کسی که مرگ را یاد کند ولی خودش را برای مرگ آماده نکند این شخص نیز خود را به استهزا گرفته است. در فرهنگ پیامبران و اولیای الهی یک واقعیت و آینده حتمی به نام مرگ وجود دارد که نباید از آن فرار کرد. چون فرار از آن معنا ندارد و البته به استقبال آن هم نباید رفت؛ چه از طریق خودکشی که گناه کبیره است و چه از طریق آرزو که حتی نباید آرزوی مرگ کرد. در روایات تاکید شده که قیمت شما بسیار ارزشمند است و در لحظات عمرتان می توانید کارهایی بکنید که در طول عمرتان انجام نداده باشید. به ما گفته اند که آماده مرگ باشید.

این پژوهشگر مذهبی گفت: مثلا تا دو ماه پیش نه از تابستان فرار می کردیم و نه به استقبال آن می رفتیم. در نهایت خودمان را برای تابستان آماده می کردیم مثلا کولر و وسایل برودتی را آماده می کردیم. مرگ نیز اینگونه است. آنچه که مهم است این است که انسان به یاد مرگ باشد. بعضی افراد به تعبیر پیامبر اکرم (ص) زرنگ هستند و بسیار یاد مرگ می کنند ولی بعضی کمتر یاد مرگ می کنند و غفلت بیشتری بر آنان حکمفرماست. مهم این است که هرگاه به یاد مرگ افتادیم، در فکر آمادگی برای این سفر باشیم.

زارعی اضافه کرد: بنابراین اگر کسی از مرگ یاد کند ولی به یاد آمادگی برای مرگ نباشد گویی مرگ واقعیتی ندارد و لذا آمادگی برای آن نیز لازم نیست و کسی که فکر می کند مرگ واقعیتی ندارد در واقع خود را مسخره کرده است. بر همین اساس باید مراقب باشیم که گرفتار لفظ بسندگی نشویم و فکر نکنیم که با الفاظ به مقصد می رسیم و بدانیم اگر خواسته هایی داریم باید از طریق خودش دنبال کنیم و نمی توانیم آن خواسته ها را از طریق دیگری تحصیل کنیم یا فکر کنیم آن خواسته ها خود به خود محقق خواهد شد.