انتخابات ۲۸ خرداد با همه فراز و فرودهای خود برگزار شد. این انتخابات واجد اهمیت تحلیلی از ابعاد مختلف است. اما در مطلب پیش رو مشخصا به این سوال میپردازیم که انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری چه درسهای برای اصلاحطلبان داشت و سوال دوم اینکه تاثیر این انتخابات بر فضای سیاسی پسا انتخابات و جریان اصلاحات چه خواهد بود.
دو طیف اصلاحطلبان در انتخابات ۲۸ خرداد
«حسین نقاشی» عضو حزب «اتحاد ملت ایران اسلامی» در پاسخ به این سوال که انتخابات ۲۸ خرداد چه درسهایی برای مردم و سیاسیون داشت، گفت: اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم در واقع به دو بخش و رویکرد تقسیم شدند. یک بخش با رویکرد صیانت از اصل نهاد انتخابات، با وجود اینکه عملکرد شورای نگهبان در این دوره خیلی محدود کننده بود، به سمت یکی از این دو کاندیدای غیراصولگرا حاضر در انتخابات تمایل پیدا کرده و بخش عمده باورمندان به این رویکرد در ستاد آقای همتی حضور پیدا کردند. اصل نگاه و رویکرد این طیف، صیانت از صندوق رای و انتخابات بود.
وی در تشریح رویکرد دوم اصلاح طلبان در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، بیان داشت: بخش دیگری از اصلاحطلبان با توجه به نگاهی که به وضعیت کنونی و مخصوصا سه سال گذشته در کشور داشت و با نگاه به پایگاه رای خود که نسبت به انتخابات دلسرد بود، از حضور فعال در انتخابات و معرفی کاندیدا خودداری کرد. این دو جریان و رویکرد در انتخابات وجود داشت. البته آن بخشی از اصلاحطلبان که با هدف حفاظت از نهاد انتخابات در انتخابات شرکت کردند بارها این تذکر را می دادند که عدم معرفی کاندیدا و عدم حضور فعال در انتخابات ممکن است عواقب سختی داشته باشد از جمله اینکه موجب یکدست شدن قدرت خواهد شد. طرف مقابل هم استدلال میکرد که حضور بی محابا و بدون توجه به خواست پایگاه رای، موجب شکست سنگین خواهد شد. همان گونه که دیدید جبهه اصلاحات ایران به عنوان یک نهاد در انتخابات کاندیدا معرفی نکرد و احزابی مثل اتحاد ملت هم با این رویکرد همنوا شدند.
تردیدهای پایگاه رای اصلاحطلبان
نقاشی افزود: من معتقد هستم مجموعه وقایعی که در دوره دوم آقای روحانی مخصوصا سه سال گذشته اتفاق افتاده و در مجموع وقایعی که در این دو دهه گذشته رخ داده، دو گونه و دو دسته تردید را در میان پایگاه رای اصلاحطلبان و فعالان سیاسی جریان اصلاحطلب ایجاد کرده است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در تشریح این تردیدها، گفت: برخی از این تردیدها، تردید در کارکرد نهادهای انتخابی است. تفسیر شورای نگهان از اصل ۹۹ قانون اساسی به نظارت استصوابی در طول تمام این چند دهه، مانع بزرگی برای حضور جریانهای مختلف سیاسی از جمله اصلاحطلبان در رقابتهای انتخاباتی بوده است. در سالیان گذشته این رد صلاحیتهای استصوابی بخشی از پایگاه رای اصلاحطلبان را به تردید در مورد این نهادها واداشته است. پایگاه حامی اصلاحطلبان این سوال را مطرح میکند که اساسا نهاد انتخابات کارکردی دارد یا خیر.
وی افزود: نهادهای شکل گرفته بر اساس همین رویه هم، دچار ضعف شدهاند. به عنوان مثال شما در انتخابات مجلس دهم دیدید که پایگاه رای اصلاحطلبان حاضر میشوند در انتخابات شرکت کند و به لیستی که حداقل دوم سوم اعضای آن گمنام یا کمتر شناخته شده بودند رای دهد. اما به هرحال نتیجه آن حضور را خیلی ملموس احساس نکردند و مطالبات آنها به صورت نسبی هم تحقق پیدا نکرد.
این عضو حزب اتحاد ملت ادامه داد: خب طبیعی است وقتی شما مجبور میشوید که نیروهای درجه یک خود را از لحاظ دانش سیاسی و تشکیلاتی آزموده شدهاند کنار بگذارید و به نیروهای درجه چندم رجوع کنید، چون این آدمها، آن انباشت تجربه سیاسی و تشکیلاتی را ندارند تا در یک فضای مثل مجلس که امر نظارت و تفنین را همزمان باید پیش ببرد، موثر واقع شوند. مردم دلزده شدند و واکنش آنها این بود که بخش زیادی از آنها در انتخابات مجلس یازدهم حضور پیدا نکردند. پس تردید در کارکرد، این سوال مهم را ایجاد کرده که وقتی مجلس یا دولت توان تحقق مطالبات را ندارند چه فایدهای دارند.
وی در تشریح تردید دوم هم بیان داشت: تردید دوم، تردید در راهبردها بود. ما قبلا مشاهده کردیم که با اینکه در مجلس دهم و مجلس خبرگان با رد صلاحیتهای زیادی مواجه شدیم اما پایگاه اقناع شد با استراتژی «یک تندرو کمتر» به پای صندوق رای بیاید. در این دوره در راهبردهای این چنینی هم پایگاه رای اصلاح طلبان تردید کرد. با توجه به این نکات، بخشی از اصلاح طلبان صدای بدنه رای خود را شنید و به این شکل وارد فضای سیاسی نشد.
وی تاکید کرد: من گمانم این است با توجه به دو رویکرد مختلفی که در اصلاحطلبان شکل گرفته و تفاوت هم به نوع نگاه به جامعه و شنیدن یا نشدن ندای بدنه رای برمیگردد ما شاهد صفبندیهای جدی و جدید در جبهه اصلاحات خواهیم بود.
دو صفبندی متفاوت در اردوگاه اصلاحات
وی در پاسخ به این سوال که جریان اصلاحات بعد از سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دچار چه تغییر و تحولاتی خواهد شد، گفت: به نظر میرسد ما تغییر و تحولاتی در صفبندی داخلی جریان اصلاحات خواهیم داشت و مبتنی بر نگاه به جامعه و چگونگی نگاه به جامعه تفاوت ها مشخص خواهد شد. در یک سو سیاستمداران مردمگرا خواهند بود؛ در این رویکرد این فقط سیاستمداران نیستند که با طرح خط مشیها، شعارها و ایدههای خود، مردم را به یک عمل سیاسی دعوت میکنند بلکه متقابلا سیاستمداران مردمگرا ندای مطالبات بدنه خود را می شنوند و بر اساس این مطالبات جهتهای خود را تنظیم می کنند. در واقع با یک رویکرد برج عاجنشینانه با پایگاه رای خود برخورد نمیکنند.
وی افزود: در طرف مقابل، افراد، احزاب و گروههایی در جریان اصلاحات هستند که گمان میکنند به عنوان سیاستمدار مردم را باید به یک مسیر خاص هدایت کنند. یا از آنها چیزی بخواهند و وقتی هم مردم اقبال نشان ندادند به جای تصحیح اشتباهات خود، مردم را مورد سرزنش و شماتت قرار دهند. و هر اتفاقی را ناشی از عدم حضور مردم در انتخابات تحلیل کنند.
نقاشی تصریح کرد: در صورتی که ما به عنوان سیاستمداران هستیم که با پذیرش خطاها و شکستها و عدم پیشبرد پروژه اصلاحات باید از مردم عذرخواهی کنیم. و با ارائه دلایل شکستها و پاسخ دادن به مردم در مورد این عدم موفقیت، بتوانیم خود را به مردم نزدیک کنیم و مردم احساس کنند سیاستمداری از جنش خودشان و خواهان تغییر با آن ها وارد گفتوگو شده و می خواهد مسیر اصلاحات را باز کند وگرنه اگر قرار باشد که با نگاه برج عاجنشینانه و از بالا با مردم و پایگاه رای خود صحبت کنیم به نظرم می رسد که تغییر ملموسی در نوع نگاه مردم اتفاق نخواهد افتاد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: مردم و پایگاه رای جریان اصلاحات هم عقد اخوتی با کسی نبسته اند بلکه به دنبال تحقق مطالبات خود هستند و اگر روزی کسی بتوانند مطالبات مردم را محقق کند مردم به او اقبال نشان خواهند داد. اصولا مسئله در جریان اصلاحطلب در حال حاضر تمایز بین این دو نوع نگاه است. سیاستمداران مردمگرا و سیاستمداران برج عاج نشین که صف بندی متفاوتی را شکل خواهند داد.