تهران- ایرنا- نویسندگان مطرح تاریخ از چاپ برخی شاهکارهای خود به دلیل شهرتی که بر تمام حرفه هنری آنها سایه انداخت یا اثرات مخربی که روی جامعه داشتند، پشیمان شده بودند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، در دنیای نویسندگی گاهی پیش می‌آید حتی نویسندگان حرفه‌ای و نام‌آشنا از پرداختن به موضوعات و محتوای سطحی و خام، انتخاب عناوین نه چندان جذاب و یا طراحی جلد نامناسب در کتابهایشان ابراز تاسف و پشیمان کنند. حتی ممکن است نویسنده‌ای از محتوای کتابی که در سالهای اول کارش منتشر کرده دل خوشی نداشته باشد و آن را جزء کارنامه آثار موفق خود به حساب نیاورد. اما هرگز فکرش را می‌کردید برخی از معروف‌ترین و پرتیراژترین آثار ادبی جهان مثل ناطور دشت و شرلوک هلمز بزرگترین پشیمانی حرفه‌ای نویسندگانشان باشند؟ در ادامه به چند کتاب محبوب در دنیای ادبیات نگاهی می‌اندازیم که نوابغ دنیای نویسندگی از خلقشان پشیمان شدند.

رمان خشم (Rage) از استفان کینگ

رمان خشم (۱۹۷۷) درباره دانش‌آموز پریشانی که همراه خود اسلحه به مدرسه می‌برد، بعدها به چهار پرونده اقدام به تیراندازی در مدارس که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی رخ داد، ارتباط داده شد. به دنبال این رویدادهای تلخ، کینگ دستور توقف چاپ رمانش را داد. سلطان ژانر وحشت اگرچه رمانش را مقصر اتفاقاتی که در دنیای واقعی افتاده بود نمی‌دانست اما اعتراف کرد ممکن است این رمان برای افرادی که در آستانه جنون و خشونت هستند، مثل یک محرک عمل کند.

کینگ در این باره گفت: چاپ رمان خشم را متوقف کردم چون برداشتم این بود که به مردم آسیب می‌رساند و در مورد آن تصمیم مسئولانه را گرفتم.

داستان‌های هرکول پوآرو (Hercule Poirot) از آگاتا کریستی

آگاتا کریستی نویسنده معروف انگلیسی با وجود ۳۳ رمان و ۵۶ داستانی که درباره کارآگاه معروف هرکول پوآرو نوشت، هیچوقت طرفدار این شخصیت نبود. کریستی این کاراکتر را یک آدم نفرت‌انگیز، گزافه گو، خسته کننده و خودخواه توصیف می‌کرد و از او متنفر بود چون محبوبیتش باعث شده بود ناشران تمایلی به انتشار ایده‌های جدید کریستی نداشته باشند.  

کریستی پس از نوشتن ۱۴ کتاب درباره پوآرو، یک کاراکتر جدید به اسم آریادنه اولیور خلق کرد، یک نویسنده رمان‌های معمایی که از معروف‌ترین اثر خود متنفر بود. اولیور در یکی از دیالوگ‌هایش می‌گوید اگر زمانی با شخصیتی که خلق کرده بود در دنیای واقعی روبه‌رو شود، در از بین بردن او از هر صحنه قتل و جنایتی که تابه حال در آثارش ابداع کرده، بهتر عمل خواهد کرد.

داستان‌های شرلوک هلمز (Sherlock Holmes) از سر آرتور کانن دویل

سر آرتور کانن دویل دیگر نویسنده پرآوازه انگلیسی ممکن است با شخصیت شرلوک هلمز یکی از ماندگارترین چهره‌های داستانی در تاریخ را خلق کرده باشد اما خودش از این کارآگاه دل خوشی نداشت و از او متنفر بود چون روی آثار فاخرش سایه انداخته بود و مانع از آن می‌شد که حضور قدرتمندتری در جهان ادبیات داشته باشد.

به دنبال موفقیت اولین داستان‌های هلمز، دویل سعی کرد خود را وقف نوشتن چیزی کند که واقعا به آن علاقه داشت، یعنی ژانر داستان‌ تاریخی؛ ژانری که به نظرش از لحاظ ادبی، جاه طلبانه‌تر از ژانر معمایی بود. اما هیچکدام از آثاری که در این ژانر نوشت به اندازه یک چندهزارم داستان‌های شرلوک هلمز مورد توجه قرار نگرفتند. بنابراین دویل که طاقتش طاق شده بود چند داستان دیگر نوشت و سپس عمدا این کارآگاه را در نبرد نهایی با جیمز موریارتی در آبشار رایخنباخ کشت. در سال ۱۹۰۳، با گذشت ۹ سال از مرگ شرلوک، دویل سرانجام تسلیم خواست و فشار خوانندگان شد، شرلوک را به زندگی بازگرداند و تا سال ۱۹۲۷ به نوشتن درباره او ادامه داد.  

وینی پو (Winnie-the-Pooh) نوشته آلن الکساندر میلن

وقتی مشخص شد موفقیت چهار کتابی که مجموعه وینی پو را تشکیل می‌دهند، دیگر آثار میلن را تحت الشعاع قرار خواهد داد، وی از نوشتن آنها پشیمان شد. اوضاع وقتی بدتر شد که بار سنگین شهرت داستان وینی پو بین آلن و تنها پسرش، کریستوفر رابین میلن، تقسیم شد.

کریستوفر برای این مجموعه داستانی تبلیغ می‌کرد و به کمک دایه‌اش به نامه‌هایی که خوانندگان می‌فرستادند جواب می‌داد. این کار به معروفیتی منجر شد که در دل میلن پدر ترکیبی از شگفتی و انزجار ایجاد کرد. میلن به خاطر تاثیری که این همه توجه روی پسرش گذاشته بود، دست از نوشتن کتابها برداشت. کریستوفر از آن جایی که الهام‌بخش شخصیت وینی پو بود، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفت و پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه در پیدا کردن کار با مشکل روبه‌رو شد، بنابراین برای همیشه از موفقیتی که پدرش به لطف او به آن رسیده بود، دل‌چرکین شد.  

آرواره‌ها (Jaws) از پیتر بنچلی

رمان پیتر بنچلی درباره یک کوسه قاتل با میلیون‌ها نسخه فروش، پول زیادی نصیب نویسنده کرد اما موفقیت این اثر داستانی با یک سوءتفاهم در حوزه جانورشناسی با عواقب زیست محیطی واقعی، تلخ شد.

خود بنچلی در این باره گفت: چیزی که الان می‌دانم و وقتی آرواره‌ها را می‌نوشتم نمی‌دانستم، این است که چیزی به اسم کوسه سرکش وجود ندارد که طعم گوشت انسان زیر زبانش مزه کند.

دانشمندی به نام سیمون تورولد بعدها در این باره گفت رمان آرواره‌ها بهانه‌ای شد برای افرادی که به دنبال کشتن کوسه‌ها بودند و این مساله در نهایت به کاهش جمعیت کوسه‌ها به ویژه در ساحل شرقی آمریکا منجر شد. بنچلی باقی عمرش را وقف حفاظت از اقیانوس‌ها و کوسه‌ها کرد.

کتاب آشپزی آنارشیست (The Anarchist Cookbook ) از ویلیام پاول

ویلیام پاول همزمان با آن که ارتش آمریکا می‌خواست او را به جنگ در ویتنام اعزام کند، در سال ۱۹۶۹ شروع به نوشتن کتابی به نام کتاب آشپزی آنارشیست کرد شامل دستورالعمل‌هایی برای ساخت مواد منفجره، ابزارهای ابتدایی هک ارتباط از راه دور، سلاح‌های مربوطه و شیوه ساخت موادمخدر غیرقانونی در منزل. این کتاب در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. پاول در سال ۲۰۱۳ در مقاله‌ای توضیح داد که چرا فکر می‌کند باید چاپ این کتاب متوقف شود. اما از آنجایی که نویسنده هیچوقت حق مالکیت معنوی این اثر را نداشت نمی‌توانست در این باره اقدامی کند.

پاول می‌گوید پس از آن که بخشی از دوران بزرگسالی خود را به کارهای خیریه و آموزش گذراند، به این نتیجه رسیده که پاسخ خشونت و خشم با خشم، غیرمنطقی است.

پرتقال کوکی (A Clockwork Orange ) از آنتونی بورخس

در شعری که تا سالها پس از مرگ آنتونی بورخس نویسنده و منتقد انگلیسی در سال ۱۹۹۳ منتشر نشد، او از خوانندگان تقاضا کرده از خواندن رمان پرتقال کوکی صرف نظر کنند و حتی تا آن جا پیش رفته که بگوید آثار دیگری وجود دارند که که خوانندگان از خواندن آنها لذت بیشتری خواهند برد.  

در یکی از مصرع‌های این شعر می‌خوانیم:

یک توصیه: لطفا نخوانیدش

پرتقال کوکی یک شلم شوربای افتضاح از لغاتی‌ست که

گاز می‌گیرند، حمله می‌کنند و حمام خون به راه می‌اندازند.

من کتابهای بهتری هم نوشته‌ام، دیگر نویسندگان هم همینطور،

به جای پرتقال کوکی، هملت، شلی، کیتس و دکتر ژیواگو بخوانید.  

زنان کوچک (Little Women) از لوییزا می آلکوت

لوییزا می آلکوت رمان‌نویس آمریکایی تمایلی نداشت کتابی درباره دختران بنویسد اما توماس نیلز، ویراستار کتاب، به این کار اصرار کرد. آلکوت در اولین تلاش برای نوشتن این رمان بی حوصله و کلافه شد و دست از کار برداشت اما وقتی نیلز گفت فقط در صورتی که یک بار دیگر نوشتن این کتاب را امتحان کند کتاب تفکرات فلسفی پدرش را منتشر خواهد کرد، لوییزا زنان کوچک را ظرف دو ماه نوشت. اگرچه این رمان موفقیت بزرگی کسب کرد اما الکات برایش اهمیتی قائل نبود.

وقتی طرفداران رمان به خانه آلکوت می‌آمدند، خود را جای خدمتکار جا می‌زد و دکشان می‌کرد. او به طور خاص از نامه‌هایی که می‌پرسیدند آیا جو و لاری ازدواج می‌کنند، بیزار بود. وی در دفتر خاطراتش در این باره اینطور نوشته است: دختران جوان نامه می‌نویسند تا بدانند زنان کوچک با چه کسی ازدواج کردند گویی ازدواج کردن تنها هدف زندگی یک زن است.  

ناطور دشت (The Catcher in the Rye ) از جی. دی. سلینجر

به استناد کتاب زندگینامه‌ سلینجر که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، او ده سال را به نوشتن ناطور دشت گذراند و باقی عمرش را به پشیمانی.

سلینجر نویسنده معروف آمریکایی در نامه‌های خصوصی که پیش از چاپ این کتاب فرستاده بود، نگرانی خود را از واکنش دوستان و خانواده‌اش به این اثر ابراز کرده بود. به محض موفقیت کتاب، سلینجراز شهرت ناگهانی که پیدا کرده بود سراسیمه شد و سریعا نیویورک را ترک کرد. به گفته کسانی که زندگینامه این نویسنده را تالیف کردند، او منزوی نبود فقط مردی بود سرشار از تناقض و تضادهای عمیق که یک زندگی خصوصی می‌خواست.