به دلیل قطعی آب، کولرها از کار افتادند؛ دمای هوای داخل خانه هم رفته رفته گرم و گرم تر می شد و تحمل ماندن در خانه را سخت و سخت تر می کرد، دمای هوای بیرون منزل هم به دلیل شدت گرم غیر قابل تحمل بود.
برای پیدا کردن یک گالن آب مجبور شدم به سطح شهر بروم و در خیال فکر می کردم شیرها آب دارند؛ اما سراب، من را به این طرف و آن طرف می کشید؛ اما پس از مدتی توانستم مقدار کمی آب را پیدا کنم.
حوالی ساعت ۴ صبح بود که شیر های آب منزل، نفس نفس می زدند و انگار می خواستند نوید روزی خوب را به ارمغان بیاورند. بعد از وصل و جریان آب، کولرها به کار افتادند می رفت تا غصه و دلتنگی من و اعضای خانواده ام از بی آبی به پایان برسد که ناگهان برق قطع شد و مجدد کولر ها از کار افتادند.
دیگر تاب تحمل این وضعیت را نداشتیم .سختی های بی آبی از یک طرف و قطع برق و به دنبال آن از کار افتادن کولرها از طرف دیگر شرایط را بسیار سخت کرده بود.
در این میان سفر اخیر خود به استان همدان و شهرستان ملایر را در ذهن خود تداعی کردم؛ شهری که خرم و سرسبز و آب فراوان جای جای آن را فراگرفته است و گاهی آبها به بیراهه ها می روند و به جز من کسی به آن توجهی نداشت.
به خود گفتم کاش من در آن شهر زندگی می کردم و یا یزد هم همانند آن شهر و استان دارای آب فراوان بود.
شهر یزد شهر کم آبی ها و بی آبی ها، شهری که درختانش در عطش می خشکند و می سوزند و شهری که یک قطر آبش به هر انسان حیاتی تازه می بخشد.
شهری که مردمانش خود را با شرایط سخت کم آبی و بی ابی وفق داده اند و برای یک قطره آب ارزش قایل هستند و شهری که مسئولان باید به فکر خوبی های مردمانش باشند.
اگر چه مردمان ما در مصرف آب قصور و صرفه جویی می کنند؛ اما مسئولان باید به فکر چاره اساسی برای رفع مشکل قطعی آب و برق مردم در این دیار خشک و تفتیده باشند.
مشکل کم ابی در استان یزد به حدی است که مسئولان استان از آن به عنوان چالش پیش روی توسعه استان یاد می کنند.