به گزارش ایرنا، اجراهای گروهی همیشه جذابیتهای خاص خود را دارند ، بویژه اگر مربوط به موسیقی نواحی باشند. حالا تصور کنید که چند تن از دختران و بانوان با ضربههای منظم و ضرباهنگی مشخص به صورت تک نفره یا دونفره روی یک لگن فلزی می کوبند و شعرهای محلی را با هم زمزمه میکنند.
این تصویری است که میتوانید از بخشی از عروسیهای قدیم مازندران در ذهنتان تجسم کنید ، اما مدتی است که این کار گروهی موسیقایی بانوان مازندران، زیر نظر سید جلال محمدی نوازنده و پژوهشگر موسیقی مازندران به شکل متفاوتی در حال انجام است. پس از فراخوانی که برای جذب هنرجو و تشکیل گروه لگننوازان مازندران منتشر کرد، دهها تن از دختران و بانوان اعلام آمادگی کردند و اکنون در کنار هم در حال همنوازی تشت یا لگن به عنوان یکی از آلات موسیقایی زنان مازندران هستند.
از خردسال و نوجوان و جوان تا میانسال و بزرگسال و حتی بانوانی در آستانه سالمندی ؛ همگی یک وجه اشتراک موسیقایی دارند؛ این که عضو گروه لگننوازان مازندران یا تشتلاککِتِن هستند و با علاقه و انگیزه ضرباهنگهای مختلف مربوط به این بخش از موسیقی زنانه مازندران را تمرین میکنند.
پرنیا اکبری دختر خردسال دبستانی یکی از همین افراد است که با مادرش برای آموختن لگننوازی عضو این گروه شده و در کنار سایر فعالیتهای موسیقاییاش لگننوازی را هم فرامیگیرد. مادرش میگوید: پرنیا قبل از این هم موسیقی کار میکرد. نوازنده سازهای کوبهای است و از وقتی که لگننوازی را دید مشتاق شد تا این را هم یاد بگیرد. این علاقه بهانهای شد که من هم با او به این گروه بیایم و لگننوازی را تمرین کنم.
پرنیا تنها دختر خردسال این گروه نیست. علاوه بر او و همسن و سالهایش، تقریبا از هر رده سنی تا حدود ۷۰ سال میتوان عضوی را در این گروه مشاهده کرد. شکیبا عرب بانوی ۶۳ ساله اهل ساری یکی از همین افراد است ؛ معلم بازنشستهای که پس از دوران بازنشستگی تصمیم گرفت سراغ فرا گرفتن موسیقی برود و در فرهنگخانه مازندران مشغول آموختن تار شد. او میگوید: لگننوازی را از کودکی آموختم و وقتی با فراخوان گروه لگننوازان مواجه شدم تصمیم گرفتم با توجه به آشناییام با این بخش از موسیقی عضو گروه شوم. خوشحالم که در این جمع حضور دارم و میبینم که نسل جدید هم از لگننوازی استقبال میکنند.
لگننوازی در مازندران
لگن یا تشت که ابزاری معمولی و تقریبا پرکاربرد در خانه مازندرانیهاست، یک ساز ویژه بانوان هم محسوب میشود. بانوان مازندرانی در دهههای قبل استفادهای چندمنظوره از لگنهای مسی میکردند. هم کارهای خانه مانند لباس شستن، تهیه خمیر برای پخت نان، حمل غذا و برخی لوازم سبک منزل و استفادههای روزمره اینچنینی با آن انجام میشد و هم وقتی که فرصتی پیدا میکردند و دور هم جمع میشدند یا شاید هم تشت و لگن اضافهای در محافل شاد در دسترسشان قرار میگرفت، شروع به نواختن روی آن با ریتمی شاد و به قول امروزیها ۶ و هشتی میکردند که ضربها و میزانهای آن مختص همین منطقه است. با توجه به این که محفل زنانه بود، چکهسِما یعنی رقص بومی مازندران هم چاشنی این لگننوازی میشد.
این لگننوازی که خاستگاه آن همین جمعهای زنانه بود ، کمکم به دورهمیها و جشنها و محافل شاد مردم مازندران نفوذ کرد و به جزئی جدانشدنی از موسیقی شادمانه مردم این استان تبدیل شد. لگننوازهایی که مهارت بیشتری در نواختن داشتند، در جشنها و عروسیها بخشی از مراسم را با هنرشان مدیریت میکردند و اگر هم تعدادشان بیشتر از یک نفر بود کنار هم دور یک لگن مینشستند و برای این که کمتر خسته شوند به نوبت و بدون این که لگننوازی قطع شود شروع به نواختن میکردند. گاهی هم دو نفری روی یک لگن مینواختند.
صدادهی لگن هم یکی از نکات مهم این رسم موسیقایی بود. یعنی جنس، اندازه و حتی شکل قوس لگن ارتباط مستقیمی با صدادهی آن داشت. به همین دلیل ممکن بود گاهی عنوان شود که فلان شخص تشت یا لگن بهتری برای نواختن دارد.
لگننوازها برای این که صدای بهتری از این ساز خانگی چندمنظورهشان بیرون بیاید گاهی از یک نعلبکی یا سینی فلزی کوچکی که قدیمتر به عنوان پیشدستی به کار می رفت ، استفاده میکردند ؛ به این شکل که یک نفر باید کنارشان مینشست و نعلبکی یا پیشدستی را خیلی نرم و آهسته، با یکی دو انگشت طوری که ضربههای لگننواز روی لگن باعث حرکت کردن آن بشود نگه میداشت. ضربههای لگننواز باعث میشد این شئ دوم روی لگن و زیر انگشتهای یار کمکی او آهسته بلرزد و حرکت کند و صدای دوم ریز و همزمانی شنیده شود. در واقع کاری که این نعلبکی یا پیشدستی میکرد شبیه به کاری است که امروز تیوترها در بلندگوها و اسپیکرها میکنند و با پخش صداهای ریز باعث جذابتر شدن موسیقی میشوند.
گامهای احیاء تشتلاک
لگننوازی هر چند که هنوز در موسیقی مازندران و بویژه در برخی روستاها رایج است و در بعضی از عروسیها میتوان آن را یافت، اما طی دو دهه اخیر به مرور کمرنگ شد و به همین دلیل نیز از تعداد بانوانی که لگننوازی را به روال مرسوم گذشتگان خود میآموختند ، کاسته شد تا این که گروه موسیقی رستاک سال ۱۳۹۲ در یکی از قطعات آلبوم «سرنای نوروز» قطعهای مازندرانی با نام «لاره» را بازتنظیم و اجرا کرد که در قسمت انتهایی آن لگننوازی به شکل برجستهای اجرا و نمایش داده شد.
قصه از این قرار بود که دو تن از بانوان عضو رستاک در سفر پژوهشی گروه به مازندران لگننوازی را بر پایه آنچه که بانوان مازندرانی اجرا میکردند ، آموختند و سیامک سپهری سرپرست گروه نیز به شکل درست و جذابی از این هنر در تنظیم موسیقی و حتی برای اجرای صحنهای بهره گرفت. این اقدام سبب شد که لگننوازی به شکل گستردهای در جامعه مخاطبان موسیقی نواحی ایران دیده شود و جرقههایی برای احیاء آن شکل بگیرد.
پس از آن ، چهار سال بعد هم اتفاق مهم دیگری برای لگننوازی مازندران افتاد. «جهان حیدری» یکی از بانوان اهل سوادکوه مازندران به نمایندگی از زنان این استان در کنسرواتوار موسیقی چایکوفسکی روسیه حضور یافت و لگننوازی را برای پژوهشگران و اتنوموزیکولوژیستهایی از سراسر جهان اجرا کرد؛ اتفاقی که سبب شد لگننوازی مازندران از مرزهای کشور خارج شود و مورد توجه پژوهشگران موسیقی اقوام دنیا قرار بگیرد.
در همان سال برگزارکنندگان دومین جشنواره موسیقی بومی « لیلم » نیز تصمیم گرفتند بخش لگننوازی را به این جشنواره اضافه کنند که ۱۹ تن از بانوان متقاضی شرکت در این بخش شدند و با نظر هیئت انتخاب ۱۳ نفر به بخش نهایی جشنواره راه یافتند.
همنوازی تشتلاککِتِنها
حالا مدتی است که با تلاش سید جلال محمدی، پژوهشگر و نوازنده موسیقی نواحی و سرپرست گروه موسیقی «آوای تبری» گام محکمتری را برای احیاء لگننوازی در مازندران و ثبت آن برداشته و در حال فعالیت برای ترویج این ساز بومی زنانه مازندران و آموزش نواختن آن به نسل جدید است.
محمدی که به دلیل همکاری و فعالیت در تولید موسیقی سریال «پایتخت» و برخی اقدامات دیگر مانند تأسیس گروههای موسیقی «دِتارچی» و «نقاره سما» طی سالهای اخیر به چهرهای پویا و پرکار در موسیقی مازندرانی تبدیل شده، در جدیدترین اقدام خود تصمیم گرفته گروهی از لگننوازان تشکیل دهد و پس از آموزش آنها، با تلفیق چهار گروه «آوای تبری»، «دتارچی»، «نقاره سِما» و «تشتلاک کِتِن» یک اجرای صحنهای متفاوت را آماده کند.
او این روزها در حال آموزش افرادی است که پس از انتشار فراخوان جذب لگننواز اعلام آمادگی کردند تا در این گروه حضور یابند. به گفته محمدی حدود ۱۲۰ نفر پس از انتشار فراخوان برای شرکت در این گروه اعلام آمادگی کردند که با اضافه شدن نزدیک به ۳۰ نفر از هنرجویان او جمع این تعداد به ۱۵۰ نفر هم میرسد.
محل تمرین گروه فضایی از مجموعه «گالِش مِنزِل» تنها اقامتگاه بومگردی عشایری مازندران واقع در روستای تلوباغ ساری است. صدای دهها لگن که همزمان نواخته میشوند صدایی متفاوت از این ساز را به گوش می رساند. احتمالا کسی نمیتواند بگوید که تا کنون صدای همنوازی بیش از ۶۰ لگننواز را شنیده است ، اما در این گروه تازهتاسیس این اتفاق افتاده است.
بیش از ۷۰ نفر دور هم جمع شدهاند و زیر نظر مربیشان علاوه بر این که شیوه درست نواختن را میآموزند، ریتمها و ضرباهنگهای مختلف آن را برای اجرای صحنهای و ضبط قطعه موسیقایی تمرین میکنند؛ جمعی که از دختر پنج ساله تا بانوی ۶۵ ساله در آن حضور دارد .از نسل مادربزرگها و مادرها و دختران امروز میتوان نمایندههایی در این جمع لگننواز دید.
میراث موسیقایی مادران مازندرانی
محمدی همزمان که نکاتی درباره لگننوازی را به آنها یادآوری میکند و آموزش میدهد، به اهمیت احیاء این سنت موسیقایی نیز اشاره میکند و میگوید: لگننوازی زنانهترین سنت موسیقایی شمال ایران است. این که زنان مازندرانی به این نتیجه رسیدند در کنار کارهای سخت روزمرهشان سازی برای خودشان داشته باشند و توانستند با وجود همه محدودیتهای عرفی، این هنر را در جامعه خود فراگیر کنند نشان میدهد که این هنر چقدر ظریف و درست و متین اجرا شد.
او معتقد است که لگننوازی نه فقط یک سرگرمی برای زنان مازندران، بلکه راوی به هم پیوستگی زندگی و کارهای روزمره زنان مازندران با رفتارهای اجتماعی آنهاست. وی میافزاید: علاوه بر این که صدای ساز پدرم همیشه در خانه ما بود، صدای لگننوازی مادرم نیز بخشی از حافظه موسیقایی من و سایر برادران و خواهرانم را تشکیل میدهد.
وی اظهار میکند: همیشه به این موضوع فکر میکردم که برای این بخش از موسیقی بومی خودمان که مانند لالاییها و کارآواها یکی از میراث مادران ما محسوب میشود باید چه کاری کنم تا به شکل درستی به مخاطبان موسیقی در ایران و سایر کشورها ارائه شود. به این نتیجه رسیدیم که بهترین راه برای رساندن صدای موسیقی زنان مازندران، استفاده از ظرفیت خودشان برای احیاء و معرفی این بخش از موسیقی است.
تصویر جدید از لگننوازی
محمدی تشکیل گروه لگننوازان مازندران یا همان گروه «تشتِلاک کِتِن» را بخشی از پروسه مد نظر خود برای معرفی این موسیقی بیان میکند و میگوید: فعلا در مرحله تمرین هستیم. پس از این که همه اعضا به آمادگی کامل رسیدند و ریتمها و ضربهای مد نظر را به طور کامل برای اجرا فراگرفتند، قطعاتی که برای آنها در نظر گرفته شده با حضورشان ضبط خواهد شد ، اما قطعه ضبط شده به تنهایی منتشر نمیشود ، بلکه قرار است با استفاده از چند ساز بومی مانند سرنا و سازهای بادی کمتر شناخته شده مازندران و ملودیهای مد نظر، قطعاتی ساخته شود که در آن از اجرای گروه تشتلاککِتِن نیز استفاده میشود.
سرپرست گروه آوای تبری با بیان این که میخواهد تصویر جدید و متفاوتی از لگننوازی مازندران ارائه شود، خاطرنشان میکند: یکی دیگر از برنامههای مد نظر برای این گروه، اجرای صحنهای در تالار وحدت است. گروه آوای تبری سال ۱۳۹۸ در این تالار موسیقی مازندران را ارائه و اجرا کرد و این بار قصد داریم با تشکیل گروهی متشکل از چهار گروه آوای تبری، دِتارچی، نقاره سِما و تشتلاککِتِن شکل متفاوت و جذابی از موسیقی مازندران را ارائه کنیم. البته فعلا باید منتظر عادی شدن وضعیت کرونایی در کشور بمانیم. اما در این مدت برنامه ضبط یک ویدئو از قطعه مد نظرمان را در دستور کار داریم.
این نوازنده و پژوهشگر موسیقی نواحی از در حال ضبط بودن ملودیهای مربوط به این اجرا نیز خبر میدهد و اظهار میکند: به موازات این تمرینها، ساخت چند ساز بادی بومی بر اساس پژوهشهای انجام شده و همچنین ضبط بخشهایی از موسیقی در حال انجام است. گروه تشتلاککِتِن هم احتمالا تا یک ماه دیگر به آمادگی لازم برای ضبط قطعه میرسد و پس از آن با لباسهای مازندرانی همه اعضای گروه مقابل دوربین لگننوازی را اجرا خواهند کرد.
احیاء و نسلسازی
محمدی کمترین دستاورد این اقدام را برداشتن گامی برای ثبت لگننوازی و معرفی آن به نسل جدید بیان میکند و میافزاید: این که دختر خردسال همراه با مادرش در کنار بانوانی که دهه ششم زندگی خود را میگذرانند در یک جمع حضور مییابد و یک سنت از سرزمین مادریاش را فرامیگیرد اتفاقی مهم برای حفظ داشتههای فرهنگی است.
وی خاطرنشان میکند: وقتی گروه نقارهسِما را تشکیل دادم نیز چنین نگاهی داشتم تا علاوه بر ارائه تصویری جدید از یک بخش موسیقی مازندران، بر تعداد نوازندگان ساز بومی دِسَرکوتِن –نقاره مازندرانی- افزوده شود و برای آینده نوازندگانی تربیت کنیم. البته این اقدام به دلیل افزایش تقاضا برای خرید این ساز، سبب رونق حرفه ساخت نقاره در مازندران هم شد.
اجرای چنین برنامههایی و برداشتن این قبیل گامها حتی اگر به صورت موقت هم باشد و این پروهها پایدار نمانند، قطعا بدون خروجی نیست. همین که تصویری از یک جزء کمتر دیده شده موسیقی یک منطقه ثبت و به گستره وسیعی از مخاطبان ارائه میشود یا این که تعداد افرادی که با این بخش از موسیقی بومی آشنا هستند افزایش مییابد، گام مهمی برای زنده نگه داشتن قسمتی از فرهنگ و هویت بومی مردم هر منطقه است.