روزنامه ایران شنبه ۱۹ تیر یادداشتی را به قلم شهلا کاظمیپور جامعه شناس منتشر کرد و آورد: اگر افراد در جامعه به اصول اخلاقی در روابطشان و یا تعاملات اجتماعی پایبند باشند، همچنین در مسائل اجتماعی مشارکت داشته باشند و خود را به نحوی مسئول در مشارکت برای حل مشکلات جامعهشان بدانند و نسبت به یکدیگر همدردی داشته باشند، سرمایههای اجتماعی ما که به نوعی ثروت ملی ما هستند ارتقا مییابد.این مشارکت میتواند حتی در یک جادهسازی، مدرسهسازی و... باشد که همگی منجر به ارتقای سرمایه اجتماعی میشود.
سرمایه اجتماعی حتی از مشارکت افراد در خانوادهها نیز میتواند نشأت بگیرد و به کل جامعه هم تعمیم یابد. در جوامعی مشارکت پایین است که افراد انفعال کمتری برای مشارکت در مسائل عمومی کشور یا شهرشان دارند و این منجر به کاهش سرمایههای اجتماعی میشود. رکن دیگر هم حمایت اجتماعی است، یعنی افراد اگر نیازهایی داشته باشند که این نیازها در جامعه برطرف شود، چه از سمت خانوادهها، دوستان و مسئولان، سرمایه اجتماعی در کشور افزایش مییابد.
تلفیق این سه رکن سرمایه اجتماعی را تشکیل میدهد که چنانچه هر یک از این ارکان به نحوی تضعیف شود سرمایه اجتماعی کمرنگتر میشود. معمولاً در جوامع کوچکتر میزان سرمایه اجتماعی خیلی بالاست چرا که افراد به یکدیگر اعتماد دارند و نسبت به هم دلسوز هستند و از یکدیگر حمایت میکنند، در مسائل و مباحث زندگی با یکدیگر مشارکت دارند. برای مثال از کشاورزی گرفته تا مراسم عقد، ازدواج و فوت و غیره. در نتیجه سرمایه اجتماعی در جوامع کوچک بسیار بیشتر از جوامع گسترده است و هر چه ما به سمت جوامع بزرگتر برویم بیگانگی اجتماعی افزایش و سرمایه اجتماعی کاهش مییابد.
دلایل آنکه در جوامع کوچک سرمایه اجتماعی بیشتری وجود دارد آن است که این سرمایه از سمت مردم تقویت میشود ولی در جوامع بزرگ تقویت سرمایه اجتماعی برعهده دولتها است. در عمق جوامع بزرگ هم سرمایه اجتماعی میتواند بهتر و بیشتر ارتقا یابد و تقویت شود. چرا که اگر حمایتها و شفافسازیها از سوی دولتها برای رفاه مردم شکل گیرد اعتماد در مردم به وجود میآید و مشارکت از سمت مردم ارتقا مییابد.حتی در بحرانها و دیگر مسائل مبتلابه، همدلی در میان آنها به صورت چشمگیری افزایش مییابد. پس این به این معنا نیست که تقویت و ارتقای سرمایه اجتماعی در جوامع بزرگ امری مشکل و غیرقابل انجام است.