به گزارش ایرنا به نقل از "پرینت"، ارتش آمریکا درحال عقب نشینی از افغانستان است و در این میان گروه طالبان به سرعت پیشروی میکند و مناطق وسیعی از این کشور را در کنترل میگیرد.
آمریکا هفته گذشته بدون اطلاع متحدان افغان خود، شبانه پایگاه بزرگ بگرام در نزدیکی کابل را ترک کرد. نکته تعجب آور در این بازی ناخوشایند و جنگ بیپایان این است که همه جنبههای آن از همان اول قابل پیش بینی بود.
با این حال تحلیلها و پیش بینیهای اشتباه نقش مخرب آمریکا را تشدید کرد و پس از گرفتن جان هزاران نفر، افغانستان را بدتر از گذشته رها کرد.
آمریکا و متحدان آن به رژیمی واکنش نظامی نشان داده بودند که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در حمله تروریستی یازده سپتامبر نقش داشت. اما یک عملیات اطلاعاتی و نظامی علیه عاملان این حمله و حامیان آنها میتوانست هدف عدالت و انتقام را تامین کند و پیامی به تمام بازیگران سیاسی در افغانستان بدهد. نیازی به یک حمله بزرگ نظامی نبود.
در عوض، دولت جورج بوش رییس جمهوری سابق آمریکا ترجیح داد یک مهندسی مجدد نظامی و سیاسی عظیم برای کشور افغانستان انجام دهد. از طرف دیگر، این تلاش بیهوده و ناامیدکننده به صورت کامل از سوی دستگاه سیاسی و رسانهای غرب مورد پشتیبانی قرار گرفت.
در چند ماه اول، به نظر همه چیز خوب پیش میرفت. کسانی که سرگرم سرنگونی رژیم طالبان بودند، در کنار آزادیخواهان غربی خود در کابل احساس شادی میکردند.
اما آن دسته از افرادی که با افغانستان خارج از کابل و قبل از ۱۱ سپتامبر آشنایی داشتند، میدانستند که طالبان در مناطق وسیعی از این کشور، به ویژه در جنوب که اکثریت پشتون در آن زندگی میکنند، به عنوان نیروهای آزادی خواه مورد استقبال قرار گرفتهاند.
در واقع، طالبان در اواسط دهه ۱۹۹۰ برای پاکسازی کشور از جنگ سالاران، که بسیاری از آنها قاچاقچی تریاک و تقریباً همه آنها متخصص در قتل، شکنجه و تجاوز بودند، ظهور کردند.
با فرا رسیدن سال ۲۰۰۱، بسیاری از افغانها از وحشیگری خودسرانه طالبان به ویژه در کابل خسته شده بودند. در این شهر حاکمان کمونیست تحت حمایت شوروی سابق فرصتهای آموزشی و آزادیهای اجتماعی مدرن را گسترش داده بودند. زنان در پایتخت و استانهای تحت سلطه اقلیتهای قومی با قوانین بیرحمانه طالبان در مورد لباس پوشیدن و اخلاق مخالف بودند.
با این حال، این آداب و رسوم سخت اجتماعی برای زنان در مناطق روستایی پشتون هیچ تفاوت بزرگی را ایجاد نمیکرد. حتی در زمان ضعیف شدن طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱، پایگاه این گروه در جامعه روستایی افغانستان و نقش آن در آینده سیاسی کشور تضمین شده بود.
طالبان یک نیروی مقاوم و چالاک است و میتواند با مخالفان خود بجنگد و در صورت نیاز از میدان جنگ ناپدید شود تا دشمنان خود را متقاعد سازد. طالبان نیرو و قدرت خود را از پشتونها میگیرد. بسیاری در افغانستان و همچنین پاکستان، طالبان را به عنوان یک مانع در مقابل نفوذ غرب و هند در افغانستان میدانند.
از سالهای ۲۰۰۰ تاکنون، بسیاری در افغانستان و پاکستان اطمینان داشتند که آمریکا در افغانستان شکست خواهد خورد. اما دیپلماتهای غربی، مقامات نظامی و روزنامه نگاران این خیال را در سر داشتند که کمک نظامی و اقتصادی غرب به بازسازی افغانستان و تبدیل آن به یک دموکراسی مدرن منجر خواهد شد.
اتحاد جماهیر شوروی و نمایندگان آن در کابل سالها به دنبال تبدیل افغانستان به یک کشور مدرن بودند، کشوری که از جوامع زبانی و قومی مختلف تشکیل شده و شهروندان آن در جوامع دورافتاده با زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی ضعیف زندگی میکنند.
چرا در جایی که کمونیستها شکست خورده بودند، ایالات متحده آمریکا باید موفق میشد؟ متحدان آمریکا که همیشه از شرورترین و فاسدترین افراد در افغانستان بودند چگونه میتوانستند به ایجاد دموکراسی و حمایت از حقوق زنان در این کشور کمک کنند؟
هیچکس برای این سوالات پاسخی ندارد. آمریکا از همان اول چارهای جز مذاکره با طالبان نداشت اما به این اصل پایه هیچگاه فکر نکرد.
به همین دلیل است که جنگ امروز افغانستان، بیش از همه یک شکست فکری عظیم است، شکستی که حتی تصدیق آن مشکل به نظر میرسد چه رسد کنار آمدن با واقعیت پیچیده افغانستان. این ناکامی سایر شکست ها- دیپلماتیک، نظامی و سیاسی- در عراق و همچنین افغانستان را به همراه داشته است.
درس بزرگ شکست آمریکا در افغانستان این امر است که تنوع فکری و تحمل ایدههای متفاوت با روایتهای غالب یک ضرورت عملی است به خصوص اگر آمریکا میخواهد در آینده از درگیریهای پیچیده بین المللی دوری کند.
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۶
دهلی نو-ایرنا- یک نشریه هندی در تحلیلی نوشت آمریکا سالها پیش جنگ را در افغانستان باخته. با این حال تحلیلها و پیش بینیهای اشتباه آمریکا باعث تشدید بحران و جان باختن هزاران نفر در این کشور شده است.