روزنامه همشهری ۲۲ تیر یادداشتی را به قلم کورش احمدی تحلیلگر ارشد مسایل بینالملل منتشر کرد و آورد: گزارش ۲۶۲صفحهای وزارت امور خارجه یک سند تاریخی است. در این سند و ضمایم آن به تفصیل به برجام و سیر تکوین و تطور آن طی ۷-۶ سال گذشته پرداخته شده است... درحالیکه با خروج ترامپ از برجام در اردیبهشت۹۷، روند معکوس شد. این گزارش همچنین روشن کرده که تلاش تیم وزارت خارجه در مذاکرات وین عمدتا با توفیق همراه بوده و این تیم به خوبی از عهده ماموریت خود برآمده است؛ امری که البته شایسته تقدیر و تحسین است و اینکه اکنون نظام باید تصمیم نهایی را بگیرد. لذا، مستند کردن این روند حداقل برای آیندگان اقدام مهم و بجایی است و بهموقع انجام شده است.
بخش نخست این گزارش شامل شرح مفصل و آماری دستاوردهای برجام است. متأسفانه، در شرایطی که عدهای بر پایه ملاحظات جناحی و بدون توجه به واقعیات عینی و فاکتورهای اقتصادی برجام را کاملا مضر و مساوی با هیچ دانستهاند، دکتر ظریف چارهای جز یادآوری دستاوردهای اقتصادی برجام و مستند کردن تأثیرات آن نداشته است. اینکه صادرات نفت ایران در نیمه نخست سال۹۲ حدود ۹۷۰هزار بشکه بود و مطابق زمانبندی دولت اوباما قرار بود تا یکسال به صفر برسد اما یکسال بعد از اجرای برجام با احتساب میعانات گازی به ۲میلیون و ۸۰۰هزار بشکه رسید. این اتفاق کماهمیتی نبود.
همچنین مهم بود که بعد از اجرای برجام تولید ناخالص داخلی در سال۹۵ نزدیک به ۱۴درصد و در سال۹۶ نزدیک به ۴درصد رسید. درحالیکه تولید ناخالص داخلی در سال۹۱ نزدیک به منفی۸درصد بود و یکسال بعد از خروج ترامپ از برجام به منفی۶ سقوط کرد. بهعلاوه، وقتی عدهای مصرا با استفاده از ابزار نامحدود تبلیغاتی این واقعیتها و نیز شاخص تورم، شاخص ارزش پول ملی و همه شاخصهای اقتصادی را نادیده میگیرند، دکتر ظریف چارهای نداشته جز اینکه حداقل در گزارش خود به مجلس آنها را یادآوری کند. در این گزارش همچنین تلاش شده تا به مخالفان و انتقادها پاسخ داده شود.
این اتهام که خطوط قرمز ایران در جریان مذاکرات از سوی تیم مذاکرهکننده نادیده گرفته شده بود، همیشه یکی از مهمترین اتهامات بوده است. ظریف در بخشی از گزارش به تکتک این خطوط قرمز پرداخته و توضیح داده که کلیه خطوط قرمز بهویژه مهمترین آنها یعنی حفظ توان هستهای و قدرت غنیسازی رعایت شده است. در این گزارش توضیح داده شده که رعایت خط قرمزهای دیگر ازجمله حفظ برنامه موشکی و عدمورود به سیاست منطقهای ایران، بسته شدن پرونده ابعاد نظامی PMD بدون خدشه به تمامیت برنامه هستهای ایران، رفع یکجای تحریمها، متناظر بودن گامهای ایران و آمریکا و... چه سیری را داشتهاند. در مواردی دکتر ظریف توضیح میدهد که در مراحل مختلف مذاکرات، سیر بحثها را به مقامات مافوق گزارش کرده و مطابق «دستورالعملهای جدید» اقدام کرده است.
این گزارش روشن میکند که مقامات ایران در همه سطوح توجه داشتهاند که در جریان یک مذاکره با طرفهای خارجی امکان اینکه یک طرف از قبل مواضع نهایی خود را مطرح کند و خواستار تأیید همه آنها توسط دیگران شود، وجود نداشته؛ چه اینکه در چنین صورتی اساسا مذاکره منتفی است و کار تنها به ابلاغ نظرات و تکلیف به تأیید آنها توسط طرفهای خارجی محدود میشود.بخش آخر گزارش نیز با عنوان «وآخر دعوانا» حائز اهمیت بسیار زیادی است. ماحصل این بخش این است که در قضیه خروج ترامپ از برجام، ما خود نیز تقصیرها و قصورهایی داشتیم. وزیر امور خارجه خود را ناچار به یادآوری این امر بدیهی میبیند که سند برجام نیز مانند هر توافق بینالمللی دیگر متنی نیست که ما هرچه میخواستیم میتوانستیم در آن بنویسیم بلکه حاصل «داد و ستد» بود. یعنی بدون مصالحه امکان نیل به توافق وجود نداشت.
اگر کسانی غیراز این را میخواستند باید جنگ را انتخاب میکردند نه مذاکره را. او همچنین یادآوری میکند که اگر برجام نقصی داشته، او و همکارانش تصمیمگیر نهایی نبودهاند؛ ضمن اینکه هر تصمیمی و هر سیاستی نقاط ضعف و قوت دارد. او نهایتا بر آن است که اگر همگی برای کسب بیشترین منافع از برجام تلاش میکردیم، چهبسا شرایط بهگونه دیگر رقم میخورد. در این رابطه او از این می گوید که اگر با شرق و غرب بهطور متوازن کار میکردیم، همه کنشگران(از جمله شعبههای خارجی شرکتهای آمریکایی) و سرمایه خارجی بیشتری را جذب میکردیم و... شاید کار به جایی که امروز در آن هستیم نمیرسید. ظریف در این بخش در واقع انتقادات خود را از روند اجرای برجام در داخل و نحوه برخوردهای جناحی با آن و بدیلها برای چنین سیاستی را توضیح داده است.
در مجموع بهنظر میرسد ماحصل این گزارش این است که وزارت امور خارجه کاری که باید انجام دهد را انجام داده و در مذاکره با طرف آمریکایی موفق به جلب توافق آمریکا برای احیای توافق هستهای شده است. ظریف بهنحوی برای برخی دیگر که ممکن است خواستههای بیشتری داشته باشند، آرزوی موفقیت کرده است. همچنین از فحوای کلام او چنین برمیآید که کار تا اوایل دولت سیزدهم نهایی نخواهد شد. آنجا که او اظهار امیدواری کرده که «آنچه تاکنون امکان تحقق آن فراهم شده... در ابتدای دولت سیزدهم... با دستیابی به تمام حقوق ملت بزرگ ایران تکمیل شود»، ظاهرا به این معنی است که حداقل تا اوایل شهریور برای تعیین تکلیف کار باید منتظر بمانیم. لذا، ظاهرا اکنون توپ در زمین «گروه تطبیق» مرکب از اکثریت اصولگرا و دولت سیزدهم است. این در حالی است که طولانی شدن کار برای منافع ملی و دورنمای توافق با آمریکا بسیار مضر خواهد بود.