تهران - ایرنا - سرکنسول پیشین ایران در هرات، آمریکا را مانع شکل‌گیری دولت قوی و ارتش حرفه‌ای و ملی در افغانستان ارزیابی کرد و گفت: اگر ارتش افغانستان آنگونه که باید نمی‌تواند با بی‌ثباتی مبارزه کند به سیاست‌های آمریکا بر می‌گردد که قدرت دفاعی و نظامی افغانستان را به خود وابسته کرده است.

با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، گروه طالبان پس از ۲۰ در حال بدست گرفتن کنترل بخش‌های زیادی از مناطق و معابر مهم افغانستان است.  ساختار و بافتار قومیتی، زبانی و مذهبی و همچنین دخالت سایر کشورها در امور داخلی افغانستان به همراه هجوم طالبان آینده خوبی را برای این کشور نوید نمی‌دهد بطوریکه ارزیابی دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهد دولت افغانستان ممکن است ظرف ۶ ماه پس از خروج نیروهای آمریکایی سرنگون شود که این مساله با توجه به پیروزی‌های اخیر طالبان محتمل به نظر می‌رسد.

خبرنگار سیاسی ایرنا روز جمعه در آستانه خروج نیروهای آمریکا و بدست گرفتن کنترل بخش‌هایی از افغانستان از سوی طالبان، نقش نیروهای داخلی و بین المللی در تحولات افغانستان و سناریوهای احتمالی آمریکا پس از خروج نیروهایش، از حسن کاظمی قمی سرکنسول سابق ایران در هرات و سفیر سابق کشورمان در عراق سوالاتی را مطرح کرد که در ادامه می‌خوانید.

ایرنا: چرا آمریکا به این نتیجه رسید از افغانستان خارج شود و به طولانی‌ترین جنگ خود پایان دهد؟

حسن کاظمی‌قمی: تحولات افغانستان را باید در هم پیوندی با تحولات منطقه‌ای مورد توجه قرار دهیم. آمریکایی‌ها در این دو دهه در تغییرات منطقه نقش داشته‌اند بهمین دلیل جبهه مقاومتی علیه اقدامات آمریکا در منطقه نیز شکل گرفت و آنچه که در منطقه رخ می‌دهد برآیند تحولات این دو جبهه است و به نوعی مسائل افغانستان نیز بی ارتباط با تحولات منطقه‌ای نیست.

در این چارچوب، نیروی زمینی آمریکا که در افغانستان پراکنده بود به کشورشان بر نمی‌گردند بلکه در پایگاه‌هایی در قطر، کویت و پاکستان مستقر می‌شوند. آمریکا در پی این است که بخشی از نیروهای خود را در آسیای مرکزی متمرکز کند، مفهوم آن این است که در طرح آمریکای‌ها خروج کامل و دائمی وجود ندارد بلکه در سناریوی طراحی شده آنها، افغانستان به شرایطی کشیده می‌شود که احساس کند باید آمریکایی‌ها برگردند ضمن اینکه بخشی از نیروهای خود را در پایگاه‌های نظامی منطقه مستقر کرده اند علاوه بر این کنترل هوایی افغانستان را هنوز در اختیار خود دارند.

همچنین آمریکا تلاش می‌کند نیروهای نظامی ترکیه را در پوشش ناتو جایگزین نیروهای خود کند به عنوان مثال به بهانه امنیت فرودگاه‌های افغانستان از جمله کابل این برنامه را اجرایی می‌کند که خود این موضوع نقض سیادت و حاکمیت ملی افغانستان محسوب می‌شود.

بحث چرایی این خروج (آمریکا از افغانستان) به چند مولفه یا دلیل بر می‌گردد نخست به ناکامی‌های آمریکا در منطقه یعنی در افغانستان، عراق، سوریه، یمن و فلسطین بر می‌گردد که هزینه‌ها و تلفاتی سنگینی را متوجه آمریکایی‌ها کرد.  آمریکا در پی این بود که با اجرای طرح خاورمیانه جدید، سلطه رژیم صهیونیستی بر منطقه را حاکم کرده و با جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی برخورد کند که موفق نشد. دلیل دیگر اینکه آمریکا نیروهای خود را از منطقه خارج می‌کند این‌ است که به  دلیل ناکامی‌ها، آسیب پذیری خود در منطقه را کم کند و همچنین بحران‌های اقتصادی و چالش‌های اجتماعی که در حال حاضر در آمریکا وجود دارد باعث خروج نظامیان از افغانستان شده است.

بخش دیگری هم به تهدیدهای بین المللی که متوجه آمریکایی‌ها است بر می‌گردد. در  استراتژی ۲۰۲۱ آمریکا به صراحت آمده است چالش بین المللی این کشور ابتدا چین و سپس روسیه است که آمریکایی‌ها در حال حاضر با این تهدید جدی و سایر عوامل مواجه هستند.

مجموعه این عوامل آمریکا را به این موضع کشانده که بخشی از هزینه و خسارت را در منطقه از جمله افغانستان کم کند اما مفهوم کاهش نیروهای نظامی یا خارج کردن نیروهای زمینی و مستقر کردن در پایگاه‌های کشورهای همسایه به مفهوم این نیست که اهمیت افغانستان برای آمریکایی‌ها کم شده است. چرا که آمریکا علاوه بر منافع نامشروعی که برای خود در جغرافیای افغانستان تصور می‌کند، این کشور را محل تقاطع و تنازع با سه رقیب خود یعنی چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران می‌بیند. این سه کشور همچنان برای آمریکا در اولویت هستند.

در نتیجه اهمیت افغانستان برای آمریکا برای برخورد با این سه حوزه کاسته نشده است حتی برعکس آمریکایی‌ها به دنبال شیوه و سناریو جدیدی هستند تا از افغانستان برای مقابله با این سه رقیب بهره‌ بگیرند. بنابراین دلیل و چرایی خروج آنها به این چند موضوع بر می‌گردد.

ایرنا: میراث و دستاورد فرهنگی، عمرانی و زیرساختی اشغالگران آمریکا برای مردم افغانستان در این مدت چه بود؟

کاظمی قمی: میراث ۲۰ ساله آمریکا این است که افغانستان امروز فاقد ثبات سیاسی، امنیت و زیر ساخت‌های اقتصادی است و تولید و توزیع مواد مخدر در اوج خود قرار دارد. حجم مواد مخدر بالای ۱۰ هزار تن است که ۹۰ درصد تولید تریاک و ۷۰ درصد تولید جهانی هرویین در اختیار افغانستان است.

میراثی که آمریکایی‌ها به جای گذاشتند بحران در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان است. دولت، ارتش و نیروی پلیس افغان امروز وابسته به نیروهای خارجی هستند. آمریکایی‌ها در طول این ۲۰ سال تلاش کردند نگذارند یک دولت قوی و ارتش حرفه ای و ملی شکل بگیرد. زیرا اگر یک دولت قوی مردمی و ارتش حرفه ای و ملی ایجاد می‌شد نیاز به حضور نظامی خارجی نبود. در مقابل نیروهای برهم زننده امنیت که به سلاح‌های روز و به تجهیزات پیشرفته مجهز بودند شکل گرفت که یک نابرابری به وجود آورد.

همچنین بسیاری از چالش‌های موجود در عراق، محصول سیاست و مدیریت رفتار آمریکایی‌ها است. در حقیقت آمریکایی‌ها به دلیل اینکه تنها به منافع خود می‌اندیشند نه منافع ملت‌ها و کشورها، انتظاری بیش از این وجود نداشت و مساله دیگر اینکه ارتش و پلیس افغانستان هنوز دچار فروپاشی نشده‌اند اما دچار کمبودهای زیادی هستند.

آمریکایی‌ها، ارتش افغانستان را در مسائل لجستیکی، آموزشی و سازماندهی و طراحی به خود وابسته کرده‌اند و به آنها اختیارات نداده‌اند و خودشان وارد عمل می‌شدند. آمریکایی‌ها ارتشی را شکل دادند که به جای اینکه ملی باشد و نیروهای جهادی، مقاومت و مردمی وارد آن شوند نیروهای جویای کار در آن وارد شدند و این خیانتی است که امریکایی‌ها انجام دادند.

زمانی که  آمریکایی‌ها  در ۲۰۰۱ خواستند طالبان را سرنگون کنند به مجاهدانی که برابر ارتش سرخ جنگیدند و قهرمانان ملی بودند گفتند برابر طالبان مبارزه کنند. بعد از سرنگونی طالبان،  آمریکایی‌ها که می‌خواستند رژیم سیاسی، پلیس و ارتش جدید  تشکیل دهند به همین مجاهدان اتهام جنگ سالار زدند و گفتند جنگ سالار نمی‌تواند در دولت و ارتش باشد.

دلیل اینکه امروز ارتش افغانستان آنگونه که باید نمی‌تواند با بی‌ثباتی مبارزه کند به سیاست‌های آمریکا بر می‌گردد که قدرت دفاعی و نظامی افغانستان را به خود وابسته کرده است.

ایرنا: پیشروی طالبان می‌تواند فراتر از مرزهای افغانستان باشد؟

کاظمی‌قمی: طالبان مدعی است اصل عدم دخالت در امور داخلی کشور و تمامیت ارضی را به رسمیت می‌شناسند و قصد ندارند به کشورهای دیگر تعرض کند و حالا نیز در پیشروی‌هایی که در داخل افغانستان انجام می‌دهد ادعا می‌کند این پیشروی‌ها نظامی نیست بلکه استقبال مردم مناطق از طالبان است.

مساله‌ای که وجود دارد این است که شیوه نظامی‌گری، راه حل بحران افغانستان نیست و نظامی‌گری منجر به تشدید درگیری‌های نظامی، جنگ داخلی و بی دولتی در افغانستان می‌شود. بر این اساس این روش و سناریو کاملاً مغایر با منافع مردم افغانستان و تمامیت ارضی و استقلال این کشور است که خواسته و طراحی آمریکایی‌ها است.  

حتی اگر طالبان این موضوع را نخواهند و بگویند با آمریکا هماهنگ نیستیم این مسیری است که منجر به جنگ داخلی خواهد شد. اما سوال اینجاست که آیا پیگیری این وضعیت طالبان را به یک حکومت می‌رساند؟ که این نیز اتفاق نخواهد افتاد. زیرا در حال حاضر ادعای طالبان برای حکومت مبتنی بر خواسته و رای مردم نیست. بنابراین این مساله قابل پیش بینی است که ادامه نزاع و پیشروی‌ها به جنگ داخلی منجر خواهد شد و طالبان را نیز به حکومت نخواهد رساند. این وضعیت چیزی است که آمریکایی ها دنبال می‌کنند و می‌خواهند بر افغانستان حاکم کنند.

ایرنا: طالبان با این مختصات فکری مورد تایید جامعه جهانی قرار می‌گیرد و به رسمیت شناخته می‌شود و آیا مذاکره برخی کشورها با طالبان را می‌توان به منزله به رسمیت شناختن آن عنوان کرد؟

کاظمی‌قمی: سوال اینجاست که  با این وضعیت اگر طالبان با شیوه نظامی‌گری همه سرزمین افغانستان را بگیرد و یک دولت و نظام سیاسی که در طی این ۲۰ سال با همه مشکلات شکل گرفته را سرنگون کند، مطلوب جامعه جهانی خواهد بود  یا خیر؟ به نظر من با این موضوع با چالش جدی رو به رو خواهد بود و این شیوه نظامی نباید تداوم پیدا کند.

آنچه که اهمیت دارد موضع جمهوری اسلامی است که در عمل نیز نشان می‌دهد که راه حل بحران افغانستان را نظامی نمی‌داند و این راه حل را مردود می‌داند و معتقد است که باید از طریق گفت‌وگوهای بین الافغانی بحران افغانستان حل شود. ابتکار چند روز گذشته جمهوری اسلامی که هیات‌هایی از حاکمیت، گروه جهادی و طالبان در تهران حضور داشتند و جمهوری اسلامی خواهان این بود که مشکل را از طریق مذاکرات حل کند،  بهترین شیوه‌ای است که از نظر جمهوری اسلامی باید دنبال شود.

البته در این خصوص گفت‌وگوهای منطقه‌ای نیز باید این موضوع را تقویت کند. کشورهایی مثل روسیه، پاکستان و ایران که در همسایگی افغانستان هستند باید این نوع گفت‌وگوهای بین الافغانی را تشویق کنند تا جایگزین درگیری‌ها و خشونت شود زیرا مردم افغانستان در طول این بیست سال خسارت‌های سنگینی را دیدند و ادامه این مسیر نیز باعث صلح و آرامش در افغانستان نخواهد شد.

گفت‌وگو از شیما علایی کاشانی