تهران - ایرنا - طی چند روز گذشته دشمنان ملت ایران با محوریت ایالات متحده آمریکا بازی جدید و البته نخ‌نمایی را با عنوان ربایش یک عنصر ضدانقلاب برای اعمال فشار بیشتر به جمهوری اسلامی آغاز کرده‌اند.

فضاسازی صورت گرفته را می‌توان در ادامه نقشه راه تیم بایدن علیه ایران و پیگیری فاز جدید فشار حداکثری ارزیابی کرد. در چارچوب این راهبرد واشنگتن تلاش می‌کند مقاومت ایران را برای احقاق حقوق قانونی خود کاهش دهد.

موضوع اخیر را می‌توان در چارچوب یک سناریوی چند وجهی تحلیل کرد:

اول؛ با توجه به مقاومت ایران در برابر زیاده‌خواهی آمریکا در مذاکرات برجامی، واشنگتن در تلاش است با وارد کردن اتهامات حقوق بشری مثل ربایش یک به اصطلاح روزنامه‌نگار، فاز جدید فشارها را با هدف ایجاد اجماع علیه ایران حول موضوعات حقوق بشری آغاز کند.

دوم؛ حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری پروژه تحریم انتخابات را شکست داد و موجب شد برنامه آنها که از «نه به جمهوری اسلامی» به «نه به انتخابات» و سپس «نه به رئیسی» رسیده بود با بن بست روبه رو شود.

سوم؛ غرب و عوامل رسانه‌ایش برای ایجاد پرونده حقوق بشری برای رئیس جمهور منتخب به منظور بی‌اثر کردن مشارکت و رأی مردم تلاش می‌کنند.

چهارم؛ ایستادگی ایران در برابر زیاده‌خواهی آمریکا و غرب در مذاکرات برجام که منجر به ناامیدی آمریکا و غرب از امکان به اصطلاح مهار نرم ایران در این مذاکرات شد، وجه چهارم این سناریو را تشکیل می‌دهد.

دولت بایدن در ادامه سیاست‌ فشار حداکثری می‌کوشد به زعم خود برجام هسته‌ای را بدون دادن هیچ‌گونه امتیازی به ایران به برجام‌های موشکی و منطقه‌ای تعمیم دهد، لذا با تاکتیک‌های جدید می‌خواهد از سد مقاومت فعال ایران عبور کند.

با این حال؛ اگر واقعا حرف آمریکا در مورد قصد ایران برای ربودن عنصر بی‌ارزشی چون علی‌نژاد درست است و به گفته خود او از پنج، شش ماه قبل این موضوع را به او گفته‌اند، چرا این موضوع الان و در شرایط آغاز به کار دولت جدید مطرح می‌شود؟

این نکته را هم باید به موضوع اضافه کرد که فردی چون علی‌نژاد اساسا هیچ‌یک از فاکتورهای موثر برای اتخاذ چنین تصمیمی از سوی ایران را نداشته و شبیه‌سازی این داستان تخیلی با عملیات دستگیری عناصری چون روح‌الله زم، جمشید شارمهد یا حبیب فرج‌الله چعب محلی از اعراب ندارد.  

جالب اینجاست که صحنه‌گردان این نمایش تخیلی ـ هالیوودی شبکه‌ای است که با پول بن‌سلمان، قاتل خاشقجی اداره می‌شود.

این رخداد یکی از دلایل محکمی است که استدلال منتقدین مذاکره از موضع ضعف با غرب را کاملا توجیه می‌کند و نشان می‌دهد که قصد آمریکا و شرکای غربی‌اش از ورود به مذاکرات، نه تلاش برای رفع دغدغه و نگرانی نسبت به برنامه هسته‌ای ایران که اقدامی در مسیر اعمال دیپلماسی اجبار به منظور افزایش فشارهای همه‌جانبه با هدف اسقاط جمهوری اسلامی است.

فشار حداکثری آمریکا علیه ایران در ایستگاه اجماع‌سازی

تهران - ایرنا - طی چند روز گذشته دشمنان ملت ایران با محوریت ایالات متحده آمریکا بازی جدید و البته نخ‌نمایی را با عنوان ربایش یک عنصر ضدانقلاب برای اعمال فشار بیشتر به جمهوری اسلامی آغاز کرده‌اند.

فضاسازی صورت گرفته را می‌توان در ادامه نقشه راه تیم بایدن علیه ایران و پیگیری فاز جدید فشار حداکثری ارزیابی کرد. در چارچوب این راهبرد واشنگتن تلاش می‌کند مقاومت ایران را برای احقاق حقوق قانونی خود کاهش دهد.

موضوع اخیر را می‌توان در چارچوب یک سناریوی چند وجهی تحلیل کرد:

اول؛ با توجه به مقاومت ایران در برابر زیاده‌خواهی آمریکا در مذاکرات برجامی، واشینگتن در تلاش است با وارد کردن اتهامات حقوق بشری مثل ربایش یک به اصطلاح روزنامه‌نگار، فاز جدید فشارها را با هدف ایجاد اجماع علیه ایران حول موضوعات حقوق بشری آغاز کند.

دوم؛ حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری پروژه تحریم انتخابات را شکست داد و موجب شد برنامه آنها که از «نه به جمهوری اسلامی» به «نه به انتخابات» و سپس «نه به رئیسی» رسیده بود با بن بست روبرو شود.

سوم؛ غرب و عوامل رسانه‌ایش برای ایجاد پرونده حقوق بشری برای رئیس جمهور منتخب به منظور بی‌اثر کردن مشارکت و رأی مردم تلاش می‌کنند.

چهارم؛ ایستادگی ایران در برابر زیاده‌خواهی آمریکا و غرب در مذاکرات برجام که منجر به ناامیدی آمریکا و غرب از امکان به اصطلاح مهار نرم ایران در این مذاکرات شد، وجه چهارم این سناریو را تشکیل می‌دهد.

دولت بایدن در ادامه سیاست‌ فشار حداکثری می‌کوشد به زعم خود برجام هسته‌ای را بدون دادن هیچ‌گونه امتیازی به ایران به برجام‌های موشکی و منطقه‌ای تعمیم دهد، لذا با تاکتیک‌های جدید می‌خواهد از سد مقاومت فعال ایران عبور کند.

با این حال؛ اگر واقعا حرف آمریکا در مورد قصد ایران برای ربودن عنصر بی‌ارزشی چون علی‌نژاد درست است و به گفته خود او از پنج، شش ماه قبل این موضوع را به او گفته‌اند، چرا این موضوع الان و در شرایط آغاز به کار دولت جدید مطرح می‌شود؟

این نکته را هم باید به موضوع اضافه کرد که فردی چون علی‌نژاد اساسا هیچ‌یک از فاکتورهای موثر برای اتخاذ چنین تصمیمی از سوی ایران را نداشته و شبیه‌سازی این داستان تخیلی با عملیات دستگیری عناصری چون روح‌الله زم، جمشید شارمهد یا حبیب فرج‌الله چعب محلی از اعراب ندارد.  

جالب اینجاست که صحنه‌گردان این نمایش تخیلی ـ هالیوودی شبکه‌ای است که با پول بن‌سلمان، قاتل خاشقجی اداره می‌شود.

این رخداد یکی از دلایل محکمی است که استدلال منتقدین مذاکره از موضع ضعف با غرب را کاملا توجیه می‌کند و نشان می‌دهد که قصد آمریکا و شرکای غربی‌اش از ورود به مذاکرات، نه تلاش برای رفع دغدغه و نگرانی نسبت به برنامه هسته‌ای ایران که اقدامی در مسیر اعمال دیپلماسی اجبار به منظور افزایش فشارهای همه‌جانبه با هدف اسقاط جمهوری اسلامی است.