خط و خوشنویسی با وجود رکود نسبی هنر در اوایل دوران قاجار و بی توجهی حاکمان به حکمت و حرمت هنر در عصر ناصری و به ویژه بعد از پیروزی مشروطه ترویج و تکامل یافت و افرادی با استعدادهای شگرف در این عرصه خوش درخشیدند که در تاریخ خط و خوشنویسی به عنوان احیاگر دوباره هنر خوشنویسی شناخته میشوند. میرزا محمدحسین سیفی قزوینی یکی از بزرگترین استادان خوشنویسی نستعلیق در دوران جنبش مشروطه بود که توانست رسالت هنری و تاریخی خود را در اشاعه سبک پیشینیان به شایستگی به پایان برد و هنر چاپ را به خدمت خوشنویسی بگیرد به گونه ای که مکتب هنری او در تمام نقاط ایران رواج یافت.
زندگینامه
میرزا محمدحسین سیفی قزوینی معروف به عمادالکتاب در ۲۷ فروردین ۱۲۴۰ خورشیدی در قزوین دیده به جهان گشود، علت مشهور شدن وی به عمادالکتاب این بود که او نسخهای از شاهنامه فردوسی را برای مظفرالدین شاه خوشنویسی کرد و به این مناسبت لقب عمادالکتاب گرفت. پدرش قبالهنویس بود و در شرایط اقتصادی خوبی نبود. قزوینی این شرایط را اینگونه تشریح می کند: «... فرزند ارشد شخصی هستم که در وقت نزع روان از تمام علائق و رنگ و بو و داشته های جهان محروم و خوشبختانه دارای یک دینار نبوده و به همین جهت دو پسر و یک دختر خود را به خدای متعال می سپارد و به درود زندگی کرده، با کمال شرافت و پاکدامنی از این نشاه می رود و فقط آرزوی دیدار آخرین مرا به زیر خاک می برد.»
قزوینی مدتی نزد میرزا محمدعلی خوشنویس خط آموخت، همچنین هنر نقاشی را نزد مهدی خان مصورالملک شبیه ساز ماهر دوره قاجاریه که نقاشی های شاهنامه امیر بهادری به قلم اوست، فراگرفت. قزوینی به دلیل استعداد بسیار بالایی که داشت، خیلی زود توانست به مقام استادی در این هنر برسد به گونه ای که استاد خط احمدشاه و سپس در دربار پهلوی اول نیز عنوان خوشنویس مخصوص و استادی ولیعهد را به عهده گرفت. البته باید خاطر نشان ساخت عمادالکتاب پیش از دوران مشروطیت، جزء کاتبان وزارت انطباعات بود و در زمان احمدشاه نیز مدتی به عنوان منشی در وزارت داخله خدمت کرد. وی از ۱۳۰۴ خورشیدی در دفتر مخصوص رضاخان به عنوان فرمان نگار مشغول خدمت شد و مامور نوشتن فرمان ها و نامه ها شد. عمادالکتاب گذشته از آنکه به عنوان یک استاد مسلم به کار خوشنویسی مشغول بود اما نسبت به رویدادهای زمانش بی تفاوت نبود، در انقلاب مشروطه آرام و قرار نداشت و به جمع آزادیخواهان پیوست و در دوره محمدعلیشاه آواره کوه و بیابان شد، همچنین در ۱۳۴۴ هجری به کمیته مجازات پیوست و کار نوشتن بیانیه های کمیته را به عهده گرفت. پس از لو رفتن این کمیته، عمادالکتاب نیز به پنج سال حبس محکوم شد در این سال ها سیاه مشق های بسیاری را کتابت کرده که غالباً حدیث نفس و زمزمه های وی با خویش بوده و در سال های اخیر در تهران منتشر شده است.
خدمت در راه فرهنگ و هنر ایران زمین
این خطاط چیرهدست، آخرین حلقه از زنجیره استادان قدیم خوشنویسی بود که این هنر را به خوشنویسان معاصر پیوند داد در حقیقت قزوینی با بروز استعداد خود توانست به چنان جایگاهی برسد که زینت دهنده و نگارنده فرامین مهم کشوری باشد. او از مقلدان سبک خوشنویسی میرزا محمدرضا کلهر بود و از او بهعنوان کاملکننده شیوه کلهر نام میبرند. این استاد وارسته آخرین استاد کل خط نستعلیق در ایران به شمار می رفت که از کتیبه تا غبار را استادانه می نوشت و توانست پایه خط نستعلیق را چنان مستحکم کند که تمام صاحب نظران خطوط اسلامی آن را عروس خطوط بنامند. قلم میر عماد بیشترین تأثیر خود را در عرصه خط نستعلیق گذاشته است. همچنین باید پذیرفت که میرعماد یک شخصیت فراملی محسوب می شد که بدون شک دارنده پربارترین آثار هنری برای ایران بود. خط وی دارای چنان زیربنای محکمی بود که حتی در زمان حیاتش تأثیر فراوانی برهمروزگاران خود داشت و همینطور پس از مرگش چندین سده خوشنویسان از روی قطعاتش مشق می گرفتند، هر چند هیچکدام نتوانستند به جایگاه میر عماد برسند.
علاوه بر این، قزوینی نخستین خوشنویسی به شمار می رفت که رسم المشق را برای استفاده نوآموزان ابداع و چاپ کرد. این ابتکار عمادالکتاب در رواج دوباره خوشنویسی پس از گسستکی زنجیره مکتب استادان قدیم بسیار موثر بود و نقش بسیاری در فراگیر شدن شیوه خوشنویسی کلهر که او دنبال میکرد، داشت. در واقع عمادالکتاب به عنوان یکی از بزرگترین استادان نستعلیق دوران مشروطه، راز و رمز قواعد و شیوه نستعلیق را به بهترین وجه کشف کرد. او تاثیر مؤثری در احیای دوباره هنر خوشنویسی داشت و بسیاری از خوشنویسان بزرگ معاصر، مستقیم یا با یک واسطه شاگرد عمادالکتاب بودند؛ علی منظوری، ملکالخطاطین، حسن زرینخط، علیاکبر کاوه، ابراهیم بوذری و علی آقاحسینی از برجستهترین شاگردان عمادالکتاب محسوب می شدند که خود به مقام استادی رسیدند.
عمادالکتاب در نقاشی آب رنگ و سیاه قلم هم تبحر داشت و تصویری از او به قلم خودش باقی است به طور کلی عمادالکتاب گذشته از کار خوشنویسی، در دیگر زمینه های هنری نیز طبع آزمایی می کرد. او به کار نقاشی، تذهیب، شعر و ادبیات، موسیقی و عکاسی علاقه داشت. این خوشنویس خوشنام در ۱۳۱۲ خورشیدی از طرف انجمن آثار ملی، مامور نوشتن کتیبههای آرامگاه فردوسی، در توس شد. پس از آن نیز کتیبههای دارالفنون، دانشسرای عالی، دانشگاه تهران و دانشکده معقول و منقول (دانشکده فعلی الهیات دانشگاه تهران) را نوشت و در همین سال نشان درجه یک فرهنگِ وزارت معارف را دریافت کرد. علاوه بر اینها، عمادالکتاب آثار بسیاری از خود به جای گذاشت که می توان به نگارش سیاحت نامه استانلی به آفریقا، دانشوران ناصری، ترجیع بند هاتف اصفهانی، اوصاف الاشراف و نوشتن کتیبههای اطراف صحن خانقاه، مقبره صفی علیشاه، حدیث در حضرت عبدالعظیم مقابل صحن حمزه بن موسی بن جعفر، کتیبه سردر ورودی بیمارستان فیروزآبادی در شهر ری و ... اشاره کرد. از مهم ترین آثار نقاشی وی هم می توان تصویر یکی از حواریون حضرت مسیح(ع) که به خط شکسته و تعلیق زیبا، تصویر سیاه قلمی کریمخان زند که کلاه مخصوص به سر نهاده است؛ تصویر دستی که طرز صحیح قلم بهدست گرفتن و خط نوشتن را نشان میدهد... نام برد.
معرفی کتاب در خصوص زندگی عمادالکتاب
یکی از آثاری که به معرّفی و شرح احوال و آثار این خوشنویس نامدار پرداخته کتاب عمادالکتاب اثر علی اکبرل ولایتی و سجاد محمدی است که در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده، مولفان در این کتاب پس از شرح اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در عصر این هنرمند، نگاهی به هنر خوشنویسی در این دوره داشته و سپس زندگی و آثار عمادالکّتاب را به طور مختصر معرّفی کرده و در پایان نیز، تصاویری از آثار به جای مانده از ایشان درج شده است.
خاموشی
این استاد مسلم خوشنویسی سرانجام در ۲۶ تیر ۱۳۱۵ خورشیدی دیده از جهان فروبست و در امامزاده عبدالله شهرری به خاک سپرده شد. نصرالله افجهای استاد بنام خوشنویسی و نقاشی در خصوص این هنرمند قزوینی میگوید: عمادالکتاب هنرمندی است که هنرش را در خدمت رشد جامعه به کار گرفت و سلاحش نه تفنگ که هنرش بود. از او آثار فاخر و ماندگاری به جای مانده اما شاید مهمترین میراثش برای هنرمندان پس از خود علاوه بر نستعلیق، اخلاق و حق طلبی باشد و اینکه جان آگاه و حساس هنرمند، او را در گذر زمان زنده نگاه خواهد داشت.