تهران- ایرنا- مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» که تا کنون ۱۴ جلد از آن با محوریت دو عصر سامانی و غزنوی منتشر شده، خواننده را به سفری غریب در زمان، سوار بر مرکبی از زبان نقادانه و امروزی می‌برد تا به دیدی آگاهانه و متفاوت از گذشته برسد.

به دلایل گوناگون می توان مدعی شد که ادبیات و تاریخ اشتراکات بنیادی فراوانی دارند و آراء ارسطو در باب تمایز جوهری آنها با یکدیگر، از حیز انتفاع خارج است و بایـد ضمن شناسایی و نقد، امکان فراروی از آنها برای منتقدان امروزی فراهم شود. از سوی دیگر، در دوره معاصر و بـا گسترش نظریه‌های ادبی و تکوین مباحث نقد ادبی جدید، نگاه تک‌بعدی و صرفاً جمالشناسانه به ادبیات نیز تغییر کرده است. تاریخ هم دیگر آن مقوله‌ای نیست کـه در صحت و سقم رویدادهای آن شکّی وجود نداشته باشد (پیوند تاریخ با ادبیات در متون تاریخی زبان و ادبیات فارسی، پریسا صالحی، قدرت‌الله طاهری،  فصلنامه پژوهشنامه تاریخ ادبیات، پاییز و زمستان ۱۳۹۶).

تاریخ ادبیات ایران (دست‌کم از دوره پس از ورود اسلام به ایران) حوزه‌ای مغفول‌مانده نیست. ادبا و مورخان ایرانی و خارجی آثار زیادی در مورد آن نوشته‌اند و تقریبا از دهه ۳۰ خورشیدی آثاری در این زمینه نوشته و چاپ شده است که مجموعه‌های مفصل و گسترده‌ای چون تاریخ ادبیات در ایران (۸ جلد) نوشته استاد ذبیح‌الله صفا، تاریخ ادبیات (۴ جلد) ادوراد براون، مجموعه دوجلدی تاریخ ادبیات ایران یان ریپکا، یا تاریخ ادبیات ایران مرحوم جلال‌الدین همائی (یک‌جلدی) و آثار بی‌شمار تک‌جلدی در مورد بخش‌هایی از ادبیات ایران در ادوار مختلف یا ژانرهای متنوع ادبی و دوران معاصر تنها بخشی از این آثار است. 

مجموعه تاریخ‌ و ادبیات ایران نوشته دکتر محمد دهقانی به همت نشر نی از سال ۱۳۹۴ و با انتشار پنج جلد با عناوین‌ محمدبن‌زکریای رازی، رودکی، شاهنامه‌ ابومنصوری، تاریخ بلعمی و دقیقی به بازار آمد و طی ۶ سال به ۱۴ عنوان شامل ابن‌سینا، ابوریحان بیرون، ترجمه تفسیر طبری، رودکی پدر شعر فارسی، شاهنامه فردوسی، عنصری، فرخی سیستانی، ناصر خسرو و کسایی نخستین شاعر نامدار شیعه رسیده است.

مجموعه یادشده چون اغلب مجموعه‌ها در شکل و شمایلی نسبتا مشابه در همه جلدها، برگزیده‌ای از شاهکارهای ادبی ایران و نویسندگان و شاعران مطرح را در دو عصر سامانی (با نوار سبزآبی روی جلد) و غزنوی (با نوار زرشکی روی جلد) به علاقه‌مندان معرفی می‌کند. نخستین سلسله این مجموعه شامل بررسی زندگی و آثار پنجاه شاعر و نویسنده و متفکر تا پایان قرن هفتم هجری (سیزدهم میلادی) است که فعلا ۱۴ عنوان از آن منتشر شده است.

دکتر محمد دهقانی دانش‌آموخته زبان و ادبیات فارسی مقطع دکتری دانشگاه تهران (۱۳۷۷) که سابقه تدریس در دانشگاه سمنان و دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران را در کارنامه دارد، از سال ۱۳۸۶ و با پایان دوره کاری نسبتا کوتاه در دانشکده ادبیات، جدی‌تر مشغول تالیف و ترجمه شد و از آن زمان آثار زیادی از وی به فارسی ترجمه شده یا کتاب‌هایی را تالیف کرده است.

ترجمه چند جلد از آثار نیکوس کازانتاکیس نویسنده مطرح یونانی، تالیف وسوسه عاشقی: بررسی تحول مفهوم عشق در فرهنگ و ادبیات ایران (رشد، ۱۳۸۷) و ترجمه‌های روانشناسی دین (رشد، ۱۳۸۶) و تاریخ‌نگاری فارسی، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان (نوشته جولی اسکات میثمی، ماهی، ۱۳۹۱)  تنها بخشی از آثار قلمی وی طی این سال‌ها و دیپلم افتخار انجمن ادبی پارناسوس یونان برای ترجمه آثار نیکوس کازانتزاکیس اندکی از افتخارات اوست.

وی در گفت‌وگویی علت نوشتن این مجموعه را با وجود آثار مختلف در زمینه تاریخ ادبیات چنین توضیح می‌دهد: طی سال‌های تحصیلم در رشته ادبیات متوجه شده بودم که تاریخ ادبیات‌ ما و به خصوص آن‌ها که ایرانی‌ها نوشته‌اند ایدئولوژی‎زده هستند. من سخنم را به تاریخ ادبیات مقید کردم؛ اما می‌شود گفت کل سنت تاریخ‌نویسی معاصر ما متاسفانه سخت ایدئولوژیک است، یا ایدئولوژی ناسیونالیستی و یا انواع ایدئولوژی‌های چپ‌گرایانه یا ایدئولوژی‌های مذهبی. من خواستم خوانش خودم را از تاریخ ایران و از ادبیات ایران بیان کنم و در نتیجه تصمیم‌ گرفتم این کتاب‌ها را بنویسم. چرا که خوانش‌های دیگر را نمی‌پسندیدم.

تاریخ و ادبیات از لونی دیگر

همانطور که دهقانی گفته مهم‌ترین خصوصیت این مجموعه دیدگاه وی در نوشتن تاریخ و ادبیات ایران از شکلی دیگر است. او در نوشتن هر عنوان ضمن توجه به شرایط تاریخی و اجتماعی که اثر در آن تولید شده یا شاعر و نویسنده از آن سربرآورده، تعارف‌های معمول و متداول را کنار می‌گذارد و نقادانه و هوشمندانه اما عادلانه به روایت همه نقاط تاریک و روشن زوایای عصر مطرح می‌پردازد. این مجموعه به دلایل مختلف؛ از جمله نثر باصلابت و روان، تسلط نویسنده به موضوع به دلیل نوشتن آثار مرتبط پیشتر حوزه و اتکای وی به منابع مستند و موثق از نویسندگان ایرانی و خارجی، مختصرومفیدنویسی و توجه همه‌جانبه به مسائل تاریخی و اجتماعی دوره‌ای که اثر در آن پدید آمده و حتی کمی پیش و پس از آن، باعث شده برای طیف گسترده‌ای از خوانندگان از دانش‌آموزان تا دانشجویان زبان و ادبیات فارسی و تاریخ تا مردم عادی علاقه‌مند به تاریخ ایران جذاب و خواندنی و پر از نکات تازه باشد.

عنصری جدیدترین جلد از مجموعه تاریخ و ادبیات ایران است که در ۱۱۹ صفحه اخیرا به این مجموعه افزوده شده است. دهقانی این جلد را نیز مطابق معمول با مقدمه‌ای حدودا پنجاه‌صفحه‌ای در مورد این شاعر قرن چهارم و پنجم قمری آغاز کرده است و بعد سراغ اشعارش می‌رود. وی در مقدمه ابتدا با استناد به سخنان شاعران، مورخان و نویسندگان متقدم و متاخر و حتی تذکره‌هایی که روایات آنها را گاه درست نمی‌داند، جایگاه عنصری را در کهکشان ادبیات و شعر فارسی مشخص می‌کند و در نهایت نتیجه می‌گیرد: «از این افسانه‌ها که بگذریم، آنچه درباره زندگی عنصری به یقین می‌توان گفت این است که وی در فاصله‌ سال‌ها ۳۵۰ و ۳۶۰ ق متولد شده و در اوان جوانی، ظاهرا از طریق تقرب به برادر جوان‌تر محمود، یعنی امیر نصر، به دربار سلطان راه یافته (صفا، ۱۳۸۰، ص ۵۶۰) و خیلی زود توجه وی را به خود جلب کرده و ملک‌الشعرای دربار غزنوی شده است. در دیوانی که فعلا از عنصری بر جای مانده است، ۴۰ قصیده در مدح محمود و ۲۱ قصیده در ستایش امیر نصر می‌یابیم، حال آن‌که فقط دو قصیده از دیوان وی به مدح مسعود اختصاص دارد». (ص. ۲۵)

نویسند در ادامه ضمن اشاره به وضعیت اجتماعی در دوران شاعری عنصری یعنی سلطنت محمود و مسعود غزنوی (۳۶۰ تا ۴۳۰ ق) به نقد اشعار عنصری می‌پردازد و مهم‌ترین مضامین و خصوصیات شعری وی را برمی‌شمارد. از نظر دکتر دهقانی و با استناد به اشعار باقیمانده از عنصری، مدح مهم‌ترین مضامین اشعار و قصیده‌های اوست و «از مدح که بگذریم، مهم‌ترین موضوع شعر عنصری، چنان که خاقانی هم اشاره کرده است، همان تغزل و عاشقانه سرایی است (ص. ۳۴) و توضیح می‌دهد «اما این گونه هنرنمایی‌ها هم باعث نشده است که تغزل‌های عنصری از همان اصالت و شور و حالی برخوردار باشد که در عاشقانه‌های فرّخی و منوچهری می‌بینیم» (ص. ۳۹).

وی با اشاره به دیگر مضامین اشعار عنصری و نظر ناقدان معاصر در این مورد و بیان ابیاتی از آثار او در پایان نتیجه می‌گیرد: «شعر عنصری، از طنطنه و آرایش ظاهری آن‌که بگذریم، عاری از جوهره و اصالتی است که در کار شاعران بزرگ می‌بینیم. او مدیحه‌سرای موفقی است و خوب می‌داند دل ممدوح را چگونه باید به دست آورد و از خوان کرمش چگونه برخوردار شود، اما کمتر می‌تواند شعری پدید آورد که از حوزه تنگ علایق و سلایق ممدوحانش فراتر رود و دل مخاطبان ناشناس را در سرزمین‌ها و زمان‌های دیگر به دست آورد.» (ص. ۵۲)

صفحات بعدی این جلد به نمونه‌هایی از اشعار عنصری در قوالب مختلف قصیده، مثنوی و رباعی اختصاص دارد که دهقانی در مورد برخی ابیات یا اشخاص توضیحات کوتاهی در پاورقی آورده است و فهرست منابع نیز مطابق معمول پایان‌بخش آن است. 

منتقدی شوخ، مورخی سختگیر و ادیبی پُرمایه

مجموعه تاریخ و ادبیات ایران «برای کسانی نوشته شده است که به تاریخ فرهنگی و ادبی ایران علاقه‌مندند و می‌خواهند برگزیده‌ای از بهترین شاهکارهای ادبی ایران را همراه با شرح و تفسیر لازم به زبانی ساده و روشن بخوانند و بدانند که این شاهکارها در کدام فضای تاریخی پدید آمده و متقابلا چگونه بر آن تاثیر نهاده‌اند (از مقدمه همه‌ جلدها).

دهقانی همه جلدهای این مجموعه را با مقدمه‌ای مفصل در مورد زمان تولد مولف اثر، دوره تاریخی و فضای اجتماعی که مولف از آن اثر گرفته یا اثر در آن متولد شده، تاثیرپذیری نویسنده یا نویسندگان و مترجمان از آثار پیشین و هم‌دوره و تاثیرگذاری‌اش (شان) بر آثار پسین، فرازو فرودهای زندگی نویسنده، حتی خلق و خو و عادات او در زندگی نوشته و بعد نمونه‌هایی از اثر یا آثار نویسنده را با اندکی توضیح در پایان کار خود آورده است و البته پیش از آن توضیح داده این نمونه‌ها هر یک از کدام تصحیح انتخاب شده‌اند و بر مبنای چه منطقی. دهقانی بیش و پیش از همه به تشریح وضعیت تاریخی و اجتماعی عصری که اثر در آن تالیف شده در مقدمه پرداخته تا مخاطب بهتر کلیت اثر را درک کند.

برای نمونه وی جلد ترجمه تفسیر طبری (۱۳۹۹) را با مقدمه مختصری از دوران زمامداری نصربن احمد سامانی (۳۰۱ تا ۳۳۲ ق) و  بعد امارت نوح بن نصر آغاز و به رقابت او با اخلاف آل بویه می‌پردازد و با این مقدمه وارد دلیل ترجمه دو کتاب دوران‌ساز و بزرگ عالم اسلام یعنی تاریخ طبری و تفسیر طبری می‌شود. نویسنده در ادامه با اشاره به فرقه‌های مختلف اسلام در قرون سوم و چهارم قمری به جایگاه تفسیر قرآن و شیوه‌های آن بین این فرقه‌ها می‌پردازد و به این شکل خواننده را برای اصل سخن آماده می‌کند.

دهقانی در مقدمه‌های این مجموعه که اتفاقا برای خواننده غیرحرفه‌ای جذاب‌تر به نظر می‌رسد؛ ضمن حفظ روحیه نقادانه و نگاه همیشه تیزبین و جست‌وجوگر خود با تسلط مثال‌زدنی به ابزار زبان و نوشتاری استوار، توانسته به‌خوبی مخاطب را با کمک گرفتن از سبک‌های نوشتاری متغیر با خود همراه کند، تا این مجموعه که شاید در نگاه اول تا حدی خسته‌کننده به نظر برسد، در نثر هم منحصربه فرد و حتی جذاب جلوه کند.

وی در پاره‌ای سطور قلم ادیبی به دست می‌گیرد که از به کار بستن کلمات مهجور برای خواننده ابایی ندارد. مانند اینجا؛ شک نیست که بخش مهمی از طعن و تعریض‌های خاقانی را می‌توان برآمده از خودبزرگ‌بینی‌های معهود وی و مفاخرات و منافسات مرسوم میان شاعران به شمار آورد (عنصری، ص. ۱۴)

اما گاه نیز زبان روایی وی به منتقدی شوخ می‌ماند که از نقد و تعریض جدی به صاحب اثر بر خلاف روال معمول مورخان و اساتید زبان و ادب فارسی بیم ندارد. مثل اینجا و بعد از نقل ابیات ابتدایی قصیده‌ای از عنصری؛ «انصافا قصیده سست و بی‌حالی است و معلوم نیست عنصری چرا هوس کرده است چنین وزن و قافیه‌ای انتخاب کند و برای پر کردن وزن آن چنان تمهید نابهنجاری به کار برد و ناچار به لالا-لالا بیفتد! اگر غضایری این قصیده را دیده بود، حتما پاسخ دندان‌شکن‌تری به عنصری می‌داد» (عنصری. ۳۳)

یا اینجا در توصیفی کلی از ابن‌سینا؛ این نابغه بیش‌فعال و ناآرام و پرنویس، که بخش زیادی از عمر نه‌چندان درازش در سفر یا در بحبوحه زدوخوردها و ماجراهای سیاسی گذشت، پس از مرگ گویی زندگی دیگری از سر گرفت و خیلی زود راهی پایتخت‌ها و دانشگاه‌های اروپایی شد (ابن سینا، ص. ۷۲)

در پاره ای موارد نیز لحن شوخی و کلام ادبی را کنار می‌گذارد و با نثری روشن و ساده به توضیح موضوعی می‌پردازد که ممکن است برای مخاطب غیرحرفه‌ای دشوار یا تازه باشد: «با این همه، موضوع اصلی فلسفه ابن‌سینا نه الاهیات یا خداشناسی بلکه هستی‌شناسی (ontology) است، چنان که ارسطو هم مسئله هستی یا موجود را بنیادی‌ترین موضوع پژوهش فلسفی شمرده است. ابن سینا هستی خدا را نه موضوع فلسفه که از پرسش‌های آن می‌داند. به نظر وی موضوع هر دانشی امری است که از وجود آن مسلم باشد. وجود خدا مسلم نیست و محل جست‌وجوی فلسفی است. پس نمی‌توان آن را موضوع فلسفه دانست». (ص. ۸۰)

استناد به معتبرترین منابع، ارجاعات دقیق

البته که سبک متفاوت نوشتاری، لحن شوخ و نگاه نقاد باعث نمی‌شود دهقانی مهم‌ترین عامل متقن و مستند بودن یک اثر پژوهشی؛ یعنی بیان دقیق ارجاعات و رجوع به منابع موثق و جدید را کنار بگذارد و برای نمونه در ماجرای یک داستان که نظامی عروضی به ابن‌سینا نسبت داده است آن قدر ماجرا را می‌شکافد تا به نقل از جودی روبن پینو/  Judy Rubin Pinault معلوم می‌شود این داستان «در ادبیات جهان پیشینه‌ای بس طولانی دارد و از زمره همان داستان‌های عامیانه و دور از حقیقتی است که نظایرش را در چهار مقاله فراوان می‌بینیم». (ص. ۲۹)

دکتر دهقانی در نشست کتابفروشی آینده، مرداد ۱۳۹۵

بعد از تغییر در سبک‌ نوشتاری و فراز و فرودهای خوشایند متن، تعهد دهقانی به ذکر دقیق منابع و استفاده از منابع متقن در نگارش این مجموعه، جلب توجه می‌کند. وی در یافتن منابع مختلف و استفاده و ارجاع به آنها تنها به منابع فارسی و حتی عربی بسنده نکرده و موثق‌ترین تالیف‌های انگلیسی را نیز برای نوشتن این مجموعه از نظر گذرانده است: «دیمیتری گوتاس هم، که بی‌تردید بزرگ‌ترین ابن‌سیناشناس زنده دنیاست، در کتاب بسیار ارجمند و مفصلی که اخیرا ذیل عنوان ابن‌سینا و فلسفه ارسطویی نوشته، به مجعول بودن مکاتبات ابن سینا و بوسعید و نیز سخنانی که عین‌القضات همدانی در تمهیدات خود به ابن سینا نسبت داده اشاره کرده است (Gutas، ۲۰۱۴، ص. ۵۲۸)» (ابن سینا، ص. ۳۵) 

با اینکه لحن روایی متفاوت و استفاده از منابع موثق و ارجاعات درست نقطه قوت دهقانی در تالیف این مجموعه است به نظر می‌رسد، وی از همه این ابزارها برای بیان یک حرف جدید در تاریخ و ادبیات ایران کمک می‌گیرد و با صدایی تازه تاریخ و ادبیات ایران را با صبغه‌ای جدید ورق می‌زند.

دهقانی در همه این مجلدات دیدگاهی انتقادی دارد، از بیان حرف‌های همیشگی و خودشیفتگی‌های ذاتی ایرانیان می‌گریزد و آیینه‌ای پیشاروی آنها برای دیدن بی‌واسطه و شفاف‌تر گذشته خود قرار می‌دهد. همانطور که در جلد ابن‌سینا می‌نویسد: «چنان که قبلا اشاره شد، ابن‌سینا مردی پرشهوت هم بود و با اتکا به قوای مزاجی‌اش در مجامعت با زنان زیاده‌روی می‌کرد و این نیز به گمان شاگردش جوزجانی در تشدید بیماری او و مرگ زودهنگامش‌ بی‌تاثیر نبود. علاقه شیخ به زن و شراب از یک‌ سو و خودرایی جاه‌طلبی و غرور علمی‌اش از دیگر سو، موجب شد که دشمنانش بعدها بهانه‌های مناسبی برای بدگویی از او داشته باشند». (ابن سینا، ص. ۶۳) 

یا در مورد تفسیر طبری؛ «باور نمی‌توان کرد که این صداهای بدوی کودکانه، که از حلق مدعیان علم و فضیلت برآمده است، متعلق به همان جامعه‌ای باشد که حدود فقط سی و چهل سال پیش‌تر از آن دانشمندان و اندیشه‌ورزانی چون رازی و رودکی و شهید بلخی و ابوطیب مصعبی در آن زیسته بودند. وجود و ماندگاری کتاب پرحجم افسانه‌آمیزی چون ترجمه طبری و، در مقابل، نابودی بخش اعظم آثار رودکی و رازی و بسیاری متفکران دیگر خود لیلی واضح است بر این که قبله‌نمای اندیشه در جامعه ایران، از آن روزگاران تا پیش از عصر مدرن، چه سمت و سویی را نشان می‌داده است». (ص. ۳۶)

با همه این‌ها و نقاط قوتی که مجموعه یادشده نسبت به دیگر آثار چندجلدی، تک‌جلدی یا مجموعه‌های تاریخ ادبیات دارد و مخاطب آن نه‌فقط محدود به اساتید و دانشجویان زبان و ادبیات فارسی و تاریخ که حتی مردم عادی و علاقه‌مند نیز می‌تواند باشد، جای تاسف است که این مجموعه دست‌کم در وهله اول فقط دو عصر سامانی و غزنوی را دربرمی‌گیرد و از آن مهم‌تر به نظر می‌رسد نوشتن آن باید با سرعت بیشتری پی گرفته شود. زیرا در مجموع چاپ ۱۴ عنوان برای قریب به ۶ سال و در مقایسه با کل عناوین درنظر گرفته شده؛ یعنی ۵۰ عنوان فرصتی طولانی برای به پایان رسیدن آن می‌خواهد.