کرمان - ایرنا -  عطر یادت بیش از همیشه مشام جانم را می نوازد و انتظاری بی حد و حصر دلم را فرا می گیرد، حتی اینجا در قطعه ای از بهشت، گلزار شهدای کرمان در جوار تربت پاک مالک اشتر علی، دلم عجیب گرفته، آه از این جمعه های دلتنگی!

به گزارش ایرنا، هنوز آفتاب از پشت کوه های سر به فلک کشیده مسجد صاحب الزمان (عج) کرمان سر بر نیاورده، خنکای هوا در سایه گسترده کوه ها بر مزار شهدا، نفسی ژرف میهمانم می کند، نفسی که تا عمق جانم فرو می رود و به قول سهراب ریه را از ابدیت پر و خالی می کند! اما مگر می تواند از این حس دلتنگی و غربت در موطنم  بکاهد، نه هرگز!


کنار مزار یار همیشگی ام، سنگ صبور دردهایم، شهید عبدالمهدی مغفوری می نشینم، با او مثل همیشه حرف می زنم و او مثل همیشه نگاهم می کند و با همان لبخند ملیحیش به آرامش دعوتم می کند و چه حس خوبی دارد مهمانی او.
گلزار شهدای کرمان حالا با حضور سردار دلها هیچگاه روی خلوتی به خود نمی بیند، کمی سرم را می چرخانم تا از خلوت شدن اطراف مزار سردار دلها مطمئن شوم اما انگار هیچ ساعتی از شبانه روز این قطعه خلوت نخواهد بود. 


گام های سنگینم را تند و تندتر برمی دارم، حالا در چند قدمی حسین آقا (شهید حسین یوسف الهی)، حاج قاسم خودمان و حاج حسین بادپا هستم.
حسین آقا همان حسین پسر غلامحسین که رابطه قلبی و دلی اش با حاج قاسم، پیکر مطهر سیدالشهدای جبهه مقاومت را پس از گذر از شهرهای مختلف به اینجا کشاند.
آنطرف تر تربت حاج قاسم عزیزمان، صورت قبر شهید حسین بادپا است، همان که گلایمند بود چرا شهید نمی شود و عید سال ۹۶ بود که حاج قاسم به او مژده داد و گفت اگر آن کسی که باید برایت دعا کند، دعا کند شهید می شوی و اندکی بعد دعای شهید کاظمی از زبان مادرش در حق حاج حسین بادپا مستجاب می شود.  
آه که این آدم ها مخزن اسراری هستند که ما تنها ذره ای از آن را می دانیم برای همین اینجا حال دلمان را خوب می کند اما حس دلتنگی جمعه هایمان را نه! 
من یقین دارم حاج قاسم، حسین آقا یوسف الهی و حاج حسین بادپا و همه شهدای گلزار شهدای کرمان هم جمعه ها انتظار دارند و دلتنگی، اینجا هم همه چشم به راهند، چشم همه به کوه های مسجد صاحب الزمان (عج) دوخته شده تا شاید بیایی و دستمان را بگیری تا شاید بیایی مرهم زخم های دلمان شوی.


آقای من، مولای من! دلتنگم، حال دلمان این روزها خیلی بد است، آقا درد و بیماری جهان را فرا گرفته آنطور که حالا جمع شدن برای گذاردن دوگانه برای یگانه که همواره مورد تاکید دینمان بوده، می تواند خسارات جبران ناپذیری را به سلامت افراد و جامعه وارد کند.
حالا حتی مهدیه های مسجد صاحب الزمان (عج) کرمان نیز دلتنگ آن ازدحام جمعیت جمعه ها و نوای ندبه های دلتنگی هستند.
آقا می شود ندای تن دردمندمان را بشنوی و دستمان را بگیری؟
آقای مهربانی ها، خسته ایم خسته، خسته از جور زمانه، خسته از دورویی و نفاق ها، خسته از این حجم درد که بر سر زمین می بارد، پس کجایی ای از تبار حسین (ع)، 
من شنیده ام اگر شما را به نام ابا صالح بخوانند، گم کرده راه را دادرس می شوی، آقا با اشک چشممان ناله میزنیم گم کرده راهیم! یا ابا صالح المهدی (عج) به فریاد دلمان برس به داد دل زمین و زمینیان.
آقا حالا در عصر قدرت و جولان علم، ذره ای کوچک در عالم هستی، قرار، آرامش و سلامتمان را نشانه رفته است تا انسان غره نشود به داشته هایش.
آقا در این جمعه دلتنگی دست دعایتان را تا آستان حضرت یار بالا ببرید و برایمان دعا بخوانید.


"إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکیٰ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ.
خدایا گرفتاری بزرگ شد و پوشیده بر ملأ گشت و پرده کنار رفت و امید بریده گشت و زمین تنگ شد و خیرات آسمان دریغ شد و پشتیبان تویی و شکایت تنها به جانب تو است، در سختی و آسانی تنها بر تو اعتماد است،"
طبیب دردهای بی دوا برای بیمارانمان که روی تخت های بیمارستان توان یک آن نفس کشیدن را بدون کمک دستگاه های پزشکی ندارند، دعا کن.
"اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ.
خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانی که اطاعتشان را بر ما فرض نمودی و به این سبب مقامشان را به ما شناساندی، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشی زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر،"

آقا برای دردهای بی دوایی که ما دوایشان را نمی دانیم مرهم باش.
یا ابا صالح المهدی ، رخ بنما که در این اوضاع وانفسا بیش از همیشه تشنه دیداریم.
"یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانِ.
ای محمّد و ای علی، ای علی و ای محمّد، مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت کنندگان منید و یاری ام دهید که تنها شما یاری کنندگان من هستید،
یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ.
ای مولای ما ای صاحب زمان، فریادرس، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، ای مهربان ترین مهربانان به حق محمّد و خاندان پاک او.