تهران- ایرنا- ترجمه یکی از عناصر مهم و تاثیرگذار در فرهنگ ایران معاصر بوده، مترجمانی که با آثار خود اندیشه‌سازی کرده‌ و در عین حال نویسندگانی تحلیل‌گر و منتقد بوده‌ و راهی برای پیشرفت تفکر ایرانی گشوده اند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، پرورش اندیشه و رشد افکار یکی از دغدغه‌های مهم متفکران و نویسندگان ایرانی بوده است که همواره برای آن تلاش کرده‌اند، مترجمان، پژوهشگران و اندیشمندان با دقت در آثاری که به جامعه ایرانی معرفی کرده‌اند راه پیشروی به سوی پیشرفت را هموار ساختند تا مطالعه تحلیلی رواج یابد، در همین قاب است که نام داریوش آشوری، محمد قاضی یا جلال ستاری را می‌شناسیم، مترجمانی که اندیشه ساز بوده‌اند و نویسندگانی که نگاه انتقادی را رواج دادند.

این هفته با نگاه تحلیلی نویسندگانی همراه می شویم که در ترجمه حساس و در نوشتن هوشیار بوده‌اند.

اقتصاددانی که بهترین مترجم ادب فارسی شد

داریوش آشوری، متولد ۱۱ مرداد ۱۳۱۷ خورشیدی در تهران است. او کودکی خود را در تهران گذرانده است و در محله‌ بازار بزرگ نزدیک به سقاخانه‌ نوروزخان به دنیا آمده است. او تحصیلاتش را در مدارس ممتاز تهران مانند دبیرستان البرز و دارالفنون آغاز کرد و در ۱۳۳۷ خورشیدی وارد دانشکده‌ حقوق و علوم سیاسی و اجتماعی دانشگاه تهران شد. داریوش آشوری مدرک لیسانس خود را در رشته‌ اقتصاد از این دانشگاه گرفت و این راه را تا  پذیرش دکترا ادامه داد ولی آن را نیمه کاره رها کرد.

آشوری به باور بسیاری از زبان شناسان و مترجمان یکی از بهترین مترجمان زبان فارسی به شمار می رود، نخستین کتاب او دانشنامه سیاسی است که در دوران دانشجویی نگاشته شده است اما این کتاب بسیار کارا و کارآمد است که تا امروز هم یکی از کتاب‌های مرجع برای دانشجویان علوم سیاسی محسوب می‌شود.

همکاری با بهرام بیضایی برای ترجمه‌ چند متنِ نمایشیِ ژاپنی و چینی که در ۲ مجموعه‌ نمایش در ژاپن و چین در نیمه‌ نخست دهه‌ ۴۰ خورشیدی، منتشر شد و کتابی در زمینه‌ اقتصاد خاورمیانه برای مؤسسه‌ فرانکلین و کارهای سفارشی ویرایش هم برای فرانکلین، فعالیت‌های آغازین آشوری به شمار می‌آیند. وی ترجمه چنین گفت زرتشتِ نیچه در ۲۳ سالگی آغاز کرد که پایان آن با ویرایش‌های پیاپی بیش از ۳۰ سال پایان آن به درازا کشید.

 آثار تالیفی آشوری شامل تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ، عرفان و رندی در شعر حافظ، فرهنگ علوم انسانی، شعر و اندیشه، بازاندیشی زبان فارسی، ما و مدرنیت، نگاهی به تاریخ، تمدن و فرهنگ چین، درآمدی به جامعه‌شناسی سیاسی، دانش‌نامه‌ سیاسی، زبان باز، پرسه‌ها و پرسش‌ها، پروژه‌ ملت‌سازی و اسطوره‌ فلسفه میان ما است و  آثار ترجمه‌ او چنین گفت زرتشت از فردریش نیچه، فراسوی نیک و بد از فردریش نیچه، تبارشناسی اخلاق از فردریش نیچه، غروب بت‌ها ار فردریش نیچه، مکبث از ویلیام شکسپیر، آرمان‌شهر از تامس مور و شهریار از نیکولو ماکیاولی را شامل می‌شود.

یکی از اقدامات مهم و ماندگار داریوش آشوری، تشکیل کانون نویسندگان ایران است. او همچنین عضو انتخاب شده‌ نخستین هیات دبیران این کانون بود. او تاکنون در دانشگاه‌های مشهور جهان چون دانشکده‌ حقوق و علوم سیاسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشگاه آکسفورد و دانشگاه زبان‌های خارجی توکیو تدریس کرده است.

آشوری عضو هیات مولفان لغت‌نامه‌ فارسی در مرکز لغت‌نامه دهخدا، عضو هیات ویراستاران دانشنامه‌ ایرانیکا و سردبیر مجله‌های زیادی نیز بوده است. او خدمت بزرگی در ساخت واژه در زبان فارسی داشته است، او مبدع واژگان زیادی در زبان فارسی بوده است. واژگانی مانند: گفتمان، همه‌پرسی، آرمان‌شهر، هرزه‌نگاری و درس گفتار.  او سهم بزرگی در شناساندن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی داشته و کتاب‌هایی درباره‌ فرهنگ و علوم انسانی به رشته تحریر درآورده است.

آشوری چند سالی است که با خانواده اش در کشور فرانسه اقامت دارد.

کتاب شعر و اندیشه یکی از آثار مهم و تاثیرگذار آشوری است که  گردآوری مقاله هایی درباره شعر و هنر و درنگی در ماهیت‌شان و ربط‌شان با اندیشه است.  این مقاله ها در طول بیست و چند سال در دهه های ۴۰ تا ۶۰ در نشریه‌های داخل و خارج از کشور منتشر شده‌اند. جان و جهان، همسخنی نیما و حافظه، صیاد لحظه ها در مجموعه پیامی در راه (با مقاله هایی از حسین معصومی همدانی و کریم امامی)، ژان پل سارتر و ماهی ادبیات، آیا شعر همچنان رسانه اصلی فرهنگی ما خواهد ماند؟ عنوان برخی از مقالات در این کتاب هستند.

شعر و اندیشه، به قلم داریوش آشوری، در ۲۵۰ صفحه توسط نشر مرکز منتشر شده است.

اسطوره مترجمان ایرانی

جلال ستاری متولد ۱۶ مرداد  ۱۳۱۰ در شهر رشت است، وی در دبیرستان دارالفنون درس خواند و از اولین محصلان اعزامی به فرانسه بود. او در سوئیس در رشته روانشناسی تحصیل کرد و دکترای خود را گرفت. تمرکز مطالعات ستاری بر روانشناسی جمعی و شناخت تأثیر مثبت یا منفی کهن الگوها و اسطوره‌ها و افسانه‌ها در ناخودآگاه جمعی معطوف بود.

ستاری، اسطوره‌پژوه و محقق فرهنگ ایران به شمار می‌آید و یکی از نام‌آورترین شخصیت‌ها در ترجمه از زبان فرانسه است که آثار بسیار مهمی را به فارسی ترجمه و آثار پژوهشی قابل توجهی را نیز منتشر کرده است که نخستین کارهای پژوهشی او درباره هزار و یک شب بوده است.

در سال های دهه پنجاه که وی برای نخستین بار آثار اندیشمندانی چون گاستون باشلار، آنتونن آرتو، جرج دومزیل، ولادیمیر پراپ و بسیاری دیگر را به فارسی ترجمه می کرد، این نام ها که حتی امروز هنوز چندان شناخته شده نیستند، کاملا ناشناس بودند. ستاری در همان سال‌ها، تاثیر مهمی در سازمان دادن به برنامه‌ریزی‌های فرهنگی نهادینه در کشور داشت و پس از آن نیز فعالیت‌های انتشاراتی‌اش، دو چندان شد. جلال ستاری بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینه‌های افسانه‌شناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی در طی بیش از ۶۰ سال، تألیف و ترجمه کرده است.

جلال ستاری، در سال ۱۳۸۴  نشان فرهنگ و هنر را از وزارت فرهنگ فرانسه را دریافت کرد.

از جمله آثار ستاری می توان به  چشم‌انداز اسطوره، زبان رمزی افسانه‌ها، زبان رمزی قصه‌های پریان، رمزپردازی آتش،  اسطوره و رمز، حالات عشق مجنون، افسون شهرزاد، درد عشق زلیخا، عشق صوفیانه، پژوهش در قصه اصحاب کهف، پژوهش در قصه یونس و ماهی، پژوهشی در قصه شیخ صنعان و دختر ترسا، پژوهشی در قصه سلیمان و بلقیس، گفت و گوی شهرزاد و شهریار و آثاری دیگر در این زمینه اشاره کرد. وی همچنین در زمینه تحلیل مباحث ادبی و اسطوره‌ای ادبیات و فرهنگ ایران کتاب‌های  نمایش در شرق، نماد و نمایش، آیین و اسطوره در تئاتر، تراژدی و انسان، پرده داری و شبیه سازی، تقلید و تماشا،پیوند عشق میان شرق و غرب و آثاری دیگر از این دست را به چاپ رسانده است.

کتاب اسطوره در جهان امروز به معرفی معنایی که اسطوره در جهان امروز یافته می‌پردازد و سعی دارد برخی از این اسطوره‌ها را به صورت مختصر توضیح دهد. کتاب به دو بخش اصلی: در غرب و در ایران، تقسیم می‌شود که در بخش نخست  نظرات رولان بارت را مطرح می‌کند و ایدئولوژی بورژوازی را که در نقاب اسطوره پنهان شده، برملا می‌سازد. در بخش دوم که به اسطوره‌های امروزی در ایران می‌پردازد، همچنان همان مبانی را برای توضیح اسطوره‌های جدید در ایران به کار می‌برد. این کتاب دو نمونه از اسطوره‌سازی در فرهنگ امروز ایران را معرفی و تحلیل می‌کند؛ یکی توهم زوال محتوم فرهنگ غرب که متفکران غرب هم درباره‌ آن سخنانی گفنه‌اند و دیگری اسطوره‌ عصری زرین در گذشته‌ها که چون بهشتی گمشده برخی از ساده‌اندیشان را فریب می‌دهد.

این کتاب یکی از آثار تحلیلی انتقادی جلال ستاری است که در ۲۲۸ صفحه توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.

بهترین مترجم زبان فرانسه که هرگز پاریس را ندید!

محمد قاضی در ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ خورشیدی در مهاباد دیده به جهان گشود. در پنج سالگی پدرش را از دست داد و نزد مادر و مادربزرگش در روستای چاغرلو در نزدیکی مهاباد بزرگ شد، در ۱۳۰۷ خورشیدی گواهی نامه ششم دبستان را گرفت. در همین دوره فراگیری زبان فرانسه را آغاز کرد، چون در آن زمان مهاباد دبیرستان نداشت، سپس به تهران آمد و در ۱۳۱۵ خورشیدی از دبیرستان دارالفنون دیپلم ادبی گرفت و در ۱۳۱۸ در رشته حقوق قضایی دانش‌آموخته شد. از ۱۳۲۰ خورشیدی مدت کوتاهی در وزارت خارجه و سپس در دارایی مشغول به کار شد و در دهه ۴۰ خورشیدی نیز در اداره دخانیات مشغول به کار می شود تا اینکه در ۱۳۵۵ خورشیدی از کار دولتی بازنشسته شد.

محمد قاضی در سال ۱۳۰۷ که دوره دبستان را به پایان رسانده و هنوز به دبیرستان راه نیافته بود، زبان فرانسه را پیش یکی از کردان عراقی آموخت و در دوره دبیرستان و دانشکده آموختن این زبان را پی گرفت. از همین زمان به ترجمه علاقه ‌مند شد. از ابتدای دهه ۱۳۲۰ با ترجمه اثری کوچک از ویکتور هوگو به نام کلود ولگرد، نخستین قدم را در راه ترجمه برداشت و پس از آن ۱۰ سال ترجمه را کنار گذاشت.

در ۱۳۲۹ خورشیدی، پس از صرف یک سال‌و نیم وقت برای ترجمه جزیره پنگوئن‌ها اثر آناتول فرانس به‌زحمت توانست ناشری برای این کتاب پیدا کند. او در ۱۳۳۳ خورشیدی کتاب شازده کوچولو نوشته سنت اگزوپری را ترجمه کرد که بارها تجدید چاپ شد، محمد قاضی با ترجمه دوره کامل دن کیشوت اثر میگل د سروانتس در سال‌های ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ جایزه بهترین ترجمه سال را از دانشگاه تهران دریافت کرد.

نتیجه ۵۰ سال تلاش او ۶۸ اثر شامل ترجمه های ادبی و کتاب هایی به زبان فارسی بود. از آثار مهم ترجمه‌شده توسط او می‌توان به جزیره پنگوئن‌ها نوشته آناتول فرانس، چهل روز موسی داغ اثر فرانتز ورفل، درد ملت نوشته ابراهیم احمد، دن کیشوت اثر میگل سروانتس، زوربای یونانی به قلم نیکوس کازانتزاکیس، شازده کوچولو نوشته آنتوان دو سنت‌اگزوپری، صلاح‌الدین ایوبی اثر آلبر شاندور، قلعه مالویل نوشته روبر مرل، مسیح بازمصلوب اثر نیکوس کازانتزاکیس، نان و شراب نوشته اینیاتسیو سیلونه، آخرین روز یک محکوم اثر ویکتور هوگو، آدم‌ها و خرچنگ‌ها، آزادی یا مرگ نوشته نیکوس کازانتزاکیس، ایالات نامتحد به قلم ولادیمیر پوزنر، باخانمان نوشته هکتور مالو، خداحافظ گری کوپر نوشته رومن گاری، داستان کودکی من اثر چارلی چاپلین و ... نام برد. وی بیشتر از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه می‌کرد. قاضی در کنار ترجمه‌هایش، تالیفاتی از جمله خاطرات یک مترجم، سرگذشت ترجمه‌های من و زارا، عشق چوپان هم دارد.

محمد قاضی در ۱۳۵۴ خورشیدی به بیماری سرطان حنجره دچار شد و هنگامی که برای معالجه به آلمان رفت، این بیماری تارهای صوتی و نای او را گرفته بود و پس از جراحی به‌ علت از دست دادن تارهای صوتی، دیگر نمی‌توانست سخن بگوید و از دستگاهی استفاده می‌کرد که صدایی ویژه تولید می‌کرد. با این حال کار ترجمه را ادامه داد و ترجمه‌های جدیدی از او تا آخرین سال حیاتش انتشار می‌یافت.

سرانجام این مترجم در سحرگاه ۲۴ دی ۱۳۷۶ خورشیدی در تهران درگذشت. وی پیش از آن که دار فانی را وداع گوید، گفته بود که همواره به کُرد بودن خود افتخار می کند و آرزومند است، وقتی که درگذشت در مهاباد به خاک سپرده شود. به همین منظور برپایه وصیت خودش پیکرش پس از انتقال به زادگاهش، در مقبره الشعرای مهاباد در خاک کُردستان آرام گرفت.

کتاب سقوط پاریس رمان رئالیستی نوشته ایلیا ارنبورگ در بحبوحه جنگ جهانی دوم  است. ارنبورگ زمینه سقوط پاریس را وقایع تاریخی اجتماعی فرانسه در میان سال های ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۰ انتخاب کرده و خود بر آن ها ناظر بوده است. نویسنده با شرح ماجراهایی از درون جامعه فرانسه، در واقع بی کفایتی مسئولان کشور خودش، روسیه آن روز را که ساده‌اندیشانه فریب تبلیغات گوبلز را خورده، مرعوب و بی عمل شده بودند و پس از هجوم هیتلر نیز خود را باخته، سراسیمه فرار کرده و ملت را وانهاده بودند، برملا کرده و آنان را مورد عتاب و اخطار قرار می دهد.

ایلیا گریگوریویچ ارنبورگ ( ۲۷ ژانویهٔ ۱۸۹۱ - ۳۱ اوت ۱۹۶۷) نویسنده و روزنامه‌نگار اهل اتحاد شوروی بود. وی در هنگام تحصیل در دانشگاه، کمونیست شد و به زندان رفت، پس از آزاد شدن از زندان به شاعری پرداخت و در جنگ جهانی اول خبرنگار روزنامه استوک اکس چینچ نیوز پتروگراد شد و موقع شروع انقلاب کبیر روسیه مجدداً به حزب کمونیست پیوست و در جنگ داخلی اسپانیا به آن کشور رفت و خبرنگار روزنامه ایزوستیا بود او در سال ۱۹۴۰ به مسکو برگشت و جایزه ادبی استالین را گرفت.

کتاب سقوط پاریس با ترجمه محمد قاضی در ۷۱۱ صفحه توسط نشر نیلوفر منتشر شده است.